سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۳:۱۰ - ۲۲ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۵۰۵۴
فیلم و سینمای جهان

فیلم در راه شیری؛ داستان عشقی که فراموش نخواهد شد

فیلم در راه شیری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
فیلمی که سینمادوستان زیادی در انتظار بودند، همان که در آن مونیکا بلوچی با یک مار ساخته شده با جلوه های ویژه مرگ آور در میدان مین، در حالی که در اطرافش گوسفندها منفجر می شوند، کشتی می گیرد.

فیلمی که سینمادوستان زیادی در انتظار بودند، همان که در آن مونیکا بلوچی با یک مار ساخته شده با جلوه های ویژه مرگ آور در میدان مین، در حالی که در اطرافش گوسفندها منفجر می شوند، کشتی می گیرد. همان نزدیکی کارگردان برنده دو نخل طلا، امیر کاستاریتسا، در نقش یک مرد شیرفروش با پای شکسته به دست بهترین دوستش، یک قوش تیزپر که او را با از حدَقه بیرون آوردن چشم یک کماندوی سرکش نجات می دهد، از مهلکه می گریزد، بالاخره در سینماها اکران شد.

کاستاریتسا که در سال های ۱۹۸۵ و ۱۹۹۱ به ترتیب برای فیلم های «وقتی بابا رفته بود ماموریت» و «زیرزمین» برنده جایزه نخل طلای کن شد در سال های اخیر صدای حمایت کننده خود ولادیمیر پوتین را به گوش رسانه ها رسانده است و به این دلیل در سال ۲۰۱۵ از نمایش فیلم هایش در اوکراین نیز محروم شد. از او جسته و گریخته به عنوان مظنون همیشگی جشنواره فیلم کن نیز یاد شده است.

 

فیلم در راه شیری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کاستاریتسا که در یک خانواده مسلمان بوسنیایی زاده شده، سال گذشته با تکذیب موثق بودن گزارشی که در آن نقل قول شده بود او کن را به دلیل حمایتش از سیاست های روسیه متهم به نپذیرفتن فیلمش کرده است، مدعی شد این اخبار ساختگی بوده و فیلم او تنها به دلیل تحویل دیرموقع موفق به حضور در فستیوال کن نشده است.

 

 

آخرین ساخته او، «در راه شیری» حول سه مرحله کلیدی زندگی یک مرد می شود: تجربه او در دوران جنگ، رابطه عاشقانه اش با زنی که سعی در نجات او دارد و زندگی خلوت و ساکتی که در نهایت با تارک دنیا شدن در نگاه به گذشته متلاطمش سهم او از دنیا می شود.

 

گفت و گوی حاضر با کارگردان و بازیگر فیلم «در راه شیری» پرسش و پاسخی با دو سینماگر اروپایی است که آرام آرام از میانسالی می گذرند و جدیدترین تفاسیرشان را از جهان و سینمای کنونی می گویند.

 

«در راه شیری» پاسخ مثبتی از سوی جشنواره ونیز، لندن، مسکو و لیسبون در کنار جشنواره کاستندورف صربستان دریافت کرد. انتظار خودتان از حضور فیلم در جشنواره ها چه بود؟

تماشاگران جشنواره «بلگراد» که فیلم اولین بار در آن جا به نمایش درآمد همیشه منبای سنجش ارزش واقعی فیلم بودند. این تماشاگران از مدت ها پیش کارهای من را دنبال می کنند. من همیشه سعی کرده ام فیلم هایم را مثل یک تجربه مهیج بسازم. رسانه ها هم توجه زیادی به این داستان افسانه وار معاصر، آن طور که شما صدایش می زنید، نشان دادند. 

 

ایده اصلی این فیلم نهفته در راز عشق، فداکاری و فرم مطلوبی است که از ابتدا در کارهایم آن را می ستودم. یک مرد شیرفروش در می یابد که یک مار از نوشیدن شیر خوشش می آید و زنی هم که عاشق اوست هر کاری می کند تا دلش را به دست بیاورد. درست مثل زندگی واقعی، مرد عاشق زن دیگری می شود.

 

این چیزی نیست که انتظارش را داشته باشید، اما سرنوشت همین طور عمل می کند. در یک کلام، این فیلم از پیرنگی انگیزه می گیرد که با تصمیم اشتباه زنی که عاشق کاستاست شروع می شود، همان کسی که تصمیم می گیرد میان برادرش و زن دیگر وصلتی صورت گیرد و هم به پایانی تراژیک منجر می شود؛ چرا که برادرش و آن زن ازدواج نمی کنند؛ آن ها در تعقیبی جنایتکارانه که به قصد دنبال کردن زنی که مونیکا بلوچی نقش آن را بازی می کند، کشته می شوند.

 

کاستا به این تعقیب می پیوندد و یک عشق درک نشدنی بزرگ میان آن دو اتفاق می افتد. در نهایت، همه چیز تداعی کننده ویلیام فاکنر و ایده او در رمان «نخل های وحشی» است، جایی که یک مرد، ناخواسته، مرگ محبوبش را رقم می زند و در لحظات ناامیدی اش قصد گرفتن جانش را دارد، اما از خودش می پرسد: «اگر خودم را بکشم، چه کسی آن زن و عشق ما را به یاد خواهدآورد!»

 

 

آیا فیلمنامه را طی فیلمبرداری تغییر دادید؟ تا چه حد به برنامه اصلی مقید ماندید؟ چقدر به غریزه خود به عنوان یک پیش نیاز برای ساخت فیلمی در حیطه سینمای مولف تکیه  کردید؟

کاستاریتسا: هیچ فیلمی که بر روح انسان اثر بگذارد و او را به هیجان بیاورد تاکنون تمام و کمال طبق فیلمنامه ساخته نشده است. چنین فیلم هایی وجود دارند، اما تعدادشان بسیار کم است.

 

فکر می کنید «در راه شیری» با چه طیفی از مخاطبان به طور موفقیت آمیزتری ارتباط برقرار کند؟

کاستاریتسا: فکر می کنم که فیلم گروه مخاطبان وسیع تری را در بر بگیرد، به این دلیل که با موقعیت های برهم زننده و دراماتیک به اندازه موقعیت های خنده داری که در زندگی واقعی به وجود می آیند سر و کار دارد.

 

[رو به مونیکا بلوچی] چطور شد فیلمبرداری «در راه شیری» چهار سال به طول انجامید؟

بلوچی: دو دلیل داشت؛ از یک طرف ما فقط در تابستان فیلمبرداری کردیم و از طرف دیگر امیر با ملایمت اجازه داد که طی فیلمبرداری در پروژه های دیگری هم حضور داشته باشم. من همیشه فیلم های کاستاریتسا را دوست داشتم. اولین بار با فیلم «عصر کولی ها» او را کشف کردم. وقتی آن فیلم را دیدم با خودم گفتم این بدون شک یک شاهکار است که تا ابد نشان خود را بر تاریخ سینما حک می کند.

 

زمانی که از من درخواست همکاری کرد حس پروازی به سوی ماه را داشتم. زمانی که فیلمنامه را خواندم فهمیدم نقش یک زن صرب را بازی خواهم کرد. اول کمی از این بابت نگران بودم اما مستقیما به دل آن رفتم و به نظرم ارزشش را داشت.

 

من همه چیز را در این فیلم متوجه نشدم، اما خب درباره «ماتریکس: بارگذاری مجدد» هم همین نظر را داشتم. احتمالا آدم ابلهی باشم.

 

بلوچی: نه، این طور فکر نمی کنم. «در راه شیری» فیلم بسیار خاصی است که به جنگ بالکان می پردازد، دوره ای که برای کاستاریتسا بسیار مهم است، اما همچنین سویه بسیار شاعرانه ای در این عشق وجود دارد که این زوج را متحد می کند، به گونه ای که به ندرت بر پرده سینما دیده شده است.

 

دو کاراکتر ما دیگر آن قدرها جوان نیستند. آن ها هیچ توقعی از زندگی ندارند، اما با وجود این در لحظات جادویی دیدار دوباره با یکدیگر، عشق را از نو پیدا می کنند.

 

برای ما بسیار سخت است که درباره این جنگ قضاوت کنیم من با افراد زیادی دیدار کردم، کسانی که چیزهای هولناکی را از سر گذراندند، بنابراین با این که داستان فیلم در زمان جنگ بالکان از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۴ می گذرد، اما لزوما یک فیلم خوب سیاسی نیست.

 

با این که خشونت در آن وجود دارد، جهان آن با یک داستان عاشقانه، شاعرانه و رویایی باقی می ماند. برای من این فیلم اثبات کننده این بود که عشق و رابطه انرژی حیات است و نه سن و سال. گاهی اوقات زنان ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ ساله ای را می بینم که خارق العاده هستند. بعضی از مردان هم، به یاد دارم زمانی که با هلموت نیوتن، عکاس آلمانی- استرالیایی کار می کردم او ۸۱ سال داشت و ما این تجربه را با یکدیگر سهیم بودیم و فقط می توانم بگویم باورنکردنی بود، او مردی لبریز از انرژی و خارق العاده است.

 

فیلم در راه شیری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

کسی این عشق را به یاد خواهدآورد؟

 

کمی درباره سینما صحبت کنیم، فیلمسازی و یادگیری آن تا چه اندازه از زمان کارآموزش شما در مدرسه هنرهای نمایشی در پراگ (FAMU) در دهه ۱۹۷۰ دگرگون شده است؟

سینما به عنوان نهادی آرتیستی، چندپاره شده است. در یک طرف، هالیوود و صنعت سینمایی است که همیشه دست به بالاترین تجربه های فناورانه می زند و آماده سرمایه گذاری های بزرگ به قصد سرگرمی سازی است، نه این که بخواهد شما را به تفکر یا باورمندی برساند. در سوی سینمای مولف است که حالا آن طور که در دهه ۱۹۶۰ یا ۱۹۷۰ از آن سراغ داریم نمی درخشد.

 

آن زمان معلمانی چون آنتونیونی، فلینی، برگمان، تارکوفسکی را داشتیم که الهام بخش مان بودند و معیارهایی را تعریف کردند که از نظر ما کیفیت های فیلمسازی بودند. در حالی که امروز، این معیار به معنای مواجهه با پروژه به عنوان یک رویداد است، نه چیزی که ریشه در فلسفه داشته باشد. به همین دلیل سینمای هنری، امروزه وجود ندارد. در نتیجه ما میان این دو الگو چپانده شده ایم و سعی داریم میان فلسفه فیلمسازی دهه ۱۹۷۰ و هنر و سرگرمی سازی به نوعی مصالحه دست یابیم.

 

از آن جایی که شما ورک شاپ هایی را هم برای دانشجویان سینما برگزار می کنید، آیا معتقد هستید بخشی از هنر سینما این بوده که فرد خودش به چیزی که از دوربین فیلمبرداری می خواهد و نحوه ساخت یک تصویر برسد؟

بله، اما نه به این معنا که لازم باشد همه چیز را از چرکنویس شروع کنید. هیچ کس کارش را بدون نمونه یا الگوهای اولیه شروع نمی کند. می دانید همیشه برایم عجیب بوده که پرندگان چطور می توانند لانه شان را بسازند بدون این که پیشاپیش کسی به آن ها راهشان را نشان داده باشد.

 

به همین طریق، تجربیات و عواطف ما عمیقا به نفس مان متصل هستند، متکی به الگوهایی که به گذشته ای دور، در زمان یونان باستان باز می گردند، پارامترهای نیرومندی که تماشاگران با خود به سالن سینما می برند، مثل پرندگان در حین ساخت لانه. بنابراین این چیزی است که یک کارگردان خوب باید بداند چگونه با آن بازی کند، حتی اگر به معنای زیر سوال بردن این الگوها باشد. چیزی که من در ورک شاپ هایم درس می دهم نیز همین است.

 

آیا در دنیایی که انتخاب های بسیار زیاد و شاید زیاد از حدی را در مسیرتان قرار می دهد دلتنگ محدودیت ها و قید و بندهای گذشته می شوید؟

کاملا. برای مثال، یکی از دوستانم زمانی که رژیمی سختگیرتر بر کشورش حاکم بود فیلمنامه های خیلی بهتری می نوشت. این خوب است که حالا راه های زیادی برای جلب نظر مردم به یک فیلم وجود دارد- گوشی های هوشمند، هر جور اتصال به اینترنت و از این قبیل- اما همچنین به این معناست که باید بر این حقیقت تمرکز کنیم که مردم نیازمند هدایت شدن از سوی شما هستند، نه فقط تحت تاثیر شما قرار گرفتن و این وظیفه بسیار دشواری است.

 

ویسنا فولادی

bartarinha.ir
  • 13
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش