
کازابلانکا (۱۹۴۲)

اثر تماشايي مايکل کورتيس که يکي از درخشانترين فيلمهاي کلاسيک تاريخ سينما نيز بهشمار ميرود، بهعنوان اولين فيلم پرخاطره و دوستداشتني مخاطبان سايت انتخاب شد. اين فيلم که در بحبوحه جنگ جهاني ساخته شد و داستاني عاشقانه داشت، با بهرهگيري از دو ستاره بزرگ آن زمان سينما يعني همفري بوگارت و اينگريد برگمن نهتنها در گيشه بسيار موفق شد بلکه سه جايزه اسکار نيز بهدست آورد.
براساس مثلث عشقي مشهور اين فيلم، بارها فيلمهايي ساخته شدهاند که هرگز نتوانستهاند موفقيت «کازابلانکا» را تکرار کنند. فيلم آنقدر عظيم و موردتوجه بود که هيچ کمپاني سينمايياي تاکنون جرأت ساخت نسخه جديد آن را به خود نداده است. این فيلم از محصولات کمپاني وارنر برادرز بود و موفقيتي تمامعيار را در زمان اکران براي اين کمپاني بههمراه آورد.
پدرخوانده (۱۹۷۲)

چه کسي ميتواند «پدرخوانده» را به فراموشي بسپارد؟! اثر بيبديل فرانسس فورد کاپولا نهتنها نام او را براي هميشه در تاريخ سينما محفوظ نگه خواهد داشت بلکه دريچهاي جديد را به سوي سينماي مدرن آمريکا گشود.اين فيلم برنده سه جايزه اسکار که از بازيهاي بينظير مارلون براندو، آل پاچينو و رابرت دووال بهره ميبرد در اکران جهاني نيز با استقبال بسياري روبهرو شد و هنوز هم پس از گذشت نزديک چهار دهه، جزء يکي از پرطرفدارترين فيلمهاي سينمايي در سراسر جهان بهشمار ميآيد.
فيلم علاوهبر سه اسکاري که به دست آورد، در هشت رشته ديگر نيز نامزد بود که اسکارنبردن آن در برخي رشتهها جاي سؤال داشت. نسخههاي بعدي «پدرخوانده» نيز جزء فيلمهاي پرطرفدار محسوب ميشوند اما هرگز موفقيت آنها به پاي موفقيت نسخه اول فيلم نرسيد.
فهرست شيندلر (۱۹۹۳)

اين اثر تماشايي استيون اسپيلبرگ را بايد يکي از شاهکارهاي تاريخ سينما بهشمار آورد. فيلم، فضايي جنگي و خفقانآور دارد اما بااينحال، مخاطب را تا لحظه آخر در تعليقي وسوسهکننده نگه داشته و ميتواند او را با خود همراه کند. بازيهاي بيبديل دو بازيگر اصلي فيلم يعني ليام یسون و بن کينگزلي، مخاطب را در جاي خود ميخکوب ميکند و فيلمنامه پرکشش توماس کنيلي، ابتکاري بزرگ در تاريخ سينما محسوب ميشود. اين فيلم در مراسم اسکار سال ۱۹۹۴، برنده هفت جايزه اسکار و همچنين براي پنج رشته ديگر نيز نامزد جايزه اسکار شد.
بر باد رفته (۱۹۳۹)
کمتر کسي است که شاهکار بزرگ ويکتور فلمينگ، «بر باد رفته» را نديده باشد. اين فيلم بزرگ در سال ۱۹۳۹ براساس رماني از مارگرت ميچل ساخته شد و شهرت و محبوبيت آن به قدري فراگير بود که فيلم در کمتر زماني در همهجاي دنيا ديده شد و شايد به جرأت بتوان آن را مشهورترين فيلم تاريخ سينما دانست! فيلم برنده هشت جايزه اسکار شد و تاکنون نيز بهعنوان يکي از افتخارات بزرگ تاريخ سينماي آمريکا از آن ياد ميشود.
