
او سر سوزنی حاضر به کوتاه آمدن از اصول خود نیست و همین سرسختی و پافشاریاش از او یک مربی متفاوت ساخته. مردی که جزو معدود مربیان بزرگ تاریخ ترکها محسوب میشود که در مثلث برمودا و سه قطب بزرگ فوتبال ترکیه مربیگری کرده؛ فنر، گالا و بشیکتاش و با هر سه به موفقیت رسیده.
دنیزلی روی نیمکت تیم ملی ترکیه نیز دورانی داشته تا در کنار فاتح تریم و سنول گونش جزو سه مربی تأثیرگذار و بزرگ فوتبال ترکها قرار بگیرد.
مردی که در رنسانس فوتبال احمرها نقشی بیبدیل و غیرقابل انکار داشته است. امضای دنیزلی در فوتبال ترکیه پررنگ است و در کتاب تاریخ این کشور برای همیشه ثبت شده اما دنیزلی در مهاجرتهای گاه و بیگاهش به فوتبال ایران نتوانسته آن تأثیرگذاری عمیق را داشته باشد. اندازه دنیزلی قطعاً از سقف فوتبال ایران بالاتر است اما او در این فوتبال به رغم نشانههای پررنگ و اثرات هویدا، نتوانسته امضای خود را پای یک جام و یک موفقیت بزرگ بگذارد.
دنیزلی سه دوره پرهیجان و پرهیاهو در فوتبال ایران داشته؛ پاس و دو دوره پرسپولیس. او در پاس در فوتبال ایران فوتبالی مدرن و چشمنواز را ارائه داد و در نهایت در سانتیمترهای جام برای پایبندی به اصولش متوقف شد.
آنجا که در تقابل با مدیرعامل تمامیتخواه وقت پاس یعنی سردار آجورلو در چند هفته مانده به پایان رقابتها در حمایت از بازیکنانش، تیم را بایکوت کرد و حاضر نشد برای بازی مقابل ذوب آهن به اصفهان سفر کند تا پاس صدرنشین شکست تلخ و سنگینی را با ۳ گل بپذیرد؛ آنچه تیم دنیزلی را در کورس قهرمانی با استقلال عقب انداخت و در نهایت از جام دور نگه داشت.
در دوره اول پرسپولیس او تیمی را در اختیار داشت که تقریباً هیچ ستارهای نداشت و در برخی از پستها همانند دفاع وسط و دفاع کنار اصلاً بازیکنی در کلونی حقیر سرخها نبود!
اما او از این شیر بی یال و دم و اشکم و بیستاره، تیم هیجانانگیز و ترسناکی ساخت که تنها با اشتباه داور در بازی حذفی از رسیدن به جام باز ماند.
در دوره دوم نیز او در انتهای یک فصل کابوسوار آمد تا پرسپولیس خودش را برای فصل آینده بسازد اما رفیق نیمه راه شد و همکاریاش نیمه تمام ماند تا تنها خاطره پررنگ از او دربی باشکوه و تکرار نشدنی ۳-۲ با ۱۰ بازیکن باشد.
حالا و بعد از یک دوره فترت او دوباره به ایران بازگشته تا اینبار با تراکتور مأموریت نیمه تمام خود را به سرانجام برساند.
اینبار اما تیم او با تجربههای قبلی تفاوتهای آشکاری دارد. او روی نیمکت تیمی نشسته که نه مشکلات ساختاری و اقتصادی پاس آجورلو را دارد و نه همانند پرسپولیس تهی از ستاره و در مضیقه است. تراکتور این فصل از هر نظر ایدهآل به نظر میرسد و دنیزلی حالا در پیرانه سری آمده تا با این تیم کامل آرزوی دیرینه خودش و البته پرشورها را برآورده کند
برای او با آن چمدان افتخارات رنگارنگ و نام بزرگ و پر سر و صدایش و البته امضای پررنگی که در فوتبال ترکیه بر جای گذاشته، موفقیت در فوتبال ایران نباید ماموریت دشواری باشد.
دنیزلــــی در فوتبال ایران
گمشده ای بزرگ دارد که حالا برای رسیدن به آن برای بار چهارم ریسک کرده و حاضر شده تا در این سن و سال، چمدان ها را به سمت ایران ببندد.
دنیزلی اما در ماجراجویی تازهاش در فوتبال ایران با همان اصول سابق و البته فلسفه همیشگی جلو میرود؛ تیم هجومی و چشمنوازی که مأموریت اصلیاش حمله به دروازه حریف است اما در این مسیر جذاب و شورانگیز تیم دنیزلی کماکان از همان آفت قبلی رنج میبرد؛ نوسانهای شدید و فراز و نشیبهای غیرمنتظره. دنیزلی در مأموریت چهارمش در ایران، چارهای جز قهرمانی ندارد. آیا دنیزلی با این تیم رستگار میشود؟
سعید آقایی
- 18
- 2