
در خصوص چالشهايي كه در سالهاي اخير در وزارت علوم با آن مواجه هستيم نكته فراوان است. اما از جمله مواردي كه ميتوانيم به آن اشاره كنيم اين است كه با توجه به اينكه دانشگاهها به مهارتهاي بعد از فارغالتحصيل شدن دانشجويان توجه نميكنند، آمار فارغالتحصيلان بيكار هر روز در حال افزايش است.
اين موضوع محدود به رشته خاصي نميشود. به طور مثال در رشتههاي علوم انساني طبيعي است كه دانشجوي فارغالتحصيل تاريخ، بتواند يك مقاله تاريخي بنويسد، اما ميبينيم كساني ميتوانند اين كار را به درستي انجام دهند، كه استعداد و علاقه شخصي دارند و آموزش، دانشي را به آنها اضافه نميكند. همين اتفاق در حوزه مهندسي عمران و معماري و رشتههاي ديگر هم مشهود است.
در سال ١٣٩٢ توسط جهاد دانشگاهي، تحقيقي درباره اشتغال دانشآموختگان دانشگاهها و مراكز آموزش عالي انجام گرفت. بر اساس اين تحقيق بيشترين تعداد بيكاران در رشتههاي مهندسي، ساخت و توليد با ٢٥١ هزار و ٤٠٢ نفر وجود دارد و پس از آن نيز ٢٢٢ هزار و ١١٢ نفر در رشتههاي علوم اجتماعي، بازرگاني و حقوق قرار دارند. از مجموع بيش از ٧٦٨ هزار نفر بيكار فارغالتحصيل دانشگاهي، ٣٦٣ هزار و ٧٤٠ نفر مرد و ٤٠٤ هزار و ٣١١ نفر نيز زن است كه بالاترين تعداد مردان بيكار در رشته مهندسي، ساخت و توليد با ١٧٨ هزار و ٤٦١ نفر است و بيشترين تعداد زنان بيكار نيز با ١٣٤ هزار و ٧٩١ نفر در رشته علوم اجتماعي، بازرگاني و حقوق تحصيل كردهاند.
در مجموع، ١٠٠ هزار و ٩١٢ نفر مرد و زن در رشتههاي علوم انساني و هنر و ٧٦ هزار و ١٩١ نفر نيز در علوم، رياضي و كامپيوتر بيكار هستند. ٣٨هزار و ٤٣٨ نفر در رشتههاي كشاورزي و دامپزشكي، ٢٥ هزار و ٩٩٧ نفر در رشتههاي بهداشت و رفاه (بهزيستي) و ١٧ هزار و ٤٠٧ نيز در رشته خدمات بيكار هستند. نكته ديگر اين است كه در دهه گذشته، آموزش عالي به سمت تودهاي شدن و فراگير شدن رفته است و نتيجه اين اتفاق اين است كه دانشگاههاي فاقد كيفيت در حوزه وزارت علوم و علمي- كاربردي و پيامنور افزايش پيدا كردهاند. گسترش عرضي فضاي دانشگاهي روي كيفيت فضاي آموزش اثر گذاشته است.
نتيجه اين تاثيرگذاري هم اين است كه نسل قبلي وارد حوزه تحصيلات تكميلي شدهاند و موجب ايجاد مشكلات عديدهاي در مقطع كارشناسي ارشد و دكترا وجود دارد. مساله ديگري كه در وزارت علوم با آن مواجه هستيم، حوزه فعاليتهاي دانشجويي است. اشكالي كه در اين حوزه وجود دارد اين است كه گروههاي مرجع اثرگذار در اين فعاليتها نقش كمرنگي دارند و به تبع فضاي جامعه كه سلبريتيها و شومنها روي افكار عمومي تاثير ميگذارند در باقي حوزهها هم شاهد هستيم كه نقش افراد متفكر كمرنگتر شده است و بيشتر چهرههاي جنجالي و هيجاني تاثيرگذار شدهاند.
نكته ديگر اينكه امروز گروههاي مجازي و شبكههاي اجتماعي تا حد زيادي جايگزين فعاليتهاي جمعي گذشته شدهاند. اين دست گروههاي اجتماعي همانطور كه در ديگر بخشها شاهديم ماهيت نخبهگرايانه تحركهاي دانشجويي را تغيير داده و به سمت تودهاي شدن و گاه نوعي هيجان عوامانه در همه عرصه سوق داده است.
انتظار ميرفت و انتظار ميرود در جمعهاي دانشجويي تحليلها، اقدامات و تحركات از پشتوانه نظري و علمي مناسب برخوردار باشد در حالي كه اين بخش آنچنان كه بايد نيست. اين موضوع در فضاي فعاليت دانشجويي پررنگ شده است و ميبينيم كه دانشجويان نسبت به سالهاي پيش كمتر اهل مطالعه هستند. همچنين در حوزه فعاليتهاي فرهنگي و اجتماعي با وجود مصوبات ارزشمند شوراي عالي انقلاب فرهنگي در حوزه تشكلها و نشريات و كانونهاي فرهنگي، هنري و اجتماعي اعمال سليقه كار را براي دانشجويان مشكل كرده است.
حبيبالله اسماعيلي
- 19
- 6