جالب اينجاست که از اين اثر کلاسيک نيز تاکنون نسخه جديدي ساخته نشده و اين نشاندهنده ارزش و اعتبار نسخه اصلي است و ترسي که کمپانيها از بازسازي آن دارند. بازيگران اصلي اين فيلم کلارک گيبل و ويوين لي بودند.
شواليه تاريکي (۲۰۰۸)
اين اثر متفاوت کريستوفر نولان که درواقع يکي از نسخههاي «بتمن» محسوب ميشود، با فضاي خشونتآميز خود و البته عوامل ساختاري قويای همچون فيلمبرداري فوقالعاده خوب، تدوين قوي و البته بازيهاي بسيار خوب بازيگرانش توانست بهعنوان يکي از فيلمهاي ماندگار از ديدگاه تماشاگران انتخاب شود. مخاطبان سينما که البته از مرگ بازيگر جوان فيلم، هيث لجر نيز شوکه شده بودند شايد بهايندليل توجه ويژهاي را معطوف فيلم کردند.
فيلم در اسکار نيز بسيار ديده شد و حاصل اين ديدهشدن، برد دو جايزه اسکار بود که يکي از آنها به بازيگر فقيد فيلم، هيث لجر، بازيگر نقش جوکر تعلق گرفت.
بعضيها داغشو دوست دارن (۱۹۵۹)
در اين کمدي دهه ۵۰ ساخته بيلي وايلدر بازيگران مهمي همچون توني کرتيس، جک لمون و مريلين مونرو بازي ميکردند. فيلم، داستاني سرراست را به شيوهاي دوستداشتني و دلنشين به تصوير ميکشيد و شوخيهاي بامزه آن که در کمال متانت مطرح ميشدند، يکي از کليدهاي موفقيت آن بهشمار ميرفت.
اين اثر کمدي نيز همچون بسياري از فيلمهاي مؤلف تاريخ سينما دستمايه ساخت فيلمهاي ديگري قرار گرفت اما درنهايت، نسخه اصلي آن همواره در اذهان مردم باقي ماند و حالا هم پس از ۵۰ سال هنوز مردم، آن را بهعنوان يکي از خاطرهانگيزترين و بهيادماندنيترين فيلمهايي که ديدهاند، به ياد ميآورند. این فيلم برنده يک جايزه اسکار و نامزد پنج جايزه اسکار بود.
سکوت برهها (۱۹۹۰)

از اين تريلر روانشناسانه جواناتان دمی همواره بهعنوان يکي از ماندگارترين فيلمهاي تاريخ سينما نام برده ميشود. این فيلم که داستان تعليقآميز خود را در فضايي سرد و تاريک تعريف ميکند، با هنرمندي دو بازيگر بزرگ سينماي هاليوود يعني آنتوني هاپکينز و جودي فاستر بهشدت ديدني و مهيج از آب درآمده، بهگونهاي که به اعتقاد بسياري از تماشاگران، حتي چندبار ديدن آن نيز مخاطب را به وجد ميآورد. همچنین برنده پنج جايزه اسکار و در دو رشته ديگر نيز نامزد اين جايزه شد.
ممنتو (۲۰۰۰)
فيلم ديگري از کريستوفر نولان که در فهرست فيلمهاي بهيادماندني تماشاگران قرار ميگيرد، «ممنتو» است؛ فيلمي با ساختار زماني درهمشکسته و قهرماني که دچار فراموشي شده است. اگرچه در مرتبه اول تماشاي فيلم، مخاطب بهشدت گيج ميشود اما اين گيجشدن بهگونهاي نيست که او از تماشاي دوباره فيلم منصرف شود بلکه اين گيجشدن، او را به تماشاي دوباره فيلم تشويق ميکند و با هربار ديدن آن، لايهاي از ترديد و ابهام از آن برداشته ميشود و وقتي راز فيلم بر تماشاگر مشخص ميشود، علاقهاي مطبوع، او را دربرميگيرد و اين نشاندهنده آن است که «ممنتو» را ميتوان بهعنوان فيلمي دوستداشتني از سوي مخاطبان پذيرفت.
پالپ فيکشن (۱۹۹۴)
فيلمي درخشان از کوئنتين تارانتينو که مخاطبان را تا پايان ميخکوب نگه ميدارد. این فيلم در ۶ رشته نامزد دريافت اسکار شد و بازيگران بزرگي همچون جان تراولتا، تيم راث، ساموئل ال جکسون، بروس ويليس، اوما تورمن و رزانا آرکوئت در آن بازي ميکردند. داستان متفاوت و فرم ساختاري جذاب کار موجب شد «پالپ فيکشن» نيز بهعنوان اثري مطلوب از سوي سينمادوستان برگزيده شود.
همشهري کين (۱۹۴۱)
شايد در زمان اکران این فيلم در اوايل دهه ۴۰ تماشاي فيلمي با خيل عظيمي از فلاشبکها و شخصيتهاي متعدد که بهصورت مصاحبهوار درباره شخصيت اصلي فيلم يعني چارلز فورست کين حرف ميزنند، اندکي عجيب و نامتعارف به نظر ميرسيد اما حالا و پس از گذشت نزديک به ۷۰ سال از ساختهشدن اين شاهکار بزرگ اورسن ولز، مخاطب ميداند با شاهکار بزرگي روبهرو است که از قواعد مهم ساختاري سينماي کلاسيک هاليوود به طرز غافلگيرانهاي استفاده کرده و با بهرهگيري از ساختار منسجم و کارگرداني قوي به الگويي براي تمامي فيلمسازان نسلهاي بعد مبدل شده است.
اين شاهکار بزرگ در کمال تعجب فقط برنده يک جايزه اسکار شد، حال آنکه اگر این فيلم در زمان حاضر، موردبررسي قرار ميگرفت، شايد آکادمي بهراحتي در پنج يا ۶ رشته، آن را مستحق دريافت جايزه ميدانست اما اين چيزي از اعتبار فيلم کم نميکند و «همشهري کين» بهعنوان فيلم محبوب تماشاگران هنوز هم در فهرست ۳۰ نام نخست جاي دارد.
بچه رزماري (۱۹۶۸)
حتي آنهايي که امروزه رومن پولانسکي را بهخاطر جرمي که سالها پيش در آمريکا مرتکب شده، شماتت ميکنند نيز قبول دارند که او يکي از مؤلفترين کارگردانان معاصر سينماست. پولانسکي که در سال ۱۹۶۸ فيلم «بچه رزماري» را ساخت با آن فيلم بزرگ توانست نام خود را براي هميشه در تاريخ سينما ثبت کند.
فيلم آنقدر تأثيرگذار بود که گروهي شيطانپرست تحت سرپرستي چارلي منسون بر اثر خشم حاصل از تماشاي آن، همسر باردار پولانسکي را در منزل مسکونياش در لسآنجلس به قتل رساندند و حواشي متعدد فيلم در کنار متن اصلي جذاب و دوستداشتني آن، نام فيلم را تا سالهای سال زنده نگه خواهد داشت. «بچه رزماري» نيز در اسکار آنچنان موفق نبود و سهم آن فقط يک اسکار براي بازيگر نقش دوم زن آن بود.
جادوگر شهر زمرد (۱۹۳۹)
اين اثر کمدي - فانتزي کمپاني مترو گلدوين ماير که از بازي بسيار خوب جودي گارلند نوجوان بهره ميبرد شايد جزء معدود فيلمهاي فانتزي و تخيلي باشد که نامشان در اين فهرست ميآيد.
ساختهشدن چنين فيلمي در زمان خود يک معجزه محسوب ميشد. کارگردان آن، ويکتور فلمينگ بود و در دو رشته برنده جايزه اسکار و در پنج رشته نيز نامزد جايزه شد. این فيلم که در برخي جاهاي آن از تکنيک تکنيکالر (فيلم رنگي) استفاده شده بود، بسياري از تماشاگران آن زمان سينما را متعجب کرد و تاکنون نيز يکي از فيلمهاي موردعلاقه سينمادوستان است.
ارباب حلقهها (۲۰۰۱)

اين فيلم علمي- تخيلي، ساخته پيتر جکسون جزء فيلمهايي بود که همه اقشار مختلف به آن توجه نشان دادند. مخاطبان از همه سنين فيلم را پسنديدند و آن را تماشا کردند و اين فيلم باعظمت در اسکار همان سال برنده چهار جايزه و نامزد ۹ جايزه شد که در نوع خود اتفاقي خيرهکننده بود! موفقيت جهاني این فيلم از نکات مهمي است که بايد درباره «ارباب حلقهها» ذکر کرد.
سانست بلوار (۱۹۵۰)
فيلم نوآر تماشايي بيلي وايلدر را بايد يکي از مهمترين فيلمهاي تاريخ سينما دانست که با گذشت ۶۰ سال همچنان جذاب و دوستداشتني به نظر ميآيد. اين فيلم که از بازي خيرهکننده گلوريا سوآنسون و ويليام هولدن بهره ميگرفت، تاکنون ورژنهاي مختلف تئاتري بسياري داشته و چند سال پيش تصميم بر بازسازي آن با حضور باربرا استرايسند يا مريل استريپ هم گرفته شد اما باز هم کمپاني بازسازيکننده از ساخت نسخه جديد فيلم منصرف شد. «سانست بلوار» برنده سه جايزه اسکار و در هشت رشته نامزد دريافت اسکار شد.
رانندهتاکسي (۱۹۷۶)
فيلم ناکام مانده مارتين اسکورسيزي در اسکار از ديد سينمادوستان جزء يکي از برترين فيلمها انتخاب شده است؛ فيلمي که هرگز نخواهيم توانست آن را فراموش کنيم و با هربار ديدن آن از تماشايش لذت ميبريم. اين درام دوستداشتني که از بازي رابرت دنيرو بهره برده، داستان زندگي روزمره يک رانندهتاکسي را به تصوير ميکشد و تماشايش آنقدر جذاب است که مخاطبان هرگز از ديدن مجددش سير نميشوند. تنها سهم «رانندهتاکسي» از اسکار، چهار نامزدي جايزه اسکار بود و البته فيلم برنده چهار جايزه بفتا نيز شد.
شمال از شمالغربي (۱۹۵۹)
باز هم فيلمي از آلفرد هيچکاک بزرگ که توسط آکادمي ناديده گرفته شد اما در ياد سينمادوستان باقي است.فيلمهاي آلفرد هيچکاک را نميتوان از ياد برد؛ فيلمهايي بزرگ و جذاب که مخاطب را تا پايان در تعليقي دوستداشتني نگه ميدارند و مؤلفه هيچکاک در هيچ سينماي ديگري و توسط هيچ کارگردان ديگري تکرار نشد.
آکادمي، این فيلم را فقط در سه رشته نامزد دريافت جايزه کرد و سرانجام نيز جايزهاي به آن نداد اما اين فيلم دوستداشتني با بازيهاي بيبديلي از کري گرانت و اوا مري سنت و با کارگرداني قوي خود هيچکاک، همواره در اذهان مخاطبان و دوستداران سينماي او باقي خواهد ماند.
لئون (۱۹۹۴)
فيلمي متفاوت و دوستداشتني از لوک بسون با بازي بسيار خوب ژان رنوي فرانسوي و ناتالي پورتمن نوجوان. داستان فيلم مربوط به مرد جنايتکاري است که براي حفظ جان دختري يتيم از خانواده تبهکاري ديگر، جان خود را به خطر انداخته و متحمل مشکلات زيادي ميشود. این فيلم، محصولي از سينماي فرانسه بود و طبيعتا آکادمي، توجه زيادي به آن نشان نداد اما در جشنواره سزار (فرانسه) نامزد و برنده جوايز متعددي شد و توانست شهرتي جهانی بهدست آورد.
پيانيست (۲۰۰۲)
این اثر بهشدت عاطفي و زيباي پولانسکي پس از چندين سال تجربهگرايي او در کشورهاي مختلف ساخته شد؛ فيلمي که سرانجام آکادمي نيز سر تعظيم در مقابلش فرو آورد و سه جايزه مهم خود را به آن اعطا کرد.
«پيانيست» براساس داستاني واقعي ساخته شده بود و مشقت و رنجهاي يهوديان بيگناهي را که در دوران جنگ جهاني در آلمان و لهستان مورد آسيب واقع ميشدند، به زيبايي به تصوير کشيده بود و درواقع حاصل تجربههاي خود پولانسکي بود. شايد به دليل رئالبودن کار، فيلم بهشدت مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت و آن را بهعنوان يکي از فيلمهاي ماندگار تاريخ سينما انتخاب کردند.
اينديانا جونز (۱۹۸۹)
اين نسخه از فيلم «اينديانا جونز» را هنوز هم بهترين نسخه آن ميدانند؛ فيلمي درخشان و ماندني در تاريخ سينما که از بازي بسيار خوب هريسون فورد در قالب نقش اينديانا جونز و از بازي شان کانري در قالب نقش دکتر هنري جونز بهره ميگرفت و کارگرداني آن توسط استيون اسپيلبرگ انجام شده بود. اين فيلم همچنين جزء يکي از پرفروشترين فيلمهاي سال ۱۹۸۹ بهشمار ميآيد و برنده يک جايزه اسکار و نامزد دو جايزه نيز شد اما کمتوجهي اسکار، چيزي از ارزش آن کم نکرد و بسيار ماندني و دوستداشتني براي مخاطبان باقي مانده است.
نيش (۱۹۷۳)
اين فيلم کمدي - جنايي متفاوت در اوايل دهه ۷۰ بسيار ديده شد و شايد دریافت هفت جايزه اسکار براي آن نيز نشان از توجه آکادمي به اين فيلم داشته باشد. در «نيش» پل نيومن و رابرت ردفورد بازي ميکردند و داستان آن در دهه ۳۰ ميگذشت. این فیلم با موفقيت جهاني عظيمي روبهرو شد و نقدهاي مثبت زيادي را متوجه خود کرد و هنوز هم مخاطبان، آن را بهعنوان يکي از دوستداشتنيترين فيلمهاي تاريخ سينما ميشناسند.
دوازده مرد خشمگين (۱۹۵۷)
اين فيلم، اثري متفاوت از سيدني لومت با بازيهاي درخشاني از هنري فوندا و ۱۱ بازيگر مرد ديگر بود که عمدتا بازيگران تئاتر بودند و شهرت زیادی در سينما نداشتند و شايد همين امر، غافلگيري بزرگي براي مخاطبان فيلم بهشمار ميآمد.
داستان جنايي آن و شيوه بسيار جذاب آشکارشدن راز اين قتل که در راستاي ساختاري حرفهاي و فيلمبرداري بيعيبونقص قرار ميگرفت، امروزه نيز پس از گذشت حدود ۶۰ سال از ساخت فيلم مورد توجه واقع ميشود. اين فيلم بزرگ نيز در اسکار، شانس چنداني نداشت و فقط سه نامزدي جايزه اسکار نصيب آن شد اما هيچکس نميتواند خوشساختبودن و ماندگاري فيلم را زير سؤال ببرد حتي آکادمي علوم و هنرهاي آمريکا!
شکارچي گوزن (۱۹۷۸)
اين فيلم درخشان مايکل کيمينو که فيلمي جنگي بود، باوجود ريتم کندش آنچنان کششي داشت که مخاطب را بهشدت درگير ميکرد. بازي بازيگران فيلم بهويژه جان کيزل فقيد، رابرت دنيرو و مريل استريپ بهشدت ديدني و جذاب بود و خيليها عنوان بهترين فيلم سال ۱۹۷۸ را به «شکارچي گوزن» دادند. این فيلم برنده پنج جايزه اسکار و نامزد چهار جايزه اسکار ديگر شد.
آواز در باران (۱۹۵۲)
فيلم موزيکال - کمدي بسيار زيبا و منتقدانه جين کلي که درباره تاريخ سينما ساخته شده بود، هنوز هم بهعنوان يکي از نابترين موزيکالهاي تاريخ سينما شناخته ميشود. بازيگر اصلي فيلم نيز خود جين کلي بود و موسيقيهاي خوب فيلم، حالتي جذاب به آن ميبخشيدند. تنها سهم فيلم از اسکار، دو نامزدي بيجايزه بود زيرا آکادمي اصولا توجهي به فيلمهاي موزيکال يا کمدي نشان نميداد اما مخاطبان، عاشقانه فيلم را دوست داشته و دارند.
گلادياتور (۲۰۰۰)

این فیلم يکي از مهمترين فيلمهاي ريدلي اسکات است که حتي خيليها آن را بهترين فيلم اين کارگردان بزرگ سينما ميدانند. «گلادياتور» داستاني تاريخي دارد و فيلمي تاريخي - حماسي محسوب ميشود. عظمت فيلم و خلاقيتهايي که در فيلمبرداري و جلوههاي ويژه آن بهکار رفته، از عوامل اصلي ماندگاري آن هستند. همچنین راسل کرو بازي بيبديلي را در فيلم ارائه کرده است. اين فيلم در اسکار، پنج جايزه بهدست آورد و نامزد هفت جايزه نيز بود.
محله چينيها (۱۹۷۴)
فيلم ديگري از رومن پولانسکي که در اين فهرست قرار ميگيرد، «محله چينيها» با بازي خوب جک نيکلسون و في داناوي است. اگرچه «محله چينيها» نيز همچون ديگر فيلمهاي پولانسکي از سوي آکادمي مورد بيتوجهي قرار گرفت و تنها سهم آن از اسکار، يک جايزه اسکار بهترين فيلمنامه بود اما مخاطبان، فيلم را بهشدت دوست داشتند و فيلم به يکي از ماندگارترين فيلمهاي تاريخ سينما بدل شد.
لورنس عربستان (۱۹۶۲)

اين فيلم مهم ديويد لين چه در زمان اکرانش و چه حالا که نزديک به ۵۰ سال از ساختهشدنش ميگذرد، فيلمي پرسروصدا بود. فيلمي با آن عظمت که باید در صحراهاي بزرگ عربستان فيلمبرداري ميشد و نيازمند عوامل متعددي بود، طبيعتا فيلم پرجنجالي هم بود. این فيلم در آن سال جوايز اسکار را درو کرد و هفت جايزه بهدست آورد که البته در کمال ناباوري، پيتر اوتول، بازيگر نقش اصلي فيلم و عمر شريف، بازيگر نقش مکمل آن نتوانستند اسکاري از آنِ خود کنند.
انتخاب سوفي (۱۹۸۲)
فيلم دردناک و نيمهجنگي «انتخاب سوفي» در سال ۱۹۸۲ توسط الن جي پاکولا ساخته شد و زندگي زني را در دوران آلمان نازي به تصوير ميکشيد. مهمترين ويژگي این فيلم، بازي بسيار درخشان مريل استريپ بود؛ کاراکتر سوفي که او به آن جان داد، بارها بهعنوان يکي از ماندگارترين کاراکترهاي سينمايي انتخاب شده است، ضمن آنکه بازي بازيگران ديگر فيلم ازجمله کوين کلاين و فضاي خاص فيلم همواره در ذهن مخاطبان باقي خواهند ماند.
«انتخاب سوفی» توانست جايزه اسکار بهترين بازيگر نقش اول زن را براي مريل استريپ بههمراه آورد و همچنين در پنج رشته ديگر نامزد جايزه اسکار شد.
آواتار (۲۰۱۰)

فيلم تازه جيمز کامرون که رکورد فروش بليت در تاريخ سينما را نيز شکسته، بهلحاظ بهيادماندنيبودن نيز جايگاه ويژهاي را در اين جدول به خود اختصاص داده است. این فيلم که حتي موفقيت آن، رکورد موفقيت فيلم قبلي او يعني «تايتانيک» را نيز شکست، در اسکار نامزد هشت جايزه اسکار بود که درنهايت سه جايزه را از آنِ خود کرد و در مقابل «گنجه درد» کاترين بيگلو، همسر سابق کارگردان، شکست بزرگي را تجربه کرد اما جايگاه آن در انتخاب مردمي، بالاتر از جايگاه «گنجه درد» است.
گاو خشمگين (۱۹۸۰)
فيلم ديگري است از مارتين اسکورسيزي که در اين فهرست قرار ميگيرد. «گاو خشمگين» دومين موفقيت بزرگ اسکورسيزي پس از «رانندهتاکسي» بود که داستان زندگي جيمز لاموتا، بوکسور معروف را به تصوير ميکشيد. فيلم اسکورسيزي باز هم نتوانست آنچنان در اسکار موفق عمل کند و فقط برنده دو جايزه اسکار شد، درحاليکه خيليها آن را بهترين فيلم سال ناميدند. این فيلم همچنان نيز يکي از فيلمهاي پرطرفدار تاريخ سينماست که مخاطبان، آن را از ياد نبردهاند.
عصر جديد (۱۹۳۶)
چارلز چاپلين اينبار دنياي پيشرفته و ماشينيزم موجود در قرن بيستم را به سخره ميگيرد و مصائب زندگي آدمي در دنياي مدرن را به تصوير ميکشد. این فيلم، کمدي عميقي بود که طنز تلخ آن شايد آن روزها براي مخاطبان قابل لمس نبود اما حالا و پس از گذشت ۷۴ سال از ساخت آن، مخاطب بهدرستي، هدف و انگيزه چاپلين را از ساخت چنين فيلمي درک ميکند.
«عصر جديد» در کمال ناباوري همچون ديگر کمديهاي چاپلين در اسکار مورد بيتوجهي واقع شد و حتي يک نامزدي جايزه اسکار را هم بهدست نياورد اما کسي نيست که امروز اين فيلم را ببيند و از تماشاي آن لذت نبرد!
تايتانيک (۱۹۹۷)

اثر پرطرفدار جيمز کامرون که در زمان خود بسيار ديده شد و بهعنوان يکي از مهمترين فيلمهاي رمانس تاريخ سينما ميتوان از آن نام برد. اگرچه خيليها معتقد بودند داستان فيلم بهشدت خامدستانه است اما ساختار خوب فيلم و عوامل ساختاري آن بسيار خوب بودند و ميتوانستند فيلم را تا مرز يک شاهکار بالا ببرند. «تايتانيک» توانست برنده ۱۱ جايزه اسکار و نامزد سه جايزه شود که اين، نوعي رکورد محسوب ميشد!
ماتريکس (۱۹۹۹)

فيلمي بهشدت پيشرفته و تخيلي که در آستانه آغاز قرن جديد و ورود به هزاره سوم ميلادي ساخته شد و بهشدت مورد تحسين مخاطبان و منتقدان قرار گرفت. «ماتريکس» در زمان اکرانش يکي از متفاوتترين فيلمها بهشمار ميرفت و با گذر زمان هرگز اين استقبال عظيم از آن کاهش نيافت. بازي خوب کيانو ريوز در کنار جلوههاي ويژه رايانهاي و تدوين خوب کار موجب شدند این فيلم جايگاه ويژهاي براي خود بهدست آورد. «ماتريکس» برنده چهار جايزه اسکار شد و نسخه اوليه آن همچنان پربينندهترين و پرطرفدارترين نسخه آن باقي ماند.
جنگ ستارهاي (۱۹۷۷)
نسخه اوليه فيلم مشهور جورج لوکاس، «جنگ ستارهاي» که يکي از تخيليترين فيلمهاي ساختهشده تا آن زمان بود، موجب بهوجدآمدن بسياري از تماشاگرانش شد. اين استقبال از فيلم حتي تا زمان حاضر و ادامهيافتن ساختهشدن نسخههاي بعدي فيلم ادامه يافت که البته هيچگاه نسخههاي بعدي کار نتوانستند موفقيت نسخه اصلي آن را تکرار کنند. «جنگ ستارهای» برنده ۶ جايزه اسکار و نامزد چهار جايزه شد و بازيهاي رايانهاي و فيلمهاي ديگري از روي آن ساخته شدند.
آروارهها (۱۹۷۵)
فيلم پرهيجان استيون اسپيلبرگ که درواقع درونمايه آن بيان کشمکش ميان انسان و طبيعت بود، با توجه به فيلمبرداري درخشان و جلوههاي ويژه خوبش و البته کارگرداني بسيار دقيق و حرفهاي خود توانست براي هميشه بهعنوان فيلمي ماندگار در تاريخ سينما و از سوي سينمادوستان مطرح شود. این فيلم در مراسم اسکار، برنده سه جايزه اسکار و نامزد يک جايزه اسکار شد.
در يک شب اتفاق افتاد (۱۹۳۴)
اين فيلم کلاسيک به کارگرداني فرانک کاپرا و با بازيهاي بسيار خوب کلارک گيبل و کلود کولبره که در مايههاي کمدي رمانس ساخته شده بود، به قدري در زمان اکرانش سروصدا به پا کرد که تاکنون سينماها چنين استقبالي از يک فيلم را به خود نديده بودند! کمپاني کلمبيا با اين فيلم، سود کلاني کرد و کلارک گيبل، اولين و آخرين اسکار خويش را براي بازي در آن بهدست آورد.
«در يک شب اتفاق افتاد» همچنان نيز بهعنوان فيلمي محبوب از سوي مخاطبان برگزيده شده و اين نشاندهنده آن است که با گذشت ۷۵ سال، مخاطبان هنوز آن را از ياد نبردهاند. شايد بتوان اين فيلم را يکي از خوششانسترين فيلمهاي اسکاري دانست زيرا در هر پنج رشته نامزدشده، اسکار بهدست آورد!
بعدازظهر سگي (۱۹۷۵)
اين فيلم سيدني لومت نيز همچون ديگر فيلمهايش ساختار پيچيدهاي داشت و داستان مرموز خود را به سبکي متفاوت بيان ميکرد و مطابق معمول از سوي آکادمي نيز ناديده گرفته و فقط برنده يک جايزه اسکار شد اما بازيهاي بيبديل بازيگران آن بهويژه آل پاچينو و جان کيزل و کارگرداني خوب خود لومت بهشدت در کار قابل لمس هستند. «بعدازظهر سگي» فيلمي است که حتي اگر آن را نديده باشيد قطعا نامش را شنيدهايد و تماشاي آن به شما پيشنهاد ميشود!
- 42
- 21
تقی
۱۳۹۷/۱۰/۱۷ - ۱۱:۱۲
Permalink