شنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۰:۴۴ - ۰۴ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۱۱۶۸
تئاتر شهر

گفت وگو با همه چهره‌های نمایش مسعود کرامتی

تراس؛ یک کمدی سیاه

مسعود کرامتی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

در سال‌های اخیر در ایران با اقبال عمومی اهالی این هنر و مخاطبان نسبت به اجرای نمایشنامه‌های طنز اروپایی مواجه بوده‌ایم. به صحنه رفتن چندباره نمایش «اسم» با گروه‌های مختلف و در اجراهای متفاوت همچنین اجرای نمایشنامه‌های «مک دونا» نشان از این دارد که برای شنیدن حرف جدی و مواجه شدن با دردهای اجتماعی و معضلات به زبان طنز بیشتر استقبال می‌کنیم تا حرف‌های نصیحت گونه و زمخت. نمایش تراس هم یکی دیگر از همین نمونه هاست. نمایشی به نویسندگی «ژان کلود کری یر» که شما را در نقطه‌های اوج گره‌های دراماتیک اثر می‌خنداند و چه بسا که تأثیر ماندگارتری بر شما بگذارد. مواجهه‌ای با مشکلات زیرین جامعه و مردمی که اگرچه در ظاهر حالشان خوب است و حتی از آنها طنازی می‌بینید اما در ادامه با لایه‌های عمیق غم در زندگی آنها آشنا می‌شوید و کم کم در دل خنده‌های خود فرومی روید و به صحنه نمایش به مثابه یک جامعه نگاه می‌کنید؛ جایی برای دیده شدن همه وجوه زندگی به تمامی.

نمایشی که قرار نیست به شما سرخوشی بدهد و رهایتان کند.

مسعود کرامتی: این متن ژان کلود کری‌یر بود که توجه‌ام را جلب کرد

مسعود کرامتی، بازیگر آشنا و دوست داشتنی تلویزیون و سینما که کارگردانی خود را از سال ۶۸ با فیلم سینمایی پاتال و آرزوهای کوچک شروع کرده بود در آخرین مصاحبه‌اش گفته بود سینما برای کارگردان تحقیرکننده است و تلویزیون کارخانه شبیه‌سازی شده است و معتقد است تنها تئاتر است که هنوز اقتصاد اولویت اول آن به حساب نمی‌آید.

متن، نوشته ژان کلود کری‌ یر و ترجمه آقای اصغر نوری است. نمایش تراس متعلق به ژانر ابزورد مدرن است. یعنی سری نویسندگانی که دارای نگرشی خاص به انسان، تنهایی‌اش، غربتش در دنیای تحت سیطره تکنولوژی و مدرنیسم بوده‌اند. مهم‌ترین حرف تراس، تنهایی آدم‌ها و جدا افتادن آنها از یکدیگر است: بواقع نوعی گسست مناسبات انسانی در اجتماع.

به‌نظرم نمایشنامه تراس متن جذابی‌ است که هنگام خواندنش توجهم را جلب کرد. هرچند خودم اینگونه حس می‌کردم که شاید این روزها، این نوع نمایش‌ها مخاطب‌پسند نباشد ولی خوشبختانه برخورد مخاطبین با این نمایش و اجرا خیلی خوب بود. من می‌توانم بگویم که از انجام این کار خوشحال هستم. البته جا دارد بیان کنم که شکل‌گیری این اجرا مدیون تک تک عوامل آن است از تمام بازیگران گرفته تا عوامل پشت صحنه؛ طراحان صحنه، گریم، لباس، دستیارها، مدیر تولید و همه عوامل. این افراد بدون هیچ چشمداشت مالی - که این روزها اتفاق غریبی‌ است - در این نمایش حاضر شدند و کمک کردند. اگر این یاری عزیزان نبود، نمایش تراس به اجرا نمی‌رسید.

از طرف دیگر هم نقشی که در این نمایش بازی می‌کنم، به اسم تیمسار نوشته شده است. نقش کوتاهی‌ است.

نقشی‌ که برخلاف اسمش که برمی‌آید فردی نظامی و صاحب قدرت باشد، یک ضعف عمده، نابینایی دارد. و این ضعف در رابطه او با همسرش تأثیر زیادی گذاشته است. دوست ندارم خیلی از نقش بگویم چراکه این‌ها ارتبا‌طاتی‌ است که بیننده باید خودش آن را ببیند و کشف کند.

مونا فرجاد: ۶۰ درصد قضیه قبل از خواندن متن برایم حل شده بود

مونا فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون که در چند سال اخیر به سراغ تئاتر آمده است در این اثر نقش زن اصلی نمایش را برعهده دارد و تقریباً تمام مدت روی صحنه حاضر است.

تراس یک نمایش جذاب است و ما تمام تلاشمان را کرده ایم، یک نمایش شریف روی صحنه ببریم.

تراس اثری محسوب می‌شود که تمام المان‌های یک کار خوب را دارد. در تمام این سال‌هایی که کار کرده‌ام، متوجه این نکته شدم که آدم باید با گروهی که دوستشان دارد کار کند. احساس آرامشی که از گروه می‌گیرد کمک می‌کند تا نتیجه کار مثبت باشد. من در انتخاب‌هایم سعی کردم این نکته را رعایت کنم. مخصوصاً تئاتر که در آن همدلی و همراهی بسیار مهم است. تلاش کردم کاری را انجام دهم که هم متن را دوست داشته باشم، هم بازیگرانش و هم بتوانم به کارگردانش اعتماد کنم.

در این‌صورت تمام عوامل دست به دست هم می‌دهند و در نتیجه کار بسیار تأثیرگذار خواهد بود. کاراکتر من در عشق شکست خورده و به‌دنبال عشق واقعی می‌گردد. اما در مسیر اشتباهی قرار گرفته و فقط به فکر فرار از شرایطی‌ است که در آن قرار گرفته. او دنبال ساختن یک زندگی بهتر می‌رود که به نظر من، آن انتخاب هم انتخاب غلطی است. وقتی دستیار آقای کرامتی پیشنهاد کار را به من دادند، بسیار خوشحال شدم چرا که به نظرم آقای کرامتی از مردان نیک روزگار و کارگردان خوبی هستند که همگان علاقه به همکاری با ایشان دارند. هنگامی‌ که از سایر بازیگران اثر مطلع شدم، با خودم گفتم اگر کاراکتر را هم دوست داشته باشم، حتماً آن را قبول خواهم کرد. در واقع ۶۰ درصد قضیه قبل از خواندن متن برایم حل شده بود.

و حالا که به شب‌های پایانی اجرا می‌رسیم می‌توانم بگویم که ۸۰ درصد از مخاطبانمان، نمایش را دوست داشتند و برایشان کار جذابی بوده.

سیدجواد یحیوی: از کار کردن با این تیم بسیار آموختم

سیدجواد یحیوی که پس از سال‌ها حضور پر رنگ او را روی صحنه تئاتر شاهد هستیم یکی از نقش‌های پررنگ این نمایش را بازی می‌کند. به نظر می‌رسد جواد یحیوی با تمرکز بیشتر بر بازی در سال‌های اخیر بازگشت متفاوتی به سینما و تئاتر داشته است و باید منتظر حضور بیشتر او در این عرصه باشیم.

 متن در دهه نود میلادی نوشته شده، ولی خیلی زمانمند نیست و شاید اگر یکی دوکلمه را از آن حذف کنیم، بی‌زمان‌تر از این هم خواهد شد.

من آستروک را بازی می‌کنم. آستروک یک آدم حسابی‌ است که در موقعیتی مجبور می‌شود، مانند آدم حسابی‌ها رفتار نکند و در واقع به ترتیبی همه امکانات زندگی‌اش را از دیگران مطالبه می‌کند. برای من که مدت‌زمان زیادی نیست مشغول بازیگری تئاتر هستم و در همین سال‌های اخیر تمرکز خود را روی آن گذاشته‌ام، حضور در این تیم با این متن فوق‌العاده و این کاراکتر خاص، فرصت مغتنمی بود. از کار کردن با این تیم بسیار آموختم. تجربه آرام، امن و باثباتی در تمرین‌ها و اجرا داشتم. آرام آرام این نکات به من کیفیتی بخشیده که از به‌دست آوردنشان بسیار خوشحالم. این تئاتر به من فرصت داد تا خودم را در دل یک گروه حرفه‌ای ببینم و از مسیری که برای ادامه فعالیت حرفه‌ای انتخاب کرده‌ام مطمئن شوم.

احمد ساعتچیان: به‌خاطر ارادت به مسعود کرامتی تصمیم به بازی در این کار گرفتم

احمد ساعتچیان که برای مخاطبان تئاتر نامی آشنا و بازیگری قدیمی به حساب می‌آید در این اثر هم نقشی در ظاهر کم دیالوگ و خنثی بازی می‌کند اما حضورش روی صحنه وزن خودش را دارد و می‌داند به‌عنوان یک بازیگر چطور باید خودش را به تمامی بازی کند و به هم بازی هاش هم اجازه حضور بدهد.

تقریباً حدود دو- سه ماه قبل، آقای کرامتی پیشنهاد بازی در این نمایش را به من دادند. به‌خاطر ارادت به ایشان در همان لحظه تصمیم به بازی در این کار گرفتم. ایشان کار بسیار خوبی را انتخاب کردند که دلیلی مضاعف برای قبول این پیشنهاد محسوب می‌شد. تیمی که در کنار هم جمع شده، واقعاً تیم بسیار همدل و همراهی‌ است.

من نقش اتی‌ین در تئاتر تراس را بازی می‌کنم و اگر خیلی خلاصه بخواهم در مورد نمایش توضیح بدهم می‌توانم این را بگویم که این اثر داستان زوجی‌ است که در یک خانه حضور دارند و قرار است که از یکدیگر جدا شوند که حضور افرادی در این خانه باعث می‌شود که در جداشدن‌شان خللی ایجاد شود و ماجراهای دیگری برایشان رقم می‌خورد.

فریده سپاه‌ منصور: کاراکترم را فقط باید روی صحنه دید

سال‌هاست دارد نقش زنان مسن را ایفا می‌کند اما وقتی کنارش می‌نشینی و با او حرف می‌زنی می‌بینی فریده سپاه‌ منصور همان بازیگر با انرژی و سرحالی است که این سال‌ها روی صحنه دیده‌ایم. نمایش «تراس» را که می‌دیدم مدام از خودم می‌پرسیدم مگر می‌شود در این سن و سال همپای این بازیگران جوان بازی کرد و کم نیاورد.

سپاه‌ منصور پاسخ واضح این سؤال است. خودش درباره بازی در نمایش «تراس» و همکاری با مسعود کرامتی که در این نمایش جدا از کارگردانی نقش همسر او را نیز بازی می‌کند، می‌گوید: زمانی‌ که اسم آقای کرامتی وسط آمد، نتوانستم «نه» بگویم. چون من آقای کرامتی را بسیار دوست دارم، هم به‌عنوان بازیگر و هم به‌عنوان کارگردان. در اصل آقای کرامتی شخصیت محبوبی میان مردم است. پس از خواندن نمایشنامه دریافتم که این خود زندگی‌ است.

بنابراین مایل به بازی در آن بودم. کار قشنگی‌ است و اکثر مردم از آن خوششان می‌آید. پیشنهاد می‌کنم که بیایید و از دیدن این کار لذت ببرید.

در مورد کاراکترم نمی‌توانم حرف بزنم. چون معتقدم اگر ذره‌ای از آن را بگویم، همه آن را بیان کرده‌ام. این کاراکتر را فقط باید روی صحنه دید و حرف زدن از آن کار بی‌فایده‌ای است.

رویا میرعلمی: کرامتی از پیشکسوتان هنر این سرزمین است

رویا میرعلمی پیش از آنکه ستاره طنزهای تلویزیونی شود بازیگری توانا روی صحنه تئاتر بود. نکته اینجاست که پس از چهره‌ شدن در تلویزیون او هنوز میل شدیدش به‌کار روی صحنه تئاتر را حفظ کرده است. چه در کارهای استخوان‌دار و مهمی همانند آثار همسرش حسین کیانی (چه کسی خاطره بازی‌های او روی صحنه «مشروطه بانو» یا «روز عقیم» را فراموش می‌کند) و چه در کارهای مرسوم روی صحنه همانند همین همکاری‌اش با مسعود کرامتی که او هم از استخوان خردکرده‌های تئاتر به حساب می‌آید. میرعلمی درباره نمایش تراس و نقشش می‌گوید: همه بازیگران این نمایش از دوستان خوب من هستند. آقای کرامتی به‌هرحال از پیشکسوتان هنر این سرزمینند. شخصیت و کاراکترم را در نمایشنامه دوست داشتم و به این گروه پیوستم. این شخصیت یک مشاور املاک است که وارد این خانه می‌شود تا آن را به شخصی اجاره دهد. حالا در طول نمایشنامه و روی صحنه اتفاقاتی می‌افتد که این کاراکتر سویه‌های مختلفی از خودش را نشان می‌دهد.

امیررضا دلاوری: کار کردن با کارگردانی که خودش بازیگر است، نعمت است

خیلی‌ها به کار در سریال‌های تلویزیونی او را می‌شناسند اما امیررضا دلاوری کارنامه‌ای پربار با طیف متنوعی از کارگردانان در تئاتر دارد. چه آن زمان که حسین پارسایی هنوز کارگردان نمایش‌های مذهبی بود و دلاوری با او همکاری می‌کرد، چه در کارهای پرمخاطبی مثل «شام با دوستان»، چه در همکاری با کارگردانان نام آور و مطرح تئاتر مثل حسین کیانی و رضا گوران و چه حتی در همکاری با بهمن فرمان آرا در نمایشی که روی صحنه آورد. دلاوری یک تئاتری حرفه‌ای است. خودش می‌گوید: پیش از این من سابقه همکاری در یک فیلم و سریال را به کارگردانی آقای مسعود کرامتی داشته‌ام. ایشان بسیار انسان و کارگردان خوب و فهیمی هستند.

چون پیشینه بازیگری دارند، بازیگر را بخوبی درک می‌کنند و می‌شناسند. از طرف دیگر چون پشت صحنه بسیار خوبی در دو کار قبلی با ایشان تجربه کرده بودم، تا آقای کرامتی پیشنهاد بازی در این نمایش را دادند، بدون هیچ تعللی حاضر به همکاری شدم. این نمایش یک متن فوق‌العاده دارد. وقتی متن را خواندم فهمیدم کاراکتری را بازی می‌کنم که می‌توانم در آن کاری متفاوت انجام دهم. دوستان همکار من در این نمایش، کسانی‌ هستند که پیش از این در زمینه تصویر و روی صحنه تجربه همکاری با آنها داشته‌ام.

کاراکتر موریس شخصیتی‌ است که در وهله اول به نظر می‌آید مابه‌ازای بیرونی ندارد اما اگر مقداری درموردش دقیق شوید می‌بینید که امثال این آدم در جامعه دیده می‌شوند؛ آدمی که درست نمی‌تواند تصمیم بگیرد، مقطعی با همه‌چیز برخورد می‌کند و اعتماد به‌نفس کافی ندارد. او هم درگیر روابط انسانی و عاطفی و عاشقانه می‌شود.

iran-newspaper.com
  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش