
دونالد ترامپ رئیس ایالات متحده آمریکا همانطور که در کمال بهت و ناباوری به ریاست جمهوری انتخاب شد، همین روند تعجب برانگیز را نیز در طول مدت یکساله زمامداری خود در کاخ سفید استمرار بخشیده است. از شعارهای گاهاً ناممکن مبنی بر خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، لغو برجام و همچنین چالش مشهود با اروپا تا رویه مواجهه او با مسائل داخلی آمریکا، ترامپ را به عنوان متفاوت ترین رئیس جمهوری آمریکا معرفی کرده است.
اظهارات ترامپ و دیپلماسی توئیتری او در طول این یک سال یکی از جنجال برانگیزترین مسالههای کاخ سفید است. عزل و نصبهای مداوم و همچنین نحوه برخورد او با رسانههای آمریکا نیز از دیگر مسائلی است که در تاریخ آمریکا بی سابقه بوده است. هنوز یکسال از حضور ترامپ در کاخ سفید نمیگذرد که تاکنون ۳۷ مقام دولتی آمریکا یا استعفا داده و یا اخراج شدهاند. سالی یتس معاون دادستان کل، جیمز کومی رئیس اف بی آی، ریج هینگس مدیر برنامهریزی راهبردی شورای امنیت ملی، آنتونی اسکاراموچی مدیر ارتباطات کاخ سفید، مایکل فلین مشاور امنیت ملی، تارا دال معاون رئیس کارکنان کاخ سفید، استیو بنن استراتژیست ارشد، تام پرایس وزیر بهداشت و خدمات انسانی، مایکل دوبک مدیر دیگر ارتباطات کاخ سفید، شان اسپایسر سخنگوی کاخ سفید و توماس شانون معاون سیاسی وزارت خارجه تنها برخی از اعضای بلندپایهای هستند که در طول یک سال گذشته از سمتهای خود کنار رفتهاند. این در حالی است که طبق گزارش رسانههای داخلی آمریکا اکنون بیش از دو سوم پستهای مهم در وزارت دفاع و خارجه آمریکا همچنان خالی است، به طوری که تحلیلگران این امر را یکی از عوامل اصلی بیثباتی در روند تصمیمگیریهای بینالمللی آمریکا قلمداد میکنند.
تن جورج واشنگتن در گور لرزید
با این حال ترامپ روز گذشته نیز علی رغم انتقادات تندی که علیه رفتار و سخنان او مطرح میشود، در جمع حامیان مالی حزب جمهوریخواه آمریکا با اشاره به طرح چینیها برای ریاست مادامالعمر شی جینگ پین در چین، اظهار داشت: این کار بسیار عالی بود، شاید آمریکا نیز روزی چنین طرحی را اجرایی کند. هر چند این صحبتها در قالب طنز مطرح و با خنده حضار روبه رو شد، اما واکنش رسانههای جمعی آمریکا به این قضیه بسیار شدید و توام با نگرانی بود، به طوری که یکی از سناتورهای ارشد آمریکایی عنوان کرد: این صحبتها اگر هم شوخی باشد، تن جورج واشنگتن را در گور لرزانده و غیر آمریکاییترین صحبت یک رئیس جمهوری در ایالات متحده بود. اما این پایان ماجرای دو روز قبل نبود. ترامپ در حالی که افکار عمومی به شدت بر روی دختر و دامادش در کاخ سفید حساس شده و اکنون مدتهاست که صحبت از استعفا یا مهار آنها در سمتهای اجرایی میرود، با زبان طنز در یک ضیافت شام با حضور جمعی از رسانههای آمریکایی اعلام کرد: تاکنون نفرات زیادی کاخ سفید را ترک کردهاند. آشوب واقعاً چیز خوبی است که من به آن علاقه دارم. حال به نظر شما نفر بعدی چه کسی خواهد بود، ملانیا همسرم یا استفان میلر مشاور ارشد کاخ سفید؟ این صحبتهای طنز گونه که در این جلسه سالانه معمولاً غیرمعمول نیست، در حالی مطرح میشود که هوپ هیکس مدیر ارتباطات کاخ سفید آخرین نفر جدا شده از تیم ترامپ است و حال صحبت از جدا شدن دامادش جراد کوشنر نیز مطرح میشود.
سطح مداخلات کوشنر در سیاست خارجی آمریکا به حدی از عرف معمول در نظام آمریکا خارج است که چندی پیش برخی منابع از قول رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا گزارش دادند که آمریکا در حال حاضر چهار وزیر خارجه دارد؛ من، نیکی هیلی، مک مستر و کوشنر!
نحوه برخورد ترامپ با رسانههای آمریکا نیز ارتباطی غیر معمول و سرشار از تنش بوده است. از بی احترامیهای علنی تا تهدید رسانهها به خصوص سیانان تا زندانی کردن خبرنگاران در زیر زمین هنگام ملاقات با نخست وزیر ژاپن تنها گوشهای از چالشهای کاخ سفید با رسانههای جمعی آمریکا است. حال او در تازهترین اظهارات خود طی پیامی توئیتری رسانههای اصلی آمریکا را متهم به جنون و دیوانگی کرد. ترامپ در این پیام تاکید کرده است که جریان اصلی رسانههای ما به جنون رسیده و باعث مسخره شدن آمریکا در سطح جهانی هستند.
اقدامات یکساله نامحبوبترین رئیس جمهوری ایالات متحده
به طور کلی یک سال زمامداری ترامپ از سوی کارشناسان از دو منظر متفاوت تحلیل و بررسی میشود. نخستین دسته معتقند که ترامپ علی رغم انتقادات و صحبتهایی که علیه او مطرح میشود، بسیار راهبردی عمل کرده و عملکردش کاملاً مطابق با شعارهایش در زمان انتخابات ریاست جمهوری است. توجیه این کارشناسان افزایش رشد اقتصادی آمریکا و کاهش نرخ بیکاری در قالب شعار اول آمریکا و همچنین خروج از پیمان آب و هوایی پاریس، تحت شعاع قرار دادن برجام، خروج از یوسنکو، به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل، اعمال فشار بر ناتو و سازمان ملل و برخی دیگر از تصمیمات اتخاذ شده در عرصه سیاست خارجی آمریکا است.
در مقابل گروهی دیگر از کارشناسان او را فردی بیثبات، تاجر پیشه و بی تجربه معرفی میکنند که در زمان او آمریکا در مسیر افول قرار گرفته و احتمال دارد به زودی به واسطه اقداماتش استیضاح شده و از مقام خود برکنار شود. نمونه بارز این تحلیل را میتوان در نظرات دو روز قبل جان برنان رئیس سابق سیا دید، زمانی که وی طی مصاحبه با شبکه خبری اماسانبیسی با حمله شدید به ترامپ، او را فردی بیعرضه، بیثبات، بی تجربه و بیاخلاق عنوان کرد که در آینده برای آمریکا مشکل ساز خواهد شد. برنان گفته بود که ترامپ در مقابل روسیه و کرهشمالی ناکام مانده و اقداماتی از او سر زده است که باید هر چه زودتر برای مقابله با آثار مخرب آن دست به کار شد.
فارغ از این تحلیلهای صفر و یک گونه، ترامپ در حالی به ریاست جمهوری ایالات متحده رسید که به جز قشر دانشگاهی، فرهنگی و نخبه آمریکا، در میان عموم مردم و همچنین صاحبان صنایع و کسب و کارهای بزرگ دارای محبوبیت است. ترامپ و تیمش تاکنون توانستهاند به نحو مناسبی از تمایلات پوپولیستی جامعه هدف خود بهرهبرداری کرده و سرمایه اجتماعی قابل توجهی را در میان این اقشار فراهم سازند.
وی همچنین با به چالش کشیدن وضعیت اقتصادی کشورش و مطرح کردن شعار اول آمریکا، حمایت از صنایع داخلی و اشتغال زایی را در اولویت راهبردهای اقتصادی خود قرار داد و توانست از این رهگذر علاوه بر رشد قابل ملاحظه ارزش سهام آمریکا، رشد اشتغال و نرخ رشد اقتصادی را هم ارتقاء ببخشد.
هر چند ترامپ طبق نظرسنجیها نامحبوبترین رئیس ایالات متحده در طول یک سال اول ریاست جمهوری خود بود است، اما توانسته در این مدت دکترین سیاست خارجی دولتش را نیز با پیوند زدن به قشر طرفدارانش در جامعه سفید پوستان آمریکا و علی رغم انتقادات بسیار تند منتقدان پیش ببرد. ایده احیای عظمت آمریکایی او اکنون مبنایی برای مشروعیت بخشیدن به توسعه طلبی و یکجانبهگراییهای سیاسی، اقتصادی و نظامی دولت پست نومحافظه کار مستقر در واشنگتن است.
از این رهگذر، تشدید تنشها با کرهشمالی، روسیه، ایران و چین نشان میدهد که راهبرد دولت ترامپ تلفیقی از حمایتگرایی داخلی با استفاده از قدرت سخت برای نفوذ در مناطق مختلف جهان است. حال او با انتقاد نسبت به رویه دولتهای پیشین خود به خصوص اوباما، ایدههای متفاوتتری نسبت به تجارت آزاد و سازمانهای بینالمللی را دنبال میکند و برخلاف اسلافش همکاریهای بینالمللی را نه در قالب یک بازی برد- برد بلکه در چارچوب نوعی ناسیونالیسم افراطی با شعار اول آمریکا بنا نهاده است. با توجه به آنچه ذکر شد باید دید این سطح از یکجانبهگرایی و تاکید بر ناسیونالیسم آمریکایی در دنیایی که شکلدهی، هدایت و به نتیجه رساندن یک راهبرد عملاً از سوی یک بازیگر ناممکن به نظر میرسد تا کجا میتواند تداوم داشته باشد؟ آیا آمریکای ترامپ در این مسیر میتواند نظمی دلخواه را در قالب دامن زدن به بینظمی ایجاد کند یا اینکه او ناچار خواهد شد از اصول کلی خود به اجبار عقبنشینی کند؟
محمدرضا ستاری
- 10
- 5