پنجشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۴
۱۸:۵۱ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۵۵۱۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

سید محمد حسینی:

سینمای ایران «کنیزه» شده است

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,جشنواره کن
«سینما» مثالی بود که رهبری در دیدار اخیر خود با دانشجویان، آن را یکی از حوزه‌های فرمان آتش به اختیار دانستند. فرمانی که بحث‌های زیادی را بین اهالی فرهنگ و رسانه برانگیخت.

به گزارش تسنیم، «سینما» مثالی بود که رهبری در دیدار اخیر خود با دانشجویان، آن را یکی از حوزه‌های فرمان آتش به اختیار دانستند. فرمانی که بحث‌های زیادی را بین اهالی فرهنگ و رسانه برانگیخت. در گفت‌وگو با سید محمد حسینی ترجمه این فرمان در حوزه سینما را به بحث گذاشتیم. حسینی تجربه‌های گوناگونِ نویسندگی، داوری، مدیریت و نقد در سینما داشته است و اکنون ریاست دفتر تولید متن سازمان سینمایی سوره حوزه هنری و معاونت فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری را به عهده دارد.

 

به نظر شما معنای کلی فرمان «آتش به اختیار» که رهبری فرمودند چیست؟ تفاسیر گوناگونی از این شد. مثلاً عده‌ای گفتند که در تقابل سیاسی با دولت مطرح شده، یا گفتند معنایش هرج و مرج است. خلاصه مخالف‌خوانی‌های زیادی شد. نظر شما چیست؟

این بحث از آن دست مباحثی است که ما باید منتظر باشیم که در سخنرانی‌های بعدی حضرت آقا جزییات بیشتری را درباره‌اش تبیین کنند و از این موضوع بیشتر خواهیم شنید. مثل مباحثی چون شبیخون فرهنگی یا جنگ نرم و غیره؛ اما اجمالاً چیزی که از این لفظ مستفاد می‌شود این است که اولاً وضعیت ما یک وضعیت جنگی است و در شرایط متعادل و معمولی به سر نمی‌بریم و در حال جنگ فرهنگی و رسانه‌ای هستیم. ثانیاً نهادهایی که زیر نظر فرمانده ارشد باید فعالیت داشته باشند، متاسفانه درست عمل نکردند و حتی گاهی در مسیر خلاف حرکت کردند.

 

ماجرا شبیه حکمیت شده و دائم عمروعاص‌ها انگشتر را از دست نهادهای فرهنگی درمی‌آورند. محصولاتی که دائماً تولید و بازتولید می‌شود ما را به این نتیجه می‌رساند. لذا آقا این فرمان را به جوانانی صادر کردند که نوپا و بانشاط و توانمند هستند، اما وقتی وارد نهادها و ساختارهای فرهنگی می‌شوند، آرام آرام شبیه همان قبلی‌ها می‌شوند. بنابراین فرمان آتش به اختیار یک جور صیانت از انگیزه‌های خودجوش و پاک جوانان است و هم یک جور نهیب جدی برای نهادهای فرهنگی که بنشینند و بیندیشند که چه کردند، که فرمانده این‌قدر از آن‌ها سلب امید کرده است و به جوانان می‌گوید در چارچوب این‌ها نمانید.

 

 به‌طور خاص در حوزه سینما، این فرمان چه ترجمانی می‌تواند داشته باشد؟ درباره شرایط فعلی سینما هم توضیحاتی بفرمایید.

سینمای ما امروز به اسم دغدغه اجتماعی، رفتاری اشتباه از خودش نشان می‌دهد. تعبیری که یکی از اهالی رسانه درباره آن به کار برد «سینمای نکبت» است. سینمایی که از مردمش فاصله گرفته است. شهید آوینی می‌گوید: «مردم جهان فورد را می‌ستایند چون به شدت آمریکایی است و کوروساوا را می‌ستایند چون به شدت ژاپنی است.» فورد مثل بعضی روشنفکران ما ادای کسی را درنیاورده است. او به هویت خودش پایبند بوده و این بسیار محترم است. اتاق فکر سیاست‌گذاری سینمای ما گویی در جشنواره‌هایی مثل کن و ونیز و برلین و حتی اسکار تشکیل شده است. سینمای ما «کنیزه» شده است. یعنی هم چشم به کن دارد و هم مثل یک کنیز اختیارش دست خودش نیست و به حرف دیگران گوش می‌دهد. ما یک جغرافیایی داریم که وسط بحران است.

 

کانون جنگ‌های خونین و بی‌رحم بوده و هست که اخبار مهیبی از آن مخابره می‌شود. در چنین موقعیتی، مردم کشورهای اطراف ما به شدت از لحاظ معنایی و معرفتی دچار فقرند و مهم‌ترین ابزاری که می‌تواند هدایت‌گری فکری بکند سینماست. مثلاً همین همسایه جنوب شرقی ما، پاکستان با یک سوم مساحت ایران قریب به سه برابر جمعیت ما در این کشور زندگی می‌کند. خوراکی که سینمای ما می‌تواند برای آن‌ها تأمین کند فراموش شده است، در حالی که سینمای ما تلاش می‌کند خود را به پرده کن با مخاطبانی محدود برساند. حتی اگر تجلیل کنند از ما و سوت و کف هم بزنند، آن‌ها بازار ما نیستند. سینمای ما در جشنواره فجرش تصویری که ارائه می‌دهد معوج است. مثلاً اگر شما عناصر خانواده را بررسی کنید، می‌تواند مبنایی برای قضاوت باشد.

 

به صورت جزیی‌تر می‌توان به چهره «پدر» در سینمای ایران اشاره کرد. ریخت این پدران چه نسبتی با پدران سرزمین ما و چه نسبتی با پدران شهدا (پدران تراز جامعه ایرانی) دارد. اصلاً منظورم این نیست که برویم فقط درباره پدران شهدا فیلم بسازیم؛ اما منظورم این هست که پدر معمولی و عرفی جامعه ما را که به شدت شریف و قابل احترام است، نشان بدهیم؛ اما پدر سینمای ما یک موجود عقب‌افتاده و واپس‌گراست که فقط مانع عشق جوانان است. یک سد بی منطق که فقط باید از او گذر کرد. ما عمود خیمه خانواده را دائماً روی پرده سینما ترور می‌کنیم. تصویر زن هم به گونه‌ای است که رقت‌انگیز باشد. جوان هم در سینمای ما دائماً در حال خوش‌باشی و لاابالی‌گری است و باید رها بشود و همه چیز را بشکند و برود در یک سرزمین مالیخولیایی. اسمش را سینمای اجتماعی می‌گذارند. ما نیاز به قلب‌های سلیم داریم که آثاری نزدیک به فطرت و زندگی مردم تولید کنند.

 

 تأثیر این نگاه بر اقتصاد سینمای ایران چیست؟

حتی اگر نگاه به افزایش ثروت و سرمایه در سینمای ایران باشد، باید بازار بین‌المللی را جدی بگیریم. به طور مثال رقبای ما در پاکستان، بالیوود هند است که مخاطب خود و ذائقه متناسب با خود را دارد و نمی‌توانیم در این حوزه با او رقابت کنیم. سینمای ترکیه است که خود را بر یک رفتار اغراق‌شده جنسی استوار کرده است و در سال‌های اخیر سرمایه عربستان و کشورهای عربی هم وارد شده‌اند و برندها و تکنیسین‌ها را استخدام می‌کنند؛ اما ما می‌توانیم بر اساس مشترکات و غنای فرهنگی خودمان تصویری ارائه دهیم که بسیار جذاب باشد. مثلاً ما با فیلمی مثل مختارنامه می‌توانیم زمینه‌ای را برای شکل‌گیری آدم‌های قدرتمند در برابر داعش فراهم کنیم.

 

  نسبت جوانان پرشور عرصه فرهنگ با ساختارهای رسمی سینما چه باید باشد؟ ما تجربه‌های سلبی و تکفیری داشته‌ایم. ممکن است آتش به اختیار این‌طور تعبیر شود. نظر شما چیست؟

اگر به خود بیانات رهبری توجه کنیم مشکل ما حل می‌شود. ایشان می‌فرماید خودتان فکر کنید، پیدا کنید، تصمیم بگیرید و حرکت کنید. عنصر فکر را بسیار باید جدی بگیریم. عرصه سینما عرصه برساخت ظریف اطلاعات است. به قول سعدی که گفت: بوریا باف اگر چه بافنده است / نبرندش به کارگاه حریر در سینما نمی‌شود زمخت حرف زد.

 

فرمان آقا بیشتر ناظر به فکر کردن و تلاش کردن و تسلط به این مدیوم است. جنس این دعوت، بیشتر از اندیشه است، تا برخورد سلبی و تحریم. مثلاً یکی از میدان‌هایی که به روی جوانان در حوزه سینما باز است، میدان تولید متن است. سینمای ایران در حوزه فیلمنامه ضعف دارد و اتفاقاً گارد سینما در مواجهه با فیلمنامه‌نویسان جوان بسته نیست چون فقر فیلمنامه جدی است و وقتی با فیلمنامه خوبی مواجه می‌شوند استقبال می‌کنند.

 

نکته دیگر این است که رسالتی را باید مردم عادی هم روی دوش خود ببینند و آن، حمایت از فرهنگ و هنر متعهد کشور است. امروز آدم‌هایی که سالن سینما را پر می‌کنند کمتر خانواده‌های مذهبی هستند. در‌حالی‌که حضور متدینین در سینما آرام آرام سینما را متقاعد می‌کند که فیلم‌هایی درباره آدم‌های این جنسی هم ساخته شود. مثلاً همین فیلم ویلایی‌ها با این ساختار خوب و قابل قبول، مورد بی‌مهری خود مردم هم قرار می‌گیرد.

 

چرا که در طول سال‌های گذشته عادت کرده‌اند که به سینما نروند. این پیام به سینماگران داده می‌شود که سراغ موضوعات این‌چنینی نروند، چون نمی‌فروشد.

 

ما یک عالم حرف و خاطره و داستان و تاریخ نگفته داریم که می‌تواند مبنای تولید فیلمنامه و متن باشد. این همت جوانانی را می‌طلبد که مخاطب فرمان آتش به اختیارند.

 

 

 

 

 

  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش