
قهرمانی جوانان والیبال در جهان از آن اتفاقهای ورزشی بود که سر و صدای زیادی به پا کرد. از فضای مجازی و کاربرانش گرفته تا مقامات و شخص اول کشور همگی به این موفقیت واکنش نشان دادند. قهرمانی که برای نخستین بار در تاریخ به دست میآمد اما شاید کمتر کسی فکرش را میکرد که تا این اندازه مورد توجه قرار بگیرد.
با این حال کار بزرگ بهروز عطایی و شاگردانش خیلی خوب دیده شد و حتی تصاویر ورود این جوانان به کشور در فرودگاه امام هم بازتاب گستردهای در فضای مجازی داشت. اتفاقی که نشان میدهد بزرگی کار این جوانان توسط مردم و همینطور مسوولان به خوبی دیده شده و مورد توجه قرار گرفته است. گفت و گوی ما با بهروز عطایی هم از همین جا آغاز شد. مربی که در دومین حضور خود در رده جوانان توانست بهترین نتیجه تاریخ را با این تیم بگیرد و روی سکوی قهرمانی با شاگردانش جشن قهرمانی بگیرد.
این قهرمانی انگار به همه خیلی چسبید و بازتاب خوبی داشت.
دقیقا. تقریبا همه جا صحبت از این قهرمانی بود و واقعا خوشحالم که حتی لحظهای توانستیم مردم را شاد کنیم.
برویم سراغ اصل مطلب و مسابقات جوانان جهان. خیلیها معتقدند که این تیم با توجه به قهرمان شدن در رده نوجوانان جهان، در رده جوانان هم باید قهرمان میشد. چقدر با این صحبت موافقید؟
ببینید بعد از مسابقات بزرگسالان، این رقابتها بالاترین سطح والیبال را دارد و با هیچ ردهای قابل مقایسه نیست؛ نه نوجوانان، نه بزرگسالان. تیم ما هم در تمام ادوار این رقابتها یک سومی و چند مقام پنجمی داشت و هیچگاه نتوانسته بود به جایگاه بهتری برسد. آن هم در شرایطی که چند قهرمانی، نایب قهرمانی و مدال دیگر در نوجوانان داشتیم.
پس معتقدید این دو رده ارتباط چندانی با هم ندارد؟
ارتباط که نمیشود نداشته باشد اما اصلا اینطور نیست که اگر تیمی در رده نوجوانان موفق بود، در جوانان هم حتما همین شرایط را دارد. کما اینکه برای خود تیم ایران نمونههای بسیاری وجود دارد که چنین برداشتی را نقض میکند. بهعنوان نمونه تیم ۲۰۰۱ نوجوانان در جهان روی سکو رفت اما در ۲۰۰۳ جوانان با اینکه در تهران میزبان بودیم، به جایگاهی بهتر از ششمی نرسیدیم. در سال ۲۰۰۷ هم همینطور. تیم نوجوانان قهرمان شد اما جوانان ۲۰۰۹ پنجم – ششم شد.
یکی از معضلات همیشه ورزش ایران، طی کردن همین فاصلهها بوده. از نوجوانان به جوانان و در ادامه تا بزرگسالان. مشکل کار در ادوار گذشته کجا بود؟
خود من دومین دورهای است که در تیم جوانان کار کردم. تجربه دوره اول خیلی کمک کرد تا متوجه شدم این روند، خوب کار نمیکند و به تغییر اساسی نیاز دارد. همه چیز هم به مسائل فنی بر نمیگردد، اول از همه باید ذهن بازیکنان را آگاه کرد. اینکه بدانند همه چیز در حال تغییر است و دیگر در نوجوانان با آن مختصات بازی نمیکنند. بحث دیگر هم بحث تاکتیک است که در گذشته اغلب نقطه ضعف ما بود. در نوجوانان ما تمرکز اصلیمان روی تکنیکهای فردی است که البته درست هم هست اما در جوانان باید بیش از هر چیز روی تاکتیک کار کنیم و بازیکنان را از لحاظ تاکتیکی همسو کنیم.
یکی از نخستین واکنشهای بهروز عطایی پس از قهرمانی تیمش، تشکر از کولاکوویچ در صفحه شخصی بود. علت این کار چه بود؟
کار کولاکوویچ واقعا مهم بود. او به هیچ وجه خودخواهانه نگاه نکرد و همکاری بسیار خوبی با ما داشت. به همین خاطر هم بلافاصله پس از قهرمانی از او تشکر کردم. او ریسک بزرگی را متحمل شد که لیبروی اول و پشت خط زن دوم تیمش را در فاصله اندکی تا انتخابی المپیک در اختیار ما قرار داد. هر لحظه ممکن بود این دو بازیکن در آستانه این تورنمنت مهم مصدوم شوند و نتوانند در اختیار تیم ملی باشند. از طرف دیگر او خیلی زود شریفی و اسفندیار و فلاحتخواه را به تیم ما داد تا با تیم تمرین کنند و هماهنگ شوند. در تمام مدت تمرین و مسابقه هم مدام فعالیت ما را تعقیب میکرد و پیگیر کارمان بود. در نهایت هم البته منافع این برد به همه و والیبال ایران رسید.
یکی از نکات جالب این قهرمانی این بود که با دو باخت در مراحل گروهی به دست آمد. دو باختی که در دوره گذشته تیم ما را پنجم جهان کرد!
دقیقا. خیلی نکته مهمی است. ما با همین دو باخت در دوره گذشته پنجم شدیم اما حالا قهرمان. تفاوت ماجرا اینجاست که این بار مسیرمان را خودمان انتخاب کردیم و کار را به احتمالات و اما و اگر نکشاندیم. در دوره گذشته ما این پختگی را نداشتیم و با اینکه سه بازی مرحله اول مان را بردیم و بهعنوان تیم اول صعود کردیم، در دور دوم با قهرمانی و نایب قهرمانی همگروه شدیم که در نهایت با دو باخت برابر آنها پنجم شدیم. این بار اما با محاسبات، انتخاب کردیم که با چه تیمهایی بازی کنیم. بهعنوان نمونه آرژانتین را بهعنوان همگروهی انتخاب کردیم که اگرچه قدرتمند بود اما میدانستیم میتوانیم شکستش دهیم. یا اینکه ترجیح دادیم در نیمهنهایی با برزیل بازی کنیم تا روسیه چون دیدیم که بچهها چه در نوجوانان و چه بازی گروهی با روسیه مشکل داشتند اما با آنالیز میدانستیم که خلاهای تاکتیکی برزیل کار سادهتری را برای ما ایجاد خواهد کرد.
در نهایت هم رسیدید به فینال. جدال دوباره با ایتالیایی که ولاسکو را هم در کنارش داشت. او در جدال نهایی چقدر نقش داشت؟
قطعا خیلی. آنها پس از اینکه به نیمهنهایی رسیدند، ولاسکو را آوردند تا بالاخره بتوانند برای نخستین بار در تاریخ قهرمان این رقابتها شوند. این پنجمین باری بود که به فینال میرسیدند اما هیچگاه قهرمان نشده بودند که البته این بار با ولاسکو هم نتوانستند به هدفشان برسند. در تمام طول بازی، تیم ما مدام در حال تغییر تاکتیکی بود و این تغییرها را ولاسکو میفهمید و تلاش میکرد با آنها مقابله کند. با این حال بچهها آنقدر خوب برنامهها را اجرا کردند که زور ایتالیا با ولاسکو هم به ما نرسید.
و شدید ششمین تیم تاریخ که قهرمان جوانان جهان شده ...
واقعا افتخار بزرگی است و به خاطرش به بازیکنانم میبالم.
دیگر نکتهای که در این چند روز مدام به آن اشاره میشود، حضور مداوم بازیکنان تیم جوانان در لیگ برتر و حتی تیم ملی است. برخی از آنها مانند اسفندیار در کاله با خود شما کار کردند و برخی هم در قالب تیم شمس. در نهایت هم حداقل چهار بازیکن داشتید که به طور ثابت در ترکیب تیم بزرگسالان و لیگ ملتها بازی کردند. این فاکتور را تا چه اندازه در موفقیت تیم سهیم میدانید؟
این قهرمانی بر پایه دو عامل مهم بنا شد. یکی پشتیبانی و انرژی خوب و فوقالعاده از جانب سیستم ورزش کشور بود و دیگری هماهنگیها درون خانواده والیبال. آقای داورزنی بهعنوان معاون قهرمانی وزارت ورزش از پنج – شش ماه پیش مدام پیگیر شرایط تیم ما بود و حتی به اردوها هم سر میزد. در طول مسابقات و حتی پس از باختها هم زنگ زد و اعلام کرد که به تیم و کادر فنی اعتماد کامل دارد. این بخش اول بود. بخش دوم هم بازیکنان و هماهنگی و کمک باقی تیمها بود. این تیم تلفیقی از سه تیم نوجوانان، جوانان و بزرگسالان ایران بود. همین تلفیق هم برای نخستین بار اتفاق میافتاد و تاریخی بود. به همین خاطر هم نتیجه تاریخی گرفت.
محسن آجرلو
- 13
- 1