چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۵۹ - ۰۶ تير ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۴۰۱۵۲۸
فیلم و سینمای ایران

کارگردان «دارکوب»: در فيلمسازی به سود خودم فکر نمی‌کنم

بهروز شعيبي,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

بهروز شعيبي از هنرمندان جوان سينماي ايران است كه اول از همه به واسطه بازي‌هاي خوب و روان در فيلم‌هاي ماندگاري همچون «آژانس شيشه‌اي» ابراهيم حاتمي‌كيا يا «طلا ومس» همايون اسعديان و سريال‌هايي نظير «تنهايي ليلا» محمدحسين لطيفي براي مخاطب عام شناخته مي‌شود؛ اما سواي از اين او در بخش كارگرداني هم توانايي و خلاقيت خود را به خوبي بروز داده به طوري كه جايزه بهترين فيلم جشنواره سي‌ويك به فيلم «دهليز» اولين ساخته سينمايي او تعلق گرفت. شعيبي دستي بر سياست هم دارد. او در جريان انتخابات مهم رياست‌جمهوري سال ٩٢ فيلم تبليغاتي محمدباقر قاليباف را كارگرداني كرد.

 

با همه اينها او كارگردان بي‌حاشيه‌اي است؛ زمان اكران فيلم سيانور؛ او با انواع و اقسام اظهارنظرها مواجه شد؛ به خاطر همكاري با محمود رضوي قضاوت‌هاي مختلفي شد، اما خودش را درگير اين حاشيه‌ها نكرد و كار خودش را ادامه داد؛ خودش معتقد است كه به سود خودش در فيلمسازي فكر نمي‌كند. نقشه راه براي خود ترسيم نمي‌كند دغدغه‌ها و فضايي كه در آن قرار مي‌گيرد قصه، الزامات سينما و مخاطبان برايش مهم هستند.فيلم «داركوب» به كارگرداني او از امروز در سينماها نمايش داده مي‌شود؛ فيلمي با مضمون اجتماعي كه معضل امروز جامعه ما را روايت مي‌كند. اعتياد زنان اگرچه بحث اصلي اين فيلم نيست اما ناهنجاري بزرگي را بيان مي‌كند كه صدمات جبران‌ناپذيري در پي خواهد داشت. با او گفت‌وگويي انجام داديم كه از نظر مي‌گذرانيد:

 

با توجه به شرايطي كه جامعه ما دارد بد نيست آغاز بحث‌مان موضوع سياسي باشد.

آخر من آدم سياسي نيستم.

 

آدم سياسي نيستيد؟ شما فيلم تبليغاتي سياسي ساختيد؛ حتي يكي از فيلم‌هاي شما به برشي از تاريخ معاصر ايران مي‌پردازد «سيانور» كه از زمان نمايش در جشنواره تا اكران عمومي مباحث سياسي زيادي را پشت سر گذاشت.

بله، اما معتقدم ما به لحاظ فردي نبايد اظهارنظر سياسي زيادي داشته باشيم؛ بيشتر منظور خودم هستم كه سعي مي‌كنم نظر سياسي كمتري داشته باشم و همواره كوشيده‌ام دغدغه و مساله‌ام را به زبان فيلم نشان دهم. زبان فيلم هم احتياج به تحقيق و فكر و پژوهش دارد كه اين پژوهش توسط من به تنهايي انجام نمي‌شود، گروهي همواره مسووليت پژوهش را به عهده مي‌گيرند. ضمن اينكه در مورد فيلم‌هاي تبليغاتي بايد بگويم اول اينكه من براي آقاي قاليباف احترام زيادي قائلم در كنار آن به اين نكته توجه كنيم كه ساخت فيلم تبليغاتي رياست‌جمهوري براي خيلي از كارگردانان ما دغدغه بوده؛ آقاي درويش آقاي مجيدي يا مرحوم سيف‌الله داد. اين يك روند حرفه‌اي است كه در كارنامه كارگردان ديده مي‌شود.

 

جداي اين به نظر مي‌رسد اين روزها همه خود را محق مي‌دانند راجع به مسائل سياسي تحليل ارايه دهند.

موافقم اين روزها همه نگرش سياسي داريم چون مردم ما نگاه‌شان به اتفاقات زياد سياسي است.

