کشتی فرنگی ایران بهترین روزهای خود را در دوره سرمربیگری محمد بنا سپری کرده است اما از آن جایی که در اینجا افراد موفق دشمنان بیشتری پیدا میکنند، محمد بنا هم با هر موفقیتی که به دست میآورد، عده بیشتری مقابل او صف آرایی میکردند. این افراد به جای اینکه سعی کنند تلاش و دانش خود را افزایش بدهند مدام به دنبال کوچک کردن موفقیتهای محمد بنا بودند.
وقتی که کشتی فرنگی ایران در حسرت یک طلای جهانی ، بعد از طلای حسن رنگرز در سال ۲۰۰۱ بود، حمید سوریان با اعتماد محمد بنا در سال ۲۰۰۵ به مدال طلای جهان رسید. همان سال علی اشکانی هم یک نقره به دست آورد تا بهترین نتیجه تاریخ در آن زمان رقم بخورد اما جواب منتقدان به محمد بنا چه بود؛ شانس و اتفاق باعث شد تا این مدالها به دست بیاید!
همین روند سال به سال تکرار شد و هر سال یک موفقیت نسبتا بزرگ و مهم به وجود میآمد اما منتقدان مدعی بودند قانون تغییر کرده است و با این قانون همه میتوانند به راحتی به موفقیت برسند.
کسب یک برنز در المپیک برای کشتی فرنگی در طول تاریخ آرزو بود اما با هدایت محمد بنا در لندن سه طلا به دست آمد در عوض منتقدان چه گفتند؛ محمد بنا کشتی فرنگی را نابود کرد.
بعد در ریو کسب دو برنز را ناکامی و شکست بزرگ معرفی کردند! اینقدر این بی احترامیها نسبت به جایگاه محمد بنا و البته به جایگاه واقعی یک سرمربی پرافتخار افزایش پیدا کرد که حالا باعث شده تا کشتی گیری که هنوز هیچ مدال و موفقیت مهمی را در سطح بین المللی ندارد، به خودش اجازه بدهد که در فضای مجازی به سرمربی تیم ملی حمله میکند و شدیدترین انتقادات را نثار محمد بنا کند.
تا پیش از این سابقه نداشت در کشتی ایران کشتی گیری مقابل سرمربیاش بایستد و به شدت از او انتقاد کند که چرا به اردوی تیم ملی دعوت نمیشوم و یا چرا دیده نمیشوم. در فوتبال و رشتههای دیگر فراوان از این موارد دیده میشد اما در ورزش پهلوانی کشتی هرگز چنین تجربهای وجود ندارد اما چرا و از چه زمانی این ادبیات وارد کشتی ایران شد؟ در چند سال گذشته انتقادات از محمد بنا وارد فاز دیگری شد.
در واقع بعد از المپیک لندن که موفقیت تاریخی برای کشتی فرنگی رقم خورد، انتقادات به محمد بنا هم رنگ و بوی دیگری پیدا کرد. به نحویکه در دوره مدیریت قبلی فدراسیون کشتی، هر کسی از محمد بنا انتقاد میکرد، ظاهرا بعد از مدتی یک سمتی را در کشتی میگرفت و اینطور به نظر میآمد که به نوعی جایزه و پاداش انتقاد از سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی را دریافت کرده است. این نوع نگاه آسیب زیادی به کشتی زد؛ شاید در آن مقطع هدف تخریب محمد بنا بود اما متوجه نبودند که جایگاه سرمربی تیم ملی کشتی در حال تخریب است و حالا شاید این توهین کردن کشتی گیر به سرمربی تیم ملی هم نشات گرفته از همان تفکر باشد.
وقتی از حرمت شکنی در کشتی حمایت شود و در واقع بی حرمتی به بزرگتر به دلایل شخصی ساده انگاشته شود ناخودآگاه همین میشود که امروز همه در کشتی میبینند. عجیبتر از توهینهای این کشتیگیر به سرمربی تیم ملی و انتشار آن در فضای مجازی، لایک شدن این توهینها توسط چند مربی است.
وقتی نوشتههای توهین آمیز این کشتیگیر در چند صفحه اینستاگرامی منتشر شد، یک مربی در کشتی فرنگی و یک مربی در کشتی آزاد رفتند و این نوشتهها را خواندند و بعد آن را لایک هم کردند! آیا نباید از این پس به حال کشتی که یک مربی در آن با هر دلیل و توجیهی، توهین یک کشتی گیر به سرمربیاش را لایک میکند گریه کرد؟
این میراث مدیریت چه کسی هست که کشتی را به این روز انداخته است؟ حالا دیگر نمیتوان از مرام پهلوانی و رعایت اخلاق در کشتی حرفی زد. باید از مربیانی که حداقلهای رفتار حرفهای را هم نمیدانند، پرسید که اگر برای خودتان چنین اتفاقی رخ بدهد چه میکنید؟ نمیدانند که به کدام آتش بنزین میریزند. این دو مربی که اتفاقا مربیان ملی هم هستند، به این فکر نکردند که اگر روزی کشتیگیر خودشان چنین مطالبی را برعلیه خودشان بنویسند، چه حالی به آنها دست میدهد؟
البته با گذشت چند سال کار کردن در کشتی فرنگی و تجربه بسیاری از این رفتارهای ناجوانمردانه حالا دیگر محمد بنا به این کج اندیشیها و کینه توزیها عادت کرده است و هرگز در درون او آشوبی به پا نمیشود اما باعث و بانی این بیحرمتیها میتواند آرام بگیرد؟ آیا باعث و بانی این بی اخلاقیها و بی حرمتیها به این فکر کرده است که چه چیزی در انتظار کشتی است؟
محسن وظیفه
- 19
- 6