
روزها از پی هم میگذرد و دم به دم به انتخابات حساس و سرنوشت ساز مجلس یازدهم در اسفندماه نزدیک میشویم. در این راستا در فاصله ۴ماهه تا انتخابات اصلاحطلبان که با مسائل ریز و درشتی دست و پنجه نرم میکنند بالاخره به ۲ نتیجه مهم رسیدهاند. نخست اینکه در انتخابات شرکت خواهند کرد و دوم اینکه این بار برخلاف دوره گذشته تن به ائتلاف نخواهند داد و با هویت اصلاحطلبانه و مستقل پا به آوردگاه مجلس ۹۸ خواهند گذاشت. در این میان ۲ مشکل هنوز برای اصلاحطلبان لاینحل باقی مانده که هر کسی از ظن خود نکتهای را در باب آن نقل میکند. از سویی اصلاحطلبان با مشکل احتمال عدم مشارکت مردم در انتخابات مواجهند و از سوی دیگر مشکل بزرگتری چون رد صلاحیتها را پیش رو دارند.
برخی معتقدند که اصلاحطلبان باید ابتدا به اقناع افکار عمومی بپردازند و مردم را برای حضور در انتخابات ترغیب کنند؛ چراکه اگر شورای نگهبان همه ژنرالهای اصلاحطلب را تایید صلاحیت کند، اما مردم رای ندهند شکست تلخی رقم خواهد خورد، اما دستهای دیگر بر این عقیدهاند که با انتخاباتی شدن شرایط جامعه مردم بهدلیل گرایشات اصلاحطلبانه خود به خود به سمت اصلاحطلبان خواهند آمد و این جریان باید فکری برای تایید صلاحیت چهرههای انتخاباتی خود کند. به هر صورت آنچه مسجل است انتخابات نزدیک است و اصلاحطلبان برای اینکه بتوانند موفقیتهای سال ۹۴ را اصلاحطلبانهتر تکرار کنند باید برنامهای مدون برای این انتخابات داشته باشند و مضاف بر تهران از شهرستانها غافل نشوند. برای بررسی عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو، رویکرد شورای نگهبان در قبال اصلاحطلبان، حضور با هویت اصلاحطلبانه و آنچه در سپهر سیاست ایران رخ میدهد، «آرمان ملی» با اسماعیلگرامی مقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی و عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان به گفتوگو پرداخته است که میخوانید.
رئيس دولت اصلاحات چندي پيش در ديدار با دانشجويان اعلام کرد که اصلاحطلبان در انتخابات حضور خواهند داشت، اما اگر نامزدهايشان تاييد صلاحيت شوند ليست خواهند داد؛ برخي اين گفته را مهر تاييدي بر مشارکت مشروط ميدانند تحليل شما از اين مساله چيست؟
انتخابات ۳ رأس دارد، يک رأس آن مردم؛ يک راس آن حاکميت و راس ديگرش نيز احزاب سياسي هستند. راس حاکميت در شوراي نگهبان متبلور ميشود که بايستي با نظارت دقيق و بر اساس قانون بستر انتخاباتي سالم، آزادانه و عادلانه را فراهم کند. اگر اين نظارت و اعمال حاکميت براي انتخابات سالم خدشهدار شده يا به انحراف کشيده شود بر دو راس ديگر انتخابات تاثيرگذار خواهد بود.
يعني بدينگونه نيست که هر کدام از اين رئوس بتوانند مستقلا بروز و ظهور آگاهانه، سالم و نتيجه بخش براي منافع ملي داشته باشند. بنابراين اگر حاکميت که نقش خود را در شوراي نگهبان ايفا ميکند، بتواند در مسيري قرار گيرد که دو راس ديگر را نيز براي افزايش مشارکت در يک انتخابات با معيارهاي استاندارد با خود همراه کند، بايد شاهد اين باشيم که احزاب سياسي و مردم نيز بهدنبال عملکرد بدون نقص شوراي نگهبان به سراغ اجرايي شدن انتخابات و اعمال حاکميت مردم پيش بروند. از طرف ديگر با توجه به بياعتماديهايي که در سالهاي اخير بهوجود آمده و برخي از نهادها نيز در جهت از دست رفتن اعتماد مردم قدم برداشتهاند قاعدتا زماني اين بياعتمادي از بين ميرود که مردم نقش شوراي نگهبان را در نظارت براساس مر قانون مشاهده کنند.
در راس ديگر احزاب سياسي قرار دارند که به دو دسته اصلاحطلبان و اصولگرايان تقسيم ميشوند. اصولگرايان بهخصوص طيف تندرو و دلواپس اين جريان بهدنبال کاهش مشارکت هستند که بارها نيز اين مساله را مطرح کردند و ابايي نيز از آن ندارند چرا که تجربه نشان داده هرگاه مشارکت بالاي ۶۰، ۷۰درصد داشتيم آنها برنده انتخابات نبودند چون شعارها و راهبردهايشان براي مردم جذاب نيست. در طرف ديگر اصلاحطلبان بهدنبال افزايش مشارکت هستند به همين دليلي که اصولگرايان تندرو خواهان عدم مشارکت حداکثري مردم هستند. بهنظر من احزاب سياسي زماني ميتوانند در انتخابات نقش ايفا کنند که دو راس موثر در انتخابات يعني حاکميت و مردم وظايف خود را به درستي انجام دهند.
اصلاحطلبان تا حد زيادي حفظ هويت خود را وابسته به حضور در انتخابات ميدانند و اساسا براي اداره کشور و حفظ منافع ملي بهعنوان اصلاح امور راهبردهاي مشخصي دارند. اين ميل و تمايل به مشارکت در انتخابات بايد بستر سازنده و سالمي داشته باشد که در صورت محقق شدن آن اصلاحطلبان قطعا ميتوانند حضور داشته باشند.
با اين اوصاف کنش اصلاحطلبان در انتخابات تماما بسته به عملکرد شوراي نگهبان خواهد بود؟
بله؛ از نظر من اگر ما بدين مساله معتقد هستيم که بايد در انتخابات شرکت کنيم اين مشارکت ما مستلزم اين است که از عدهاي از نامزدها حمايت کنيم و به مردم بگوييم که اين راهبردها و برنامههاي ماست تا به نامزدهاي ما راي دهند. ولي در صورتي که ما نامزد نداشته باشيم اساسا دعوت مردم به حمايت از ليستها با نوعي خلأ مواجه خواهد شد چرا که اصلاحطلبان به خودي خود نميتوانند در چنين انتخاباتي با حداکثر ظرفيت خود شرکت کنند. در نتيجه بهدليل تمايل و جهت گيري اصلاحطلبانه صرفا ميتوانند در حوزههايي که نامزدهايشان تاييد شده حضور پيدا کنند و مردم را دعوت به راي دادن کنند.
در واقع عمل نکردن هياتهاي نظارت به وظيفه قانوني به خودي خود باعث نا اميدي جامعه از ايجاد فضاي باز خواهد شد و بهصورت خيلي خودکار باعث عدم مشارکت مردم و عدم ارائه ليست اصلاحطلبان ميشود. لذا طبيعي است که اين اتفاق ميافتد و نيازي نيست که بگوييم ما مشروط شرکت ميکنيم. ما در انتخابات نميتوانيم با اين رويکرد و هويت اصلاحطلبي به مردم بگوييم که از هويت اصلاحطلبي خود دست برداشتهايم و به جناح مقابل راي بدهيد. اين در حقيقت نقض آشکار هويت و آرمانهاي اصلاحطلبي است. از اين منظر راهبرد حضور اصلاحطلبان و متعاقب آن مشارکت حداکثري مردم بردي براي نظام محسوب ميشود و نظام ميتواند با وجهه مشارکت حداکثري در دنيا بهدنبال حفظ منافع ملي و اقتدار خود به لحاظ تحکيم دموکراسي در کشور و در دنيا باشد.
برخي معتقدند که اصلاحطلبان نخست بايد به اقناع افکار عمومي بپردازند تا مردم در انتخابات حضور حداکثري داشته باشند؛ در غيراين صورت اگر تمام ژنرالهاي اصلاحطلب تاييد صلاحيت شوند، اما مردم راي ندهند موجب شکست اصلاحات خواهد شد؛ ارزيابي شما چگونه است؟
بهنظرم اينکه ما اصلاحطلبان در انديشه حضور در حاکميت باشيم تا مردم به ما رجوع کنند بحث دوم ماست و در اولويتهاي بعدي قرار دارد. آنچه که اصلاحطلبان در درجه اول بهدنبال آن هستند ايجاد فضاي آزاد، عادلانه و رقابتي در انتخابات است که اين جزء آرمانهاي اصلاحطلبي محسوب ميشود.
تحقق اين امر به منزله دسترسي اصلاحطلبان به آرمانهاي اصيل خودشان است و حتي به قيمت عدم حضور اصلاحطلبان در قدرت حضور و عدم رجوع مردم به آنها ميارزد. البته اگر شوراي نگهبان همه چهرههاي برجسته اصلاحطلب را براساس مر قانون تاييد صلاحيت کند و اجازه دهد که آنها با همه توان و ظرفيت نيروي انساني در انتخابات حضور پيدا کنند مسلما انتخابات پرشورتري خواهيم داشت و بازهم اصلاحطلبان به آرمانهاي خود دست پيدا کردهاند. البته اولويت بحث ديگري است و مردم اختيار دارند که با توجه به عملکرد اصلاحطلبان آنها را انتخابات کنند يا در اين انتخابات دست رد به سينه آنها بزنند تا اصلاحطلبان به کارنامه گذشته خودشان رجوع کنند.
ولي شرايط کنوني و تجربه انتخاباتهاي گذشته نشان داده که مردم نيز آگاهانه فهم دقيقي نسبت به اين مساله دارند که اصلاحطلبان چون نتوانستند با تمام ظرفيت وارد انتخابات شوند پاسخگويي آنها نيز در مرحله بعدي قرار گرفته و ميتواند مجددا از سوي مردم ارزيابي شود.
با وجود اين شرايط اصلاحطلبان را در ۴ماهه منتهي به انتخابات چگونه ميبينيد؛ اساسا اين اميد وجود دارد که اصلاحطلبان بتوانند موفقيت سال ۹۴ را اصلاحطلبانهتر رقم بزنند؟
اصلاحطلبان در شرايطي که تمام نيروهاي اصلاحطلب تاييد صلاحيت شوند پيشبيني ميشود که موفقيت سال ۹۴ را تکرار کنند و برنده انتخابات مجلس شوند. از طرف ديگر آنچه موجب رقم خوردن پيروزي اصلاحطلبان خواهد شد اين است که ما در جريان مقابل شاهد فقدان راهبردهاي جذاب هستيم. لذا اگر انتخابات آزاد، سالم و رقابتي باشد آنگاه مردم دست به انتخاب ميان دو برنامه و انديشه خواهند زد. انديشههاي دلواپسان نيز تاکنون نتوانسته مردم را قانع کند. پيش از اين گفتهام که طبع مردم ايران اصلاحطلبي است.
مردم به هيچوجه نگاه براندازانه و تحولي که بتواند تغيير اساسي در نظام حاکميتي بهوجود بياورد، ندارند. براي مردم ابتدا امنيت و سپس معيشت بسيار مهم است و از اين منظر بهنظر ميرسد که اگر انتخابات به سمت و سويي پيش برود که اصلاحطلبان همگي تاييد شود مجددا مردم به اصلاحطلبان راي ميدهند. حداقل انتظار مردم اين است که شرايط بهگونهاي رقم بخورد که مطابق خواست و نياز خود راي دهند و اين خواست و نيازها همگي در انديشههاي اصلاحطلبي تعريف ميشود و به همين دليل مردم بين اين دو جريان در يک انتخابات آزاد به سمت اصلاحطلبان متمايل خواهند شد.
تجربه نيز نشان داده که هر زمان انتخابات تا حدي آزاد بوده مردم جريان مقابل را انتخاب نکردهاند. ما اصلاحطلبان بايد به ميزاني که ظرفيت داريم در انتخابات حضور پيدا کنيم و بهنظر ميرسد که اگر بعد از اعلام نتايج ليستها را بررسي و ارائه کنيم امکان موفقيت بيشتري خواهيم داشت. با اين حال گريزي از اين واقعيت نيست که مردم نگاه ميکنند اصلاحطلبان توانستهاند چه ميزاني از ظرفيت خود را وارد انتخابات کنند و براساس همان مشارکت خود را تعيين ميکنند.
بعضا مطرح ميشود باوجود اينکه اصلاحطلبان شعارهاي جذابي ميدهند، اما بهدليل محدوديتها يا برخي سوء عملکردها راهبردهاي اين جريان در حد شعار باقي ميماند؛ از ديد شما بايد چه سازوکاري پديد آيد که اصلاحطلبان شعارهاي خود را در عمل نيز به اثبات رسانند؟
من هم معتقدم که عملکرد اصلاحطلبان حتما بايد با شعارهايشان هماهنگ باشد و صادقانه با مردم رفتار کنند. از سوي ديگر مردم به خوبي درک ميکنند که در دورههاي گذشته اصلاحطلبان بهدليل اينکه با نيروهاي اصلي و برجسته خوددر انتخابات حضور پيدا نکردند قاعدتا نميتوانستند نيازها و خواستههايهاي مردم را عملي کنند.
فرض کنيد ماشيني براي رسيدن به مقصد با توان ۵۰ اسب بخار ميتواند حرکت کند، اما آنچه که در دست ما است ماشيني با ۱۰ اسب بخار است. در نتيجه طبيعي است که بهدليل توان کم نتواند با کيفيت لازم، در زمان مقرر به موقعيت معين دسترسي پيدا کند. بنابراين مردم نيز فراموش نکردند که ائتلاف اصلاحطلبان و ليست اميد از سر ناچاري و از دست دادن توان خود و عدم اجازه شوراي نگهبان بود.
بنابراين ائتلاف انتخاباتي ۹۴ بر اساس عدم ورود تندروها و جلوگيري از تخريب بيشتر کشور بوده که به آن نيز دست پيدا کردند. لذا در همين حد ليست اميد انتظارها را بر آورده کرده که مانع از تصويب قوانيني تند يا برخلاف منافع و خواست مردم باشد. ما قادر به انجام ائتلاف و فرستادن ليستي که همگي به ميثاق اصلاحطلبي وفادار باشند به مجلس نبوديم. لذا مردم اين اطلاعات و دادهها را در دست دارند و ميدانند که اگر اصلاحطلبان با تمام توان و ظرفيت در انتخابات حضور پيدا کنند اصلاحات تنها جرياني است که ميتواند در جهت حفظ منافع ملي، حفظ نيازها و خواستههاي مردم حرکت کند.
تقريبا مسجل شده که اصلاحطلبان با هويت مستقل به صحنه انتخابات ورود خواهند کرد با اين وجود و آنچه که از رويکردهاي شوراي نگهبان انتظار ميرود اين استراتژي را چه ميزان موفقيتآميز ميدانيد؟
ما فقط ميتوانيم پيشبيني کنيم که اگر شوراي نگهبان اصلاحطلبان را تاييد صلاحيت کند آنها در سراسر کشور و حوزههاي انتخابيه نامزد دارند و رقابتي جدي و پرشکوه برگزار خواهد شد. قاعدتا وقتي که مردم ببينند اصلاحطلبان در صحنه حضور دارند به مشارکت حداکثري خواهند پرداخت. از سوي ديگر بهنظرم با وجود دو ديدگاه و نظري که در شوراي نگهبان وجود دارد، اين شورا در درون خود با برخي دشواريها مواجه است. نخست اينکه صلاحيت اصلاحطلبان بهطور کامل يا به نسبت بالا تاييد نشود که اين در شرايط کنوني قطعا به نفع کشور نخواهد بود.
ديدگاه ديگري نيز در شوراي نگهبان وجود دارد که اصلاحطلبان معياري براي ارزشيابي و سنجش ميزان دموکراتيکبودن انتخابات بودهاند. لذا پيشبيني ميشود که شوراي نگهبان در اين انتخابات عده کثيري از اصلاحطلبان را تاييد صلاحيت کند و بهنظر ميرسد اين اتفاق بر اساس قانون رخ دهد. اما ما هم نبايد از اين دقت نظر دور شويم که شوراي نگهبان را تحريک نکنيم چارچوبهاي مدنظر آنها را به رسميت بشناسيم و از اين شورا انتظار و توقع داشته باشيم که اصلاحطلبان را جملگي تاييد صلاحيت کند.
چرا که نگاه شوراي نگهبان در اين انتخابات بر اين اساس است که صرفا کساني را رد صلاحيبت کنند که با معيارها وچارچوبهاي قانون اساسي تطابق ندارند و اشکالات اساسي در آنها به لحاظ ديدگاه شوراي نگهبان وجود دارد و آنها نبايد به مجلس راه پيدا کنند. اين رويکرد در جماعت اصلاحطلب يا وجود ندارد يا ممکن است در يک انتهاي تفکر تحول خواهانه يا اصلاحطلبانه انگشتشمار باشد. اصلاحطلبان همواره در حفظ منافع ملي پيشتاز بودهاند و همين چهرهها بودند که با حضور به موقع در بسياري از صحنهها تواستند در کالبد و ساختار نظام جمهوري اسلامي روح دموکراتيک را بدمند و جنبه جمهوريت نظام را حفظ کنند.
شوراي عالي سياستگذاري با ايجاد کارگروه استانها نشان داد که برنامه ويژهاي براي انتخابات در استانها دارد با اين وجود چقدر ميتوان به پيروزي اصلاحطلبان در استانها مخصوصا استانهاي چون مشهد، قم و... اميدوار بود؟
اگر اصلاحطلبان بتوانند با تمام ظرفيت منابع انساني خود در انتخابات شرکت کنند تصور ميشود که در مراکز استانها شاهد پيروزي اصلاحطلبان باشيم. گرچه بايد بپذيريم که اصلاحطلبان در دورههاي گذشته از حوزههاي انتخابيه شهرستاني غفلت کردند. همه مجلس تهران نيست بلکه تهران فقط ۳۰ نماينده دارد. لذا اصلاحطلبان بايد توان خود را در سراسر کشور توزيع کنند و از مشارکت ۵۰ درصدي مردم در انتخابات در حوزههاي شهرستاني بيشترين بهره را ببرند. اگر نگاه اصلاحطلبان و سازمان راي آنها به شهرستانها معطوف شود. اميد بيشتري براي موفقيت اصلاحطلبان در استانها وجود خواهد داشت. شوراي عالي توانسته در اکثر استانها سازمان انتخاباتي خود را آماده کند. همين پنچشنبه اولين همايش استاني خود را خواهيم داشت که بيش از ۲۰ استان در اين همايش با حضور آقاي عارف حضور پيدا خواهند کرد و اصلاحطلبان عملا از پنچشنبه زنگ آغاز انتخابات را به صدا در خواهند آورد.
حمید شجاعی
- 16
- 4