 

بپردازيم به فيلم داركوب؛ زوم كردن روي مسائل و زيرلايه‌هاي اجتماعي از نكات قابل‌توجه فيلم‌هاي شماست. در وهله اول مي‌خواهم بدانم انتخاب موضوعات براي شما چگونه حاصل مي‌شود، سوژه را چگونه انتخاب مي‌كنيد؟ چگونه مي‌شود كه موضوع يك فيلم شما تاريخي است و فيلم‌هاي ديگر به مشكلات موجود در اجتماع مي‌پردازد.

بخشي از مسائل و موضوعات روز ناشي مي‌شود و به دغدغه‌هايي كه دارم و دوست دارم اين دغدغه‌ها بازتاب فراگير داشته باشد؛ اما نكته مهم ديگر ماجراي خانواده زياد درگيرم مي‌كند، نقش پدر و مادر در زندگي كودك برايم به‌شدت حائز اهميت است.

 

در فيلم «سيانور» هم كه فيلم تاريخي بود اين نگاه جريان داشت.

بله؛ براي من خانواده فارغ از بحث جغرافيايي و همچنين نگاهي كه به لحاظ فرهنگي داريم به عنوان جامعه و موقعيت انساني مدنظر است. معتقدم اگر امنيت هركدام از اعضاي خانواده به خطر بيفتد تاثيرش در آينده جامعه ما خواهد بود. براي جلوگيري از معضلات اجتماع اولين جايي كه مي‌توان جلوي صدمات بعدي را گرفت خانواده‌ها هستند. اگر امروز مي‌خواهيم اعتياد را در جامعه ريشه‌كن كنيم بايد روي نسل بعدي برنامه‌ريزي كنيم، براي من قاعدتا اين موضوعات دغدغه است؛ ضمن اينكه به نظرم اعتياد زنان معضل بسيار بزرگي است؛ اعتياد در مردان شامل يك مجموعه ناهنجاري فردي مي‌شود كه بعضا صدمات اجتماعي در پي دارد.

 

اما اعتياد در زنان صدمات جبران‌ناپذيري دارد خصوصا كانون خانواده را متلاشي مي‌كند.

اعتياد در زنان صددرصد صدمات اجتماعي دارد؛ يك خانم معتاد فقط معتاد به‌حساب نمي‌آيد معضلات جبران‌ناپذيري در ادامه دارد. اين صدمات فقط از جانب اعتياد به آنها نمي‌رسد بلكه معضلات هولناك ديگري با اعتياد خواهند داشت.

 

بحث اعتياد خانم‌ها موضوع به‌شدت خطرناكي است كه به‌سادگي نمي‌توان از آن گذشت و زنگ خطر آن از مدت‌ها قبل نواخته شده. اينكه به‌سادگي اين روزها خانم‌ها در خيابان سيگار مي‌كشند و قبح اين ماجرا ريخته شده از موضوعات مهم جامعه امروز است. اما در فيلم «داركوب» ما با شخصيت‌ها همذا‌ت‌پنداري نمي‌كنيم. به اين معني كه حد وسط در فيلم شما وجود ندارد. يا قشر پايين و كارتن‌خواب‌ها را با مشكلات‌شان مي‌بينيم يا طبقه متوسط رو به بالا كه شسته‌رفته هستند.

واقعيت اين است كه درام ما احتياج به حد وسط نداشت. ما نزول شخصيت‌ها را بايد در فيلم شاهد مي‌بوديم. تحقيقات به ما نشان داده بود كه رسيدن آدم‌ها به مرز كارتن‌خوابي خيلي سريع اتفاق مي‌افتد. خصوصا در خانم‌ها اين نزول شخصيت زودتر اتفاق مي‌افتد. آنها به‌راحتي شغل‌شان را از دست مي‌دهند، اطرافيان و حمايت‌كنندگان‌شان آنها را پس مي‌زنند و خيلي زود به كارتن‌خوابي دچار مي‌شوند. البته در آقايان ممكن است به همين‌جا برسند اما به دلايل مختلف اين روند شكلي متفاوت دارد.

 

به تعبير ديگر خانم‌ها آسيب‌پذيرتر هستند.

