یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴
۱۹:۴۲ - ۱۲ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۲۶۹۳
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم «زادبوم» از ابوالحسن داوودی

دغدغه محیط زیستی یا روشنفکری؟!

زادبوم,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
دهمین اثر سینمایی ابوالحسن داوودی که بعد از نزدیک به ده سال به تازگی فرصت نمایش یافته، فیلمی است که بیشتر شیفتگی فیلمساز به ایده مورد نظرش را نشان می دهد تا یک فیلم سینمایی جذاب و تماشاگر پسند از یک کارگردان با تجربه سینمای ایران.

به گزارش بانی فیلم،ایده فیلم که رضا میرکریمی آن را طرح کرده است، درارتباط با بازگشت لاک پشت ها پس از سی سال به وطن و زادبوم اولیه شان هست و این ایده آنقدر برای فیلمساز جذاب بوده که تمرکز و توجه خود را به داستانگویی و شخصیت پردازی از دست داده است و سعی کرده با بیانی نمادین و استعاری به برقراری پیوندی دراماتیک بین طبیعت و انسان بپردازد. فیلم تلاش اصلی خود را نیز برای انجام این مهم انجام داده، ولی آنچه مشخص است این که سینما و فیلم فقط بر پایه ایده جذاب و نوگرایانه و مستندات و پژوهش های دست اول و بکر شکل نمی گیرد و اساس داستانگویی و شخصیت پردازی سمپاتیک است که تماشاگر را به پیگیری و تماشای یک اثر هنری و یک فیلم سینمایی ترغیب می کند.

 

داستان زادبوم، قصه یک خانواده تک افتاده است که هر یک در یک سوی این جهان هستی زندگی می کنند و شرایط مختلف فردی و اجتماعی و گاها سیاسی و فرهنگی علت این جدایی و چند پارگی شده است. مادر و پدر در ایران و دورترین نقطه ممکن از هم در حال گذران زندگی هستند : پدر در تهران مشغول جاه طلبی و قدرت طلبی است و مادر در قشم در تدارک یک کار پژوهشی در رابطه با ذغدغه های زسیت محیطی اش. امیرعلی پسر خانواده در آلمان زندگی می کند و سارا دخترشان در دبی با همسر ایرانی و ثروتمندش زندگی نه چندان مطلوبی را تجربه می کنند.

 

به نظر می رسد حجم داستان و دغدغه هایی که فیلمساز قصد طرح و بسط آن را داشته، آنقدر زیاد است که فیلم طولانی و خسته کننده می نماید و ریتم داستان و گره گشایی و گره افکنی فیلمنامه نیز در زمان مناسب انجام نمی شود. فیلمساز علاوه بر دغدغه مهمی چون خانواده و بنیان آن، قصد پرداختن به مسایلی چون مهاجرت وگذری به زندگی جوانان امروزی و برخی منازعات سیاسی فرهنگی داخل کشور را نیز دارد. به همه این ها داستان مستند و جذاب بازگشت لاک پشت ها به موطن اصلی شان پس از سه دهه و ارتباط تماتیک داستان آن با داستان این خانواده چهار نفر را نیز اضافه کنید. مشخص است که این حجم از مفاهیم مهم و کلیدی به مانند مثل سنگ بزرگ علامت نزدن است می ماند و داوودی که زادبوم را دکترین خود در فیلمسازی عنوان کرده است، مشخصا از این مهم بر نیامده و نتوانسته داستان آدم های قصه اش را به خوبی و بدون درازگویی تعریف و تکمیل کند.

 

آدم های داستان زادبوم عمدتا کاراکترهای غیرسمپات و باور ناپذیری هستند. پدر با بازی مسعود رایگان که در سال های اخیر آلترناتیو اول نقش آدم های مذهبی- سیاسی بالا رتبه شده است، شخصیت مبهم و نپخته ای دارد. او در اوج منازعات و دعواهای سیاسی به طرزی کمیک و غیر باور از حال می رود و همسرش نیز که اساسا با او زندگی نمی کند و دغدغه مسایل سیاسی را ندارد، به طرز کاملا تصادفی وی را از تلویزیون می بیند و پس از سال ها دوری و جدایی به طرز باورنکردنی این زوج به هم می رسند تا بنیان خانوادگی فیلم داوودی دوباره شکل گیرد. نقش مادر را رویا تیموریان ایفا می کند که یک استاد دانشگاه بازنشسته است و عاشق تحقیق و جمع آوری مستندات. او همان مادر کلیشه ای فیلم های اخیر سینمای ایران است که آنقدر درگیر کار شخصی اش شده که فرزندانش را فراموش کرده و در یک جا و بطور اتفاقی و تصادفی به خود می آید و قصد باز آفرینی و احیای خانواده را می کند. امیرعلی با بازی بهرام رادان پسری به ظاهر جسور و سرکش است که هیچ یک از این خصوصیت ها به جز بیان مادرش در شخصیت او مشخص نمی شود و او در حالیکه آلمان زندگی می کند به بهانه یک پروژه تحقیقاتی مشترک با مادرش -که معلوم هم نمی شود که چرا اینقدر او نیز با مادرش در بررسی این موضوع به اشتراک و تفاهم رسیده- باز هم تصادفی با یک دختر جذاب اروپایی آشنا شده و قصد ازدواج با وی را می کند که پس از بازگشت به ایران داستان او و همسر اروپایی اش نیز در پایان مشخص نمی شود. سارا با بازی پگاه اهنگرانی که به بد بازی کردن وی در عمده فیلم های سینمایی عادت کرده ایم و به سختی می توان فیلمی خوب از آهنگرانی در این حجم بالای فعالیت پیدا کرد، نقش دختر این خانواده و خواهر امیر علی را ایفا می کند و ضعیف ترین شخصیت فیلم از نظر شخصیت پردازی و اجرای سینمایی است. تماشاگر هرگز دلیل رفتارهای سارا را متوجه نمی شود. او در سن کم با اصرار پدر راضی به ازدواج با پسر یک مرد سیاسی می شود که بیش از هرچیز قربانی تفاهم سیاسی پدرش و پدر همسرش است. در زمان بستری شدن در بیمارستان متوجه خیانت همسرش و ارتباط با دوست صمیمی اش که قصد مهاجرت به امریکا را دارد می شود و باز در کنار همسرش می ماند و زمان حاملگی دوم و به بهانه تولد نوزاد جدیدشان از همسرش اخاذی می کند و پیشنهاد به نام زدن خانه و شرکت از همسرش را می پذیرد تا به قول خودش دیگر وابسته به هیچ مردی نشود و در انتها به تهران و آغوش مادرش می رسد تا داستان فیلم جفت شود. از طرفی باید شاهد ارتباط دوباره پدر و پسر در قشم و مادر و دختر در تهران باشیم!

 

اگرچه سانسور و در آوردن سکانس های متعدد بخاطر نمایش فیلم و رفع توقفیش، به ریتم و انسجام فیلم لطمه زده و در برخی لحظات فیلم را الکن و ناقص گذاشته است، ولی فیلم زادبوم نیز به خودی خود جذابیت داستاگویی ندارد و مقهور ایده کوتاه و ناب خود شده و از درازگویی های شخصیتی و داتانی نیز نتوانسته رهایی یابد تا فیلمی مهم و پرمحتوا در این سینمای محتوا زده و سطحی نگر امروز ایران باشد.

 

در ارتباط با بحث استعاری و سیاسی بودن زادبوم نیز در هنگام جشنواره و پس از آن نظرات و نقدهای زیادی بیان و منتشر شد و شاید دلیل این توقیف نه ساله نیز همین فیلمنامه پراستعاره و کنایه فیلم باشد. فیلمنامه ای که سیمرغ بلورین بیست و هفنتمین دوره جشنوه فجر را برای فرید مصطفوی و ابولحسن داوودی به ارمغان آورد ولی همچنان که در بندهای بالا گفته شد، فیلمنامه کم نقص و بی اشکالی نبود. سکانس های مربوط به دفتر کاندیدای ریاست جمهوری که با حمله گروهی خاص و تندرو تخریب شد ، سکانس مربوط به برخورد مسعود رایگان با اهالی جزیره که سردبودن خاک را دلیل عدم تولد نوزادان لاک پشت ها می دانند و دیالوگ های پر کنایه ای که به نظر می رسید بیشتر به بحث های اپوزیسیونی نزدیک است تا زیست محیطی، شخصیت مسئول محیط زیست و فرصت طلبی ها و حماقت های توامانش و از همه مهم تر شخصیت پدر از جمله موارد بولد و مهمی است که در فیلم زادبوم محل بحث و جدل رسانه های عمدتا اصولگرا و مخالفان اکران فیلم است. شخصیت پردازی پدر با بازی رایگان اوج نگاه فیلمساز و از طرفی اعتراضات رسانه ای را به همراه داشته است.

 

رایگان شخصی مذهبی و از مسئولین نام است که سابقه جنگ و جبهه دارد، ولی تماما به دنبال قدرت طلبی است و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند . دخترش را به جهت گسترش مناسبات سیاسی و اقتصادی اش به عقد پسر یک فرد متمول و ثروتمند در می آورد ، با پسرش که تا حدی متفاوت و متفاوت با او فکر می کند رابطه اش را قطع کرده و قصد داشته که اراده اش را به او تحمیل کند ، برای فوت مادرش و به جهت به خطر نیفتادن مصالح و منافع شخصی اش حتی برای مراسم او نیز به خارج کشور نرفته است و ارتباطش با پدر پیرش که در آلمان و به سختی گذران زندگی می کند ارتباطی خاموش و منقطع شده است: این ها نمونه های مصداقی از شخصیت پردازی پدر است که بسیار طعنه آمیز و تند مطرح می شود و فارغ از درست و غلط بودن این شخصیت را مهمترین و مورد جدل ترین کاراکتر فیلم زادبوم تبدیل میکند.

 

در نهایت باید زادبوم را فیلمی تاریخ گذشته دانست که دغدغه های خانوادگی اش بخصوص در فیلم هایی چون «خانه ای روی آب» از بهمن فرمان آرا محصول سال ۱۳۸۰و «خیلی دور خیلی نزدیک» ساخته رضامیرکریمی محصول ۱۳۸۳ و چند سال قبل تر از زادبوم مطرح و نمایش داده شده بود . بحث ارتباط تماتیک و دراماتیک پیوند طبیعت و انسان و ارتباط بازگشت لاک پشت ها و مهاجرت آدم های ترک وطن گفته نیز که فیلم بسیار روی آن مانور می دهد ایده جذاب فیلم محسوب می شود که بخوبی به داستان دراماتیزه تبدیل نشده است.

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش