دوشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۷:۳۲ - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۵۴۰۴
هنرهای تجسمی

هادی فراهانی:

حرف دل خودم را به تصویر می‌کشم

اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی
هنرمند ایرانی ساکن کاناداست که سال‌ها برای معتبرترین روزنامه‌های جهان مثل «وال استریت ژورنال»، «نیویورک تایمز»، «لس آنجلس تایمز»، «اینترنشنال هرالد تریبون» و غیره تصویرسازی کرده است. او بعد از بیش از ۲۰سال فعالیت مستمر در خارج از ایران، با رجوع به سال‌های آغازین فعالیت اش در عرصه هنر مسیر تازه ای را در فعالیت‌های هنری خودگشوده و تجربه ای متفاوت را در مدیای نقاشی رقم زده است. او معتقد است که جذابیت این نمایشگاه آن است که در نقاشی‌ها حرف دل خود را زده و بر خلاف سال‌های همکاری اش با مطبوعات سفارش دیگران را به تصویر نکشیده است. 

در ادامه، گفتگوی هنرآنلاین با این هنرمند به بهانه برگزاری نمایشگاه "صورتش بیرون و معنی‌اش اندرون" در گالری گلستان را بخوانید. 

 

** آقای فراهانی! رزومه کاری شما رزومه پرباری است که می‌شود در خصوص بخش‌های مختلف آن صحبت کرد. شما پیشتر تصویرگر یک سری از مطبوعات مطرح جهانی از جمله «نیویورک تایمز»، «لس آنجلس تایمز»، «اینترنشنال هرالد تریبون» و غیره بوده‌اید و بیشتر در این زمینه فعالیت کرده‌اید. اما نمایشگاهی که اکنون در گالری گلستان برپا کرده‌اید، تفاوت عمده‌ای با روند کاری گذشته‌تان دارد. چه اتفاقی افتاد که وارد این مسیر هنری شدید و چه شد که تصویرگری در مطبوعات را کنار گذاشته و به سراغ برپایی یک نمایش نقاشی در تهران آمدید؟ 

من در شروع گفتگو اشاره کوچکی به آغاز تحصیلات هنری‌ام می‌کنم؛ زمانی که در هنرستان هنرهای تجسمی‌پسران تهران آغاز به تحصیل کردم، متوجه شدم که برای نخستین بار در زندگی‌ام، آنچه که تا آن روز صرفا به آن به عنوان سرگرمی‌و دلمشغولی شخصی خودم پرداخته بودم، به اولویت اول و هدف اصلی تحصیلاتم تبدیل شده بود. در سالهای نوجوانی و هنگام شکل‌گیری شخصیت و هویت اجتماعی، دانش اینکه آموختن و پرداختن به هنر پدیده‌ای بسیار جدی است و می‌توان به آن به شکل آکادمیک نگاه کرد قدم بسیار بزرگی در مسیر کار هنری‌ام بود. در همان سالها از جلوی دانشگاه تهران به کتابی از آثار آقای کامبیز درم‌بخش برخوردم و با دیدن آن کتاب متوجه شدم که کار طنز تصویری هم یک حرفه کاملاً مشخص و مجزست.

 

از آنجا که به‌طور خودجوش کار طنز را خیلی دوست داشتم، متوجه شدم که شیوه‌ برخورد آقای درم‌بخش در زمینه طنز برایم کاملا آشنا و ملموس است و دیری نگذشت که با الهام از کارهای ایشان، برای خودم شروع به کشیدن کارتون کردم. آقای احمد امین‌نظر که در آن روزها یکی از معلم‌های من در هنرستان بود، با دیدن آن طراحی‌ها مرا به ادامه‌ جدی این کار تشویق کرد و در همان زمان، یکی دیگر از معلم‌های هنرستان به من پیشنهاد کرد که مجموعه‌ طراحی‌هایم را به سردبیر مجله سروش هفتگی نشان بدهم. این کار را انجام دادم و به فاصله بسیار کوتاهی در مجله سروش مشغول به‌کار شده و وارد دنیای مطبوعات شدم. یکی از طرح‌هایی که در کتاب آقای درم‌بخش بیش از همه روی من اثر گذاشت طرحی بود که در آن از مینیاتور استفاده شده بود.