به‌غيراز آسيب‌پذير بودن؛ آنها وقتي به دام اعتياد بيفتند معمولا حمايت‌ها از آنها گرفته مي‌شود ضمن اينكه تعادل روحي و توانايي جسمي خود را هم به‌سادگي از دست مي‌دهند در تحقيقات‌مان خانم‌هاي آرايشگر كارمند يا كارگر داشتيم كه به‌واسطه اعتياد از شغل‌شان اخراج شدند. اينها موضوعاتي است كه نمي‌توان كتمان كرد. قطعا اگر حد وسط در فيلم رعايت مي‌شد داستان جذاب‌تر از كار درمي‌آمد اما موضوع فيلم براي ما جدي بود.

 

اين جدي بودن بر تلخي آن ‌هم تاثير مي‌گذارد.

اين مقدار تلخي موضوع فيلم لازمه آن بود. اميدوارم بيننده تحمل كند و خودش را سانسور نكند. ما با موضوعي همراه بوديم كه تعارف‌بردار نيست. ببينيد وقتي ما قصه‌اي را براي پردازش انتخاب مي‌كنيم يك وظيفه حرفه‌اي داريم كه فيلم را براي پرده سينما مي‌سازيم. نكته مهم ديگر وظيفه اجتماعي است كه در قبال فيلم داريم. به همين جهت آن پايان‌بندي را براي فيلم انتخاب كرديم. در فيلم« دهليز»ماجرا بااينكه براي ما جدي بود اما به خاطر كودك در فيلم كمي موضوع را تلطيف كرديم اما در فيلم «داركوب» آنقدر موضوع نگران‌كننده بود كه نمي‌توانستيم از تلخي موضوع بگذريم. نكته مهم ديگر همان طور كه اشاره كرديد داركوب مساله اجتماعي و مهم روز است كه متاسفانه رسانه‌ها به آن كمتر مي‌پردازند يا نمي‌توانند به آن بپردازند.

 

اگرچه داستان فيلم داركوب تقابل بين دو مادر است. اما چرا ما از گذشته بعضي كاراكترها چيزي نمي‌بينيم.

اتفاقا وقتي داستان نوشته مي‌شد در بخش‌هايي با نويسندگان تاكيد برگذشته كاراكترها داشتيم. اما در ادامه به خاطر روند داستان و چالش‌هايي كه در قصه با آن روبه‌رو مي‌شويم گذشته را حذف كرديم.

 

وقتي فيلم داركوب را مي‌بينم يكي ديگر از نكاتي كه به ذهن مي‌رسد اينكه كاراكترها دل‌شوره بيش‌ازحد در مواجهه با شخصيتي دارند كه مشكل اعتياد دارد. وضعيت شخص معتاد آن‌هم كارتن‌خواب براي همه مسجل است.

بحث فيلم داركوب امنيت رواني كودك است اينكه اين امنيت دچار خلل نشود.

 

اما كودك در حاشيه قرار دارد.

به جهت اينكه كودك نبايد وارد داستان شود و پدر و مادر تمام تلاش‌شان را مي‌كنند تا سپر بلاي كودك باشند؛ تنها مهسا است كه مي‌خواهد با كودك ارتباط بگيرد.

 

جناب شعيبي در فيلم شما چرا نقش پليس كمرنگ است و شخصيت‌ها خودشان اقدام مي‌كنند .

وقتي پليس وارد درام مي‌شود، بيشتر شكل ماجراجويي به خود مي‌گيرد تا ارتباط بين شخصيت‌ها اگر مرور كنيد متوجه مي‌شويد گره داستان‌هاي مهم تاريخ سينما با پليس حل مي‌شود و شايد هم احتياج به پرداختن به روابط و كنش‌هاي شخصيت‌ها نداشتند. در فيلم داركوب هم روابط بين آدم‌ها درام و ماجراي فيلم را شكل مي‌دهد.

 

يعني بحث كمرنگ بودن پليس در داستان تعمدي بوده؟

بله. تعمدي بوده. با وجود اينكه معتقدم در فيلم اجتماعي پليس قطعا مي‌تواند امنيت به وجود بياورد اما شكل امنيت رواني و اجتماعي مشخصا در اين فيلم مدنظر ما نيست. ما معضل اجتماعي را مطرح مي‌كنيم كه اگر يكسري افراد به پليس دسترسي ندارند چه بايد كنند. در بحث اعتياد قاعدتا ما مي‌خواستيم به روابط خانواده‌ها بپردازيم. خيلي از خانواده‌ها در حال حاضر درگير اعتياد هستند. يا فرزندان يا والدين يا خويشاوندان. ما تلاش كرديم به روابط بين آدم‌ها و معضل اعتياد نگاه داشته باشيم.

 

از بازي امين حيايي هم در فيلم صحبت كنيم. در بخش‌هايي از فيلم بازي دروني خوبي ارايه مي‌دهد اما در بخش‌هايي از فيلم ما همان امين حيايي هميشگي را مي‌بينيم. احساس مي‌كنم بعضي كارگردان‌ها در رودربايستي بازيگران حرفه‌اي ما قرار مي‌گيرند و دست‌شان در هدايت بازيگران تراز اول بسته است.

اتفاقا ازآنجايي‌كه خودم بازيگر هستم بحث بازيگري برايم مهم است و در اكثر كارهايم بازيگردان دارم و در اين فيلم هم همين‌طور. معتقدم آقاي حيايي از بازيگران درجه‌يكي هستند كه من تابه‌حال با ايشان كاركردم. اما نكته‌اي كه وجود دارد ازآنجايي‌كه ايشان حجم بالايي پرسوناژ را بازي كردند ما ابعاد مختلف بازي ايشان را ديده‌ايم. اين به معناي اين نيست كه بازي متفاوتي ما از او نمي‌بينيم. اما در اين فيلم قرارمان اين بود كه زندگي معمولي را به ساده‌ترين شكل روايت كنيم كه به نظر من امين حيايي شخصيت چندوجهي خوبي را بازي كردند. ضمن اينكه معتقدم گنجايش بازيگري در سينماي ايران بسيار گسترده است اما از ابعاد بازي آنها به‌خوبي استفاده‌نشده است.

 

به اين نكته بايد توجه كرد كه سادگي نبايد باعث شود كه به ورطه تكرار بيفتيم.

آن صورتي كه شما مي‌گوييد احتياج به فضاسازي متفاوت دارد؛ يك خانواده معمولي ساده را نمي‌توانستيم با شخصيت‌هاي تيپ‌سازي شده ارايه دهيم.

 

چرا خودتان نقش را بر عهده نگرفتيد؟ توانايي بازي بهروز شعيبي را نبايد ناديده گرفت.

هم‌زماني كارگرداني و بازيگري، كار به‌شدت سختي است.

 

ولي شما در سيانور بازي داشتيد.

مجبور شدم آنجا بازي كردم.

 

راستي چرا در بستر تاريخ معاصر فيلم نساختيد.

نمي‌خواستم اين تلقي به وجود بيايد كه كار سفارشي مي‌سازم. بعد از سيانور پيشنهاد فيلم تاريخ معاصر زياد داشتم نپذيرفتم.

 

چون كار سختي پيش روداريد.

تلاش ما روايت بي‌غرض بود اما زياد مورد قضاوت قرار گرفتيم و درصورتي‌كه دوباره بخواهم فيلم تاريخي بسازم بازهم تلاش مي‌كنم عادلانه تاريخ را روايت كنم.

 

از قضاوت شدن هراس داريد؟

من اصولا زياد قضاوت مي‌شوم «مي‌خندد».

 

نكته ديگر توجهي بود كه جشنواره فيلم فجر سال گذشته به بازيگران زن فيلم داركوب داشت.

به اعتقاد من كانديدا شدن مهناز و سارا بسيار هوشمندانه و جسورانه بود چون داستان فيلم درباره دو مادر بود كه به نظر من اين اتفاق بي‌نظير و بي‌سابقه‌اي در تاريخ جشنواره فجر بود. هر دو نقش پيچيدگي داشتند. سارا بهرامي نقشش با پيچيدگي بيروني همراه بود و مهناز افشار بار رواني دروني زيادي داشت. از نظر من كه كارگردان كار هستم هر دو بازيگران بازي خوبي ارايه دادند هر دو تلاش كردند و نتيجه تلاش‌شان را گرفتند.

 

بازيگران تحقيقات ميداني هم در رابطه با نقش شان داشتند؟

كار چندماهه داشتيم. سارا بهرامي و شادي كرم‌رودي به همراه آقاي علي صلاحي بازيگردان به كمپ‌ها مي‌رفتند. خود بازيگران هم تحقيقات بيروني داشتند. ضمن اينكه هردوي آنها سعي كردند لاغر كنند.

 

گريم بر عهده خانم شما بود؛ فاطمه كمالي.

هم ايشان و هم خانم زهرا كمالي خواهرخانمم. در گريم ما كارهاي چندمرحله‌اي اساسي داشتيم از كار روي دندان‌ها و دندانپزشكي بگيريد تا بخش‌هاي مربوط به فرم صورت و مو... درهرصورت نقش معتاد با سختي‌هاي زيادي همراه است.

 

سوالي كه دوست داشتم اينجا بپرسم مهناز افشار به لحاظ سابقه‌اي كه در بازيگري دارد تمايل نداشت نقش مهسا را بر عهده بگيرد؟

قطعا چنين نقش‌هايي براي بازيگران وسوسه‌برانگيز است.

 

هنگام نگارش فيلمنامه به چه كساني فكر مي‌كرديد؟

راستش معدود فيلمنامه‌هايي بود كه ما به كسي فكر نمي‌كرديم. وقتي فيلمنامه كامل شد من با آدم‌هاي مختلف براي نقش‌ها مشورت كردم. اما به خاطر اينكه ما دو مقطع پيش‌توليد داشتيم سارا بهرامي در ابتدا انتخاب شد. ما تجربه سريال پرده‌نشين را باهم داشتيم. مهناز در پيش‌توليد اوليه درگير كار بود اما وقتي دوباره شروع به كاركرديم خوشبختانه مهناز افشار به ما ملحق شد جلسه‌اي باهم برگزار كرديم و درآن جلسه مهناز دغدغه‌هاي اجتماعي خود را با ما در ميان گذاشت و به نظر من خانم افشار با هوشمندي بالا نقش نيلوفر را انتخاب كرد و بسيار هم توانمند ظاهر شد.

 

بهروز شعيبي با وجود اينكه ساختار و فرم در كارهايش به‌خوبي ديده مي‌شود اما در زمره كارگردانان فرم گرا قرار نمي‌گيرد.

چون به سود خودم در ساخت فيلم فكر نمي‌كنم. نقشه راه براي خودم ترسيم نمي‌كنم. دغدغه‌ها و فضايي كه در آن قرارمي گيرم و قصه‌اي كه انتخاب مي‌كنم برايم مهم است. خيلي استراتژيك فكر و عمل نمي‌كنم. سعي مي‌كنم به الزامات سينما و مخاطبان توجه داشته باشم.

 

شما در مقطعي با رخشان بني اعتماد همكاري داشتيد و از طرفي الان با محمود رضوي همكاري مي‌كنيد؛ نگران بعضي صحبت‌ها نيستيد ؟

اشكال ندارد بگويند. تمام صحبت‌ها را مي‌شنوم. اما معتقدم سينما خانواده است كه درصورتي‌كه بخواهيم تقسيم‌بندي كنيم چيزي از بدنه آن باقي نمي‌ماند. معتقدم در مراحل مختلف نبايد خودمان را قضاوت كنيم. به خانم بني اعتماد ارادت دارم و از راهنمايي ايشان استفاده مي‌كنم. خانم بني‌اعتماد از كارگرداناني هستند كه هيچ‌وقت در سينما بيكار نيست و ايشان الگوي خوبي براي من هستند. من يك فيلم با ايشان كه در سمت تهيه‌كننده بودند كاركردم ولي خيلي تحت تاثير ايشان هستم. اما از طرف ديگر وقتي تهيه‌كننده حرفه‌اي وجود دارد مثل آقاي رضوي چرا با او كار نكنم. به همين جهت نگران قضاوت‌ها نيستم معتقدم همه در سينمايي كار مي‌كنيم كه ممكن است در هر كاري دوباره كنار هم قرار بگيريم. نگران اين حرف‌ها نيستم فقط تلاش مي‌كنم دروغ نگويم و كسي را از خودم ناراحت نكنم.

 

تينا جلالي

 

etemadnewspaper.ir
  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش