شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۴۱ - ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۷۰۲۸
رادیو و تلویزیون

برنامه حرفه‌ای علیخانی، زیر سایه داور نچسب!‏/ سیدبشیر حسینی کیست؟

مسابقه عصرجدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
عصرجدید بیشتر انتظارات را برآورده کرد. برنامه خوش‌ساخت که جزو افتخارات صداو‏سیما خواهد بود اما ایراداتی هم داشت که مهمترین‌شان حضور یک چهره بود: بشیر حسینی.

برنامه عصر جدید که با سر و صدا و تبلیغات بسیار زیاد پیش از پخش همراه ‏بود و به دلیل شکل برنامه، داورهای اسمی و مجری سلبریتی‌اش معلوم بود خبرساز می‌شود، ‏بالاخره شنبه شب ٢٧ بهمن ماه روی آنتن رفت و نشان داد که توقعات تا حد زیادی برآورده ‏شده است. عجیب هم نبود. برنامه‌ای که احسان علیخانی می‌گوید اعتبارش را سر آن گذاشته، نمی‌تواند جزو شاخص‌های صداوسیما نباشد. برنامه‌ای که قرار است یک شب در ‏هفته گل سرسبد نمایش‌های سازمان باشد و البته قرار گرفتنش در کنداکتور شنبه‌شب‌ها با ‏مسابقات فوتبال همپوشانی پیدا خواهد کرد. یکی از جذابیت‌های شبکه سه پخش فوتبال‌های مهم ‏است و دیده‌ایم که مدیران این شبکه برای قر زدن مسابقات مهم از شبکه ورزش تا کجا پیش ‏رفته‌اند. این‌که چرا چنین برنامه‌ای را پنجشنبه نگذاشته‌اند هم لابد به معادلات غیرقابل فهم ‏سیما برمی‌گردد. پنجشنبه‌ها نه فوتبال مهمی هست که فدای پخش عصر جدید شود، نه برنامه ‏مهمی از دیگر شبکه‌ها پخش می‌شود. تازه یک برنامه پرسروصدا روی آنتن ماهواره هست ‏که آن را هم می‌شد در سایه برد. اما به هر دلیل انتخاب مدیران شبکه سه، شنبه شب بوده ‏است. ‏

 

در ابتدا اگر بخواهیم از کیفیت ساخت برنامه و استودیو و اجرا بگوییم، باید اعتراف کنیم که در ‏بالاترین حد استانداردهای داخلی است. معلوم است برای تبدیل یک استادیوم ورزشی به ‏فضایی برای ساختن این شو تلویزیونی کم گذاشته نشده، هم از نظر سلیقه و ذوق و هم هزینه. ‏ساخت و اجرا هم بسیار تمیز و حرفه‌ای به نظر می‌رسد و احتمالا ادامه یافتن این شو و بالا ‏گرفتن رقابت‌ها، هم تماشاگر خواهد آورد و هم حاشیه‌های مثبتی در جامعه ایجاد خواهد کرد. ‏کاری که وظیفه رسانه است. نقش احسان علیخانی در این میان هم کاملا پررنگ است. معلوم ‏است که او به‌عنوان یک برنامه‌ساز کمال‌گرا با تمام وجود آمده تا برگ برنده دیگری زمین ‏بزند. اما پس از تماشای برنامه می‌توان به نکاتی هم اشاره کرد که کمی توی چشم می‌زد. ‏نکاتی که یا به دلیل محدودیت‌های شبکه و مدیریتی بوده یا بی‌تجربگی و محدودیت‌های ‏ساخت و چه بسا بی‌سلیقگی. اما هرچه هست، کمکی به بهتر شدن برنامه نکرده. نکاتی که ‏اجرای حرفه‌ای و اسم علیخانی به تنهایی نمی‌تواند جبران‌شان کند. نکاتی که شاید در ادامه ‏برنامه بشود فکری برایشان کرد.‏

 

یک- نام برنامه: عصرجدید نام بامسمایی به نظر نمی‌رسد. یعنی چی؟ یک برنامه تلویزیونی ‏استعدادیابی قرار است نوید کدام عصرجدید را بدهد؟ جایی احسان علیخانی گفته این عصر ‏تازه‌ای در برنامه‌سازی من است. اما مطمئنا چنین بهانه‌ای به نام‌گذاری برنامه منجر نشده. ‏‏«عصرجدید» تعبیرقشنگی است اما بپذیریم که برای چنین برنامه‌ای نامأنوس است. ‏

 

دو- داوران: لباس و چهره رسمی داورهای مسابقه و احساس ناراحتی‌شان جلوی دوربین و این ‏که انگار نگران‌اند چیزی خارج از چارچوب‌ها نگویند، باعث تأسف است. این‌که سه مرد و ‏یک زن به‌عنوان داور انتخاب شده‌اند، اگر فکر نکنیم که دقیقا از ترکیب داوری برنامه استیج ‏آمده است، ترکیبی نامتعادل به نظر می‌رسد. این وضع وقتی بدتر می‌شود که بدانیم با شکل و ‏تعریف برنامه دخترها و خانم‌ها اساسا سهم زیادی از آن ندارند. یعنی طبیعتا نه می‌توانند ‏استعدادهای ورزشی‌شان را نمایش دهند و نه در حوزه سرگرمی دست‌شان باز است. آن‌وقت در ‏این وانفسا اگر قرار باشد خانم رویا نونهالی با آن لباس مشکی جوری بنشیند که انگار ‏مهمان ناخوانده است، برنامه کلا مردانه خواهد شد. ‏

 

سه- میزانسن: صندلی‌های داوران به ناراحت دیده‌شدن‌شان بیشتر کمک می‌کند. در این برنامه‌ها ‏معمولا برای داوران صندلی‌هایی در نظر می‌گیرند که در عین ابهت داوران بتوانند خود را در آنها جا ‏بدهند و حس راحتی‌شان را القا کنند. این ضعف را هم نمی‌شود به حساب خساست گذاشت چون ‏معلوم است که برای برنامه حسابی خرج شده. همان‌طور که بک‌گراند معمولا تیره برنامه را ‏نمی‌شود ندیده گرفت. شرایطی که باعث شده بخشی از شرکت‌کنندگان و حرکات‌شان دیده ‏نشود. بخصوص که ظاهرا تأکید بر لباس‌های تیره و مشکی بوده. حتی داوران هم در ‏لحظاتی اعتراف می‌کردند که نتوانسته‌اند اتفاقات روی سن را دقیق ببینند. این اشکالات ‏کوچک به اضافه پژواک داشتن صدای داوران و رفله نامناسب نورایرادهایی نیست که نشود ‏برطرف‌شان کرد.‏

 

چهار-حامیان: حضور سنگین اسپانسر برنامه مثل اغلب برنامه‌های مشابه خفه‌کننده است. ‏هیچ‌کس منکر هزینه‌های برنامه نیست و همه هم می‌دانند کفگیر صداوسیما به ته دیگ ‏خورده و دیگر نمی‌تواند ته‌دیگ‌های خوشمزه و بی‌دردسر تحویل بیننده بدهد، اما کاش برای ‏این حجم از توی چشم بودن اسپانسر فکری می‌شد. حیف چنین برنامه‌ای نیست که پتک ‏اسپانسر مدام توی سرمان بخورد. حیف احسان علیخانی نیست که هی مجبور باشد از سروران ‏برنامه بگوید.‏

 

پنج- جزییات: بخش بزرگی از جذابیت چنین برنامه‌هایی به حاشیه‌ها و اتفاقات غیرقابل ‏پیش‌بینی آنهاست. به اشکی که ناگهان توی چشم کسی می‌آید. به گافی که شرکت‌کننده می‌دهد. ‏به درگیری‌های ناگزیر کلامی. اما به نظر می‌رسد سازندگان برنامه با برداشتی نادرست یا ‏زیر نظر ناظران سختگیر مجبور شده‌اند بسیاری از این لحظات دیدنی را درآورند. وقتی ما ‏نمی‌توانیم اشتباهات فردی که با توپ مشغول هنرنمایی است را ببینیم، توضیحات بعدی درباره ‏این اشتباهات نامفهوم خواهد بود. حس برنامه هم گرفته خواهد شد.

 

همان‌طور این تردید درباره ‏دو شرکت‌کننده خردسال پیرامیدکاران برنامه که نکند دختر باشند و پدرشان نتواند بگوید. ‏وقتی اسمی از آنها برده نمی‌شود و در سکوت و با کلاه می‌آیند و می‌روند، داریم به کل برنامه ‏صدمه می‌زنیم. گیر و گرفتاری‌های احسان و برنامه‌سازان برای چنین مشکلاتی قابل درک ‏است، اما این را من روزنامه‌نگار متوجه می‌شوم. برای بیننده چه اهمیتی دارد که او چه ‏دردسری داشته و چه تمهیدی برایش اندیشیده.‏

 

شش- حفره بزرگ: در همان اول برنامه و با نخستین جمله‌ای که بشیر حسینی بر زبان آورد، ‏می‌شد فهمید که او وصله ناجور است. داوری که احسان بیچاره حتی برای توجیه حضورش ‏هم به لکنت می‌افتد و مجبور است آسمان و ریسمان ببافد. حضور بشیر حسینی توصیه مدیر ‏شبکه بوده؟ برای گارانتی کردن برنامه مجبور به قبولش شده‌اند؟ هرچه که باشد اهمیتی ندارد. ‏او مطلقا مناسب چنین برنامه‌ای نیست. از طرز رفتار و حرف زدنش می‌شود فهمید جزو ‏جوانان تحصیلکرده محبوب ادبیات رسمی است. از این‌هایی که راحت تریبون پیدا می‌کنند و ‏خوراک برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی‌اند. که برای جوان‌ها راهکار بدهند و با اعتماد به ‏نفس زیادشان امید و موفقیت را القا کنند. اما همه اینها در همان برنامه‌های باسمه‌ای و ‏جوان‌پسند مصنوعی جواب می‌دهد که صداوسیما استاد ساختن‌شان است. وقتی قرار است ‏برنامه سوپرحرفه‌ای بسازید، باید آدم سوپرحرفه‌ای بیاورید و کسی مدام در برنامه دسته‌گل به ‏آب ندهد. بشیر حسینی نه وزنه مناسبی برای این برنامه است و نه اداهای کودکانه‌اش سنخیتی ‏با وزن و شأن برنامه دارد. بعضی وقت‌ها احساس می‌شد که احسان علیخانی هم دارد از ‏حرص دندان قروچه می‌کند. اما واقعا چرا باید یک داور نامربوط به برنامه بیاید و با ‏حرف‌های بی‌نمک و ادابازی‌هایش همه چیز را خراب کند. اظهارفضل‌های روی اعصاب که ‏مثلا من خیلی کاردرستم، حتی با واکنش امیر عظیمی هم مواجه شد. اما فایده‌ای نداشت. این ‏که آقای دکتر! به دختری که کلمات را برعکس ادا می‌کند، بگوید این شیوه برای تقلب هم ‏خوب است (چرا؟ یعنی چی؟) وحشتناک نیست؟ برنامه را در حد آثار عموپورنگ پایین ‏نمی‌آورد؟

 

هفت- و چند نکته اضافی:

نخست: برنامه در قسمت اول باید کمی از آس‌هایش را رو می‌کرد. اما ‏رقبا چنگی به دل نزدند. یعنی آن سه‌هزار نفر چه هنری داشته‌اند که اینها انتخاب شده‌اند؟ ‏یعنی در ادامه و با ثبت‌نام گسترده مردم شاهکارها را خواهیم دید؟

 

دوم: احسان وزنش بالا رفته قرار نبود رژیم بگیرد؟

 

سوم: مجری‌ها و هنرپیشه‌های منتخب برنامه برای انتخاب به‌عنوان برترین‌های سیما ‏زیرنویس می‌شدند و با اعلام کدشان از مردم خواسته می‌شد که به آنها رأی بدهند. اسم مژده ‏لواسانی در ابتدا و رأس منتخبان شبکه سه می‌درخشید. اسم عادل فردوسی‌پور هم نبود! این ‏همه دشمنی و این حذف بیش از همیشه نشان می‌دهد که عادل چه تافته جدا بافته‌ای‌ است. که چه ‏لعبتی است و در فهرست نظرکرده‌ها نمی‌گنجد.‏

 

«عصر جدید» راهی برای جذب مخاطب می‌شود؟

درها را باز کنید

حالا که هفت قسمت از این برنامه ضبط شده و تا اردیبهشت‌سال آینده تیم علیخانی تولید تازه‌ای ندارند، حالا که موج ارسال ‏ویدیوها و نمایش استعدادها به راه افتاده،‌ اگر مسئولان تلویزیون، برای آینده رسانه‌شان نگرانند و دلشان جذابیت بیشتری می‌خواهد، باید ‏درها را باز کنند، سعه‌صدر بیشتری به خرج دهند، محدودیت‌های دست‌وپاگیر را کنار بگذارند تا تلویزیون که حالا روی خوشی به ‏سلبریتی‌ها نشان می‌دهد، موفق شود و مخاطبانش  را اسیر خود کند. ما سال‌های ‌سال است که عادت پای تلویزیون‌نشینی از یادمان رفته، ‏این عادت را به ما برگردانید اساتید!‏

 

با سیدبشیر حسینی داور مسابقه پدیده «عصرجدید» آشنا شوید

مسابقه عصرجدید,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

در بیوگرافی کانال تلگرامش با تصویر یک پروانه آبی‌رنگ نوشته: «در جست‌وجوی حق و حقیقت» و سوابقش را این‌طور توضیح داده: ‏‏«مدیر گروه علوم نوین رسانه دانشکده ارتباطات دانشگاه صداوسیما، رئیس شورای سیاست‌گذاری المپیاد بین‌المللی سواد رسانه‌ای، مشاور ‏دانشگاهی و استعدادیابی و جوان برگزیده کشور سال ۱۳۸۵.»

 

سیدبشیر حسینی متولد نیمه آذر ۱۳۶۰ است، تحصیلات حوزوی را تا سطح ۲ ادامه داده، فوق‌لیسانس حقوق و دکترای فرهنگ و ‏ارتباطات از دانشگاه امام صادق(ع) دارد و مرتبه علمی‌اش «استادیار» است. از ۶‏‎ ‎شهریور همین امسال، سمت‌هایی که در تلگرام نوشته را ‏به انضمام مدیریت گروه فرهنگ و اندیشه شبکه چهار به عهده گرفته است. حسینی به دلیل همین سوابق و احتمالا تنظیم سوپاپ ‏اطمینان در برنامه‌ها، یکی از محبوب‌ترین میهمان‌های برنامه‌های تلویزیونی است؛ او پیش از داوری در عصرجدید، میهمان ثابت برنامه ‏‏«رسانش» از شبکه امید سیما بود، در ایام جام‌جهانی هم در برنامه «زابی‌واکا» از تلویزیون اینترنتی آیو بود، در یکی از برنامه‌های ‏‏«اکسیر» فرزاد حسنی بحث مفصلی درباره فضای مجازی داشت و در همین دو هفته گذشته در برنامه «هفت» از سینمای ‏ایران و نقش فیلمسازان انتقاد کرد: «برخی هنرمندان ما فقط ادعای مردمی بودن دارند ولی با ساخت برخی فیلم‌ها کام مردم را تلخ می‏کنند‌. هنرمند ما وجه مردمی بودن را فراموش کرده و از مردم دور شده است.» احتمالا اینکه در ابتدای عصرجدید می‌گوید می‌خواهد ‏‏«عاشقانه و جدی» داوری کند، به تسلطش به زبان فرانسه برمی‌گردد! گستره حوزه تخصص و اظهارنظر را دارید؟

 

تنها دکتر حاضر در عصرجدید، در تلگرام کانالی را مدیریت می‌کند که تا امروز کمتر از ۳۰۰ نفر عضو دارد، اینستاگرامش نیز با ۷ ‏هزار دنبال‌کننده هنوز شلوغ نیست، ولی موج کامنت‌ها از دیشب آغاز شده و در هفته‌های آینده ادامه خواهد داشت. او کتاب‌های «۱۵۰ ‏هشتگ» (با موضوع سواد رسانه‌ای) و «مهارت‌هایی برای خواندن، دیدن و شنیدن در شبکه‌های اجتماعی» را به بازار فرستاده و با این ‏همه مخالف فیلتر شدن شبکه‌های اجتماعی است: «اگر بر رسانه‌ها امیر نشویم، زیردستشان اسیر می‌شویم. با فیلترینگ اینستاگرام دو ‏قشر از این شبکه می‌روند، نخست مذهبی‌ها که دیدن سایت فیلتر شده را حرام می‌دانند و دوم جامعه سنتی. فیلترینگ تلگرام بزرگترین ‏خدمت را به ضد انقلاب کرد و آنها را در این پیام‌رسان با مردم تنها گذاشت.» حسینی درباره داوری‌اش در عصرجدید هم تاکنون این نظر ‏را نوشته: «ما ٧نفر رو داوری می‌کنیم و ٧٠میلیون نفر ما رو! امیدوارم لذت ببرید، تأمل بکنید و تعامل بکنیم. عصرجدید، مسابقه ‏حرفه‌ای‌هاست. استعدادهای تازه و تازه‌کار باید اول با پشتکار، ابتکار و نمونه‌کار حرفه‌ای بشن و بعدش قدم روی چشم‌هامون بذارن. ما به ‏قابلیت رقابت استعداد ایرانی در سطحِ جهانی اعتقاد و اعتماد داریم و سطح توقعاتمون رو پایین نمیاریم.»‏

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 27
  • 16
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
خانم افشار هم فالور هاش زیاده تو اینستا ولی همکار قاتل میشه غیرمستقیم اصلا روحانی هم ۲۳ میلیون علاقه مند داشت آخرش الانی شد که نمیتونید روش مثه اسم سایتتون سرپوش بزارید و یادتون باشه پیامبران و امامان هم تعدادشون کم بود،پس تعداد کم اعضاء کانال و فالور اینستاگرام آقای حسینی از شرافت و آگاهی و ارزششون قطعا کم نمیکنه چون آدمای ضعیف نمیتونن اینجور انسانها رو درک کنن
مزخرفترین انتقادی بود که تا حالا شنیدم...
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش