دوشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۴
۰۹:۴۰ - ۲۶ آبان ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۸۱۳۹۵
فیلم و سینمای جهان

فیلم «مرد پشت‌بامی»؛ داستان واقعی دزد عروسک‌ها

فیلم مرد پشت‌بامی,جدیدترین فیلم های سینمایی

دیجی کالا | معنای والدگری موضوعی است که در فیلم‌های درک سیانفرانس، از «ولنتاین غمگین» (Blue Valentine) گرفته تا «نور میان اقیانوس‌ها» (The Light Between Oceans)، زیاد پیدا می‌شود. او حالا این موضوع را در پس‌زمینه‌ی فیلم کمدی-زندگینامه‌ای تازه‌ای خود براساس ماجرای مجرم امریکایی، جفری منچستر، بررسی می‌کند. چنینگ تیتوم، که ۱۵سال پیش فرصت همکاری با سیانفرانس را در «ولنتاین غمگین» از دست داد، حالا نقش این مجرم را برعهده دارد که سال ۲۰۰۰ میلادی به‌خاطر دزدی از مک‌دونالدهای مختلف به ۴۵سال زندان محکوم شد و پس از فرار از زندان، نزدیک شش ماه را در یک فروشگاه اسباب‌بازی‌فروشی گذراند. در نقد فیلم «مرد پشت‌بامی» بیشتر به ماجرای این جنایتکار به‌ظاهر پاکدل و اقتباس وفادارانه و پراحساس سیانفرانس از داستانش می‌پردازم.

سیانفرانس تعهد فوق‌العاده‌ای در روایت داستان دزد مک‌دونالدها دارد و ماجرای او را تقریبا موبه‌مو در «مرد پشت‌بامی» به تصویر کشیده است؛ ماجرایی که با ارتشی سابقی آغاز می‌شود که نمی‌داند چطور باید با خانواده‌اش ارتباط بگیرد. جفری منچستر (چنینگ تیتوم) که در تأمین فرزندانش به مشکل خورده، دست به دزدی می‌زند؛ اما یادش نمی‌رود که وقتی با اسلحه گروگان‌هایش را نشانه گرفته از آن‌ها تشکر کند و برای آنکه سردشان نشود، کت‌اش را به آن‌ها بدهد.

جفری بعد از چندین فقره دزدی، بالاخره در سال ۲۰۰۰ میلادی دستگیر و به ۴۵سال زندان محکوم می‌شود. اما پس از ۴سال از زندان فرار می‌کند و پیاده تا شارلوت کارولینای شمالی می‌رود. درآنجا جفری در یک فروشگاه اسباب‌بازی‌فروشی، – یکی از شعبه‌های «تویز آر آس» (Toys R Us) که اوایل دوهزار میلادی در ایالات متحده حسابی رونق داشتند – مخفی می‌شود.

جفری به توصیه‌ی دوست ارتشی کاربلدش، استیو (لکیث استنفیلد)، با خانواده‌اش ارتباط نمی‌گیرد تا لو نرود. او روزها در مخفیگاهش در فروشگاه پنهان می‌شود و با دوربین‌هایی که همه‌جا نصب کرده، کارمندان را نظاره می‌کند. شب‌ها هم از اتاقکش بیرون می‌آید، در روشویی فروشگاه خودش را می‌شورد، با اسباب‌بازی‌ها خود را سرگرم و با تنقلات و غذای کودکی که در فروشگاه فروخته می‌شود، خودش را سیر می‌کند. در این میان، جفری مجذوب یکی از کارمندان فروشگاه می‌شود؛ لی (کرستن دانست) که مادری مطلقه است و دو دختر نوجوان دارد. وقتی جفری رفتار مدیر بداخلاق فروشگاه، یعنی میچ (پیتر دینکلیج) را با لی و کارمندان دیگر مثل اوتیس (اموری کوهن) می‌بیند، تصمیم می‌گیرد مداخله کند. او در برنامه‌ی کارمندان دست می‌برد، شیفت‌های آن‌ها را تغییر می‌دهد و میچ (پیتر دینکلیج) از این دست‌بردن‌ها و کم‌شدن اجناس فروشگاه گیج می‌شود.

فیلم مرد پشت‌بامی,جدیدترین فیلم های سینمایی

شاید برایتان تعجب‌آور باشد که برای جفری منچستر واقعی هم همینطور دروتخته به هم جور شده. «مرد پشت‌بامی» و تمام جزئیات داستانی آن دقیقا براساس ماجرای جفری واقعی است؛ جزئیاتی از قبیل مخفیگاهی که جفری برای خود ساخته و آن را با پوسترهای مختلف تزئین می‌کند، اینکه در این مدت چه چیزهای می‌خورده، چه می‌پوشیده، یا بیکاری‌اش را چطور می‌گذرانده. تمام این‌ها با دقت بالایی در «مرد پشت‌بامی» پیاده شده‌اند. البته به‌جز شغل لی که در واقعیت در مغازه‌ی بغلی «تویز آر آس» کار می‌کرده و سیانفرانس برای استفاده‌ی بیشتر از کرستن دانست، شخصیت او را به کارمند تویز آر آس تغییر داده.

اما این تغییر مهمی است؛ چون سیانفرانس داستان خود را نه حول جرم‌های جفری یا فرار او از زندان، که حول رابطه‌اش با لی متمرکز کرده. وقتی آب از آسیاب می‌خوابد، جفری بالاخره جرئت می‌کند از لانه‌اش بیرون بیاید و فکر می‌کنید اولین جایی که می‌رود کجاست؟ مراسم خیریه‌ی کلیسای همیشگی لی که جفری از فروشگاه برایشان اسباب‌بازی می‌برد. سیانفرانس هم این بخش‌ها را در همان کلیسای واقعی در کارولینای شمالی فیلمبرداری کرده است.

جفری در کلیسا خود را جان معرفی و با رفتار آرام و مهربانش، به‌سرعت بین کشیش (بن مندلسون) و دیگر اهالی طرفدار پیدا می‌کند. مهم‌تر از همه، لی از او خوشش می‌آید. جفری که از عشق به فرزندانش محروم شده، عاشق لی می‌شود و پس از آشنایی با دخترانش، تلاش می‌کند دل آن‌ها را هم به دست آورد. اما این زندگی پنهانی تا کجا می‌تواند دوام بیاورد؟

در آشوب زندگی جفری، دل او بر منطقش پیروز می‌شود. او باوجود تهیه‌ی پول و مدارک جعلی برای فرار، زیر قرارومدارهایش با استیو می‌زند و با پاسخ به تماسی از لی، به خانه برمی‌گردد. جفری نمی‌داند لی پلیس‌ها را خبر کرده، اما انگار نمی‌خواهد به زندگی مجرمانه‌ای تن دهد که فرار کردن بدون خداحافظی از لی نمادی از آن است. او برمی‌گردد و پلیس دستگیرش می‌کند.

معنای تعلق

«مرد پشت‌بامی» یادآور فیلم‌های کریسمسی قدیمی است، با تمام بالا‌وپایین‌های احساسی آن‌ها که حالا در پوششی از داستانی زندگینامه‌ای درباره‌ی یک مجرم پنهان شده. البته اینکه سیانفرانس به‌جای دوربین دیجیتال، آن را روی فیلم گرفته هم در تشدید این حس نوستالژی تأثیرگذار است. این نوستالژی اما یک ایراد بزرگ دارد؛ اینکه اگر چندتایی از این فیلم‌های کریسمسی دیده باشید، حدس زدن داستان «مرد پشت‌بامی» برایتان سخت نیست: جفری مهر خود را در دل لی، دخترانش و اعضای جامعه‌ی کوچکشان در کلیسا می‌اندازد و چون ته قلبش یک مجرم شرور نیست، عشق پاک خود را بر نجات خودش از دست پلیس‌ها ترجیح می‌دهد. آخرسر هم این لی است که جفری را لو می‌دهد و او دوباره دستگیر می‌شود.

فیلم مرد پشت‌بامی,جدیدترین فیلم های سینمایی

اما فراتر از فیلمنامه‌ی کلیشه‌ای، یا بهتر بگویم، به‌شدت استاندارد سیانفرانس، داستانی کاملا انسانی در ماجرای جفری منچستر وجود دارد. «مرد پشت‌بامی» به‌راحتی می‌توانست یک کمدی جنایی با صحنه‌های اکشن دزدی و فرار از زندان باشد و احتمالا اینگونه سرگرم‌کننده‌تر می‌بود؛ در عوض، سیانفرانس به قلب داستان این مجرم چنگ می‌زند؛‌ به داستان تراژیک مردی که از ارتش برمی‌گردد، اما دنیای بیرون (و درون) او آنقدر عوض شده که دیگر خود را عضوی از جامعه نمی‌بیند؛ حتی عضوی از خانواده‌اش. پس برای اینکه به فرزندانش ثابت کند که می‌تواند پدر خوبی باشد، دست به دزدی می‌زند. تصمیمی که به طردشدن بیشتر او از جامعه می‌انجامد. برای همین، وقتی جفری ناگهان از کلیسای لی سردرمی‌آورد، با اینکه خود اهل کلیسا نیست، اما به‌سرعت با آن‌ها اخت می‌گیرد؛ چون برای اولین بار خود را عضوی از جامعه می‌بیند. تلاش جفری برای تعلق به جامعه‌ای چون کلیسا، یا جامعه‌ای کوچکتر چون خانواده‌ی لی، همذات‌پنداری شما را برمی‌انگیزاند.

تعهد سیانفرانس در به تصویر کشیدن این بُعد واقعی از زندگی جفری منچستر ستودنی است. او به‌شدت به کاراکتر و داستان نزدیک شده و زمان زیادی را هم به مصاحبه با آدم‌های واقعی دخیل در ماجرا به‌ویژه خود جفری منچستر اختصاص داده است. او فیلم را در لوکیشن در شارلوتِ کارولینای شمالی فیلمبرداری کرده و حتی کسانی را که دست‌اول ماجرای منچستر واقعی را تجربه کرده‌اند به فیلم آورده و نقش‌های کوتاهی به آن‌ها داده؛ از لی، دوست‌دختر جفری منچستر واقعی گرفته، تا پلیسی که جفری را دستگیر کرده، راننده‌ی ماشین زندان که جفری از آن فرار کرده، پلیس‌هایی که از لی درباره‌ی دوست‌پسرش پرسیده بودند یا قاضی که حکم جفری را می‌دهد، همه‌اشان نقش‌هایی کوتاه در پس‌زمینه‌ی فیلم ایفا می‌کنند. نکته‌ی جالبی هم که از مصاحبه با این آدم‌ها، که بخش‌هایی از آن‌ها را پایان فیلم حین تیتراژ می‌بینید، مشخص می‌شود، این است که هیچکدام دیدگاه بدی نسبت به جفری منچستر نداشته‌اند. درست، او دزدی مسلحانه می‌کرده؛ اما ته دلش نه خود به جنایتکار بودنش باور داشته و نه قربانیانش.

«مرد پشت‌بامی» روی دوش بازیگرانش می‌درخشد

جایی که فیلمنامه‌ی «مرد پشت‌بامی» کم می‌آورد، بازیگرانش آن را بالا می‌کشند. با اینکه فیلمنامه چیز زیادی از این بازیگران نمی‌طلبد، اما همه‌اشان با کارگردانی سیال سیانفرانس می‌درخشند. مخصوصا چنینگ تیتوم یکی از اجراهای بهتر خود را به نمایش می‌گذارد. او که سال‌ها پیش برای بازی در نقش دینِ «ولنتاین غمگین» به پیشنهاد سیانفرانس دست رد زده بود، حالا قدرت اجرای درام خود را به «مرد پشت‌بامی» آورده است.

فیلم مرد پشت‌بامی,جدیدترین فیلم های سینمایی

تیتوم مدت زیادی از فیلم را با خودش سر می‌کند؛ به‌تنهایی روی سقف مک‌دونالدها، یا بین راهروهای فروشگاه تویز آر آس. در این سکانس‌ها، که به‌خاطر سبک کارگردانی سیافرانس اغلب طولانی هم هستند، تیتوم فرصت می‌کند جو سنگین زندگینامه‌ای یک مجرم را، با کمدی فیزیکی به سبک جری لوییس و باستر کیتون درهم‌بیامزید. با اینکه اگر در داستان جفری منچستر دقیق شوید، آنقدر دلتان برایش نمی‌سوزد، اما تیتوم موفق شده انسانیت او در روابط خانوادگی و سپس عشقش به لی را بیرون بکشد.

جفریِ تیتوم قهرمانی است که نمی‌توانید نیت خیرش برای کلیسا، معذرت‌خواهی‌هایش از کارکنان مک‌دونالد و شک‌وتردیدهایش در رهاکردن خانواده‌ای که با لی و دختران او ساخته را ببینید و طرفدارش نباشید. مخصوصا وقتی فیلم مدت زیادی را نه به دزدی‌ها و جنایت‌ها، که به شیطنت‌های کودکانه‌ی جفری در تویز آر آس اختصاص می‌دهد.

شخصیت‌های فرعی هم با قدرت بازیگران آن‌ها، به داستان «مرد پشت‌بامی» جان می‌بخشند. به ویژه تیتوم و کرستن دانست واقعا زوج باورپذیری ساخته‌اند. دانست به‌خوبی در نقش مادری ساده‌دل چون لی می‌نشیند؛ مادری اهل کلیسا که تازه طلاق گرفته و بزرگ کردن دو دختر نوجوان و هماهنگ کردن آن با شغلش، چالش‌های زیادی پیش پایش می‌گذارد. برای همین، وجود کسی چون جان/جفری در زندگی او و دخترانش، که از هیچ‌چیز برای شادی آن‌ها دریغ نمی‌کند، مثل معجزه‌ای می‌ماند. جان/جفری هربار برای بچه‌ها کادو و جایزه می‌آورد؛ آن‌ها را به قاشق‌زنی هالووین می‌برد و حتی به دختر کله‌شق لی رانندگی می‌آموزد. در میان این محبت‌ها، عجیب نیست که لی روحش هم خبر ندارد پلیس دنبال دوست‌پسرش می‌گردد.

فیلم مرد پشت‌بامی,جدیدترین فیلم های سینمایی

نکات مثبت

اجرای چنینگ تیتوم و بازیگران فرعی

بازسازی حال‌وهوا و فضای اوایل دوهزار میلادی

تکیه بر جنبه‌های انسانی داستان جفری منچستر

نکات منفی

جریان قابل پیش‌بینی داستان

زمان طولانی فیلم نسبت به فیلمنامه‌ی سبک

فیلم مرد پشت‌بامی,جدیدترین فیلم های سینمایی

شخصیت‌های فرعی دیگر را هم نباید فراموش کرد. از میچِ غرغروی دینکلیج که آدم‌های مانندش را زیاد دیده‌ایم، تا لکیث استنفیلد همیشه‌جذاب و حتی بن مندلسون و اوزو آدوبا که باوجود حضور کوتاهشان صحنه را برای خود می‌کنند؛ این کاراکترها، با اینکه خیلی استخوان‌دار نیستند، اما به دنیایی که سیانفرانس می‌خواهد حول جفری خلق کند، بُعد دیگری می‌دهند. داستان بسیاری از فیلم‌های هالیوودی در شهرهای بزرگ می‌گذرد و اگر هم گذرشان به شهرهای حاشیه‌ای بیفتد، اغلب کاراکترهایشان کلیشه‌ای هستند و رفتارهای فرمولیک دارند. اما دیدن اهالی شهری چون شارلوت و زندگی پویای آن‌ها، فارغ از اینکه اغلب در گفتمان‌های بزرگ سیاسی یا فرهنگی به حاشیه فرستاده می‌شوند، خوش‌ذوقی سیانفرانس را می‌رساند؛ مخصوصا که این کارگردان اجرایی چنان خودمانی و باورپذیر از آن‌ها گرفته که به واقع‌گرایی فیلم می‌افزایند. آخرش هم هدف همین بوده است؛ روایت داستان جفری منچستر به واقعی‌ترین شکل ممکن.

همانطور که همه وجوه تاریک و روشن دارند، جفری منچستر هم نه قهرمان است نه شرور. داستان زندگی او هم همینطور. داستان مرد پشت‌بامی نه کاملا کمدی است، نه تماماً اکشن و جنایی؛ بلکه از هرکدام چیزی در خود دارد. سیانفرانس هم تصمیم گرفته بر احساسی‌ترین بخش ماجرا، یعنی رابطه‌ی جفری/جان و لی تمرکز کند و موفق شده این مجرم مهربان را در انسانی‌ترین وضعیت خود به تصویر بکشد.

شناسنامه فیلم «مرد پشت‌بامی» (Roofman)

کارگردان: درک سیانفرانس

نویسنده: درک سیانفرانس، کرت گان

بازیگران: چنینگ تیتوم، کرستن دانست، پیتر دینکلیج، جو، بن مندلسون، لکیث استنفیلد، جونو تمپل

محصول: ۲۰۲۵، ایالات متحده

امتیاز سایت IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰

امتیاز فیلم در سایت راتن تومیتوز:  ۸۸٪

خلاصه داستان: جفری منچستر، ارتشی سابق، نمی‌تواند با خانواده‌اش ارتباط بگیرد. او برای تأمین فرزندانش به دزدی از مک‌دونالدهای مختلف رو می‌آورد. پس از دستگیر و محکوم شدن به ۴۵سال زندان، جفری از زندان فرار کرده و در شارلوت کارولینای شمالی در فروشگاه اسباب‌بازی فروشی پنهان می‌شود که هنوز خودش نمی‌داند تا شش ماه آینده را در آن خواهد گذراند…

فیلم مرد پشت‌بامی,جدیدترین فیلم های سینمایی

  • 12
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش