ماریا شاراپووا به مسائلی در زندگی شخصیاش پرداخته که شاید کمتر کسی از آنها خبر داشت. او گفته که در سفرهایش معمولاً چه میکند، چه چیزهایی را برای جمع کردن دوست دارد و چقدر عاشق سفر است.
شاراپووا درباره خود گفته است:
۱- من وقتی سنم کم بود، تمبر و عروسکهای بینی بیبیز جمع میکردم. مطمئنم که آنها همین حالا هم جایی در انبار هستند.
۲- من در اکثر بعدازظهرها چرت میزنم تا بتوانم روزهای طولانی تمرین را بهخوبی پشت سر بگذارم.
۳- من عاشق شکلات، آبنبات و شیرینی هستم. در حال حاضر عاشق پاستیلهای طبیعی شوگرپووا (شرکت خود شاراپووا) هستم. طعم محبوب من تمشک آبی است.
۴- من مرتباً سفر میکنم. در تابستان جاری تنها یک بار شد که یک هفته کامل در خانهام بمانم.
۵- من شیفته تماشای سریال چرنوبیل از شبکه HBO هستم. هنوز باورم نمیشود زمانی که همه این اتفاقات میافتاد، مادرم در فاصله تنها ۳۰ کیلومتری این فاجعه، من را باردار بود.
۶- من عاشق معماری و طراحی داخلی هستم و اگر فرصتش را داشتم، دوست داشتم که به دانشگاه بروم و آن را یاد بگیرم.
۷- هدیه محبوب من این است که برایم گل بیاورند.
۸- من چند سال پیش دو ترم تابستانی را در مدرسه کسبوکار هاروارد گذراندم.
۹- بین تمرینهای ورزشی، از همه بیشتر از وزنه زدن سنگین بدم میآید.
۱۰- من عاشق سفر هستم. برنامه من این است که بهزودی به آفریقا و کوبا بروم.
۱۱- سه سال طول کشید تا خانهام را از صفر بسازم. این یکی از جذابترین پروژههایی بود که تاکنون داشتهام.
۱۲- شهر محبوب من در اروپا آمستردام است. من حاضرم آنجا زندگی کنم، البته تنها در تابستان.
۱۳- من هیچ یادگاری از تنیس نگه نداشتهام، به جز جامهایی که گرفتهام.
۱۴- اسم من به روسی میشود «ماشا» اما زمانی که به آمریکا رفتم، همه حرف «ر» را به آن اضافه کردند و آن را مارشا تلفظ کردند. به همین دلیل من تصمیم گرفتم از اسم دومم، یعنی ماریا استفاده کنم.
۱۵- من عاشق پادکستها هستم. من تقریباً هر روز یک پادکست گوش میکنم. پادکستهای محبوبم «زندگی کاری با آدام گرانت»، «چیزی که لازم است» و «چگونه ساختمش» از NPR هستند.
۱۶- من در دیگر ورزشها اصلاً خوب نیستم، مخصوصاً در پینگپنگ.
۱۷- من عاشق اپرا هستم. یکی از بهترین خاطرات امسالم این بود که اپرای «آیدا» را در سالن مارینسکی در سنپترزبورگ دیدم.
۱۸- من بیش از ۱۰ جفت کفش نایکی کورتز دارم. این کفش محبوب من است.
۱۹- من عاشق کمدی استندآپ هستم.
۲۰- زمانی که سفر میکنم دلم برای آشپزی خانگی تنگ میشود، بهویژه پنکیکهای روسی مادرم که با مربای گیلاس درست میشود.
۲۱- رنگی که کمتر از همه به آن علاقه دارم ارغوانی است. این رنگ اصلاً به من نمیآید.
۲۲- من انگشترهای قدیمی را جمع میکنم. انگشتر محبوبم متعلق به مادربزرگم است که رنگ آن طلایی-سرخ است و یک یاقوت قرمز دارد.
۲۳- من همیشه کفشیرسازم را با خودم به همراه میبرم تا اگر دستگاه تولید قهوه خوبی در اتاق هتلم باشد، از آن استفاده کنم.
۲۴- من عاشق طراحی مبلمان جرج ناکاشیما هستم.
- 11
- 5