چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴
۲۲:۳۵ - ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۷۰۶
فستیوال ها و جشنواره های هنری

سفر پر پیچ و خم نیکول کیدمن تا کسب عنوان ملکه کن

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره,نیکول کیدمن

او نقش یک زن سوء استفاده گر بلوند را بازی کرده، یک پرنسس آمریکایی شده و حسابی لارس فون تریه را اذیت کرده است. اما به نظر می رسد سال ۲۰۱۷ بتواند بهترین سال نیکول کیدمن تا به حال در فستیوال فیلم کن باشد.

 

به گزارش بانی فیلم به نقل از گاردین، هشتگ های رسمی فستیوال فیلم کن امسال برای توییتر #کن۲۰۱۷ و #کن۷۰ هستند، اما شاید بهتر است #فستیوال نیکول و #جشن نیکول باشند. چون نیکول کیدمن آمده که برتری خودش را ثابت کند و چهار ورودی در بخش انتخاب های رسمی فستیوال دارد. با آن اندام قدبلند و بلوند خود، او بالاتر از بیشتر مردان خندانی که روی فرش قرمز هستند قرار دارد و قرار است یکی از چهره های ثابت کن باشد.

 

کیدمن در فصل دوم سریال «بالای دریاچه» جین کمپیون بازی می کند که فستیوال کن آن را به عنوان بخشی از سیاست جدیدش به نمایش می گذارد که مبتنی بر قبول کردن سریال های تلویزیونی درجه یک است. او نقش یک مادر استرالیایی به نام جولیا را بازی می کند که داستانش در هم تنیده با داستان شخصیت کارآگاه رابین گریفین با بازی الیزابت ماس است. در پروژه «چطور در مهمانی ها با دخترها صحبت کنیم» ساخته جان کامرون میچل که با اقتباس از داستان کوتاه نیل گایمن ساخته شده، او نقش یک سرمایه گذار پر زرق و برق فشن و موسیقی را بازی می کند که به شخصیت مرموز ال فنینگ به عنوان یک شاگرد احتمالی نگاه می کند.

 

او در فیلم «اغواشدگان» سوفیا کاپولا هم هست، فیلم جنگ داخلی ایالات متحده که با اقتباس از رمان توماس کالینان ساخته شده و پیش از این در سال ۱۹۷۱ توسط دان سیگل با نقش افرینی کلینت ایستوود فیلمبرداری شده بود. کیدمن نقش مارتا فارنزورت را بازی می کند که رییس یک مدرسه دخترانه در ویرجینیا است که یک سرباز زخمی با بازی کالین فارل را قبول می کند و این سرباز برای احساسات دانش آموزان مدرسه مشکلات زیادی به وجود می آورد. در آخر که شاید هم از همه هیجان انگیزتر باشد، او در «کشتن یک گوزن مقدس» ساخته کارگردان یونانی یورگوس لانتیموس است. کیدمن نقش همسر یک جراح فوق العاده را دوباره مقابل فارل بازی می کند که یک رابطه نابودکننده با پسری جوان شکل می دهد.

 

می توان الگویی را در تمام این نقش آفرینی ها دید. کیدمن می تواند یک قدم با اکشن اصلی فیلم در این درام ها فاصله داشته باشد و در عین حال استعداد خود را برای بازی کردن نقش شصخیت های عجیب و غریب و مکمل را نشان بدهد. شاید. یا شاید هم کاملا در تمام چیزهایی که بازی می کند تمام توجه ها را به خود جلب کند. دلیلش هم این است که همینطور که سن او بالاتر رفته، تصویر او هم شکل بهتری گرفته و ابهت بیشتری پیدا کرده است. البته او باید در نقش درست هم انتخاب شود، نقشی که استعداد او برای به نمایش گذاشتن غرور و سردی که در عین حال مخلوط با آسیب پذیری و وقار پرانرژی است را بهینه می کند: همانطور که آلحاندرو آمنابار او را برای داستان ارواح «دیگران» انتخاب کرد، یا جاناتان گلیزر که او را برای داستان مرموز کوبریکی «تولد» برگزید یا حتی خود کوبریک که در آخرین فیلمش «چشم های کاملا بسته» کیدمن را بازی داد.

 

کیدمن از سال ۲۰۰۱ تا به حال رابطه خیلی خوبی با کن داشته، یعنی از وقتی که در فیلم سورآل «مولن روژ!» باز لورمن بازی کرد. در حال حاضر، تحسین و تمجیدها بعد از نقش آفرینی بسیار خوش نقدش در سریال تلویزیونی «دروغ های بزرگ کوچک» بالا گرفته است. همین چند سال پیش بود که در مکالمه با یکی از کارگردانان حاضر در بفتا می شد دید که او بر این باور است که کیدمن در مسیر حرفه ای کاری اش به بن بست خورده و احتمالا فقط نقش های دوم و سوم گیر می آورد و فیلم هایش مستقیم راهی ویدیوی خانگی می شوند چون نام او می تواند در اروپای مرکزی و شرق دور سرمایه بگیرد، یعنی جایی که هنوز هم شناخته شده است. اما نه. حتی ذره ای هم اینطور نشد. کیدمن هنوز هم بزرگ است.

 

برای بازیگران درجه یک، کن معمولا حدود سه روز دوام می آورد و حول محور نمایش رسمی فیلم های شان می چرخد. آن ها مثل بقیه ما انسان های فانی معمولی از طریق ایزی جت وارد فرودگاه نیس نمی شوند و ۴۰ دقیقه سوار اتوبوس نمی شوند که عرق کنند. به جایش، کیدمن با یک هواپیمای گالف استریم وی به خرج استودیو وارد فرودگاه اختصاصی کن می شود که تخصصش جت های شخصی است. بعد از آن هم سوار لیموزین رسمی هتل آنتیب می شود.

 

با این آغاز قابل قبول، او وارد مهمانی های شخصی می شود که افرادی مثل التون جان، لئوناردو دی کاپریو یا پل آلن آن ها را برگزار می کنند. او همچنین قرار است حضوری هم در فرش قرمز داشته باشد که مسلما با دقت ایده آل نظامی برنامه ریزی شده، ماشین رسمی فستیوال او را در لحظه آخر تا لب فرش قرمز می آورد تا به طور اجباری برای دوربین ها ژست بگیرد، و بعد وارد قسمت اصلی می شود که می تواند انتظار داشته باشد بلندگوها نامش را در حال ورود بگویند. (تا چند وقت پیش، فستیوال فقط اسم کارگردان ها را اعلام می کرد.)

 

علاوه بر این ها مصاحبه های متعددی هم با اعضای مختلف رسانه ها هست که شاید تعدادشان آنقدر زیاد نباشد، اما شاید به اندازه ای باشد که تا پایان روز کاری کند او خیلی اطمینان نداشته باشد که همان خاطره ها و جوک های قدیمی را برای روزنامه نگارانی که قیافه های شان یکی است، چند بار تعریف کرده است. و معمولا همینجا تمام می شود. جت جی۵ او را به خانه می برد.

 

اما کیدمن باید همین کار را چهار بار بکند. و بسته به اینکه فیلم های او قرار است طبقه چه برنامه ای به نمایش دربیایند، ممکن است برای تمام فستیوال در کن حضور داشته باشد. باید چهار جلسه پیش از فرش قرمز با استایلیست موهایش داشته باشد و چهار بار هم آرایش کند و لباس بپوشد که هر کدام شان بین دو یا سه ساعت دوام دارند. به طور حتم باید برای هر حضور در فرش قرمز یک لباس متفاوت پوشید؛ این مسئله اصلا مطرح نیست که کسی یک لباس را دو بار بپوشد.

 

علاوه بر آن، مراسم بعد از مهمانی هم چهار برابر می شود. با وجود اینکه حفظ کردن ظاهر می تواند بسیار خسته کننده باشد، کیدمن می تواند روی تاثیر خیره کننده ای که فقط حضورش می تواند داشته باشد، حساب باز کند. حتما یک نمایش تئاتری خواهد بود، اما با این حال، نمایشی است که او باید چهار برابر حالت معمول آن را اجرا کند.

هرکسی که تمام مدت در کن حضور داشته باشد ممکن است دچار از دست رفتن عجیب پرسپکتیو و دیوانگی بشود. کیدمن ممکن است شروع کند به خواندن تمام چیزهایی که رسانه ها و توییتر درباره او می نویسند. این می تواند اعصاب آدم را خرد کند. او سه سال پیش سال سختی را گذراند، وقتی که در فیلم افتضاح «گریس موناکو» نقش پرنسس گریس را بازی کرد که سال ۲۰۱۴ در فستیوال به نمایش درآمد؛ فیلمی که به خاطر نمایش درآمدنش در این فستیوال فقط بدتر به نظر می رسید.

 

این فیلم به طور کامل سبک کیدمن را اشتباه خواند، او را در صحنه های عجیب و یخ زده ای قرار داد که به طور بسیار بدی نوشته شده بودند و کاملا شباهت های ظاهری او با گریس کلی را اشتباه درک کرد و تمام نکات مهم طنز و شرارت را نادیده گرفت. منتقدان هم نگاه خوبی به فیلم نداشتند. سال قبل از آن، کیدمن یکی از اعضای هیات داورانی بود که هدایتش را استیون اسپیلبرگ بر عهده داشت و به طور مداوم اعضای هیات داوران را به قایق شخصی خودش می برد تا فیلم ها را تماشا کنند. آن تجربه خودمانی تری برای او بود.

 

آن رسوایی گریس چه تضادی بود با نقش آفرینی فوق العاده او در فیلم نوآر زیبا و بسیار اشتباه برداشت شده لی دنیلز با عنوان پسر روزنامه فروش در سال ۲۰۱۲٫ کیدمن با شجاعت و بسیار عالی علیه تیپ معمولی خود نقش زن سوء استفاده گر بلوندی را ایفا کرد که با یک قاتل محکوم شده که در ردیف اعدامی ها قرار دارد نامه نویسی می کند. بازی او در آن فیلم نمایشی آتشین از کمدی سیاه بود که البته منتقدان سخت گیرتر آن را درک نکردند.

پیش از آن، در سال ۲۰۰۳، او شخصیت اصلی مرموز در صدر فیلم «داگ ویل» ساخته لارس فون تریه بود که همه را شوکه کرد. آنجا او مجبور بود وظیفه سخت دیپلماتیک سهیم شدن صحنه با فون تریه را در کنفرانس خبری به جان بخرد. وقتی کارگردان شروع کرد به صحبت کردن در مورد اینکه چقدر از آمریکا متنفر است و یک کمپین «آمریکا را آزاد کنید» می خواهد تا با کمپین «عراق را آزاد کنید» مقایسه شود، کیدمن یک سیگار روشن کرد (به این ترتیب قانون سیگار ممنوع را زیر پا گذاشت) و با پانتومیم نشان داده که حوصله اش سر رفته و کاملا فون تریه را از صحنه کنار زد. فون تریه سیگار را دید و غر زد: «نیکول! این کار را نکن! قول دادی!»

 

ستارگان زن بزرگ بسیاری بودند که در گذشته کن را به سلطه خود درآوردند و همچنان هم همین کار را می کنند: روت نگا، ایزابل هوپر، آیشواریا رای، جین فوندا، جولیت بینوش، شارلیز ترون، سلما هایک، اوما تورمن. کیدمن در میان این جمع بلند می ایستد. هر سال، با روحیه ای دمدمی مزاج و شوخ طبعانه، روزنامه نگاران تصمیم می گیرند که چه کسی پادشاه یا ملکه کن آن هاست. من در گذشته کریستن استوارت را نامزد کردم. اما برای سال ۲۰۱۷، کیدمن ممکن است دست پیش را گرفته باشد.

 

فستیوال فیلم کن از روز هفدهم ماه مه آغاز می شود و تا روز بیست و هشتم ادامه دارد.

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 19
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش