
اقتصاد وابسته و دولتی کشورمان، سالهای زیادی نیست که تجربههایی در زمینه خصوصی سازی دارد. ایران، اقتصادی پر فراز و نشیب دارد که هر روز دستخوش تحول است. تغییرات پیاپی، آنقدر کمرشکن بوده که صدای کارگران بسیاری را درآورده است. کارگران زحمتکش که بنا بود خصوصیسازی جهشی بزرگ در بهبود کسب و کار و زندگیشان باشد به يك باره در باتلاق ندانمکاریها نمیتوانستند كمر راست کنند. آمال و آرزوهای آنها مانند تعداد برگههای اقساط عقب افتادهشان، در حال افزایش بود. آنها رفاه میخواستند ولی حالا نه رفاه دستشان را گرفته و نه شرایط امن گذشته را داشتند.
آنها به يكدیگر میگفتند دولت بهتر میتوانست کارخانهها را اداره کند. میگفتند اگر قرار است برادر و برادرزاده و فک و فامیلشان را به بهانه خصوصی سازی به جای ما بگذارند، معلوم است که کارها میخوابد؛ حرفهایشان آن چنان بیربط نیست. عمر نه چندان دراز خصوصی سازی در ایران آنچنان با تجربههای ناگوار و رو به شکست همراه بود که حتی رهبری معظم کشور نیز بارها به دولتمردان هشدار داد که عقب افتادگیها را جبران کنید. خصوصی سازی تجربهای جدید بود که قدم به قدم مانند طفلی نیاز به همراهی داشت و بايد تحمل زمین خوردنهایش را می داشتیم ولی این زمین خوردنها آن قدر زیاد شد که صدای همه را درآورد. وزیر و وکیل نگران و هراسان مدیریت غلط و واگذاریهای فامیلی و خویشاوندی بودند.
خویشاوندانی که به خاطر داشتن پشتوانهای قدرتمند راه را اشتباه میرفتند. خصوصی سازی تجربهای جدید در جهت گام برداشتن به دنیای جدید بود که غولهای اقتصادی کشور را گاهی دچار لرزهها و پس لرزههای شدیدی میکرد. اما چیزی که در این میان معترضان را دلخور ساخت، بحث پنهان کاریها و عدم شفاف بودن خصوصیسازی است، هر چند سازمان خصوصی سازی و رییس این سازمان، این انتقادها را درست نمیدانند. میر علی اشرف پوری حسینی مدیرعامل سازمان خصوصی سازی ایراناست كه این روزها بیش از پیش اسم و صحبتهايش را در هر کجا میبینید و می خوانید. او ادعا دارد در زمان مدیریتش بر سازمان، هیچ پنهان کاری در کار نبوده است.
بودن یا نبودن
کارآقای رییس، این روزها بالا گرفته است. «علی اشرف پوری حسینی»، رییس سازمان خصوصیسازی کشور در چند روز گذشته بارها برقانونمند، سالم و شفاف بودن واگذاریهایش تاکید داشته و حتی گفته که از واگذاریهایی که به بخش خصوصی واقعی انجام داده به هیچ وجه پشیمان نیست. حالا با ۵۵ امضایی روبهرو است که از سوی نمایندگان خانه ملت جمعشده و روی میز رییس قوه قضاییه قرار گرفته و آنها بررسی نحوه واگذاریهایی را که پوری حسینی انجام داده ، خواستار شدهاند. آنها معتقدند این واگذاریها آن قدر هم که پوری حسینی میگوید، سالم نبودهاند و در شفافیتشان حرف و حدیث بسیار است.
آنچه باید بدانیم این است که بیشتر واگذاریهایی که از سوی سازمان خصوصی سازی انجام گرفته است نه ازروش فروش سهام (بورس) بلکه فرابورسی (مزایده) بوده، روشی که با درآوردن نام فرد برنده از پاکت، تمام دنیای شرکت مذکور را زیرو رو کرده است. یکی از علتهای مخالفت با این روش واگذاری، افزایش دلالی و رابطهبازی است.
رابطههایی که دیر یا زود معلوم ميشود و اين علی اشرف پوری حسینی است که باید پاسخگو باشد. او که بارها در پاسخ به رسانهها، وجود هرگونه تخلف درواگذاریها را رد کرده و بر شفافسازی تاکید داشت، نظرش را تا حدی تغییر داد. به تازگی آقای مدیرعامل، وجود رگههایی از تخلف را قبول کرده و این روزها در سراشیبی تند انتقادها قرار گرفته است. رسانهها و نمایندگان در سالهای گذشته نیز با طرح سوالهایی از آقای رییس سازمان، به دنبال جواب روشنی برای خصوصی سازیهای ناموفق بودند.
واگذاریهایی که بار سنگینی را بر دوش دولت گذاشت و به جای سبک کردن تعهدات دولتمردان، برایشان هزینههای سرسامآوری ساخت و دولت را روبهروی مردم تنها گذاشت. وضع نابسامان هزاران کارگر صنایع مهم کشور که تحتالشعاع این واگذاریها راهی خیابانها و استانداریها شده و این خصوصیسازی ثمرهای جز نداری و بیکاری برایشان نداشته است .
واگذاری پشت واگذاری
فسخ بی سروصدای قرارداد آلومینیوم المهدی وطرح هرمزال و مزایده با عجله این سازمان برای فروش مجدد این دو شرکت با جوابهایی که به هیچ وجه قانع کننده نیست آن قدر بدون مطالعه و برنامه بوده که تمام متخصصان و کارشناسان صاحبنظر کشور را متعجب كرد؛ البته واگذاریهایی از این دست کم نیستند مانند واگذاری شرکت ایران ایرتور به یکی از خویشاوندان رییس سازمان خصوصی سازی كه آن هم یکی از همان سوالهای بیجواب است. این واگذاریها به ناگهان به افرادی سپرده میشد یا بهتر بگوییم نامشان از پاکت اسامی شرکت کنندگان مزایده بیرون میآمد که جای هیچ اعتراضی را برای هیچکس باقي نمیگذاشت.
شرکت ایرتور از بدنه شرکت ملی ایران ایر جدا و تصميم بر واگذاری اين شركت از طریق مزایده گرفته شد . در ابتدا به شرکت هسایار که آن هم شرکتی خصوصی-دولتی به حساب میآمد، واگذار شد که پس از گذشت چند سال از عهده تعهدات مالی خود بر نیامد. القصه، قرار بر واگذاری و مزایدهای مجدد گرفته شد. شنیدهها حاکی از آن است که در زمان مزایده مورد نظر اسم مجید شکاری همشهری و خویشاوند علی اشرف پوری حسینی به یک باره برای همه نمايان شد؛ به هر حال شکاری ایرتور را به دست آورد ولی تصمیمات آتی این مدیرعامل جوان تبریزی در صنعت هوانوردی کشور بی سروصدا نبود و همچنان هم نمانده است؛ تصمیماتی که باید بر پایه ايمنی و جان مسافران گرفته میشد.
یکی از این تصمیمات غیرحرفهای ایرتور، خرید سه فروند هواپیما از شرکت«اترک» بوده که مدتهاست بر سر نحوه معامله و انجام تعهدات مالی ایرتور در مقابل اترک مورد مناقشه و سبب نامهنگاریهای متعدد در صنعت هوانوردی کشور شده است. مدیرعاملهایی با پشتوانه و قدرت سیاسی- مالی برجسته که دیگران را یارای مقابله با آنها نیست و صدایشان را باید آنقدر بلند کنند که در این وضع اقتصادی کشور مثمر ثمر باشد.
آیا بهتر نبود این واگذاری به یکی از افراد اهل فن این صنعت انجام میشد که تبعات بعدی اقدامات غیرحرفه ای دامن کشور و صنعت موردنظر مان را نگیرد؟ آیا بهتر نبود که به جای مزایده با فروش سهام، این واگذاریها بر طبق مطالعات متمرکز انجام میشد؟ بحث در مورد سرمایههای کشور و ملت است که به جای وسیلهای برای توسعه، وسیلهای برای تحت فشار گذاشتن کشور در شرایط اقتصادی فعلی شده است.
اعتماد مردم
معلوم شده است که هر مقام مسئولی در ایران، یک زمان و آن مشخص دارد که اگر نتواند از خود به خوبی دفاع کند، اعتماد مردم دیارش را از دست میدهد و اكنون نيز همان لحظه پوری حسینی است. حالا که نمایندگان امضا جمع کرده نيز به خيل معترضان واگذاریها افزوده شدهاند، مردم حساستر به خصوصیسازیها نگاه می کنند.
رعنا امیری
- 14
- 4







































