سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۲۵ - ۱۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۷۳۸
موسیقی

گفت و گو با علي لهراسبي؛ خواننده تيتراژهاي تلويزيوني

علي لهراسبي,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

 تعداد خواننده‌هايي که نام‌شان در تيتراژ سريال‌هاي تلويزيوني به چشم مي‌خورد، محدود است. اين چهره‌ها آن‌قدر در اين سريال و آن سريال ديده مي‌شوند که خيلي‌ها گمان مي‌کنند سفارشي در کار است؛ سفارشي که باعث مي‌شود خيلي از چهره‌هاي جوان و بعضا مستعد نتوانند در مديومي تا اين حد تاثيرگذار خودشان را معرفي کنند، اما خواننده‌هايي که احتمالا تعدادشان از انگشتان يک دست بيشتر نيست، همه سريال‌ها را قرق کرده‌اند. 

 

اين سکه اما روي ديگري هم دارد: موفقيت يک سريال در برخي از موارد با نام خواننده تيراژش بي‌ارتباط نيست. در بسياري از موارد ديده شده در روزهاي نخست پخش يک سريال شنيدن صداي خواننده‌اي نام‌آشنا و محبوب برخي از مردم و خاصه مخاطب جوان را به پيگيري اين توليدات ترغيب کرده است. با اين توضيح به نظر مي‌رسد فارغ از شائبه‌هايي که درباره حمايت از برخي خوانندگان خاص در تلويزيون به چشم مي‌خورد، فاکتورهاي فني و موثر ديگري در اين امر موثر هستند.

 

اين‌که خواننده‌اي چون علي لهراسبي مي‌تواند با خواندن تيتراژ يک سريال بخشي از مخاطبانش را پاي اين سريال بکشاند يا احسان خواجه‌اميري يکي از موفق‌ترين خواننده‌ها در اين زمينه است را بايد بررسي کرد. به راستي چه معيارهاي کيفي هستند که راه را براي حضور يک خواننده در سريال‌هاي تلويزيوني هموار مي‌کنند؟ کساني که در اين زمينه به‌عنوان چهره‌هاي موفق معرفي مي‌شوند، از چه ويژگي‌هايي برخوردارند و چرا اين موفقيت‌ها چندين و چند ‌سال ادامه پيدا مي‌کند؟ گفت‌وگو با علي لهراسبي تلاشي است براي پاسخ دادن به برخي از اين سوالات. علي لهراسبي خواننده‌اي است که بسياري او را در حوزه تيتراژ موفق مي‌دانند، در ادامه گفت‌وگو با علي لهراسبي را بخوانيد:

 

آقاي لهراسبي چه اتفاقي بايد بيفتد تا موسيقي تيتراژ کسي مثل شما در تلويزيون مخاطبان پروپا قرصي داشته باشد و توسط مردم شنيده شود؟

به نظر من اين مسأله نياز به اصولي دارد و در اصطلاح مبتني‌بر فوت و فني خاصي است. کارهاي من و دوستاني که تيتراژهايشان از اصولي که بايد، پيروي مي‌کند، کم ريسک است و مورد توجه مردم قرار مي‌گيرد. اين اصول را در چند ‌سال فعاليت مستمر و آزمون و خطا به دست آورده‌ايم و هر کدام اساسي براي خواندن تيتراژ داشته‌ايم که هميشه به آن احترام گذاشته‌ايم.

 

روش علي لهراسبي براي خواندن يک تيتراژ چگونه است؟

نکته ابتدايي که بايد در خواندن يک تيتراژ تلويزيوني در نظر گرفته شود اين است که با يک تيتراژ سينمايي متفاوت باشد. قرار نيست تيتراژ در همان قسمت نخست همه را درگير کند. اصولا يک تيتراژ موفق آن است که هم بتواند به سريال کمک کند و هم با همراهي با يک سريال موفق بتواند از آن استفاده کند. اين موزيک بايد به‌تدريج مورد توجه قرار بگيرد. وقتي اين اتفاق افتاد، مخاطب به موسيقي تيتراژ سريال علاقه‌مند مي‌شود و موزيک ماندگار خواهد شد. نکته ديگري که به نظر من اهميت دارد اين است که موسيقي تيتراژ هويت مستقل داشته باشد. منظور از هويت مستقل در مورد تيتراژ اين است که درعين‌حالي‌که به داستان سريال مربوط است با اتمام سريال به‌عنوان تک‌آهنگ موفق توسط مخاطب پذيرفته شود و مردم بخواهند خارج از سريال هم آن را گوش دهند.

 

خيلي‌ها به اين نکته توجه نمي‌کنند، يعني به محض پيشنهاد يک تيتراژ با خواندن فيلمنامه مي‌خواهند تمام قصه را در تيتراژ بياورند. در چنين شرايطي مردم موزيک را در همراهي با سريال دوست دارند و گوش مي‌دهند، اما هرگز بدون سريال آن را گوش نخواهند داد. مخاطبان در مواجهه با چنين تيراژهايي به اين ذهنيت مي‌رسند که سريال و موزيک در يک مجموعه جدايي‌ناپذير قرار دارند.

 

حالت عکس اين قضيه هم وجود دارد. برخي از دوستان که خودشان معتقدند در کار تيتراژخواني چندان موفق نبوده‌اند، اين ماجرا را تجربه کرده‌اند که بهترين کاري که خوانده‌اند و منتشر نشده است را برمي‌دارند و روي سريال مي‌گذارند. در اين شرايط هيچ تضميني وجود ندارد که اين کار شنيده شود، چون اين کار هيچ ارتباطي با سريال ندارد. در نتيجه ممکن است به شکل جداگانه مورد توجه قرار گيرد، اما به‌عنوان يک جزء همراهي‌کننده با سريال شنيده نخواهد شد. ماجراي تيتراژخواني کمي عجيب است.

 

از نظر شما چه تيتراژي را مي‌توان موفق ناميد؟

تيتراژي مي‌تواند موفق باشد که مخاطب هر وقت سريال پخش مي‌شود، منتظر شنيدنش باشد. اين وضع در صورتي پيش مي‌آيد که موزيک پاياني با فضاي سريال پيوند داشته باشد. مثلا بعد از اتمام يک سريال پليسي مردم دوست دارند يک موزيک با ريتم تند و صداي فرياد خواننده را بشنوند، درحالي‌که با اتمام يک سريال عاشقانه ترجيح مي‌دهند در فضاي آرام سريال بمانند و موزيکي آرام و عاشقانه بشنوند. همزادپنداري اصلي است که در گذر زمان براي خواننده تيتراژ پيش مي‌آيد و مي‌تواند به موفقيت تيراژ کمک کند، به همين دليل نوشتن تيتراژ موفق براي آهنگساز و خوانش کار براي خواننده کار سختي است.

 

اين‌طور نيست که علي لهراسبي براي خواندن تيتراژ «فاصله‌ها» فيلمنامه را خوانده باشد و شعري را مطابق با آن سفارش بدهد، آهنگي هم بسازد و با قرار دادن ترانه روي آن، يک تيتراژ ماندگار ساخته شود. من براي «فاصله‌ها» چهارآهنگ ساختم و ترانه را بارها و بارها اديت کردم. چند بار با آقاي سهيلي‌زاده در مورد کار صحبت کرديم تا به خروجي کار رسيديم. من به‌عنوان يک خواننده احساسي در خوانش سريال به دنبال رگه‌هاي عشقي هستم.

 

رگه‌هاي عشقي خطي است که تاريخ مصرف ندارد. در آن سريال سه خط عشقي وجود داشت. رگه عشقي نخست که عشق پسر و دختري را نشان مي‌داد و کاملا غلط بود. عشق ديگري در داستان ديده مي‌شد که پدر قصه به خانمي احساس مي‌کرد که مدت‌ها قبل با او نامزد بود و او را دوست داشت. عشق سوم ماجرا علاقه پدر به پسر بود. نکته جالب اين است که احتمالا بيشتر دوستان اگر بنا بود آهنگ کار را بسازند، ابتدا سراغ آن عشق غلط مي‌رفتند و منفي مي‌نوشتند. در صورتي که ما اين کار را انجام نداديم. عشق کهنه هم از ذهن ما خارج شد، چون کمتر کسي مي‌توانست با آن همزادپنداري کند. درنتيجه بيشتر مخاطبان‌مان را از دست مي‌داديم.

 

علي لهراسبي,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

ما عشق پدر به پسر را که احتمالا هيچ‌کس به سراغش نمي‌رفت، انتخاب کرديم. درست است که اين تکه از داستان علاقه پدر به پسر بود، اما نبايد فراموش کرد که عشق، عشق است. از طرف ديگر، اين کار فارغ از ماجراي سريال اين امکان را ايجاد مي‌کرد که شنونده بتواند با آن همزادپنداري کند و به ياد عشقش که مي‌توانست هر کسي باشد، آن را گوش دهد. اگر عشق غلط قرار بود سوژه قرار بگيرد، نهايتش در سريال سياهي بود. در نتيجه موسيقي تيتراژ قرار بود پند بدهد. هر چند ممکن بود کار خيلي هم جالب از آب دربيايد، اما چون بنايش به پند و اندرز بود، خيلي زود تاريخ مصرفش مي‌گذشت و مردم کنارش مي‌گذاشتند. پروسه شعر در اين ميان بسيار مشکل است که تازه بعد از آن به آهنگ مي‌رسيم.

 

نکته مهمي در اين بين وجود دارد، آن هم اين است که با وجود استفاده از گام بالا و پخش تيتراژ در انتهاي يک سريال چند ١٠ قسمتي، تکرارش براي مخاطب ملال‌آور نشد...

همه آيتم‌ها براي خواندن تيتراژ بايد اهميت داشته باشد. هرچند بالا خواندن من آزاردهنده نيست، اما اگر احساس مي‌کردم اين طرز خواندن به درد چند قسمت ابتدايي مي‌خورد و پس از آن کارکردش را از دست مي‌دهد، قطعا آن را تغيير مي‌دادم. فضاي خوانش بستگي به سريال دارد. من «همه چيز آنجاست» را هم خواندم. اما آن سريال اجازه نمي‌داد کار از بالا شروع شود، چون لحظات تند و احساسي‌اش هم بسيار ملو و آرام بود. داستان اين بود که دو پسر داستان، مشکلات خانوادگي داشتند، اما محبت بين‌شان بود. کسي در طول داستان کشته نمي‌شد.

 

داستان متشکل از چند ماجراي تودرتو بود و به کلي با «فاصله‌ها» فرق مي‌کرد. سريال فاصله‌ها لحظات اضطراب زيادي داشت و چند نفر آدم در خطر ازدست‌رفتن بودند. درد «فاصله‌ها» بيشتر بود. به همين دليل مجبور بودم کار را دردناک شروع کنم. آن آهنگ اعتراض‌آميز بود. «پيله‌هاي پرواز» هم درست همين شرايط را داشت. پسري که در آن سريال عاشق يک دختر بود، در داستان به وضعش اعتراض مي‌کرد. بهروز صفاييان و روزبه بماني در موفقيت اين کار تاثير زيادي داشتند و به اين خاطر از آنها ممنونم.

 

نام تيتراژهاي تلويزيوني که خوانديد را به خاطر داريد؟

من تيتراژ سريال‌هاي دريايي‌ها، عبور شيشه‌اي، فاصله‌ها، شيدايي، پيله‌هاي پرواز، هويت، سه پنج دو، دلنوازان، شيدايي، رهايي و همه چيز آنجاست را خواندم.

 

شخصا سعي مي‌کنم هر دو‌سال يک بار تيتراژ بخوانم، چون معتقدم کاري که قرار است بخوانم بايد متفاوت باشد و اصلا نبايد خودم را تکرار کنم. يک تيتراژ به اندازه يک آلبوم آدم را اذيت مي‌کند. ممکن است برخي از بيرون با شنيدن اين‌که به علي لهراسبي يک تيتراژ پيشنهاد شده، بگويند چقدر خوب، سريال هم يک کار قوي است، پس خوش‌به‌حال لهراسبي. درحالي‌که دردسرها درست از همان زماني که تيتراژ پيشنهاد مي‌شود، آغاز خواهد شد. من در چنين شرايطي اين استرس را دارم که بايد چه کنم که هم تيتراژ بگيرد و هم مورد نقد واقع نشود. باور کنيد کار از آنچه به نظر مي‌رسد، سخت‌تر است. براي خواندن سريال «سه پنج دو» که مبتني‌بر موضوعي فوتبالي بود، به همراهي يکي از دوستانم تمامي موزيک‌هايي را که براي فوتبال خوانده شده بود، مانيتور کردم و آکوردها و فضايي را که در اين کارها وجود داشت، مورد بررسي قرار دادم. اين‌طور نبود که يک شعر معمولي را روي يک ملودي قرار دهم و تيتراژ «سه پنج دو» شکل بگيرد.

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 19
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش