پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۰:۴۴ - ۰۴ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۱۱۶۸
تئاتر شهر

گفت وگو با همه چهره‌های نمایش مسعود کرامتی

تراس؛ یک کمدی سیاه

مسعود کرامتی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

در سال‌های اخیر در ایران با اقبال عمومی اهالی این هنر و مخاطبان نسبت به اجرای نمایشنامه‌های طنز اروپایی مواجه بوده‌ایم. به صحنه رفتن چندباره نمایش «اسم» با گروه‌های مختلف و در اجراهای متفاوت همچنین اجرای نمایشنامه‌های «مک دونا» نشان از این دارد که برای شنیدن حرف جدی و مواجه شدن با دردهای اجتماعی و معضلات به زبان طنز بیشتر استقبال می‌کنیم تا حرف‌های نصیحت گونه و زمخت. نمایش تراس هم یکی دیگر از همین نمونه هاست. نمایشی به نویسندگی «ژان کلود کری یر» که شما را در نقطه‌های اوج گره‌های دراماتیک اثر می‌خنداند و چه بسا که تأثیر ماندگارتری بر شما بگذارد. مواجهه‌ای با مشکلات زیرین جامعه و مردمی که اگرچه در ظاهر حالشان خوب است و حتی از آنها طنازی می‌بینید اما در ادامه با لایه‌های عمیق غم در زندگی آنها آشنا می‌شوید و کم کم در دل خنده‌های خود فرومی روید و به صحنه نمایش به مثابه یک جامعه نگاه می‌کنید؛ جایی برای دیده شدن همه وجوه زندگی به تمامی.

نمایشی که قرار نیست به شما سرخوشی بدهد و رهایتان کند.

مسعود کرامتی: این متن ژان کلود کری‌یر بود که توجه‌ام را جلب کرد

مسعود کرامتی، بازیگر آشنا و دوست داشتنی تلویزیون و سینما که کارگردانی خود را از سال ۶۸ با فیلم سینمایی پاتال و آرزوهای کوچک شروع کرده بود در آخرین مصاحبه‌اش گفته بود سینما برای کارگردان تحقیرکننده است و تلویزیون کارخانه شبیه‌سازی شده است و معتقد است تنها تئاتر است که هنوز اقتصاد اولویت اول آن به حساب نمی‌آید.

متن، نوشته ژان کلود کری‌ یر و ترجمه آقای اصغر نوری است. نمایش تراس متعلق به ژانر ابزورد مدرن است. یعنی سری نویسندگانی که دارای نگرشی خاص به انسان، تنهایی‌اش، غربتش در دنیای تحت سیطره تکنولوژی و مدرنیسم بوده‌اند. مهم‌ترین حرف تراس، تنهایی آدم‌ها و جدا افتادن آنها از یکدیگر است: بواقع نوعی گسست مناسبات انسانی در اجتماع.

به‌نظرم نمایشنامه تراس متن جذابی‌ است که هنگام خواندنش توجهم را جلب کرد. هرچند خودم اینگونه حس می‌کردم که شاید این روزها، این نوع نمایش‌ها مخاطب‌پسند نباشد ولی خوشبختانه برخورد مخاطبین با این نمایش و اجرا خیلی خوب بود. من می‌توانم بگویم که از انجام این کار خوشحال هستم. البته جا دارد بیان کنم که شکل‌گیری این اجرا مدیون تک تک عوامل آن است از تمام بازیگران گرفته تا عوامل پشت صحنه؛ طراحان صحنه، گریم، لباس، دستیارها، مدیر تولید و همه عوامل. این افراد بدون هیچ چشمداشت مالی - که این روزها اتفاق غریبی‌ است - در این نمایش حاضر شدند و کمک کردند. اگر این یاری عزیزان نبود، نمایش تراس به اجرا نمی‌رسید.

از طرف دیگر هم نقشی که در این نمایش بازی می‌کنم، به اسم تیمسار نوشته شده است. نقش کوتاهی‌ است.

نقشی‌ که برخلاف اسمش که برمی‌آید فردی نظامی و صاحب قدرت باشد، یک ضعف عمده، نابینایی دارد. و این ضعف در رابطه او با همسرش تأثیر زیادی گذاشته است. دوست ندارم خیلی از نقش بگویم چراکه این‌ها ارتبا‌طاتی‌ است که بیننده باید خودش آن را ببیند و کشف کند.

مونا فرجاد: ۶۰ درصد قضیه قبل از خواندن متن برایم حل شده بود

مونا فرجاد بازیگر سینما و تلویزیون که در چند سال اخیر به سراغ تئاتر آمده است در این اثر نقش زن اصلی نمایش را برعهده دارد و تقریباً تمام مدت روی صحنه حاضر است.

تراس یک نمایش جذاب است و ما تمام تلاشمان را کرده ایم، یک نمایش شریف روی صحنه ببریم.

تراس اثری محسوب می‌شود که تمام المان‌های یک کار خوب را دارد. در تمام این سال‌هایی که کار کرده‌ام، متوجه این نکته شدم که آدم باید با گروهی که دوستشان دارد کار کند. احساس آرامشی که از گروه می‌گیرد کمک می‌کند تا نتیجه کار مثبت باشد. من در انتخاب‌هایم سعی کردم این نکته را رعایت کنم. مخصوصاً تئاتر که در آن همدلی و همراهی بسیار مهم است. تلاش کردم کاری را انجام دهم که هم متن را دوست داشته باشم، هم بازیگرانش و هم بتوانم به کارگردانش اعتماد کنم.

در این‌صورت تمام عوامل دست به دست هم می‌دهند و در نتیجه کار بسیار تأثیرگذار خواهد بود. کاراکتر من در عشق شکست خورده و به‌دنبال عشق واقعی می‌گردد. اما در مسیر اشتباهی قرار گرفته و فقط به فکر فرار از شرایطی‌ است که در آن قرار گرفته. او دنبال ساختن یک زندگی بهتر می‌رود که به نظر من، آن انتخاب هم انتخاب غلطی است. وقتی دستیار آقای کرامتی پیشنهاد کار را به من دادند، بسیار خوشحال شدم چرا که به نظرم آقای کرامتی از مردان نیک روزگار و کارگردان خوبی هستند که همگان علاقه به همکاری با ایشان دارند. هنگامی‌ که از سایر بازیگران اثر مطلع شدم، با خودم گفتم اگر کاراکتر را هم دوست داشته باشم، حتماً آن را قبول خواهم کرد. در واقع ۶۰ درصد قضیه قبل از خواندن متن برایم حل شده بود.

و حالا که به شب‌های پایانی اجرا می‌رسیم می‌توانم بگویم که ۸۰ درصد از مخاطبانمان، نمایش را دوست داشتند و برایشان کار جذابی بوده.

سیدجواد یحیوی: از کار کردن با این تیم بسیار آموختم

سیدجواد یحیوی که پس از سال‌ها حضور پر رنگ او را روی صحنه تئاتر شاهد هستیم یکی از نقش‌های پررنگ این نمایش را بازی می‌کند. به نظر می‌رسد جواد یحیوی با تمرکز بیشتر بر بازی در سال‌های اخیر بازگشت متفاوتی به سینما و تئاتر داشته است و باید منتظر حضور بیشتر او در این عرصه باشیم.

 متن در دهه نود میلادی نوشته شده، ولی خیلی زمانمند نیست و شاید اگر یکی دوکلمه را از آن حذف کنیم، بی‌زمان‌تر از این هم خواهد شد.

من آستروک را بازی می‌کنم. آستروک یک آدم حسابی‌ است که در موقعیتی مجبور می‌شود، مانند آدم حسابی‌ها رفتار نکند و در واقع به ترتیبی همه امکانات زندگی‌اش را از دیگران مطالبه می‌کند. برای من که مدت‌زمان زیادی نیست مشغول بازیگری تئاتر هستم و در همین سال‌های اخیر تمرکز خود را روی آن گذاشته‌ام، حضور در این تیم با این متن فوق‌العاده و این کاراکتر خاص، فرصت مغتنمی بود. از کار کردن با این تیم بسیار آموختم. تجربه آرام، امن و باثباتی در تمرین‌ها و اجرا داشتم. آرام آرام این نکات به من کیفیتی بخشیده که از به‌دست آوردنشان بسیار خوشحالم. این تئاتر به من فرصت داد تا خودم را در دل یک گروه حرفه‌ای ببینم و از مسیری که برای ادامه فعالیت حرفه‌ای انتخاب کرده‌ام مطمئن شوم.

احمد ساعتچیان: به‌خاطر ارادت به مسعود کرامتی تصمیم به بازی در این کار گرفتم

احمد ساعتچیان که برای مخاطبان تئاتر نامی آشنا و بازیگری قدیمی به حساب می‌آید در این اثر هم نقشی در ظاهر کم دیالوگ و خنثی بازی می‌کند اما حضورش روی صحنه وزن خودش را دارد و می‌داند به‌عنوان یک بازیگر چطور باید خودش را به تمامی بازی کند و به هم بازی هاش هم اجازه حضور بدهد.

تقریباً حدود دو- سه ماه قبل، آقای کرامتی پیشنهاد بازی در این نمایش را به من دادند. به‌خاطر ارادت به ایشان در همان لحظه تصمیم به بازی در این کار گرفتم. ایشان کار بسیار خوبی را انتخاب کردند که دلیلی مضاعف برای قبول این پیشنهاد محسوب می‌شد. تیمی که در کنار هم جمع شده، واقعاً تیم بسیار همدل و همراهی‌ است.

من نقش اتی‌ین در تئاتر تراس را بازی می‌کنم و اگر خیلی خلاصه بخواهم در مورد نمایش توضیح بدهم می‌توانم این را بگویم که این اثر داستان زوجی‌ است که در یک خانه حضور دارند و قرار است که از یکدیگر جدا شوند که حضور افرادی در این خانه باعث می‌شود که در جداشدن‌شان خللی ایجاد شود و ماجراهای دیگری برایشان رقم می‌خورد.

فریده سپاه‌ منصور: کاراکترم را فقط باید روی صحنه دید

سال‌هاست دارد نقش زنان مسن را ایفا می‌کند اما وقتی کنارش می‌نشینی و با او حرف می‌زنی می‌بینی فریده سپاه‌ منصور همان بازیگر با انرژی و سرحالی است که این سال‌ها روی صحنه دیده‌ایم. نمایش «تراس» را که می‌دیدم مدام از خودم می‌پرسیدم مگر می‌شود در این سن و سال همپای این بازیگران جوان بازی کرد و کم نیاورد.

سپاه‌ منصور پاسخ واضح این سؤال است. خودش درباره بازی در نمایش «تراس» و همکاری با مسعود کرامتی که در این نمایش جدا از کارگردانی نقش همسر او را نیز بازی می‌کند، می‌گوید: زمانی‌ که اسم آقای کرامتی وسط آمد، نتوانستم «نه» بگویم. چون من آقای کرامتی را بسیار دوست دارم، هم به‌عنوان بازیگر و هم به‌عنوان کارگردان. در اصل آقای کرامتی شخصیت محبوبی میان مردم است. پس از خواندن نمایشنامه دریافتم که این خود زندگی‌ است.

بنابراین مایل به بازی در آن بودم. کار قشنگی‌ است و اکثر مردم از آن خوششان می‌آید. پیشنهاد می‌کنم که بیایید و از دیدن این کار لذت ببرید.

در مورد کاراکترم نمی‌توانم حرف بزنم. چون معتقدم اگر ذره‌ای از آن را بگویم، همه آن را بیان کرده‌ام. این کاراکتر را فقط باید روی صحنه دید و حرف زدن از آن کار بی‌فایده‌ای است.

رویا میرعلمی: کرامتی از پیشکسوتان هنر این سرزمین است

رویا میرعلمی پیش از آنکه ستاره طنزهای تلویزیونی شود بازیگری توانا روی صحنه تئاتر بود. نکته اینجاست که پس از چهره‌ شدن در تلویزیون او هنوز میل شدیدش به‌کار روی صحنه تئاتر را حفظ کرده است. چه در کارهای استخوان‌دار و مهمی همانند آثار همسرش حسین کیانی (چه کسی خاطره بازی‌های او روی صحنه «مشروطه بانو» یا «روز عقیم» را فراموش می‌کند) و چه در کارهای مرسوم روی صحنه همانند همین همکاری‌اش با مسعود کرامتی که او هم از استخوان خردکرده‌های تئاتر به حساب می‌آید. میرعلمی درباره نمایش تراس و نقشش می‌گوید: همه بازیگران این نمایش از دوستان خوب من هستند. آقای کرامتی به‌هرحال از پیشکسوتان هنر این سرزمینند. شخصیت و کاراکترم را در نمایشنامه دوست داشتم و به این گروه پیوستم. این شخصیت یک مشاور املاک است که وارد این خانه می‌شود تا آن را به شخصی اجاره دهد. حالا در طول نمایشنامه و روی صحنه اتفاقاتی می‌افتد که این کاراکتر سویه‌های مختلفی از خودش را نشان می‌دهد.

امیررضا دلاوری: کار کردن با کارگردانی که خودش بازیگر است، نعمت است

خیلی‌ها به کار در سریال‌های تلویزیونی او را می‌شناسند اما امیررضا دلاوری کارنامه‌ای پربار با طیف متنوعی از کارگردانان در تئاتر دارد. چه آن زمان که حسین پارسایی هنوز کارگردان نمایش‌های مذهبی بود و دلاوری با او همکاری می‌کرد، چه در کارهای پرمخاطبی مثل «شام با دوستان»، چه در همکاری با کارگردانان نام آور و مطرح تئاتر مثل حسین کیانی و رضا گوران و چه حتی در همکاری با بهمن فرمان آرا در نمایشی که روی صحنه آورد. دلاوری یک تئاتری حرفه‌ای است. خودش می‌گوید: پیش از این من سابقه همکاری در یک فیلم و سریال را به کارگردانی آقای مسعود کرامتی داشته‌ام. ایشان بسیار انسان و کارگردان خوب و فهیمی هستند.

چون پیشینه بازیگری دارند، بازیگر را بخوبی درک می‌کنند و می‌شناسند. از طرف دیگر چون پشت صحنه بسیار خوبی در دو کار قبلی با ایشان تجربه کرده بودم، تا آقای کرامتی پیشنهاد بازی در این نمایش را دادند، بدون هیچ تعللی حاضر به همکاری شدم. این نمایش یک متن فوق‌العاده دارد. وقتی متن را خواندم فهمیدم کاراکتری را بازی می‌کنم که می‌توانم در آن کاری متفاوت انجام دهم. دوستان همکار من در این نمایش، کسانی‌ هستند که پیش از این در زمینه تصویر و روی صحنه تجربه همکاری با آنها داشته‌ام.

کاراکتر موریس شخصیتی‌ است که در وهله اول به نظر می‌آید مابه‌ازای بیرونی ندارد اما اگر مقداری درموردش دقیق شوید می‌بینید که امثال این آدم در جامعه دیده می‌شوند؛ آدمی که درست نمی‌تواند تصمیم بگیرد، مقطعی با همه‌چیز برخورد می‌کند و اعتماد به‌نفس کافی ندارد. او هم درگیر روابط انسانی و عاطفی و عاشقانه می‌شود.

iran-newspaper.com
  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش