دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۳۵ - ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۷۳۰۳
هنرهای تجسمی

گفتگو با محمد حسن‌زاده و احمد مرادی درباره نمایشگاه «ایکس – زیست»

رسانه‌ها مصائب پناه‌جویان را به تصاویر کاهش داده‌اند

اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

 «ایکس – زیست» تمرکز بر موضوع مهاجرت و هویت مهاجران و نیز طرح موضوع شگفت‌انگیز حافظه دریا‌ها و اقیانوس‌ها، به‌عنوان یک واقعه‌نگار آن هم با نگاهی آوانگارد است. موضوع مهاجرت انسان از ابتدای خلقت دغدغه بشر بوده و هست. مهاجرت برای رسیدن به نقطه امن، اما مهاجرت تنها در جهان ماده تعریف نمی‌شود، مهاجرت به اعماق ناخودآگاه روح و ذهن که به قول فیلسوف انگلیسی تامس مور «یوتوپیای ذهن» نام دارد، تعریف می‌شود. همان جان‌پناه امن که رسیدن به آزادی بی‌قیدوشرط را نوید می‌دهد به شرطی که بر خود و اعصار درونش متمرکز باشد و از تاریکی‌های سیاه‌چاله‌های ذهن برون‌ آید، انسان در یوتوپیا به سعادت و آرامش روحی می‌رسد و همه نیاز‌های آدمی در آنجا پاسخ داده می‌شود، جايی که در آن عدالت و شرافت موجب حفظ کرامت انسانی می‌شود و انسان از دیرباز تا امروز در جست‌وجوی آن دست به مهاجرت می‌زند، غافل از اینکه سرانجامی شوم و نافرجام در انتظار اوست. اما از نگاهی آوانگارد و به دور از سطحی‌نگری که در این نمایشگاه از زوایایی متفاوت به آن پرداخته شده است، کشمکش‌های روزمره پناه‌جویان برای ورود به کشورهای غربی است که موجب امنیت‌سازی و استحکام بی‌سابقه مرزهای دنیای غرب شده است. بررسی فناوری‌های کنترل مرزی به ما این امکان را می‌دهد تا به عمق بحران و وضعیت حاد امنیتی‌سازی مرزها و قلمروها پی ببریم. سایه‌های تصاویر ایکس - زیست ما را بر آن می‌دارند تا درباره لایتناهی انزوا و تنهایی، مرگ محسوسات و فقدان روابط زمینی مناسب برای همه، حتی کسانی که نهان را فاش می‌کنند، تأمل کنیم، چراکه آنها نیز، خود در سایه عجز و ناتوانی بشری و طبیعت پنهان هستند. نمایشگاه «ایکس – زیست» که تا دوم تیر در گالری Ag برقرار است، ما را به دنیایی فراتر از تعاریف بشری دعوت می‌کند که حاصل تلاش بی‌وقفه محمد حسن‌زاده، فارغ‌التحصیل هنرهای تصویری از دانشکده هنرهای زیبا و احمد مرادی، دانشجوی مردم‌شناسی دانشگاه منچستر در دو سال گذشته است؛ به همین بهانه پای صحبت‌های این دو هنرمند نشسته‌ایم:

 

 

  دلیل اینکه در این برهه از زمان مقوله پناهندگی را به‌عنوان موضوع نمایشگاه خود انتخاب کرده‌اید، چیست؟ درباره تبار‌شناسی پناهندگی توضیح دهید؟

احمد مرادی: واقعیت امر این است که پدیده مهاجرت، برای ما در نگاه اول یک تجربه شخصی بود. سال‌هاست که نسل جوان کشور ما درگیر این موضوع و بحث مهاجرت پای ثابت گفت‌وگو‌ها شده است. اما موضوع مهاجرت زمانی برای ما اهمیت بیشتری پیدا کرد که من با سیل پناه‌جویان در مجارستان مواجه شدم و سیاست بازدارنده دولت‌های غربی وجه دیگری از مهاجرت را در ذهن ما شکل داد. تجربه کارکردن با پناه‌جویان فرصتی را به وجود آورد تا از نزدیک با مشکلات مهاجرت آشنا شوم. اما نکته‌ای که وجود داشت این بود که از چه زاویه‌ای به بحران مهاجرت فکر کنیم و اثری را درباره این موضوع ارائه دهیم. گفت‌وگو با پناه‌جویان در مجارستان جرقه اولیه بود و بعد از تحقیق‌های زیاد و گفت‌وگو‌های طولانی به این نتیجه رسیدیم که اثر ما باید از بازنمایی رسانه‌ای پدیده مهاجرت فاصله داشته باشد. از آنجا که رسانه‌ها تمایل زیادی به قربانی‌نشان‌دادن مهاجران داشتند، تلاش ما این بود که زاویه‌ای کاملا مجزا از این روند رسانه‌ای انتخاب کنیم که تصمیم نهایی این بود که تصور کنیم چگونه مرزبان‌ها و دانشمندان به مهاجرت نگاه می‌کنند. یعنی زاویه دیدی که بیشتر در پی نشان‌دادن نگاه قدرت به این موضوع است تا قربانی‌نشان‌دادن پناه‌جویان.

 

درباره تبارشناسی واژه پناهندگی باید بگویم که این کلمه در عهد عتیق برای سفر جمعی یهودیان به کار گرفته شده است. اما در جهان معاصر واژه‌های پناه‌جو و پناهندگی بعد از جنگ جهانی دوم و مهاجرت دسته‌جمعی مردم اروپای شرقی مصطلح شد و کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان UNHCR برای سازمان‌دهی به این موج عظیم مهاجرت شکل گرفت. نکته تلخ این موضوع این است که کشورهای اروپای شرقی به‌خصوص مجارستان بیشترین تعداد پناه‌جویان را در سال‌های جنگ و بعد از آن داشتند و امروزه همین کشور در صف مقدم بستن مرز‌های کشور‌های اروپایی به روی پناه‌جویان است.

 

  نگاه متفاوت شما در این نمایشگاه جسارتی وصف‌نشدنی در وجود یک هنرمند دغدغه‌مند را نشان می‌دهد، این از چه چیز نشئت می‌گیرد؟ و ایکس - زیست به چه معناست؟

محمد حسن‌زاده: ما در کارمان تا حدی به گونه‌ای ایده‌آلیسم معتقد هستیم. به همین دلیل است که پروژه‌های ما حداقل دو تا سه سال طول می‌کشد. برای مثال ما درگیر پروژه‌ای بسیار بزرگ‌تر با موضوع «نفت» هستیم. این پروژه تاکنون چهار سال به طول انجامیده است. ما وقتی ایده مهاجرت را شروع کردیم زمان زیادی طول کشید که به ایده مسیرها برسیم و بعد از آن تقسیم مسیرهای مهاجرت از راه زمین و دریا. من اعتقاد دارم ایده اصلی، اولیه، الهام یا هرچه اسمش را بگذاریم، گام اول اثر هنری محسوب می‌شود و اثر در فرایند ته‌نشین‌شدن ایده و مدام با پروژه کلنجاررفتن به دست می‌آید. برای توضیح اسم پروژه، به بیان خیلی ساده، ايكس ـ زیست، از زیست مجهول انسان در این مسیرها حرف می‌زند. یعنی زندگی انسان‌هایی که مجهول و ناشناخته است و در طول مسیر آنها هیچ هویتی را با خود حمل نمی‌کنند به جز گونه خودشان که آن نیز چیزی جز انسان‌بودنشان نیست. دلیل دیگر انتخاب این عنوان این است که x اشاره‌ای دارد بهRay- X که زیباشناسی اصلی اثر ما از آن نشئت گرفته است.

 

  درباره روند شکل‌گیری این نمایشگاه بفرمایید و رابطه مهاجرت، بی‌هویتی و ازخود‌بیگانگی مفاهیمی را که در مواجهه ابتدایی با آثارتان تحلیل می‌شود، توصیف کنید؟

محمد حسن‌زاده: درباره شکل‌گیری نمایشگاه، در سال‌های اخیر شاهد افزایش مهاجرت دوستان زیادی بوده‌ام که البته دلایلش متنوع است، اما آنچه حقیقت دارد، این است که کشور ما کشوری با سرانه مهاجرت بالا در میان قشر نخبه و دانشگاهی است. این برای ما یک‌جور محور بود. البته شکل‌گیری ایده مهاجرت برای ما ربطی به بحران‌ها و فجایع اخیر در خاورمیانه نداشت. همچنین درباره بخش دوم سؤالتان باید بگویم مفاهیمی مانند هویت و ازخودبیگانگی که شما به آن اشاره کردید، برای ما در این پروژه خودش را به شکلی دیگر نشان می‌داد. واقعیت این است که مهاجرها در هر کشوری تقریبا با یک مشکل اصلی روبه‌رو هستند؛ دیده‌شدن و دیده‌نشدن. به عبارتی آنها در کشور خودشان دیده نمی‌شوند و این‌طور احساس می‌کنند که باید دست به یک مهاجرت غیرقانونی بزنند. در هنگام عبور از مرزها سعی می‌کنند دیده نشوند تا به سلامت عبور کنند و سرانجام وقتی به کشورهای موردنظرشان می‌رسند، داستان غم‌انگیز دیده‌شدن و دیده‌نشدنشان دوباره شروع می‌شود.

 

  در بخشی از نمایشگاه شما می‌بینیم که تلفیق بسیار هیجان‌انگیزی از علم و هنر را به تماشا گذاشته‌اید؛ یعنی تصاویری از مرجان‌های دریایی (حافظه دریا)، استنباط باریم‌ها، این ترکیب جذاب هنر، علم و تکنولوژی را با چه زمینه‌ای به نتیجه رساندید؟

محمد حسن‌زاده: واقعیت امر این است که بخشی از کار ما جست‌وجو در باب کشف زیبایی‌شناسی داده‌هاست. ما در جهانی زندگی می‌کنیم که هر لحظه با تولید انبوهی از داده‌ها روبه‌رو هستیم و این واقعیت سیاسی - اقتصادی جهان سرمایه‌داری در روزگار ماست. ما وقتی با موضوع مهاجرت روبه‌رو هستیم، درواقع با مجموع قوانینی از منع سفر به کشورهای اروپایی پیشرفته روبه‌رو می‌شویم که به وسیله تکنولوژی دست‌ساخت خود این دوستان اروپایی اجرائی می‌شوند. هدف اصلی ما این بود که چگونه می‌شود از زاویه دید قدرت به موضوع بپردازیم. یعنی تصویری که آنها از مهاجرت دارند، چیست و به چه شکلی به موضوع نگاه می‌کنند. در واقع ما در بخش زمینی زود به نتیجه رسیدیم. اما در بخش دریایی سؤال ما این بود که به چه شکل می‌توانیم وضعیت مهاجران در دریا را ثبت کنیم. در این برهه رو به علم آوردیم و جست‌وجوی خودمان را روی مرجان‌های دریایی متمرکز کردیم. اشاره به این نکته ضروری است که از نظر ما علم، تکنولوژی و هنر هیچ‌وقت از هم جدا نبوده‌اند. می‌توان به پیشرفت علم هواشناسی در کارهای ترنر یا می‌توان به علم ترکیب رنگ‌ها در کار امپرسیونیست‌ها در تاریخ هنر اشاره کرد. در کتابی با عنوان «تاریخ هنر زیبا» اثر راسکین، به خوبی به این مسئله پرداخته شده است.

 

  وقتی صحبت از پناهندگی می‌کنیم، تصویری از قلمرو مرزها، انسان، مرگ انسان‌های مظلوم که با دنیایی از آرزو و امید به هر دلیلی تصمیم به مهاجرت گرفته‌اند در ذهن متبادر می‌شود. قبل از اینکه در نمایشگاه حضور پیدا کنم، این تصاویر به ذهنم می‌رسید اما با دیدن دو تابلوی پرمفهوم با نگاه خاص و ایدئولوژیک، تمام جهان‌بینی من به‌عنوان مخاطب به هم ریخت و به نوعی تعاریف ذهنی مخاطب دریچه‌هایش فراسوی ساده‌اندیشی ناشی از تکرار مکررات موضوع پناهندگی باز و با علامت سؤال‌هایی مواجه می‌شود و برای لحظاتی در حالت اجبار خود را به جای مأموران مرز می‌بیند و در مقام دیده‌بان مراقب مرزها به تصاویر می‌نگرد. این نگاه آوانگارد و جسورانه و درعین‌حال دلهره‌آور شما حاصل چه مراحلی از درونیاتتان است و این دغدغه چطور به آفرینش این تابلوی پر از مفاهیم استعاری رسید؟

احمد مرادی: همان‌طور که در ابتدای صحبت گفتم، دغدغه اصلی ما انتخاب زاویه دیدی بود که هرچه بیشتر از بازنمایی رسانه‌ای دور باشد. از نظر ما رسانه‌ها با تکرار تصاویر کلیشه‌ای مصائب پناه‌جویان را به تصاویری کاهش داده‌اند که مخاطب به آنها عادت کرده و هیچ جایی برای تأمل برای آنها باقی نمی‌گذارد. بنابراین تلاش ما در این پروژه این بود که با ارائه موضوع مهاجرت منتها از زاویه دیدی متفاوت جنبه‌های دیگر موضوع را نشان دهیم. باید بگویم که قرار است تا انتهای این نمایشگاه یا کمی دیرتر کتابی چاپ کنیم که در آن این طرز نگاه را بیشتر تحلیل کرده‌ایم. این کتاب مجموعه چند مقاله است که به وسيله استادان مطرحی که بر موضوع مرز و مرزبانان کار کرده‌اند، نوشته شده است.

 

  آثار شما را می‌توان از زوایای متفاوتی بررسی کرد و هر کدام باز به دنیای مفاهیمی عمیق‌تر وارد می‌شوند. برای دستیابی به گستره وسیع مخاطبان به همه جوانب، جامع‌نگرانه پرداخته‌اید، شما این را چطور ارزیابی می‌کنید؟ آیا این نگاه درست است؟

احمد مرادی: همان‌طور که در جواب سؤال قبلی گفتم، دقیقا تلاش ما همین بوده که فضای تأملی بیشتری را به وجود آوریم. امید ما این است که مخاطبان بتوانند به پناه‌جو و موضوع پناهندگی عمیق‌تر نگاه و فکر کنند. نکته‌ای که من فکر می‌کنم در اینجا حائزاهمیت است این است که نشان دهیم در پدیده مهاجرت، سازمان‌های بین‌المللی و ملی، مرزبانان و تعداد بیشماری افراد دخیل هستند که در اکثر موارد در تحلیل‌ها یا آثار هنری حضوری ندارند. به همین دلیل بود که ما از مرجان‌ها در این اثر استفاده کردیم، چراکه معتقدیم مجوعه‌ای از عوامل و دانش‌های گوناگون به پدیده مهاجرت شکل داده‌اند.  مسئله مهم دیگر نقش تکنولوژی و فناوری‌های نوین است که جهان ما را به جای متفاوتی تبدیل کرده است. از سویی دیگر، از آغاز ظهور علم مدرن، تکنولوژی در خدمت قدرت بوده و این امر در حوزه‌های امنیتی بیشتر مشهود بوده است. در آثار این نمایشگاه تکنولوژی در مرزها اهمیت خاصی دارد و تمرکز این آثار نشان‌دادن درهم‌تنیدگی تکنولوژی و هنر است. شاید این هم به نوعی دلیلی باشد تا توجه مخاطب به حوزه تکنولوژی و تأثیر آن بر زندگی ما معطوف شود.

 

sharghdaily.ir
  • 14
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش