دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۸:۵۳ - ۰۴ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۰۸۵۲
فیلم و سینمای جهان

درباره فیلم «کونگ؛ جزیره جمجمه»

وقتی کشتن ویت کونگی‌ها، آمریکا را سیراب نکرد!

هالیوود,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
ویژگی خاص نسخه‌ای که در سه دوره زمانی از ۸۶ سال پیش تاکنون باسازی شده، این است که زیبای آمریکایی، ابرهیولای دست نیافتی را رام می‌کند و هیولا عاشق ناکامی است تا بی‌رحمانه با فریبکاری بالای برج نیویورکی «امپایر استیت» کشته می‌شود.

به گزارش تسنیم،تولید آثار سینمایی پاپیولار با اغنای ذائقه عمومی در هالیوود، رمز بزرگ بقاء ابر صنعت فیلمسازی در آمریکاست. «بهروز افخمی» فیلمساز ایرانی، در اظهار نظرهای متفاوتی به این موضوع دائما اشاره می‌کند که در صنعت سینمای هالیوود بر اساس یک روش کاری از پیش تعیین شده، مهمترین آثار را کمپانی‌های تولید کننده، فقط برای نوجوانان و جوانان زیر بیست سال فیلم می‌سازند. در این مجال این موضوع بسیار اهمیت دارد که روال سینمای ایران با سیاق هالیوود را مقایسه کنیم.

 

سینمای ایران عمدتا برای سنین بالای چهل سال فیلم سینمایی می‌سازد و طبیعی است که اصلی‌ترین مخاطبانش از آن فراری هستند و مخاطب هدف هالیوود، افراد زیر بیست سال هستند. به همین دلیل صحنه‌های غیر اخلاقی از ۲۰۰۰ تاکنون به صورت شگفت‌ آوری در اغلب تولیدات هالیوودی رنگ باخته است.

 

فیلم «کونگ: جزیره جمجمه» محصول ۲۰۱۷، در واقع فراهم‌آوری تازه‌ای از فیلم «کینگ کنگ» است. اورانگوتان عظیم جثه‌ای که هالیوود برای نخستین بار در قالب فیلم «کینگ کنگ» در سال ۱۹۳۳ از آن رونمایی کرد و در سال ۲۰۰۵ توسط پیتر جکسون، دوباره باسازی شد.

 

نوجوانانی که ۱۲ سال قبل فیلم «پیتر جکسون» را تماشا کرده‌اند، دوران نوجوانانی خود را پشت سر گذاشتند و «کونگ» جدید برای نسل نوجوان کنونی ساخته شده است. گویی هر نسلی باید «کینگ‌کونگ» خودش را داشته باشد. پدربزرگ‌ها که نسخه اولیه «کینگ کونگ» را ندیده‌اند، این هیولای عظیم‌الجثه را در نسخه باسازی شده  ۱۹۷۶ به یاد می‌آورند. پس از باسازی دهه هفتادی، «کینگ‌کونگ» در سال ۲۰۰۵ بدون هیچ تغییری توسط پیترجکسون، کارگردان مجموعه «ارباب حلقه‌ها» باسازی شد. اهمیت ابتکار کینگ‌‌کنگ بازسازی شده در دهه اول هزاره میلادی، استفاده از جلوه‌های بصری خاصی بود که جکسون در سه گانه «ارباب حلقه‌ها» از آنها استفاده کرد.

 

ویژگی خاص نسخه‌ای که  در سه دوره زمانی از ۸۶ سال پیش تاکنون باسازی شده، این است که زیبای آمریکایی، ابرهیولای دست نیافتی را رام می‌کند و هیولا عاشق ناکامی است تا بی‌رحمانه با فریبکاری بالای برج نیویورکی «امپایر استیت» کشته می‌شود.