 

زیبایی این ترکیب و عمق پیام آن به‌قدری برای من جذاب بود که شروع به کشیدن طرح‌های زیادی با این تم کردم. چندی بعد مجموعه‌ این طرح‌ها در موزه‌ هنرهای معاصر تهران به عنوان اولین نمایشگاه انفرادی من به‌نمایش درآمد. آقای کامبیز درم‌بخش و شادروان اردشیر محصص هر دو در زمینه تلفیق طنز و هویت ملی و فرهنگی، خدمات بزرگی به جامعه هنری ایران کرده‌اند و من شخصا آغاز رشد حرفه‌ای خود را مدیون این دو هنرمند بزرگ هستم. پس از نمایشگاه در موزه هنرهای معاصر دو نمایشگاه نیز در گالری گلستان برگزار کردم و از آن پس و تا زمانی که به کانادا نقل مکان کنم، به طور مستمر در ایران در زمینه طراحی طنز و کارتون، چه در مطبوعات و چه در نمایشگاه‌ها فعال بودم. پس از مهاجرت به کانادا، از آنجا ‌که نمی‌خواستم روابط حرفه‌ای گذشته‌ام در تلاش برای پیدا کردن مسیرهای جدید، مرا کُند و ایستا کند.

 

به صورت هوشیارانه و عامدانه تمام روابط کاری‌ام در ایران را قطع کردم. بدین شکل، تنها راهی که داشتم، حرکت رو به جلو بود. ذهنیت من این بود که اگر در زمینه‌ حرفه‌ای جای بازگشت به ایران را بگذارم، ممکن است در زمان دشواری دچار سستی شوم و به ایران برگردم. این پیش بینی کاملا درست بود و سختی‌های بی شماری که زندگی در غربت در مسیر یک مهاجر، آن هم یک هنرمند مهاجر قرار می‌دهد به‌سادگی می‌توانست مرا از ادامه‌ راه مایوس کند. پس از مهاجرت، برای تسریع در پیشرفت حرفه‌ای‌ کارم، ترجیح دادم که بیشتر روی تصویرگری مطبوعاتی و ژورنالیستی تمرکز کنم. این دیسیپلین به من کمک کرد که در زمان نسبتا کوتاهی بتوانم با روزنامه‌ها و نشریات معتبر همکاری کنم. در سال ۱۳۸۷ حاصل تجربیات حرفه‌ای این سالها را به صورت نمایشگاهی از آثار منتشر شده‌ام در مطبوعات غربی در خانه هنرمندان به نمایش گذاشتم.

برگزاری این نمایشگاه به دنبال سه منظور بود؛ نخستین و آشکارترین آنها، نمایش آثارم به مخاطبین ایرانی بود و کسانی که در جریان فعالیتهای حرفه‌ای من در خارج از ایران نبودند. پس از آن، آشنایی مجدد خود من با فضای هنری و فرهنگی ایران، و در پایان با هدف اینکه این نمایشگاه بشکلی فصل آخر تجربه چندین ساله مطبوعاتی‌ام و آغاز دوباره‌ی فعالیتهای هنری من بصورت آزاد باشد. البته در روند این حرکت چند سالی وقفه افتاد تا ۱۵ اردیبهشت امسال که سرانجام فرصت کردم مجموعه‌ای از کارهای جدیدم را به صورت مستقل در گالری گلستان به نمایش بگذارم و با وجود این وقفه چند ساله، این نمایشگاه در واقع ادامه همان مسیر است. از آنجا که در تمام آثار این نمایشگاه از اشعار مولانا بهره برده‌ام، در اینجا هم بجاست که از کلام ایشان استفاده کنم که فرمودند: «مدتی این مثنوی تاخیر شد/ مهلتی بایست تا خون شیر شد.»

 

** در تصویرگری مطبوعاتی مسئله اصلی سرعت انتقال پیام است که باید در اولویت قرار بگیرد. در نتیجه در این کار بیشتر تصویرهای ساده دیده می‌شود که البته می‌تواند در عین حال پیچیدگی‌های خاص خودش را هم داشته باشد. در آثار شما هم این سادگی وجود دارد که بیشتر جنبه نمادین دارد. سادگی و نمادین بودن آثارتان ذاتی است یا بر اساس یک ایده در ذهن‌تان شکل می‌گیرد؟

این سادگی و نمادین بودن درواقع شیوه‌ برخوردی است که من بصورت هوشیارانه از آن در طراحی‌هایم بهره جسته‌ام. از آنجایی که هر مدیوم و رسانه‌ای چارچوب و ویژگی‌های خاص خود را دارد، شناخت و استفاده هوشیارانه از این ویژگی‌ها به انتقال بهتر پیام و در نهایت به ایجاد رابطه‌ بهتر میان پدیدآورنده یک اثر هنری، خود اثر هنری و مخاطب آن می‌شود. باور من این است که این شیوه‌ برخورد در تمام شاخه‌های هنری کاربرد دارد و مطبوعات نیز که به نوعی از ترکیب شاخه‌های گوناگون هنری مانند ادبیات، عکاسی، گرافیک و تصویرگری تشکیل شده از این قاعده مستثنی نیست. فضای محدود، نیاز به سرعت در انتقال پیام یک مطلب در حین رعایت ویژگی‌های زیباشناسانه‌ و کاربردی رسانه‌ مطبوعات چارچوبی است که با درک و شناخت آن می‌توان تصاویر اثرگذار و بیاد ماندنی بوجود آورد. 

 

** در تصویرگری مطبوعاتی، مفهوم جزو لاینفک کار است که در مورد آن دو مسئله اهمیت پیدا دارد؛ یکی مسئله ایده‌ هنرمند و دیگری مسئله تکنیک او که می‌تواند تبدیل به امضا و شیوه بیان هنرمند شود. به‌نظر شما در همچنین کاری، ایده هنری بر تکنیک ارجحیت دارد یا این دو با هم در یک هم‌پوشانی قرار دارند؟ 

به نظر من ایده و اجرا، چه در تصویرگری و چه در هر شاخه از فعالیت‌های هنری به یک اندازه اهمیت دارند و نابرابری بین این دو به ضعیف شدن و کم اثر بودن و در نهایت به زودگذر بودن عمر یک اثر هنری منجر می‌شود. اگر بپذیریم که هدف تولید یک اثر هنری و یک محصول فرهنگی رشد و اعتلای فکر و ذهن مخاطب آن است، می‌توان آنرا به‌شکلی به غذای روح تشبیه کرد و همانطور که در خوراک جسم، بهترین غذا آن است که در عین لذیذ بودن، نیازهای بدن را تامین کند و تندرستی به ارمغان آورد، یک اثر هنری و محصول فرهنگی نیز باید در ضمن انتقال یک ایده و مفهوم عمیق، اجرای ماهرانه داشته باشد. کاریکاتور و یا تصویرسازی مطبوعاتی در عین حال که قابل لمس است، اما گاه از آشنایی زیاد، برای مخاطب ناآشنا می‌شود. 

 

اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

** این قابلیت به طور ذاتی در خود مدیوم وجود دارد یا تسلط و ایده‌ هنرمندان باعث به وجود آمدن چنین اتفاقی می‌شود؟

در اینجا هم به نظرم این منحصر به تصویرگری مطبوعاتی نیست و در دیگر بخشهای هنر نیز اتفاقی است که به شکل آگاهانه‌ و از سوی هنرمند رخ می‌دهد. استفاده از نمادهای ساده و آشنا برای انتقال مفاهیم و معانی پیچیده و عمیق شیوه‌ برخوردی است که در دنیای هنر و ادبیات از آن به بهترین شکل استفاده شده است و در گنجینه‌ هنر و ادبیات کشورمان نمونه‌های بی نظیری از چنین شیوه‌ برخورد وجود دارد که همه‌ ما با آن آشناییم و از آن بهره برده‌ایم. 

 

** در مورد عنوان نمایشگاه‌تان در گالری گلستان توضیح دهید و بگویید که در آثارتان در این نمایشگاه هم از همان رویکرد طنازانه‌ای که در تصویرسازی به کار می‌بردید استفاده کردید یا این آثار به تجربه‌های قبلی‌تان وابسته نیست؟ 

عنوان نمایشگاه من «صورتش بیرون و معنیش اندرون» است که مصراع نخست این بیت از اشعار مثنوی مولاناست: «صورتش بیرون و معنیش اندرون، معنیِ معشوقِ جان در رگ چو خون.»

 

برداشت من از این بیت و بخصوص مصراع نخست آن این است که چهره ظاهری آنچه در پیرامون ماست، دریچه‌ای است برای درک مفاهیم درونی دنیایی که در آن هستیم و گاه میان این نمای بیرونی و معنای درونی آن تفاوتی شگرف وجود دارد. هویت، درون نگری و خود شناسی، چه در ابعاد شخصی و چه در بستر فرهنگی و تاریخی آن دغدغه‌ همیشگی من و موضوع نمایشگاه‌های پیشین من بوده است و طبیعی است که موضوع این نمایشگاه هم در راستای همان اندیشه و بارور شده از تجربه‌های پیشین من باشد. این در مورد نگرشی که شما آنرا رویکرد طنازانه نامیدید نیز صدق می‌کند، زیرا همانطور که در آغاز گفتگو اشاره کردم، نگاه طنزاندیشانه از همان ابتدا بصورت خودجوش در من وجود داشت و باز طبیعی است که این نگاه نیز در گستره‌ تجربیات حرفه‌ای و هنری من، از جمله این نمایشگاه حضور داشته باشد. 

 

** در آثارتان از المان‌های قاجاری استفاده کرده‌اید که به نظرم شکل دکوراتیو دارد و بیشتر از آنکه بخواهد در پی ایجاد مفهوم باشد، به جذابیت‌های بصری آثار می‌افزاید. نظر خودتان در این مورد چیست؟ 

باید بگویم استفاده از تصاویر و نمادهای دوران قاجار در آثارم، هم جنبه دکوراتیو دارد و هم به صورت نمادین و در پی ایجاد مفهوم است. منتهی این مفهوم در راستای هویت و درون نگریست و کوچکترین ارتباطی به وجهه‌ سیاسی و تاریخیِ خودِ سلسله‌ قاجار ندارد. باور من اینست که دوره‌ قاجار آخرین دوران تاریخی ایران است که در آن هویت و زیبایی‌شناسی که می‌شود آنرا ایرانی قلمداد کرد به وضوح در همه چیز دیده می‌شود. حتی زمانی که با عناصر غربی ترکیب شده باشد. پیشتر اشاره کردم که به عنوان یک هنرمند، مسئله هویت دغدغه همیشگی من بوده است و در واقع احساس می‌کنم که نه تنها من، بلکه مسئله هویت بزرگترین دغدغه‌ ما ایرانیان است. استفاده از تم قاجاری در آثار هنری اتفاق جدیدی نیست و هنرمندان بیشماری در ایران به شیوه‌های مختلف از تم قاجار در آثارشان استفاده کرده‌اند. شادروان اردشیر محصص بیش از پنجاه سال پیش به زیباترین شکل نمادهای قاجاری را در طراحی‌هایش وارد کرد. من نیز به سهم خودم تلاش کرده‌ام با نگاه خاص خودم و با ترکیب این تم با نمادهای پزشکی و آناتومی، مفهوم هوبت را بشیوه‌ی منحصر بفرد و بیاد ماندنی در آثارم بنمایش بگذارم. آثاری که در آنها هم بار مفهومی‌و هم زیبایی بصری حضوری پررنگ داشته باشند. 

 

** تعداد آثارتان در نمایشگاه گالری گلستان چند اثر است؟ 

۱۴ اثر در اندازه‌های بزرگ و کوچ. 

 

** مصراعی که از مثنوی مولوی برای نام نمایشگاه‌تان انتخاب کرده‌اید هم به جنس هویت بر می‌گردد؟ 

بله. اصلا دلیل انتخاب این مصراع برای نام نمایشگاهم تاکید بر اهمیت موضوع هویت در نقاشی‌هایم بود.

 

اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

** به نظر می‌آید که شما خیلی تحت تاثیر ادبیات هستید و در آثارتان عناصر و تمام شکل‌های هویتی موجود در ادبیات را حفظ کرده‌اید...

گمان نمی‌کنم هیچ فرد ایرانی وجود داشته باشد که تحت تاثیر ادبیات نباشد. حضور ادبیات در جای جای زندگی هر ایرانی به قدری قوی است که حتی سالیان دراز زندگی دور از ایران این حضور را کمرنگ نمی‌کند. و این به ویژه در مورد کسانی که در فضای فرهنگی و هنری فعالیت می‌کنند چشمگیرتر است. منظور از حضور ادبیات در زندگی، داشتن دیوان حافظ بر سر تاقچه نیست. بلکه شیوه نگاه به دنیا و ظرافت و نکته‌بینی در درک مفاهیم عمیق زندگی است. من نیز از این ویژگی مستثنی نیستم. 

 

** اکنون که پس از چند سال یک نمایشگاه نقاشی برپا کرده‌اید، تصمیم دارید که این کار را همچنان ادامه دهید؟ 

بله. با شور و انرژی زیاد و به یاری خداوند تصمیم دارم این مسیر را بصورت گسترده و مستمر ادامه دهم. مدتی زمان لازم بود تا هم شرایط عاطفی و ذهنی و هم فضای مناسب برای این حرکت مهیا شود و احساس می‌کنم اکنون آن زمان فرا رسیده است.

 

** به برپایی نمایشگاهی از همین مجموعه جدیدتان در خارج از کشور فکر نکرده‌اید؟ 

چرا که نه؟ یکی از پیامدهای طبیعی گسترش فعالیت‌های هنری، تلاش در‌ برگزاری نمایشگاه در خارج از کشور است و چنین فرصتی بسیار عالی خواهد بود. 

 

** تفاوت عمده بین نقاشی و تصویرگری برای شما در کجا شکل می‌گیرد؟ 

صرف نظر از تفاوتهای بنیادی و ساختاری میان نقاشی و تصویرگری، یکی از نکات برجسته‌ای که در نظر من این دو حرفه را از هم جدا می‌کند، پایبندی و وابستگی تصویرگری به یک متن یا داستان و تعهد مشخص هنرمند تصویرگر به انتقال پیام و مفهوم آن متن و داستان است؛ و این در مقابلِ استقلال یک اثر نقاشی و وابسته نبودن یک هنرمند نقاش به چارچوب‌ها و ساختارهای روایی‌است. در همین راستا، یکی از جذابیت‌های نمایشگاه جدیدم برای خود من این است که پس از سال‌ها این فرصت را یافتم تا حرف دل خودم را به تصویر بکشم، نه سفارش دیگران را.

 

 

 

 

  • 9
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش