سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۶:۴۳ - ۱۹ شهریور ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۶۰۱۱۹۷
فیلم و سینمای جهان

تمجدید اسکورسیزی از فیلم سینمایی «تکه‌های یک زن»‌ (Pieces of a Woman)

فیلم سینمایی تکه‌های یک زن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

فیلم سینمایی «تکه‌های یک زن»‌ (Pieces of a Woman) جدیدترین اثر کورنل موندروتسو کارگردان اهل مجارستان از جمله آثاری است که در روزهای اخیر در جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز ۲۰۲۰ روی پرده رفته است.

تکه‌های یک زن درباره زوجی است در حال بچه‌دارشدن که تصمیم می‌گیرند بچه را در خانه به کمک یک قابله به‌ دنیا بیاورند. سهل‌انگاری قابله و آنچه به تبع آن رخ می‌دهد زندگی این زوج را به شکل تغییرناپذیری دگرگون می‌کند و در نهایت به یک سفر درونی عاطفی پیچیده و دردناک برای زن منجر می‌شود.

یکی از نکات جالب فیلم تکه‌های یک زن حضور مارتین اسکورسیزی چهره نام‌دار سینمای جهان به‌عنوان مدیر اجرایی تولید این پروژه است. در واقع اسکورسیزی بر کار تهیه این اثر نظارت مستقیم داشته و نام او باعث شد این اثر از مدت‌ها پیش توجه علاقه‌مندان را به خود جلب کند.

اسکورسیزی فیلم را غافلگیرکننده نامیده و این ویژگی را از این جهت مهم دانسته که به فیلم کمک می‌کند به مخاطب گسترده‌ای که لیاقتش را دارد دست پیدا کند.

به گفته اسکورسیزی تکه‌های یک زن برای او اثری عمیق و به شکل منحصربه‌فردی تکان‌دهنده بوده. او می‌گوید: «از اولین صحنه روی این فیلم سرمایه‌گذاری عاطفی کردم و هنگامی که دیدمش این تجربه صرفا شدت یافت؛ فیلمی مجذوب‌کننده چه از نظر ساخت و چه عوامل فوق‌العاده آن که شامل همکار سابقم الن برستین می‌شود.»

با این مقدمه از اسکورسیزی برای دیدن فیلم مشتاق‌تر می‌شویم. اثری که ونسا کربی، شایا لبوف و الن برستین نقش‌های اصلی آن را ایفا می‌کنند. کربی هنرپیشه‌ بریتانیایی این فیلم بیشتر بابت فیلم‌هایی چون «مأموریت: غیرممکن -فال‌اوت» (Mission: Impossible Fallout‎) و «سریع و خشمگین تقدیم می‌کند: هابز و شاو» (Fast & Furious Presents: Hobbs & Shaw) به شهرت جهانی دست یافت.

شایا لبوف با مجموعه «تبدیل‌شوندگان» (Transformers) در گیشه موفق عمل کرد در حالی که آثار مستقلی چون «نیمفومانیاک» (Nymphomaniac) و «عزیز آمریکایی» (American Honey‎) را هم در کارنامه دارد.

نهایتا باید به الن برستین هم اشاره کنیم؛ بازیگر کهنه‌کاری که برای فیلم «آلیس دیگر اینجا زندگی نمی‌کند» (Alice Doesn’t Live Here Anymore) به کارگردانی مارتین اسکورسیزی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را دریافت کرده و کاندیدای دریافت همین جایزه برای آثاری چون «مرثیه‌ای برای یک رویا» (Requiem for a Dream )، «جن‌گیر» (The Exorcist) و «رستاخیز» (Resurrection) بوده است.

کورنل موندروتسو کارگردان ۴۵ ساله مجار فیلم تکه‌های یک زن، ساخت فیلم‌های بلند داستانی را از سال ۲۰۰۵ آغاز کرد و به‌عنوان معروف‎ترین اثرش می‌توانیم به «خدای سفید» (White God) اشاره کنیم. خدای سفید نماینده مجارستان در بخش بهترین فیلم خارجی‌زبان اسکار بود که به مرحله نهایی راه یافت و در عین حال موفق شد جایزه بخش نوعی نگاه جشنواره فیلم کن سال ۲۰۱۴ را هم به دست آورد.

کاتا ویبر که در نگارش فیلم‌نامه‌ی خدای سفید با موندروتسو همکاری کرده بود، فیلم‌نامه‌ی تکه‌های یک زن را به رشته تحریر درآورده. بنجامین لوب که ممکن است نامش را به‌خاطر فیلم‌برداری «مندی» (Mandy) فیلم ترسناکی با بازی نیکلاس کیج شنیده باشید، فیلم‌برداری این اثر را هم برعهده داشته و نهایتا بد نیست اشاره کنیم که هاوارد شور آهنگساز برجسته کانادایی با انواع و اقسام جوایز اسکار،‌ گرمی و گلدن گلوب و حضور در پروژه‌های بزرگی چون «ارباب حلقه‌ها» (The Lord of the Rings)، موسیقی این فیلم را تولید کرده است.

تاکنون ۸ نقد درباره فیلم سینمایی تکه‌های یک زن در وب‌سایت راتن تومیتوز منتشر شده که با ۷ نقد مثبت و ۱ نقد منفی نشان‌دهنده رضایت ۸۸ درصدی منتقدان از این اثر سینمایی است.

در ادامه مروری خواهیم داشت بر بعضی نقدهای منتشرشده درباره این فیلم سینمایی.

فیلم سینمایی تکه‌های یک زن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

گزیده‌ی نقدها و بررسی‌های فیلم تکه‌های یک زن

ورایتی / پیتر دبروج

می‌شد تصور کرد که کارگردان‌های استودیویی محترمی همچون نورمن جویسون و سیدنی لومت فیلمی را درباره دعوای حقوقی که در مرکز فیلم تکه‌های یک زن در جریان است بسازند؛ یک تراژدی وحشتناک رخ داده و یک زوج جوان در انتظار فرزند (با بازی ونسا کربی و شایا لبوف) قابله خود را (با بازی مالی پارکر) به دادگاه کشانده‌اند. رسانه‌ها همه جای این قصه به چشم می‌خورند و کلیت ماجرای به‌دنیاآوردن فرزند در خانه به چالش کشیده می‌شود اما کورنل موندروتسو، کارگردان مجار این فیلم ترجیح می‌دهد به جای تمرکز بر دادگاه به زوج توجه کند.

زوجی که هر دو در اثر این تجربه به‌شدت ضربه خورده‌اند اما زن به شکل خاصی آسیب دیده و مسأله برایش فقط بازسازی رابطه عاطفی‌اش نیست. او باید در این درام انسانی، با بازی‌های بسیار ماهرانه، هویت خود را که در معرض آسیب قرار گرفته بازسازی کند.

شان و مارتا زوج اصلی فیلم هنگام فرایند به دنیاآمدن کودک بسیار نزدیک‌اند و به نظر می‌رسد فاصله ناشی از هویت طبقاتی آن‌ها از طریق صمیمیتی که میانشان برقرار شده از بین رفته است. اما پس از بحران و وقوع تراژدی، شیطان درونی آن‌ها پدیدار شده و کمتر شبیه یک زوج به نظر می‌رسند. آن‌ها بیشتر به دو انسان جدا از هم و بسیار حساس تبدیل شده‌اند.

کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس اثر یعنی موندروتسو و ویبر با مهارتی مسحورکننده عواقب فقدان را در این دو انسان خوب اما نه بی‌عیب و نقص، بررسی می‌کنند.

هالیوود ریپورتر / دیوید رونی

کمی مبهم است که مخاطب چنین درامی که پایان روشنش شبیه نوعی خیانت به اثر به نظر می‌رسد چه کسی است. اما مخاطبی که دل دیدن بازنمایی به‌شدت تند و تیز تأثیرات بادوام مرگ یک کودک روی والدینش را دارند با دیدن فیلم از لحظاتی نیرومند و از نظر عاطفی متأثرکننده بهره‌مند می‌شوند.

وقتی مارتا بدون هیچ احساسی وسایلی که با عشق و علاقه برای بچه تهیه کرده‌ بودند را دور می‌ریزد نشان می‌دهد که به وضوح در مقابل این خسارت ویرانگر به انسان سخت‌تری تبدیل شده است.

صحنه‌‌ای از فیلم که در آن مارتا همچون زنی آسیب‌دیده و همان میزان هم خطرناک، دوباره به محل کارش برمی‌گردد و در خاموشی، نگاه‌های همراه با ترحم همکارانش را درون خود می‌ریزد یکی از آن لحظات متعدد فیلم است که شدت اثرگذاری فیلم افزون می‌شود.

وقتی مارتا در خیابان، مترو یا یک فروشگاه به یک بچه خیره می‌شود چشمانش می‌تواند بیانگر اشتیاق یا رنج او باشد. بازی سفت و سخت کربی در نقش مارتا قابل توجه است؛ زنی که پشت ظاهر محکمش خون گریه می‌کند اما در عین حال در فرایند منزوی‌کننده خوکردن به فقدان پیش‌آمده رفتار خشنی از خود نشان می‌دهد.

فیلم سینمایی تکه‌های یک زن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

گاردین / زان بروکس

تکه‌های یک زن اولین فیلم آمریکایی اثر کورنل موندروتسو کارگردان مستعد مجار است که با بازی‌های جان‌دار زوج ونسا کربی و شایا لبوف همراه شده. موندروتسو در وطنش آثار درخشان عجیب و پرپتانسیلی مثل خدای سفید و «یوهانا» (Johanna) را کارگردانی کرد.

این کارگردان در مسیرش آثار عجیبی خلق کرده اما اثر جدید غران و خشمگین او نشان می‌دهد که هنوز قدرت بیشتری در چنته دارد.

تکه‌های یک زن که در واقع یک کلاس بازیگری است در نوع خود فیلمی به‌شدت اثرگذار است. بازیگران اصلی هر کدام به‌خوبی از پس کار خود بر می‌آیند و فیلم را استوار نگه می‌دارند اما به نظر می‌رسد همه‌چیز کمی بیش از حد آکادمیک، تنظیم‌شده و شبیه به نوعی ورکشاپ از کار درآمده. این وضعیت با موسیقی اغراق‌آمیز که بعد از هر تبادل احساسی سنگینی مثل پتک بر سر شنونده فرود می‌آید کمی هم بدتر می‌شود.

ایندی وایر / دیوید ارلیخ

اگر فکر می‌کنید فیلم تکه‌های یک زن با یک ملودرام معمول متفاوت است و به نظر می‌رسد تکه‌هایش به شکل ناکامل و ناهمواری به هم وصل شده شاید باید دلیلش را در این جست‌وجو کنید که فیلم‌های کمی با موضوع مرده‌زایی فرزند ساخته شده‌اند.

فیلم‌ها عموما این نوع تراژدی‌ها را به‌عنوان پیچش داستانی معرفی می‌کنند؛ در واقع یک راه ساده روایی برای پل زدن از بخشی به بخش دیگر داستان. فیلم‌های معدودی جسارت این را دارند که چنین موضوعی را به محور فیلم و مسأله مرکزی‌اش تبدیل کنند.

البته این موضوع هم دلایل خودش را دارد. یکی اینکه فیلمی درباره یک جنین مرده‌به‌دنیاآمده، در گیشه از آن فروش‌های مارولی نخواهد داشت. دیگر آنکه رنج ناشی از مرگ یک کودک هنگام زایمان از آن دست رنج‌هایی است که دیگران به سختی درکش کرده و با آن ارتباط برقرار می‌کنند مگر آنکه خود چنین تجربه‌ای را از سر گذرانده باشند.

در واقع خیلی‌ها از خود خواهند پرسید چه حسی دارد که موجودی را از دست بدهی که اساسا هرگز وجود نداشته؟ اگر کسی آن‌قدر خوش‌شانس بوده باشد که جواب این سؤال را تجربه نکرده باشد چقدر احتمال دارد که از طریق یک فیلم بتواند به این پاسخ دست پیدا کند؟

این درام پرسوز پس از بخش افتتاحیه با یک برداشت بلند ۳۰ دقیقه‌ای از فرایند به دنیاآوردن فرزند در خانه و حرکت از سوی امید به ترس، تمرکز خود را از دست می‌دهد.

فیلم تلاش می‌کند کارهای مختلفی بکند؛ تکه‌های مختلف مارتا را دوباره سر جایش بگذارد پیش از آنکه او دریابد هرگز دیگر آن کلیت سابق نخواهد بود. گاهی اوقات این تلاش‌ها خود را از طریق نوعی نمادگرایی بی‌جان و بی‌رمق نشان داده می‌دهد و گاهی از طریق شخصیت‌های فرعی. گرچه تکه‌های یک زن فیلم مارتا است اما خودتخریبی تدریجی شان (همسرش) انرژی زیادی از اثر می‌گیرد.

یک داستان فرعی درون فیلم که ارتباط شان و یکی از بستگان مارتا را نشان می‌دهد می‌توانست به کلی حذف شود. یک رشته دیگر داستانی مربوط به اتحاد اضطراب‌انگیز شان و مادر ثروتمند مارتا که از بازماندگان هولوکاست است در نهایت به اندیشه‌های ناتمامی درباره طبقه اجتماعی، تلاش برای زنده‌ماندن و هزینه پشت سرگذاشتن و عبور از گذشته تبدیل می‌شود.

در کل گرچه آن ۳۰ دقیقه ابتدایی یکی از بهترین بخش‌های کارنامه حرفه‌ای کارگردان است اما ادامه فیلم مانند گشتن دنبال گنج در میان نخاله‌های ساختمانی است؛ تلاشی که در ذات خود شکست خورده است.

digikala.com
  • 13
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش