سه شنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۳:۴۳ - ۰۶ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۱۸۹۱
فیلم و سینمای جهان

کاترین هاردویک از «خانم بالا»، سینمای اکشن و برخورد فرهنگ‌ها می‌گوید

فیلم خانم بالا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

فیلم «خانم بالا» (Miss Bala) که طی سه ماه اخیر بتدریج در نقاط مختلف جهان اکران شده، یک کار از سبک‌های اکشن و تریلر و برگرفته از فیلمی مکزیکی با همین نام است و با اینکه سروصدای زیادی را چه به لحاظ هنری و چه از نظر تجاری و فروش در گیشه‌ها موجب نشده اما شاید از بهترین‌های این ژانرها در سال‌جاری باشد. این فیلم از بازیگران پرطرفداری مثل جینا رودریگز و آنتونی مک کی بهره می‌گیرد و با اینکه از درون یک ژانر بیش از حد به کار گرفته شده نشأت گرفته اما توانسته است به همین گونه سینمایی نوعی تازگی ببخشد.

در این فیلم کاراکتر مرکزی گلوریا (با بازی رودریگز) یک هنرمند شاغل در دنیای سینما و هنرهای نمایشی و مستقر در شهر لس‌آنجلس است که روزی رضایت می‌دهد برای کمک به یک دوست مکزیکی‌اش به‌نام سوزو (کریستینا رودلو) به شهر تینخوانای مکزیک سفر کند و آنجا وسایل پیروزی این دوست را در یک مسابقه ویژه زنان شایسته و شاغل جور کند. در آنجا اوضاع خلاف چیزی می‌شود که گلوریا امیدش را داشت زیرا آدم‌رباهای ناشناخته سوزو را می‌دزدند و گلوریا هم مجبور می‌شود پیش از آنکه بفهمد و راهی برای کنترل اوضاع بیابد، با یک کارتل بزرگ توزیع موادمخدر در منطقه به همکاری بپردازد. این چنین است که ادامه و بطن فیلم سرشار از تلاش گلوریا و نظایر او برای فرار از دست تبهکاران و پناه بردن به گوشه‌ای آرام می‌شود و آن هم در حالی که وی و نظایر او هیچ پیشینه‌ای در این زمینه ندارند و با مسائل و خشونت‌هایی از این دست بیگانه‌اند.

فضا و روح و اتفاقات «میس بالا» به وضوح نشانگر استقرار یک کارگردان کارکشته پشت دوربین و تلاش هنرمندی است که عرصه ورود کرده به آن را نیک می‌شناسد و بواقع نیز از کاترین هاردویک که پیشینه ساخت فیلم‌های متنوع و گاه توهم‌زا و زمانی هم کوبنده‌ای همچون «گرگ و میش» و «۱۳» را دارد توقعی جز این نمی‌رود.

هاردویک معمولاً با قرار دادن یک زن قدرتمند درمرکز قصه‌های سرشار از برخوردش دست به ساختارشکنی‌های آشکار زده و از توفیق زنانی می‌گوید که در یک دنیای تسخیرشده توسط مردان ابایی از مبارزه با عاملان زر و زور ندارند. هاردویک در مصاحبه پیش رو از سختی‌های تبدیل کردن یک فیلم به زبان اسپانیایی و متکی بر فرهنگ مکزیکی به کاری در بردارنده علایق امریکایی‌ها و علایق مردم امریکای شمالی سخن می‌گوید و همین طور از فرمول‌های کار ژانرهای اکشن و تریلر و از کارکردن زنان در یک صنعت تسخیر شده توسط مردان بویژه در حرفه کارگردانی و فیلمسازی.

خانم هاردویک، «خانم بالا» به موازات روابط تیره اخیر امریکا و مکزیک و بخصوص پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ نشانگر تنش‌هایی است که هم در کشور مکزیک وجود دارد و هم تصویرگر برخوردهایی که با یکدیگر تجانس فرهنگی ندارند. آیا هدف شما نیز از ساختن «Miss Bala» در درجه اول ترسیم چنین وضعیتی نبود؟

هدف من در درجه اول تعریف و تشریح یک داستان جنایی بود و اینکه محل شکل‌گیری داستان مرزهای امریکا و مکزیک است و به تبع آن اتفاقات ریشه در تنش‌های روابط این دو کشور دارد. بخش جنبی ماجرا  تبعاتی است که نمی‌شد از آن پرهیز کرد. قدر مسلم اینکه کار من یک بیانیه سیاسی و هدفم صدور چنین چیزی نبوده است.

ظاهراً با مشخصات منطقه و ویژگی‌های این‌گونه داستان‌ها و آدم‌ها کاملاً آشنا هستید.

بله، من در حاشیه مرزهای مکزیک و در گوشه‌ای از ایالت تگزاس بزرگ شدم و مزرعه خانوادگی‌ای که داشتیم، در مجاورت رودخانه ریوگرانده قرار داشت. من حتی مدتی از دوران تحصیلم را در مکزیک گذراندم و با این اوصاف مرکزیت بخشیدن به شهر تیخوانا در قصه فیلمم طبعاً نشانگر ارتباط‌های قوی‌ام با آنجا است و چنین گزینشی جای تعجب ندارد.

به فرهنگ و هنر و رویدادهای اجتماعی در مکزیک چطور نگاه می‌کنید؟

من واقعاً مکزیک و فرهنگ آن را دوست دارم و این در درجه اول به خاطر فرهنگ غنی و چندسویه‌ای است که در آنجا وجود دارد. من یک سال در دانشکده «سن میگل دوالنده» رشته هنر را می‌خواندم و براساس شرایط و الزام‌های درسی‌ام و همچنین علایقی که داشتم دست به سفرهای گسترده‌ای در سطح مکزیک زدم و اگر بگویم به تمامی ایالت‌های این کشور سر زدم، اغراق نکرده‌ام. در جای جای مکزیک می‌توان هنرهای ناب این کشور را حس کرد و برخی شاخه‌ها و جنبه‌های آن مثل موسیقی در بالاترین و جذاب‌ترین سطح ممکن است.و سینمای آن نیز همین‌طور.

بله، آن نیز بی‌نیاز از گفتن است و همگان در دو دهه اخیر از دیدن کارها و اندیشه‌های ناب امثال ایناریتو، کوارون و ول تورو به وجد آمده‌‌اند. چیزی وجود ندارد که بتوان در سایه آن مهارت‌ها و وسعت فکری این هنرمندان را بدرستی و با وسعت لازم نشان داد.

ظاهراً از نشان دادن ابعاد فرهنگی شهر تیخوانا و سایر مناطق مکزیک‌ هم در فیلم‌تان غافل نمانده‌اید.

همین طور است زیرا معتقد بوده و هستم که تنها وجه مکزیک برخی خشونت‌های رفتاری نیست که به سبب ضرورت‌ها از بعضی اتباع این کشور سر می‌زند. اینکه همه جنبه‌ها و ابعاد فرهنگی و مثبت یک منطقه و کشور را نادیده بگیریم و فقط برخوردها و چالش‌ها را عمده کنیم، کم لطفی به یک کشور است و حتی در شهرهای مرزی که ارتباطات ملل در آن قوی‌تر از سایر نقاط است، نشانه‌های فرهنگ اختصاصی آن کشور قابل رؤیت و لمس است.

در هر جای این شهرها می‌توان نشانه‌های شعر و ادب و نقش و نگارهای حک شده روی دیوارها را رؤیت و از یک فرهنگ غنی پرده‌ برداری کرد و من کوشیده‌ام در «خانم بالا» همین‌ها را به نمایش بگذارم و از هنرهای عمیق کشوری بگویم که به سبب همسایگی با امریکا بر وجوه مختلف هنری‌اش به اندازه کافی اوج گذاشته نشده است.

با اینکه مخاطبان فیلم شما بیشتر مردم امریکا و اروپا و بواقع انگلیسی‌ زبان‌ها هستند، باز حجم قابل ملاحظه‌ای از گفت‌وگوها به زبان اسپانیایی است و حرف‌ها و اظهارات و دیالوگ‌ها بین انگلیسی و اسپانیا در نوسان و در حال تغییر مکرر است. آیا این خلاف میل‌تان شکل گرفته است؟

کاراکتر اصلی داستان که همان گلوریا است، بجز امریکایی بودن اشرافی بر زبان اسپانیایی و فرهنگ و گویش مکزیک ندارد و طبیعی است که ما باید زبان انگلیسی را برای او به کار می‌گرفتیم و این طریقه ارتباط برقرار کردن اوست. این در مورد کاراکتر محوله به اسماعیل کروز کوردووا هم که لینو نامیده می‌شود، صدق می‌کند و ما چاره‌ای جز ترسیم این رویکردها و فرهنگ‌ها برای آنان نداشتیم. درست است که برخی آدم‌های شبیه به لینو و خود او در امریکا بزرگ شده‌اند و در فرهنگ این کشور حل شده‌اند اما نمی‌توان آنها را از جنس و تبار لاتن‌شان سوا کرد و با آن آمیخته‌اند.

آنها از جانب هر دو طیف مورد انتقاد قراردارند. چه امریکایی‌ها که آنها را خودی نمی‌دانند و چه مکزیکی‌ها و لاتن تبارها که می‌گویند آنها به آدم‌هایی چند هویتی تبدیل شده‌اند و دیگر مایه افتخار مکزیکی‌ها و اسپانیایی‌ها نیستند.

iran-newspaper.com
  • 19
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش