شاید خصوصیات مهربانانه زلاتکو کرانچار و اینکه اهل دعوا و یقه گرفتن نیست، از او مردی ساخته است که ما ایرانیهای قدری نامهربان هرچه کمبود و ضعف در برخورد قاطع با مربیان احتمالاً کمکار خود داریم، بر سر وی نازل میکنیم.
اخراج ظاهراً محترمانه وی از تیم ملی امید که پایههایش از همان اوایل فروردین گذاشته و این قصه اجرایی شد، نخستین مرتبهای نبوده که فوتبال ایران عذر او را خواسته و فرجامهای ناخوش با نام و وجود او لااقل در فوتبال ایران عجین شده است. نخستین ماجراجویی او در ایران که قبول هدایت پرسپولیس بود، پایانی تلخ فقط پس از گذشت ۱۳ هفته از لیگ برتر داشت و مدیران وقت پرسپولیس او را رد کردند تا علی دایی نخستین مرتبه زمامداریاش را در باشگاه سابق خود تجربه کند.
زلاتکو را در مرتبه بعدی برای هدایت سپاهان فراخواندند و او یک قهرمانی در لیگ برتر و یک عنوان اولی در جام حذفی را نصیب طلاییها کرد و اگر یک مدافع خودی هوس نمیکرد که در حساسترین مقطع فصل و در واپسین دقایق بازی سپاهان با استقلال دروازه طلاییها را بگشاید و برد سپاهان را با تساوی عوض کند، تعداد قهرمانیهای کرانچار در لیگ نخست کشور ما به عدد دو میرسید. با این حال سران سپاهان نیز پس از رسیدن نخستین امواج منفی و کشمکشهای داخلی در تمرینات و تدارکات تیم و در چهارمین فصلی که میتوانست کرانچار را در اصفهان اسطورهای سازد، عذر او را خواستند و پای مربی نماندند که اگر محرم نویدکیا او را نمیخواست، خیلیها برای باشگاه مفید میدانستند.
رویکرد چهار سال پیش فدراسیون فوتبال برای سپردن زمام امور تیم امید به کرانچار فرجامی بدتر از همه برای او داشت زیرا در اتهاماتی که به وی وارد و با برخی امور نادرست مرتبط توصیف شد، از سوی مقامهای اخلاقی و انضباطی وزارت ورزش از احراز این سمت بازماند اما این سوال باقی است که اگر آن اتهامات صحت نداشت چرا سپاهان این مجوز را یافت که یکبار دیگر از کرانچار دعوت به همکاری و با وی در لیگ شرکت کند که طبعاً ثمرات زیاد مقطع اول را نداشت.
اینکه باز نویدکیا در تعیین سرنوشت یک مربی سپاهانی نقشی بارز را بازی کرد و زیر پای کرانچار باز خالی شد، این حقیقت تلختر را از خاطر برد که ما حاضریم برای رسیدن به خواستههایمان و کارهای لحظهای خود هر بلایی را بر سر یک مربی خارجی آرام و خجول بیاوریم و چون سرکش نیست، چند بار سرش را از بدن جدا کنیم. جدایی تازه او از تیم امید که البته منطقیتر و درستتر از اخراجهای قبلی وی به سبب حضورها و نمایشهای متوسط این تیم بوده است، کرانچار را در شرایطی مجدداً از ما دور میکند که اولاً مشخص نیست آیا برای سالهای بعدی باز هم خواب تلخی را برای او دیدهایم و ثانیا آیا وی آنقدر بیدار نشده است که یکبار و برای همیشه به پیشنهادهای فریبنده اما بدخیم فوتبال ایران جواب نه بدهد.
وصال روحانی
- 12
- 2