جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۴۵ - ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۷۳۹۷
موسیقی

بوکسوری که خواننده شد اما عمری کوتاه داشت

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
داریوش رفیعی با اینکه تنها سی‌ویک سال زندگی کرده، اما طی این مدت زمان کوتاه آثار ماندگاری خوانده و نسبت به دیگر هنرمندان هم‌عصرش زندگی عجیب‌تر و شاید غم‌انگیزتری داشته است. شاید بخشی از شهرت او به دلیل شخصیت پرکشمکش و تناقض‌هایی است که در زندگی او وجود داشته است.

به گزارش ایلنا، هرکدام از سازهای ایرانی و غربی بنا به اتفاقات اجتماعی و سیاسی مسیر پرفراز و نشیب را تا تکامل پیموده‌اند. کمانچه،‌ سه‌تار، پیانو، تنبک، ویولون، دوتار، تنبور، سنتور تنها برخی از سازهایی هستند که توسط هنرمندان ایرانی رسمیت یافته‌اند یا احیانأ کامل‌تر شده‌اند و در نهایت موسیقی ایرانی را به جایگاهی رفیع رسانده‌اند. با وجود تعداد بسیار نوازندگان موثر در سرنوشت موسیقی ایران، اما نباید نقش برخی خوانندگان را در این زمینه نادیده گرفت و از تاثیر آنها بر ارتقای کیفی موسیقی ایرانی چشم‌پوشی کرد؛ هنرمندانی که با همکاری بزرگان هم‌عصرخویش آثاری ماندگار خلق کرده‌اند و نسل‌های پس از خود را بر آن داشته‌اند تا آن آثار را همچنان بشنوند و تعمق کنند.

 

داریوش رفیعی یکی از همین خوانندگان است. او که تنها سی‌ویک سال زندگی کرده، نسبت به دیگر هنرمندان هم‌عصرش زندگی جالب و شاید غم‌انگیزی داشته است. شاید بخشی از شهرت او به دلیل تناقض‌هایی است که در شخصیت و زندگی او وجود داشته و طی این گزارش به بخش‌هایی از آنها پرداخته خواهد شد.

 

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی تصویری از داریوش رفیعی

 

داریوش رفیعی و کارنامه درخشان او

داریوش رفیعی طی همکاری با نوازندگان و شعرای هم‌عصر خویش آثاری را تولید کرده که نه تنها برای هم‌نسلانش خاطره‌انگیز و نوستالژیک بوده، بلکه توجه مخاطبان نسل‌های پس از خود را نیز جلب کرده است. رفیعی در دوران حیات کوتاهش، بیش از ۹۰ قطعه تولید کرده که در میان آنها آثار قابل توجهی وجود دارند. «زهره»، «شب انتظار» یا «شب به گلستان تنها منتظرت بودم»، «گلنار»، «عاشق وفادار» تنها برخی از آن آثارند که همچنان شنیدنی و مورد توجهند. کیفیت آثار او تا آن حد بالاست که خوانندگان نسل‌های پس از او به بازخوانی آنها پرداخته‌اند و در میان آن آثار قطعه «گلنار» برای مخاطبان آشناتر است. کورس سرهنگ‌زاده متعلق به نسل‌های پیش و سالار عقیلی و علی زندوکیلی خوانندگان معاصر، برخی از هنرمندانی هستند که به بازخوانی قطعه «گلنار» پرداخته‌اند و این در حالی است که این اثر در دهه سی تولید و منتشر شده است.

 

 مهاجرت به تهران

 داریوش رفیعی متولد دی‌ماه سال ۱۳۰۶ بود. او در شهر بم به دنیا آمد و پدرش نماینده مردم بم در مجلس شورای ملی بود. رفیعی در دوران جوانی به دلیل عشقش به موسیقی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی به تهران آمد و این مهاجرت سرآغاز آشنایی او با موسیقی‌دانان مطرح هم‌دوره‌اش بود.

 

مصطفی گرگین‌زاده (آهنگساز و نوازنده ترمپت) و مجید وفادار (آهنگساز، نوازنده ویلون و یکی از شاگردان مرتضی محجوبی) نخستین رفقای داریوش رفیعی پس از مهاجرتش به تهران بودند که با همکاری آنها به تولید آثار ارزنده پرداخت. رفیعی طی حضورش در تهران با جواد بدیع‌زاده (خواننده، موسیقی‌دان و آهنگ‌ساز) نیز ارتباط گرفت تا آنجا که به یکی از رفقای او تبدیل شد و با او رفت‌و‌آمد خانوادگی پیدا کرد. نواب صفا، پرویز خطیبی و پرویز یاحقی برخی دیگر از هنرمندان هم‌عصر رفیعی بوده‌اند که  با آنها ارتباط دوستانه برقرار کرد. شاید رفیعی نمی‌دانست که با مهاجرتش به تهران، سرنوشت علاوه بر شهرت و محبوبیت، اتفاقاتی را برایش رقم خواهد زد؛ اتفاق‌ها گاه جالب و تلخی که به طور مستقیم و غیرمستقیم ادامه زندگی را از او سلب کرد. او یکی از معدود هنرمندانی است که مرگش هیاهوی بسیاری به راه انداخت و مردم هم‌عصر و علاقمندانش را متاثر کرد.

 

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی داریوش رفیعی در استودیو

 

 شخصیتی پرکشمکش

آنگونه که می‌گویند داریوش رفیعی علاوه بر روحیه لطیف و هنرمندانه‌اش، ورزشکار نیز بوده است، آنهم نه ورزش‌هایی چون فوتبال و والیبال و دیگر ورزش‌های کم خطر. او بوکسور بوده و روحیه‌ای تهاجمی داشته و تناقض عجیب‌تر اینکه در مقطعی از زندگی‌اش در دام مواد مخدر می‌افتد و معتاد می‌شود و در نهایت همین موضوع باعث مرگش می‌شود. رفیعی در دهه سوم زندگی‌اش به دلیل تزریق با سرنگ آلوده به بیماری کزار دچار می‌شود و کمی بعد در سن ۳۱ سالگی جان می‌بازد و هنرمندان و مخاطبانش را در بهت و حیرت فرو می‌برد. زندگی کوتاه و مرگ تلخ رفیعی باعث شد برخی هنرمندان نسبت به زندگی و مرگ او واکنش نشان دهند و تالم و تاثر خود را با معدود رسانه‌های موجود درمیان بگذارند.

 

کوروس سرهنگ‌زاده، هنرمند و خواننده همشهری داریوش رفیعی یکی از همین هنرمندان است. او که آثار «به سوی تو»، «باد صبا» و «زهره» را از رفیعی بازخوانی کرده، با بیان اینکه او عاشق‌پیشه بوده و دلی بزرگ داشته، درباره شناختش نسبت به او گفته است: «داریوش با ما نسبت سببی داشت و البته دوست صمیمی پدرم بود.»

 

شاید بتوان گفت یکی از اشخاصی که استعداد خوانندگی کوروس سرهنگ‌زاده را کشف کرده، داریوش رفیعی است. سرهنگ‌زاده در اینباره گفته است: «یک روز را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. داریوش به من گفت کورس جان! شنیده‌ام صدای خوبی داری. می‌خواهم صدایت را بشنوم.» وقتی برایش خواندم، گفت باید دقیقا در سبک من بخوانی. خیلی‌ها می‌گفتند و می‌گویند که صدای من بسیار شبیه به داریوش است.»

 

 سرهنگ‌زاده درباره خصوصیات اخلاقی داریوش رفیعی نیز اینگونه گفته است: «زمانی که دختری از دیدارش به وجد آمد، اتومبیلش را به او داد و رفت. پیاده، حتی به پشت سرش نیز نگاه نکرد.»

 

سرهنگ‌زاده از زبان پدرش درباره نگاه رفیعی به زندگی اینگونه نقل قول کرده است؛ «داریوش دو وجب با دستش به من نشان می‌داد و می‌گفت طولِ زندگی را رها کنید، زندگی عرض دارد.»

 

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی داریوش رفیعی در مطبوعات و تاثیر او بر شیوه و سبک و سیاق خوانندگان دیگر

 

زندگی داریوش رفیعی

پرویز خطیبی (روزنامه‌نگار، طنزنویس، ترانه‌سرا و شاعر و از نخستین فیلمسازان ایرانی) که دست‌نوشته‌های‌اش به کوشش دخترش فیروزه خطیبی در کتابی با عنوان «خاطراتی از هنرمندان» چاپ شده به شرح بخش‌هایی از زندگی داریوش رفیعی پرداخته و درباره اختلافات او با نواب صفا (نویسنده، محقق، شاعر و ترانه سرا) و درباره مرگ غم‌انگیزش توضیحاتی داده است.

 

پرویز خطیبی عامل آشنایی‌اش با داریوش رفیعی را مهدی خالدی می‌داند و زمان آشنایی‌اش را مقطعی می‌داند که آهنگ «زهره» بر سر زبان‌ها بوده است. او در خاطراتش گفته که رفیعی درخوانندگی سبک ادیب خوانساری را دنبال می‌کرده و با دیگران زود ارتباط می‌کرده است، تا آنجا که برخی از اطرافیان او را رفیق‌باز می‌دانسته‌اند.

 

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی آلبومی از داریوش رفیعی که طی همکاری با شرکت کاسپین تولید شده است

 

خطیبی درباره خصوصیات اخلاقی و کاری داریوش رفیعی نوشته است: «داریوش رفیعی یکی از معدود خوانندگانی بود که هرگز به خاطر پول به مجالس نمی‌رفت. خودش جوانی ثروتمند و با نام و نشان بود و در دست و دلبازی و ولخرجی شهرت داشت. یک روز که اتومبیل نداشتم ماشین کروکی آخرین مدل داریوش را برای چند ساعت گرفتم ولی ده روز طول کشید تا توانستم او را پیدا کنم و اتومبیلش را به دستش بسپارم.»

 

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی کتابی که به مجموعه‌ای از ترانه‌های ماندگار داریوش رفیعی اختصاص دارد و مسعود زرگر آن را تالیف کرده است.

 

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی کتاب «کاروان عمر» که به زندگی و آثار داریوش رفیعی که به کوشش شهرام آقایی‌پور تالیف شده است

 

اعتیادی که به مرگ انجامید!

داریوش رفیعی در مقطعی از زندگی خود، پس از شهرتش به طور جدی درگیر اعتیاد می‌شود.

 

کوروس سرهنگ‌زاده درباره این اتفاق تلخ گفته است: «داریوش در اوج دوران محبوبیتش در دام اعتیاد افتاد، اولین هنرمندی نبود که دغل دوستان، دورش را گرفتند و از راه به درش کردند، آخرین‌شان هم نیست اما شاید همان نارفیقان نیز نمی‌خواستند روزی فرا برسد که وقتی می‌خواهد برای ساعتی از غم دنیا بگریزد، کزاز را همراه با سرنگ به داخل رگ‌هایش بفرستد.»

 

سرهنگ‌زاده در ادامه، درباره تغییر خصوصیات اخلاقی داریوش رفیعی پس از اعتیادش می‌گوید: «در همان روزها نیز هنوز همان داریوش رفیعی بود، همان داریوشِ مهربان. برادر کوچک او به خانه آمد و داشت از پله‌ها بالا می‌آمد که به اطاقش برود، ناگهان دیدیم که داریوش به شدت عصبانی شد و بعد از اینکه سیلی محکمی به گوش برادرش زد، فریاد کشید اگر من معتاد شده‌ام و به این روز افتاده‌ام، مثلا هنرمندم، تو فلان فلان شده دیگر چرا معتاد شده‌ای؟»

 

نواب صفا نیز درباره شدت اعتیاد داریوش رفیعی از روزی می‌گوید که به اتفاق بیژن ترقی و یاحقی به خانه رفیعی رفته‌اند. آنها می‌بینند که رفیعی خواب است و سرتاسر ملحفه‌ای که به روی او بوده از شدت وجود مگس‌ها سیاه شده است.

 

داریوش رفیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی مزار داریوش رفیعی واقع در ظهیرالدوله شمیران

 

 مرگ رفیعی و وقایع پیرامون آن

پرویز خطیبی وقایع پس از مرگ داریوش رفیعی را اینگونه روایت کرده است: «مرگ داریوش رفیعی مرگی غم‌انگیز و پر سر وصدا بود. روزی که تهران از این ماجرا با خبر شد صدها اتومبیل سواری به طرف آرامگاه ظهیر‌الدوله شمیران به راه افتادند. محوطه گورستان برای آن همه آدم بهت‌زده و غمگین جا نداشت. ناچار گروهی در خیابان‌های اظرف ایستادند. دوستانش بیژن ترقی و پرویز یاحقی دائم در حال رفت و آمد بودند. می‌گفتند «انجمن اخوان صفا» حاضر نبود اجازه دفن داریوش را در گورستان صادر کند زیرا از مدتها پیش شهرداری به خاطر حفظ سلامت ساکنان محل این کار را منع کرده بود. با این حال یاحقی و ترقی توانستند مقامت دولتی را قانع کنند و جنازه داریوش را با ساعت‌ها تاخیر در کنار مزار قمرالملوک وزیری به خاک سپردند.

 

نواب صفا که تا آخر عمر داریوش رفیعی رفاقتش را با او حفظ می‌کند درباره مرگ او نوشته است: «شب اول بهمن ۱۳۳۷بود آن سال تهران زمستان سختی را می‌گذراند برف زیادی باریده بود و از شب‌های یخبندان و سرد به حساب می‌آمد، جمع ما در منزل دوستمان سرگرم شنیدن پیانوی مرتضی محجوبی بودیم، من ناگهان متوجه شدم که پرویز حضور ندارد، مدت غیبتش در حدود نیم ساعت به درازا کشید. بعد از این مدت دیدم که او بدون که وارد اطاق شود از دم در مرا فرا می‌خواند، نزد او رفتم گفتم: «چه خبر است کجا رفتی؟» گفت: «صفا، داریوش دارد می‌میرد و من نزد او بودم،خودم را به شما رساندم تا چاره‌اندیشی کنیم» گفتم: «تو از کجا می‌دانستی و چرا بی‌خبر رفتی و بیماری‌اش چیست؟ جواب داد: «دلم ناگهانی به شور افتاد به سراغش رفتم، از شدت درد به خود می‌پیچید» گفتم: «پس بزار مطلب را با صاحبخانه در میان بگذاریم و میهمانی او را بر‌هم نزنیم.»

 

قطعه «درد من»

قطعه «درد من» سومین قطعه از آلبوم  بنام «شمع شبانه» است که در سال ۱۳۳۰ منتشر شده است. شعر آهنگ «درد من» بخشی از منظومه‌ای عاشقانه، سروده وحشی بافقی است که با مصرع «ای گل تازه که بویی زفا نیست تورا» آغاز می‌شود.

 

متن شعر آهنگ «درد من»؛

 

درد من کشته شمشیر جفا می‌داند

 

درد من کشته شمشیر جفا می‌داند

 

همه کس حال من بی سر و پا می‌داند

 

مسکنم ساکن صحرای فنا می‌داند

 

درد من، سوخته داغ جفا می‌داند

 

عاشقی همچون منت نیست خدا می‌داند

 

عاشقی همچون منت نیست، خدا می‌داند

 

چاره من کن و مگذار که بیچاره شوم

 

چاره من کن و مگذار که بیچاره شوم

 

سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم

 

از سر، کوی تو با دیده تر خواهم رفت

 

چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت

 

تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت

 

تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت

 

گر نرفتم ز درت شام سحر خواهم رفت

 

نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت

 

نیست باز آمدنم باز اگر خواهم رفت

 

قطعه «درد من» با صدای داریوش رفیعی؛

 

قطعه «گلنار» سروده کریم فکور به آهنگسازی مجید  وفادار با صدای داریوش رفیعی؛

 

متن شعر «گلنار»؛

 

گلنار، گلنار، کجایی که از غمت

 

ناله می‌کند عاشق وفادارداریوش رفیعی

 

گلنار، گلنار، کجایی که بی تو شد

 

دل اسیر غم دیده‌ام گهربار

 

گلنار، گلنار، دمی اولین شب

 

آشنایی و عشق ما به یاد آر

 

گلنار، گلنار، در آن شب تو بودی و

 

عیش و عشرت و آرزوی بسیار

 

چه دیدی از من حبیبم گلنار

 

که دادی آخر فریبم گلنار

 

نیابی ای کاش نصیب از گردون

 

که شد ناکامی نصیبم گلنار

 

بود مرا، در دل شب تار، آرزوی دیدار

 

تا به کی پریشان؟ تا به کی گرفتار؟

 

یا مده مرا، وعده وفا، راز خود نگه دار

 

یا به روی من، خنده‌ها بزن، قلب من بدست آر

 

چه دیدی از من حبیبم گلنار

 

که دادی آخر فریبم گلنار

 

نیابی ای کاش نصیب از گردون

 

که شد ناکامی نصیبم گلنار

 

لب خود بگشا به سخن گلنار

 

دل زارم را، مشکن گلنار

 

نشدی عاشق زکجا دانی

 

چه کشد هر شب دل من گلنار

 

«گلنار» با صدای داریوش رفیعی؛

 

«گلنار» بازخوانی شده توسط سالار عقیلی که مربوط به سریال «معمای شاه» ساخته محمدرضا ورزی است؛

 

  • 17
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش