سه شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴
۱۱:۳۷ - ۲۲ مهر ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۷۱۱۷۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

پیکر محمد كاسبی تشییع شد

محمد کاسبی,تشییع پیکر پیکر محمد كاسبی
پیکر زنده یاد محمد کاسبی صبح امروز سه شنبه ۲۲ مهر با حضور جمعی از هنرمندان و علاقه‌مندان از مقابل حوزه هنری تشییع شد.

به گزارش ایرنا، محمد کاسبی، متولد بهار ۱۳۳۰ و از چهره‌های ماندگار هنر ایران، پس از پنج سال ابتلا به بیماری و کاهش توان حرکتی، روز ۲۰ مهرماه دار فانی را وداع گفت.

مراسم تشییع پیکر زنده‌یاد کاسبی صبح امروز سه‌شنبه ۲۲ مهرماه ساعت ۹ صبح از ورودی اصلی حوزه هنری آغاز شد و با حضور جمعی از هنرمندان و علاقه‌مندان تا قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) ادامه خواهد یافت.

رئیس سازمان تبلیغات اسلامی در این مراسم با بیان اینکه کاسبی در جهادهای مختلف زندگی، اتفاقات متفاوتی را رقم زد بیان کرد: او به‌عنوان انسانی که بر گردن ما حق دارد، در پدید آمدن و تأسیس حوزه هنری، همراه با بسیاری از پیشکسوتانی که امروز در میان ما هستند و برخی دیگر که از دستشان داده‌ایم، نقش آفرید. ایشان حقیقتاً اهل صداقت و صراحت بودند و آنچه را به ذهنشان می‌رسید، دلسوزانه بیان می‌کردند.

حجت‌الاسلام محمد قمی افزود: در هفته‌ گذشته، یعنی نیمه‌ مهرماه، آخرین مکالمه‌ تلفنی ما که بیش از یک ساعت و نیم به طول انجامید، انجام شد. یکی از دغدغه‌هایی که در آن گفت‌وگو مطرح می‌کردند، این بود که اگر امروز اتحاد مقدس جامعه، به‌واسطه‌ اثری هنری یا سریالی که در حال ساخت است، در معرض آسیب یا تفرقه قرار گیرد، چه باید کرد و چه می‌توان انجام داد.

قمی عنوان کرد: زمانی که خبر شهادت عزیزمان، آقا سید حسن نصرالله، را شنید، پیگیر شدند و با من تماس گرفتند و گفتند: «این هدیه‌ای که شما به من داده بودید، حالا که آقا سید نصرالله رفته‌اند، قدر این انگشتر بیشتر شده و دیگر نمی‌توانید مثل آن را بیابید. من می‌خواهم این انگشتر را به شما بازگردانم.» ما گفتیم: «آن انگشتر نثارِ یک مرد خوش‌غیرت باید باشد و نزد شما بماند.»

وی تاکید کرد: عمده‌ سخن حقیر، تجلیل از عزت، ایمان، غیرت، مراقبت و هوشیاری این انسان بزرگ است و باید صبوری خانواده‌ی ایشان را نیز قدردانی کرد؛ چه دخترشان و چه همسرشان که انصافاً صبوری کردند.

رفاقت من با محمد به درازای خودِ انقلاب است

در ادامه مراسم، مجید مجیدی، فیلمساز و کارگردان فیلم «پدر» اظهار داشت: رفاقت من با محمد به درازای خودِ انقلاب است. جای‌جای حوزه هنری، نفس‌های محمد و یاد او حضور دارد. صبح که به اینجا آمدم، گشتی در فضا زدم و تا خاطرات به ذهنم آمد، یاد محمد در دلم زنده شد.

وی افزود: محمد کاسبی حقیقتاً گوهر درونیِ بزرگی داشت. او خصلتاً انسانی بامرام، با معرفت، بااخلاق، بافضیلت و باسواد بود و متأسفانه گوهر وجودی محمد آن‌گونه که باید و شاید در جامعه‌ هنری شناخته نشد. من نخستین تئاتر انقلاب را با حضور محمد کاسبی عزیز روی صحنه بردم. محمد از معدود هنرمندانی بود که واقعاً تحصیلات آکادمیک داشت و انسانی فرهیخته به شمار می‌رفت. محمد را همه به عنوان بازیگر می‌شناسند، در حالی‌که او هرچند هنر بازیگری در خونش جاری بود و آثار ارزشمندی از او در دهه‌ شصت دیده‌ایم، اما دغدغه‌ اصلی‌اش مسائل اجتماعی و انقلابی بود.

مجیدی تاکید کرد: محمد در سال ۱۳۶۸ فیلمی ساخت با عنوان «شنا در زمستان»؛ فیلمی که من افتخار داشتم در کنار او حضور داشته باشم و در آن نقش‌آفرینی کنم. واقعاً آن فیلم، هنوز که هنوز است، هرگاه از تلویزیون پخش می‌شود، مخاطب دارد و تأثیرگذار است.

این کارگردان با بیان اینکه محمدِ عزیزِ ما را تاب نیاوردند گفت: در آن دوران و در آن موقعیت، مسئولان و دولتمردان وقت، آن نگاه را نمی‌پسندیدند و محمد نتوانست مسیر کارگردانی را ادامه دهد. من ناچار شدم کوچ کنم و بروم، اما محمد ماند؛ ماند و خونِ دل خورد و تلاش کرد تا هنر انقلاب را در حوزه‌ هنری زنده نگه دارد.

وی افزود: واقعاً محمد انسانی دغدغه‌مند بود، کسی که هیچ‌گاه ناامید نشد و هیچ‌وقت از باورها و اعتقاداتش دست نکشید. با وجود همه‌ سختی‌ها، در همین پنج سال اخیر که بیمار بود، هر بار که توفیق دیدار یا گفت‌وگوی تلفنی با او را داشتم، تماماً دغدغه‌ مسائل مردم، جامعه و انقلاب را داشت و هیچ‌گاه چیزی برای خودش نمی‌خواست. محمد بسیار ساده زندگی می‌کرد و خود را وقف مردم می‌دانست. دوست داشت آثاری بیافریند که برای این مردم و این سرزمین باشد.

محمد کاسبی ابوذرِ حوزه‌ بازیگری بود

مسعود ده نمکی، کارگردان سینما نیز در بخش دیگری از مراسم بیان کرد: وقتی می‌خواستم سریال «دادستان» را بسازم، محمد کاسبی زنگ زد و گفت: «من در تمام این سال‌ها تا حالا نشده از کسی بخواهم که به من نقشی بدهد یا بگویم می‌خواهم در کاری حضور داشته باشم، اما داستان فیلمنامه «دادستان» را شنیده‌ام و این نقش مالِ من است. من یک عمر برای این حرف‌ها جنگیده‌ام. من نه چپم، نه راست. من عدالت‌خواهم، من انقلابی‌ام.»

وی افزود: سریال «دادستان» درباره‌ نفوذی‌ها و مسئولینی است که وا داده بودند و منافع دنیا را بر آخرت ترجیح داده بودند. کاسبی به من گفت: «حرف‌هایی که تو در این سریال می‌خواهی بزنی، همان حرف‌هایی است که من در همه‌ این سال‌ها برایش هزینه داده‌ام؛ کتک زبانی خورده‌ام، از مسئولین انتقاد کرده‌ام، عدالت‌خواهی کرده‌ام و آرمان‌گرایی را دنبال کرده‌ام.»

ده‌نمکی تاکید کرد: کاسبی، غیر از آن‌که بازیگر بود، نظریه‌پرداز نیز بود. جریان فرهنگی را می‌شناخت، تحلیل فرهنگی را می‌فهمید. هنرمندانی از این دست، در واقع نمی‌میرند؛ آن روز می‌میرند که از آنان استفاده نمی‌کنیم، آن زمان که خانه‌نشین می‌شوند. باید از همه‌ تجربیاتشان بهره ببریم، اما متأسفانه نمی‌کنیم.

وی ادامه داد: به نظر من تلخی زبان محمد کاسبی به خاطر خصلت ابوذرگونه‌ بودن او بود؛ یعنی دوست، رفیق یا رقیب نمی‌شناخت و هرجا احساس می‌کرد باید حرفی بزند، با شجاعت بیان می‌کرد. وقتی سریال ساخته شد و بازتاب‌ها آغاز شد، به من زنگ زد و گفت: «آب توی لانه‌ مورچه‌ها ریختیم، آب توی لانه‌ مورچه‌ها ریختیم!» یعنی حرف‌ها و جنس گفتار سریال، همان چیزهایی بود که تبعاتش را سال‌های بعد در جامعه دیدیم؛ از پدیده‌ نفوذی‌ها تا سایر مسائل.

این فیلمساز تاکید کرد: ما در هر حوزه‌ای ابوذر داریم؛ در میان شاعران، در میان سیاستمداران، کسانی که ابوذرگونه سخن می‌گویند. به نظر من، محمد کاسبی ابوذرِ حوزه‌ بازیگری بود؛ کسی که در میان بازیگران، نقش عدالت‌خواهی را به درستی ایفا کرد. 

  • 14
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش