
این مرد در اتاق بیضی شکل شرایط بد را بدتر میکند. چهارم ژوئیه باید آمریکاییها را در کنار هم قرار دهد؛ روزی که چگونگی اتحاد ۱۳ مستعمره جوان علیه حکومت بریتانیا جشن گرفته میشود اما این چهارم جولای ناسازگاری متقابل، آمریکاییها را از هم جدا کرده: میان جمهوریخواهان و دموکراتها، بله، و میان کارگران کارخانه و دانشجویان دانشگاه، مردم شهری و شهرستانی و در این میان رییسجمهور دونالد ترامپ است که نه تنها نشانه این شکافها در آمریکا است بلکه دلیل آن هم محسوب میشود.
دلیل پیروزی ترامپ در انتخابات این بود که او برای رای دهندگانی صحبت میکرد که احساس میکردند سیستم علیه آنها کار میکند. او وعده داد که با پاکسازی واشنگتن از نخبگان و لابیگرهایی که کمکی به کل ملت نمیکنند، سیاست آمریکا را ترمیم خواهد کرد.
رویکرد او کارآیی ندارد. پنج ماه از روی کار آمدنش میگذرد و او بر فرهنگ سیاسی ریاست کرده که حتی سمیتر از زمانی است که او به قدرت رسید. رایدهندگان اصلی او همچنان وفادار هستند. بسیاری از تاجران هنوز باور دارند که مالیات را کاهش خواهد داد و مقررات زدایی خواهد کرد. اما خوشبینی آنها بر پایهای متزلزل بنا شده است. ریاستجمهوری ترامپ گرفتار قضاوتهای اشتباه و فرصتهای از دست رفته است. دیر یا زود لطمه موجود از حلقه ضربهگیر مقامات عبور میکند و به اقتصاد میرسد.
افراد خوشبین میگویند آمریکا با تنوع زیاد، ثروت و ذخایر و نبوغ انسانیاش میتواند تمام این سختیها را پشت سر بگذارد. ترامپ نخستین رییسجمهور بد آمریکا نیست. او شاید فقط برای چهار سال مسوولیت داشته باشد. در سیستم فدرال ایالات و شهرهای بزرگ میتوانند مانند جزایری باکفایت در میان اختلال عملکرد باشند. اقتصاد آمریکا به نظر میرسد در شرایط سالمی است و بازارهای سهام در بالاترین حد خود قرار دارند. این کشور بر فناوری و امور مالی جهانی تسلط دارد و تولیدکنندگان نفت و گاز آن دارای بیشترین نفوذ از دهه ۱۹۷۰ هستند
اینها نقاط قوت بزرگی هستند اما فقط لطمات ایجاد شده در واشنگتن را تسکین میدهند. خطرات در سیاست خارجی همین حالا هم مشهود است. ترامپ با دامن زدن به این باور که نخبگان واشنگتن آمریکا را دست کم میگیرند، ضربه پایداری را به رهبری این کشور وارد میکند. پیمان تجاری اقیانوس آرام میتوانست برداشت آمریکا از بازار آزاد در آسیا را تثبیت و اتحادهای نظامی آن را تقویت کند.
او از این پیمان کنارهگیری کرد. رد پیمان آب و هوایی پاریس از سوی او نشان داد که ترامپ جهان را انجمنی از کشورها که برای حل مشکلات با هم همکاری میکنند، نمیداند بلکه آن را عرصه رقابت برای کسب منافع میبیند.
تصمیمات دمدمی او و تعصباتش در کنار استبداد باعث میشود متحدانش به این نتیجه برسند که آیا میتوانند در زمان بحران روی او حساب کنند. چهارم ژوئیه زمان آن است که به یاد بیاوریم آمریکا در گذشته خود را تجدید کرده؛ به ایجاد یک کشور مدرن و حرفهای از سوی تئودور روزولت، توافق جدید او و انقلاب ریگان فکر کنید. در اصل هنوز دیر نشده که ترامپ به سمت همکاریهای دوحزبی برود و به مسایل واقعی رسیدگی کند. در عمل، روشن تر از هر زمانی است که او قادر به ایجاد یک رنسانس نیست. این مسوولیت متوجه رییسجمهور بعدی آمریکا خواهد بود.
- 14
- 2










