 

اما «کونگ» جدید هالیوودی از نظر اندازه، ده برابر کونگ‌هایی است که در سری فیلم‌های قبلی، مخصوصا نسخه کلاسیک ۱۹۳۰ خلق شد. با این تفاوت فیلم جدید ده برابر از نسخه‌ای که در ۱۹۳۰ ساخته شده جذابیت کمتری دارد. کونگ جدید تفاوت فاحشی با سایر اسلافش دارد. این هیولای عظیم الجثه، چهره انسانی‌تری دارد و با وجود اینکه هیولای کاملی است اما مخاطب او را به عنوان یک پرسوناژ انسانی باور می‌کند.

 

وقتی صنعت فیلمسازی در ایالات متحده به سطح قابل اعتنایی رسید و از تاریخ رسمی آمریکا حدود سیصد سال می‌گذشت، وجود جزایر پهناور نامکشوفه در کره‌زمین مسئله قابل اعتنایی بود که می‌توانست با تمی«‌ژول ورنی» دستمایه آثار سینمایی متعددی قرار گیرد و فیلمی تازه از آن ساخته شود. نسخه کلاسیک فیلم «کینگ‌کونگ» در نوع خود اثرگذارترین برداشت از مقوله موجودات و سرزمین‌های نامکشوفه در قالب فیلم سینمایی است.

 

مردم سراسر دنیا، سال ۱۹۳۳ با دیدن نسخه سینمایی «کینگ کونگ»  مات و متحیر شدند، آنان تصاویر عجیبی را روی پرده سینما می‌دیدند. اورانگوتان غول پیکری که به شهر نیویورک آمد و در سیرکی عظیم در معرض نمایشی عمومی گذاشته شد. ناگهان هیولا به خود آمده، بندها را پاره کرد و شهر را به نابودی می‌کشاند. کونگ قدیمی، سازه‌های آهنی نیویورک را با ضربات محکمی به پاره ‌‎آهن بدل می‌کند و  از ساختمان «امپایر استیت» بالا می‎رود و یگان هوایی ایالات متحده سعی در مهار این هیولای بزرگ دارد.

 

روایت جدید فیلم «کونگ» در جزیزه دور افتاده‌ای در اوایل دهه هفتاد اتفاق می‌افتد، جایی که تمدن انسانی شکل نگرفته، جزیزه‌‌ای اسرارآمیز که تا حدود زیادی شبیه سریال «گمشدگان» است. فیلم «کونگ: جزیره جمجمه» ارتباط عجیبی با جنگ‌های آمریکا دارد. مقدمه فیلم با نزاعی هوایی در جنگ جهانی دوم آغاز می‌شود. در روزهای پایانی جنگ دوم جهانی، دو هواپیمای ژاپنی و آمریکایی با یکدیگر وارد مخاصمه هوایی می‌شوند و خلبان هر دو جنگنده، هانک مالو (جان سی. رایلی) آمریکایی و پای ایکاری ژاپنی،در جزیزه‌ای ناشناخته در جنوب اقیانوس آرام سقوط می‌کنند.

 

دو خلبان با یکدیگر نبرد تن به تن می‌کنند و در حالیکه ایکاری در حال غلبه بر مارلو است، توسط گوریل غول پیکر کونگ متوقف می‌شود. ۲۹ سال از این رویداد می‌گذرد و در سال ۱۹۷۳ دقیقا در روزی که «ریچارد نیکسون» بیانیه پایان جنگ را صادر می‌کند، بیل راندا (جان گودمن) از ماموران ایالتی به همراه «هاستون بروکس» زمین‌شناس (کوری هاوکینگ) برای سفر اکتشافی به «جزیره‌ جمجمه»، سناتور ویلیس را برای جلب حمایت‌های دولتی قانع می‌کنند.

 

کلنل پرستون پاکارد (ساموئل  ال. جکسون) سخت از پایان جنگ با «ویت کونگی»ها ناراحت و کشتن ویت‌کونگی‌ها او را سیراب نکرده است. کلنل پرستون، همراه افسرانش و کاپیتان سابق نیروی هوایی بریتانیا جیمز کونراد (تام هیدلستون) به عنوان ردیاب و  میسون ویور (بری لارسون) عکاس ضد جنگ با این گروه اکتشافی راهی جزیره جمجمه می‌شوند.

 

 آنها مسیر آمریکا تا جنوب اقیانوس آرام را باکشتی طی می‌کنند. گروه اکتشافی به جزیره می‌رسند و در نزدیکی این جزیزه توقف می‌کنند و سربازان و دانشمندان سوار بر بالگرد به  جزیره می‌رسند. گروه نظامی چندین بمب انفجاری مهیب را در جزیره منفجر می‌کنند، ناگهان یکی از بالگردها سقوط می‌کند. گروه جستجوگران متوجه «کونگ» می‌شوند که در جواب این انفجارها در حال پرتاب درخت به سوی بالگردهاست. بالگردها به ترتیب سقوط می‌کنند و تازه‌واردان در جزیره جمجمه، کشته می‌شوند.

 

صحنه پرواز بالگرد بر فراز آسمان جزیره استوایی، در جستجوی میمون غول آسا، «اینک آخرالزمانی» دیگری است و فیلمی تحت همین عنوان یعنی «اینک آخرالزمان» (فرانسیس فورد کاپولا) را در ذهن متبادر می‌کند. این مشابهت اتفاقی نیست. کونگ هم مثل هیولای انسانی اینک آخرالزمان، کلنل والتر ایو. کورتز(مارلون براندو)، همراه با مردمانی شوریده (بومیان) در جهانی ناشناخته منتظر است تا نظامیان آمریکایی او را برانگیزند. انگیختن، انگیزش و شوریدن علیه «نظام سلطه» را می‌توان به صورت تمثیلی و استعاری در فیلم «کونگ: جزیره جمجمه» جستجو کرد. در جهان وحشی و ناشناخته «جزیره جمجمه » کونگ زندگی معمولی خودش را دارد و حالا سربازان آمریکایی این رسالت را دارند که غول خفته را بیدار کنند. بر خلاف سایر «کینگ‌کونگ‌های» قدیمی، در وجود «کونگ» جدید مولفه تفاهم برانگیزی وجود دارد که نظامی‌گری آمریکایی به این روحیه صدمه می‌زند. کونگ به زندگی خودش مشغول است تا اینکه توازن این زندگی را بشریت بر هم می‌زند. این بخش از فیلم می‌تواند تمثیلی باشد از برهم زدن توازن طبیعت توسط انسان. مخاطب باید نسبت به محیط زیست حساس باشد و طرز تلقی تماشاگر از جنگ و ریختن مواد سمی در محیط زیست جنبه پررنگ محتوایی فیلم است، طبعا لطمه زدن به طبیعت انسان را لایق چنین سرانجامی کند.

 

دلشمغولی فیلم پرداخت حوادث و نبرد میان جانوران ماقبل تاریخ و کنگ است که نمونه‌اش را به وفور دیده‌ایم و شخصیت خلبان آمریکایی هنک مارلو (جان سی رایلی) خلبان جنگ دوم که از زمان جنگ دوم در این جزیره مانده است می‌توان ارجاعی به شخصیت «والتر ایو. کورتز»(مارلون براندو) در فیلم «اینک آخرالزمان» باشد، هر چند این شخصیت از زاویه دیگر برای افزایش سطح ضریب کمدی درام به جمع مکاشفان جزیره اضافه شده است. پس از جدالی که به منجر به نابودی اغلب گروه می‌شود، پاکارد افراد گروهش را سازماندهی می‌کند و حقایق دیگری افشا می‌شود.

 

«بیل راندا» (جان گودمن) بالاخره زبان به گفتن حقیقت می‌گشاید که سازمان دولتی مخفی «مونارک»، بنیادی سری، ماموریت اصلی‌اش ثبت وجود هیولای زمینی ناشناخته است. شناسایی هیولاها وظیفه اوست و راندا باید مشخص کند که کونگ تهدیدی برای بشریت هست یا نیست. نهادهای و سازمان‌های مخفی آمریکایی همواره در هر اقدام مداخله جویانه‌ای دنبال تهدیدی برای بشریت می‌گردند و این سازمان مخفی، شبیه همان نهاد‌های مدنی و سازمان استراتژیک تهدید شناسی است.

 

بازماندگان نخستین مواجه با هیولا به دو گروه تقسیم می‌‌شوند. پاکارد و افرادش سراغ تجهیزات نظامی باقی مانده در یکی از بالگردهای سقوط کرده می‌روند و گروه دیگر وارد بخشی از جزیره می‌شود که در آن ساکنان بومی مستقر هستند. در نیمه دوم فیلم که گروه تجسسی در جزیره پراکنده می‌شود، فیلم انسجام خودش را از دست می‌دهد و بسیار کسالت بار می‌شود. پروژه به این بزرگی به کارگردان کم تجربه‌ای مثل جوردن رابرتز داده شده است و این کم تجربگی در پرداخت روابط و شخصیت‌های فیلم بروز پیدا می‌کند. رابرتز، به طرز شگفت آوری در ساختن حادثه و هیجان در طول فیلم موفق نیست، گویی از ابتدا به جای فیلمسازی نقشه‌ای‌ برای پیام رسانی داشته است، پیام نه چندان سرپوشیده فیلم این است که هیولا همان جنگ عظیمی است که آمریکا در آن بیشترین کشته را داد.

 

گروه دوم جستجوگران با بومیان برخورد می‌کند و ناگهان سرو کله هنک مارلو خلبانی که در جنگ دوم در این جزیزه سقوط پیدا می‌شود. مارلو این حقیقت را با آنان در میان می‌گذارد که کونگ نگهبان جزیره است و برای بومیان حکم خدا را دارد و در برابر شکارچیان باستانی از مردم دفاع می‌کند.

 

گروه پاکارد نیز به سراغ بالگرد جک چپمن (توبی کبل) می‌رود. چپمن توسط خزنده‌ای ناشناس شکار می‌شود. کونراد به مارلو کمک می‌کند با باقیمانده هواپیمایش در جنگ دوم، یک قایق درست کنند و با قایق در مسیر رودخانه به سوی محلی بروند که که گروه پاکارد منتظر آنهاست. هیولای خزنده دوباره به گروه حمله می‌کند، اما پاکارد مقاومت می‌کند. بالاخره مشخص می شود که هدف پاکارد یافتن مواد منفجره باقیمانده است تا بتواند زمینه کشتن کونگ را فراهم کند. پاکارد نظامی انتقامجو و خونخواری است و می‌خواهد انتقام گروهش را بگیرد. او برای «کونگ» دام بزرگی پهن می‌کند. گروه کونراد از راه می‌رسند و سعی می‌کنند نظامیان را قانع کنند که بودن کونگ بهتر از نبودن اوست. در واقع کونگ سمبل ابر هیولایی است که هیولاهای دیگر را دفع می‌کند. هیولایی از یک سرزمین شناخته نشده باستانی، ماهیت اهریمنی دارد اما اهریمن بزرگتری را دفع می‌کند. این تطبیق از زاویه دید آمریکایی‌ها کاملا به نسبت سیاسی ایالات متحده با گروه‌های تروریستی پهلو می‌زند، هیولایی که هیولای دیگر را باید دفع کند!  

 

نسخه‌های متعددی از این فیلم ساخته شده و بازسازی فیلم در سال ۱۹۷۶ فیلم درباره کاشفان نفت بود، اما در فیلم کونگ عده‌ای برای پیروز شدن در رقابت‌های تکنولوژیک و علمی پای به جزیزه ناشناخته «کونگ» می‌گذارند و افسانه تازه‌ای را کشف می‌کنند. کونگ جدید صرفنظر از پیام‌های محیط زیستی یا ضدجنگ، فیلمی حادثه‌ای- ماجرایی است که علی رقم تازه کار بودن کارگردانش، پردازش هیجان انگیزی ندارد و از روایت هیولایی ساخته شده در سه نسخه پیشین و از داستان قدیمی «کینگ‌گنک» صرفا خطوط کلی روایت حفظ شده است.

 

 

 

 

 

  • 14
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش