
استقلال به دلایل متعدد از کورس قهرمانی فاصله گرفته و امیدهایش برای رسیدن به جام کمرنگ شده است. بعد از قهرمانی در لیگ بیست و یکم امیدهای بسیاری در کانون استقلال به وجود آمد که این تیم برای همیشه به ناکامی خود بعد از کسب قهرمانیهای لیگ پایان دهد و برای یک بار هم که شده در طول برگزاری تاریخ لیگ برتر دو جام پیدرپی را به چنگ آورد. این آرزو اما انگار قرار است دوباره بر افکار آبیدلان چنگ بزند، آن هم در شرایطی که پرسپولیس بیش از همه تیمها به جام قهرمانی نزدیک است. شاید اگر پیش از شروع لیگ برتر یکسری اتفاقات رخ نمیداد اکنون استقلال با وضعیت فنی مطلوبتری به رقابت ادامه میداد اما تغییرات تکراری که در سالهای دور و نزدیک نیز بارها شاهدش بودیم، دوباره در استقلال تکرار شد و علاوه بر سرمربی و کادرش، مدیران نیز در میانههای راه از استقلال رفتند و برخی ستارهها نیز جدا شدند تا سرنوشتی که امروز میبینیم برای استقلال رقم بخورد. گرچه استقلال به لحاظ نفری هیچ کمبودی ندارد و به جای رفتههایی همچون حسینزاده، دانشگر، غفوری و ... نفرات بهتری به استقلال ملحق شدند اما انگار یک جای کار میلنگد و استقلال قادر به حفظ خود در صدر جدول نیست.
برای واکاوی آنچه موجب شده استقلال به وضع کنونی دچار شود و با ۸ امتیاز کمتر از رقیب سنتی در جایگاه چهارم قرار بگیرد، نیاز به کنکاش دقیق است اما نگاهی اجمالی به زیر و روی استقلال نشان میدهدکه بازیکنان هنوز نتوانستهاند خود را با افکار سرمربی وفق دهند و شاید بهتر باشد بگوییم کادرفنی استقلال و سرآمد همه آنها ساپینتو موفق نشدهاند این حجم از بازیکنان شاخص را کنار هم هماهنگ کنند.
تیمی که امروز تحت عنوان استقلال ساپینتو در برابرمان قرار گرفته عمیقاً از داشتن هماهنگی در خطوط سهگانه رنج میبرد و متعادل نیست؛ درست برخلاف فصل پیش که در همه خطوط بازیکنان در اوج هماهنگی قرار داشتند و علاوه بر حفظ دفاع تیمی از نظر گلزنی نیز شرایط مطلوبتری را تجربه کردند که نتیجه آن تیم شد، دستیابی به جام قهرمانی لیگ بیست و یکم. اینکه فرهاد مجیدی و کادرش نیز در طول فصل تلاش مضاعفی در راستای ایجاد دوستی و وفاق بیشتر میان بازیکنان داشتند نیز بر هیچ کس پوشیده نیست و پرواضح است که ساپینتو و همکارانش تا امروز نتوانستند چنین ویژگی را در استقلال به وجود آورند که بازیکنان همگی در قالب تیمی، مردانی متحد و پشت هم باشند. اخراج اخیر یزدانی از تمرین استقلال خود گویای اتفاقات زیرپوستی در این تیم است و علاوه بر این ماجرا که نگاهها را به سمت و سوی خود جلب کرده شنیده میشود که بسیاری از بازیکنان استقلال بهشدت از نحوه تمریناتی که ساپینتو برایشان در نظر میگیرد خستهاند؛ بخصوص تمرینات بدنی که موجب شده مجموعه بازیکنان از شیوههای تمرینی گله کرده و خواستار کاهش فشار تمرینات شوند.
ساپینتو علاوه بر اینکه در طراحی تمرینات بدنسازی تا امروز نتوانسته رضایت بازیکنان را بهدنبال داشته باشد، با تغییرات پیدرپی در انتخاب و چیدمان بازیکنان، تیمی بیقواره را پدید آورده که حتی مشخص نیست در طول ۹۰ دقیقهای که در جریان رقابت با حریفان قرار میگیرد دنبال چه اهداف تاکتیکی است. مضاف بر این مسائل فنی و غیرفنی، استقلال در حضور این مربی پرتغالی از یک موضوع مهم دیگر نیز رنج میبرد. مسأله مهم این است که تا به امروز هیچ بازیکنی در تیم ساپینتو تبدیل به ستاره نشده و اگر میبینیم یامگا گاهی از روی نقطه پنالتی برای استقلال گل زده این ارتباطی به استراتژی سرمربی استقلال ندارد و یامگا براساس خصایص ذاتی در این مسیر قرار دارد. هر چند که نگاهی به عملکرد یامگا نیز نشان میدهد او با وجود به ثمر رساندن ۴ گل و ارسال ۲ پاس گل همچنان نسبت به فصل قبل در آمادگی کمتری قرار دارد و در حقیقت آنچه او خلق کرده اوج تواناییاش نیست. افت شدید قایدی، کاهش اثرگذاری مهدیپور، تبدیل شدن نیک نفس به هافبکی درجه دو، افت روحی سیدحسین حسینی، نوسان شدید در شیوه بازی صالح حردانی جزو موارد بارز تیم ساپینتو محسوب میشود. علاوه بر آن نمایشی که سلمانی فصل پیش به اجرا میگذاشت با آنچه این روزها خلق میکند متفاوت است و در کنار او آرمان رمضانی هم دچار افت محسوسی شده است. شاید در کنار یامگا بتوان محبی را هم بهعنوان بازیکنی مؤثرمثال زد اما او نیز نهایت توانایی خودش را در استقلال بروز نداده است. ارسلان مطهری نیز با وجود گلزنی در هفتههای اخیر با مشکلاتی در مجموعه مواجه است و همواره این بیم را دارد که به سادگی از سوی ساپینتو از ترکیب کنار گذاشته شود.
مجموعه این اتفاقات نشان میدهد که ساپینتو، ماتا و حیدری بهعنوان شاخصترین افراد درکادرفنی هنوز موفق به شناسایی دقیق نقاط قوت و ضعف بازیکنان نشدهاند و ادامه این روند بدون شک منجر به حذف آنها از استقلال خواهد شد.

گرگ و میش
استقلال این فصل یک تیم عصبانی است. تیمی که تمامی اجزای آن از روی نیمکت گرفته تا درون زمین عصبانی هستند و این عصبانیت بدل به یک اپیدمی در این تیم شده که به آبیها لطمه میزند.
سر الکس فرگوسن کبیر میگوید: «هر تیمی شبیه به مربیاش میشود.» و استقلال دقیقاً تبلور همین جمله کلیدی فرگی است؛ یک تیم عصبی و ناآرام درست شبیه مربیاش.
ساپینتو را به عنوان یک مربی تندخو میشناسیم. مردی که هر کجا بوده جنجال به پا کرده و با همه درگیر شده. او از دوران بازیگریاش این خلق و خو را داشت و حالا که به مربیگری شیفت کرده، این خلق و خو را به شکل اگزجره بروز میدهد. او لب خط یک مرد ناآرام است که ۹۰ دقیقه تمام در حال عصیان و درگیری است؛ درگیر با داور، درگیر با دستیاران، درگیر با بازیکنان حریف و خودی و حتی درگیر با خود!
سرمربی استقلال یک لحظه آرام و قرار ندارد و همین خود درگیری و بیقراری را به تیمش منتقل کرده. آنچه تمرکز را از تیمش گرفته. اینکه مدافع استقلال در ثانیههای تلف شده بازی ۶ امتیازی برابر حریف روی یک صحنه عادی پنالتی میدهد، نتیجه همین نداشتن تمرکز است. سرمربی استقلال با رفتارهای خود این تمرکز و آرامش را از تیمش گرفته و استرس و عصبانیت را به تیمش منتقل کرده.
ساپینتو، سیاوش یزدانی را به جرم اشتباه مرگبار در ثانیههای پایانی برابر سپاهان اخراج کرده. به گمان ساپینتو یزدانی با این اشتباه شکست تیمش را رقم زده و متهم اصلی این باخت تلخ است. از منظر فنی شاید دیدگاه مربی استقلال درست باشد اما رفتار او در قبال این اشتباه ناشیانه و عجیب است. فوتبال بازی اشتباهات است و هر بازیکنی در طول بازی اشتباه میکند و گاه این اشتباهات ویرانگر و مرگبار هستند. اساساً در فوتبال تا اشتباهی رخ ندهد، گلی نمیروید، پس در بازی اشتباهات اینکه یک متهم را سینه دیوار بگذاری و همه کاسه کوزهها را سر او بشکنی، یک رفتار آماتورگونه است که در هیچ دادگاهی خریدار ندارد. مگر آنکه ساپینتو به این نتیجه رسیده باشد که یزدانی عامدانه اشتباه کرده و تیمش را به سقوط کشانده. در این صورت داستان فرق میکند اما اینکه در چنین بازی بزرگی و در چنین شرایط حساسی یک مدافع بخواهد چنین تصمیمی بگیرد، دور از ذهن مینماید. البته که سبقه سیاوش یزدانی و عصیانگریهای گاه و بیگاه او هنوز از یادها نرفته و ظن به او را افزایش میدهد اما آنچه در بازی با سپاهان اتفاق افتاد، به نظر بیشتر نتیجه همان عدم تمرکز و استرس و عصبانیتی در استقلال بود که از رفتارهای سرمربی استقلال منبعث میشود.
بازی با ملوان یکی از نوستالژیکهای فوتبال ایران است. نبردی به قدمت یک تاریخ. دو تیمی که ریشه در فوتبال ایران دارند. دو تیمی که از شناسنامههای فوتبال ایران محسوب میشوند که تقابل این دو تیم جزو کلاسیکهای فوتبال ایران محسوب میشود. ستارههای تاریخ این دو تیم همیشه جزو فانتزیهای این بازی بزرگ محسوب میشوند؛ آنچه در این بازی کمتر نشانی از آن میبینیم. بازی امروز البته با گذشتههای نه چندان دور تفاوت دارد. ملوان بعد از سالها دوری از سطح اول فوتبال و گذراندن دوران عسر و حرج دوباره به همانجایی بازگشته که به آن تعلق داشته. با این حال از آن قوی سپید بلند پرواز همیشه فاصله بعیدی گرفته. تیمی که از ابتدای فصل فانوس به دست گرفته و برای فرار از سقوط و بقا میجنگد. ملوان با این شرایط نباید لقمه گلوگیری برای استقلال باشد اما وقتی به استقلال مینگریم و شرایط این تیم را بررسی میکنیم، کار سخت میشود. آبیها در یک بحران خاموش گیر افتادهاند و ساپینتو زیر تیغ قرار گرفته. بعد از شکست تلخ هفته گذشته برابر سپاهان سرمربی پرتغالی بیش از پیش زیر فشار قرار گرفته و واکنش او به این فشار اخراج مدافع تیمش بوده. از همین رو در این شرایط یک تیم ته جدولی میتواند برای استقلال آنارشی زده امروز یک لقمه گلوگیر باشد. از همین رو بازی ملوان برابر استقلال را باید یکی از بازیهای مهم هفته دانست. نبردی که میتواند سرنوشت ساپینتو را در این بازی تغییر دهد.
- 15
- 5