سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۵۰ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۰۶۰۴
فیلم و سینمای جهان

روایت هاتف علیمردانی از قصه تلخ مهاجرت

کارگردان «کلمبوس»: با تمام دلزدگی‌هایم از جشنواره فجر حمایت می‌کنم

کارگردان فیلم کلمبوس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
هاتف علیمردانی کارگردان فیلم سینمایی «کلمبوس» می‌گوید خودش تجربه مهاجرت داشته و در این فیلم هم سعی کرده آنچه واقعی است را نشان دهد نه تصویری غیرواقعی که برخی برای بازاریابی از مهاجرت نشان می‌دهند.

به گزارش خبرآنلاین، فیلم سینمایی «کلمبوس» این روزها در حالی به اکران خود در سینماها ادامه می‌دهد که فروش ۴ میلیارد تومان را رد کرده است. علیمردانی در فیلم جدیدش به قصه مهاجرت می‌پردازد، قصه‌ای که خودش هم آن را تجربه کرده و به گفته خودش خواسته تجربیاتش در این زمینه را در اختیار مخاطب قرار دهد. او در سال‌های اخیر از جمله کارگردان‌های حاضر در جشنواره فیلم فجر بود اما امسال فیلمی در این رویداد ندارد، با این وجود حمایت خودش را از جشنواره اعلام می‌کند. با علیمردانی درباره «کلمبوس» و تجربه ساخت آن حرف زدیم و نظر این کارگردان درباره جشنواره امسال را هم جویا شدیم.

 

با توجه به اینکه فضای فیلم «کلمبوس» با ساخته‌های قبلی‌تان تا حد زیادی متفاوت است از ابتدای اکران تا به حال چه بازخوردهایی گرفتید؟

ابتدا این نکته را بگویم که سبک کار من در این فیلم تغییر نکرده است، تکنیک و نگرش من فیلمساز در این فیلم همانی است که در کارهای قبلی‌ام مثل «کوچه بی‌نام»، «هفت ماهگی»، «آباجان» و ... می‌بینید، زندگی عادی و فضای ناتورالیستی که پر از شادی‌ها، غم‌هاست و من به آن علاقه‌مندم و در کارهای قبلی‌ام هم وجود داشته. اما از آنجاییکه من از سینمای مستقلی می‌آیم که از چرخه سالم سینما ارتزاق می‌کند لهجه فیلم را کمی بر اساس سلیقه مردم تغییر دادم. می‌توانم بگویم فیلمنامه «کلمبوس» با اینکه در غمگین‌ترین روزهای زندگی من نوشته شده اما لهجه شیرین‌تری نسبت به فیلم‌های دیگر من دارد.

 

درباره بازخورد هم باید بگویم فیلم‌های من هیچ راه تبلیغاتی غیر از انتقال سینه به سینه ندارند و باز هم مثل فیلم‌های دیگر من مردم شرمنده کردند و این فیلم در هفته سوم رشد صد در صدی داشت که اتفاق عجیبی است.

 

بین صحبت‌هایتان اشاره کردید فیلمنامه «کلمبوس» را در غمگین‌ترین روزهای زندگی‌تان نوشتید، چه شرایطی منظورتان است؟

من به عنوان کسی که خودم مهاجرت کردم، دقیقا روزهایی این فیلمنامه را نوشتم که مسئله منع مهاجرت یکی از اتفاقات مهمی بود که آن روزها ما را درگیر خودش کرد، مسئله‌ای تاریخی و غم‌انگیز که به نظرم در سال‌های آینده درباره‌اش بسیار صحبت خواهیم کرد. سوژه اصلی من هم از این اتفاق و برخورد غیرانسانی یک رئیس جمهور که از دموکراسی صحبت می‌کند اما یک رفتار بسیار نژاد پرستانه دارد، به وجود آمد.

 

پس در واقع می‌توانیم بگوییم تجربه شخصی خودتان درباره این قضیه و دغدغه‌ای که برایتان به وجود آمد جرقه اصلی ساخت «کلمبوس» شد؟

بله، دقیقا همینطور است.

 

با وجود اینکه گفتید فضای «کلمبوس» هم مثل فیلم‌های دیگرتان است اما کمدی این فیلم بیشتر از بقیه‌ کارهایتان است. این نکته را قبول دارید؟     

«آباجان» هم با «کوچه بی‌نام» خیلی فرق می‌کند و درباره جنگ است، بعد از آن فیلم هم به من گفتند سبک‌ کاری‌ات را تغییر دادی. من به عنوان فیلمساز به همه این مسائل و فضاها سرک می‌کشم و نمی‌توان اسم این را تغییر سبک گذاشت. یک کارگردان به عنوان یک فیلمساز اجتماعی می‌خواهد مسائل روز خودش را به تصویر بکشد و قالبی را برای آن انتخاب می‌کند، من به این تغییر سبک نمی‌گویم.

 

چقدر با این موضوع که مفهوم ضدمهاجرت در فیلم‌تان دیده می‌شود موافقید؟

اصلا این را قبول ندارم، ما در بحران به دنیا آمدیم، در بحران زندگی کردیم. خود من مهاجرت کردم و رطب خورده منع رطب کی کند. من در این فیلم می‌گویم اگر می‌خواهی مهاجرت کنی من تجربه‌اش کردم و برایت می‌گویم‌ تصویری که از خیلی جاها به تو نشان می‌دهد تصویر واقعی نیست، بازاریابی است. تو اگر می‌خواهی هالیوود را ببینی، هالیوود یک خیابان است که چهار تا خنزر پنزرفروشی دارد نه آن تصویر عجیب و غریبی که به تو نشان می‌دهند.

 

من می‌گویم اگر مهاجرت می‌کنی بدان کجا و برای چه می‌روی. اگر اینجا آدم درجه یکی هستی و برای خودت احترام داری آنجا درجه دو بودن، زبان بلد نبودن و تبدیل به یک کودک ده ساله شدن را نپذیر. آنجا همه چیز از ارزش‌ها و نگاه‌ها تا حتی قوانین متفاوت است، ده درصد مهاجران ایرانی در آمریکا شغل‌های حساس و کلیدی دارند، اگر قرار است بروی و زندگی بهتری داشته باشی بدان که قطع شدن ریشه چقدر سخت است. بیماری صعب‌العلاج، مرگ عزیزان و مهاجرت که سه اتفاق خیلی مهم در زندگی هستند زخم‌هایی‌اند که واقعا التیام پیدا نمی‌کنند.

 

به موضوع مهاجرت در «کلمبوس» یک مقدار احساسی و عاطفی گرداخته شده و روایتی که ما در قصه می‌بینیم بیش از اینکه به شکل منطقی باشد بیشتر عاطفی است، این موضوع را قبول دارید؟

بخش بزرگی از سینما از احساس می‌آید، من قضیه را منطقی نمی‌بینم که بخواهم فیلم منطقی بسازم. من خودم در سینما به شدت احساسی رفتار می‌کنم چون اصولا هنر یعنی بیان حس و من برای منطق جایگاهی نمی‌بینم.سینما ریاضیات نیست که من بخواهم دو دو تا چهار تا بگویم. من حس کردم و این اتفاقات برایم افتاده و آنها را در فیلمم به تصویر کشیدم. خانواده‌ای هم که در فیلم می‌بینید خانواده‌ای هستند که می‌خواهند مهاجرت کنند و با این موانع مواجه هستند و این موارد کاملا حسی است. اساسا منطق در سینما جایی ندارد.

 

کمدی کلامی و موقعیت و حتی در برخی سکانس‌ها کمی فانتزی در فیلم وجود دارد، مدیریت همه اینها با هم به چه شکل بود؟

راستش من خیلی درک درستی از این تعاریف ندارم و به نظرم همه این موقعیت‌ها با هم است که یک موقعیت رئال در فضای ناتورالیستی را خلق می‌کند، اراده‌ای نبوده که مثلا من بخواهم در فلان سکانس کسی را بخندانم یا مثلا قصد کنم آنجا این اتفاق نیفتد. همه اینها نوشته می‌شود و بر اساس خلاقیت بازیگر ایجاد موقعیت می‌شود. محوریت کار من این است که کاملا بر اساس فیلمنامه جلو برویم و فرهاد اصلانی هم خیلی وقت‌ها کنار من بوده و در بازیگردانی روی کمک او حساب می‌کنم. روالمان این است که بسیار وفادار به فیلمنامه هستیم و در کارهایی که فرهاد بوده معمولا او با بازیگران تمرین می‌کند و بعد من تمرین آخر را می‌بینم و اگر تغییری نیاز باشد ایجاد می‌کنم. ولی اصولا تاثیر فرهاد اصلانی در یکدست بودن بازی‌ها بسیار زیاد است.

 

فضای جدیدی که در این فیلم با چربیدن بعد کمدی آن می‌بینیم چقدر برگرفته از این موضوع است که کمدی در این روزهای سینمای ما بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد و جواب می‌دهد؟

چرخه اکران ما معیوب است و فیلم‌های اجتماعی فرصت دیده شدن ندارند، من هم به عنوان یک فیلمساز مستقل چون از چرخه سالم سینما ارتزاق می‌کنم مجبور هستم در عین حال که مفهوم کارم را حفظ می‌کنم لهجه‌ام را به سمتی ببرم که بتوانم محصولم را بفروشم. بسته‌بندی، فرم کار و تبلیغات همه و همه باید به سمت مردمی شدن برود، پس این موضوع حتما در لهجه این کار من تاثیرگذار بوده برای اینکه بتوانم حرفم را بزنم.

 

کارگردان فیلم کلمبوس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

این روزها بحث مافیای اکران در سینما خیلی مطرح است، به نظرتان اساسا چنین مسئله‌ای وجود دارد؟

اینکه یک پدرخوانده پشت پرده وجود داشته باشد و همه چیز را هدایت کند نه، ولی قبول دارم که یکسری آدم‌ها که اتفاقا پشت پرده هستند. حتی به نظرم بولد کردن برخی اسم‌ها برای گم کردن مسیر است، کسانی که شما فکرش را نمی‌کنید و در سایه کار خودشان را می‌کنند. فساد آنجایی است که یک پول تعریف نشده جایی است که نباید باشد و با آن پول همه کار می‌شود کرد.

 

همان بحث پولشویی؟

دقیقا، به نظرم من تا وقتی که چرخه اکران سالم نباشد و برنامه‌ریزی مدون برای آن وجود نداشته باشد مثل هالیوود، یا باکس‌آفیس آمریکا شرایط همینطور است. ضمن اینکه من معتقدم برخی از این فیلم‌ها اساسا به درد اکران نمی‌خورند، باید مشخصا تعداد فیلم‌هایی که قرار است اکران شوند مشخص شود، برخلاف اینکه می گوییم می‌سازیم و بعد یک کاری می‌کنیم، این روش اصلا درست نیست و عین سرمایه‌سوزی است و حتی در این بین فیلم خوب هم می‌سوزد. بحث مافیا هم همینجا وسط می‌آید وقتی تعداد تولیدات بالا می‌رود برخی تعداد زیادتری اثر در دست می‌گیرند و همه چیز را هم بر اساس فیلم‌های خودشان برنامه‌ریزی می کنند و به آنچه که می‌خواهند می‌رسند.

 

با خیلی از بازیگرهای این فیلم در کارهای قبلی‌تان کار کرده بودید و در کنارشان از چهره‌های دیگری هم استفاده کردید، مثل مجید صالحی یا سعید پورصمیمی، از ترکیب و انتخاب بازیگران برایمان بگویید؟

در بحث انتخاب بازیگران تو همیشه به گزینه‌های اولت دست پیدا نمی‌کنی. اما فرهاد اصلانی همیشه انتخاب من بوده و به نظرم بازیگری است که یک سر و گردن از سینمای ما بالاتر است. بازیگری در این فیلم خیلی سخت بود چون بازی ری‌اکشن‌ها بود، به خصوص فرهاد اصلانی که باید در یک خانواده آریستوکرات، ابله اما امروزی متفاوت بود.در بازی همه بازیگران یک مقدار فانتزی وجود داشت اما فرهاد کاملا رئال است. این تفاوت فکر شده است، بلاهتی که همه آدم‌ها دارند تعریف اولیه ماست و سیاه بازی نکردیم.

 

ما آدم‌های خاکستری داریم که ته همه‌شان یک بلاهتی می‌بینم، حتی زرنگ‌شان هم ابله است. به نظرم اینکه بازیگران بتوانند یک جنس بازی داشته باشند که از تیپ رد شوند و به شخصیت برسند و بتوانند راکورد آن شخصیت را در تمام فیلم حفظ کنند، تجربه‌ای است که من در کارهای قبلی‌ام هم داشتم و خیلی هم آزمون و خطا کردم. حتی در این مسیر اشتباه هم کردم اما در این مسیر به تجربه‌ای رسیدم که مرز اور اکت و تیپ شدن را می‌شناسم. بنابراین سعی کردم در این کار تا جاییکه ممکن است رئالیتی نقش‌ها حفظ شود و بازیگران هم آن بلاهت را در حدی که در فیلم می‌بینیم حفظ کنند.

 

دعوت از سعید پورصمیمی با همه حساسیت‌هایی که دارند سخت نبود؟

سعید پورصمیمی بازیگر نازنینی است که در جایگاهی قرار گرفته که خیلی‌ها دوست دارند در آن باشند، او بازیگر بسیار سالم و توانمند و درجه یکی است. خیلی با هم گفت‌وگو کردیم و من ایشان را متقاعد کردم که یک فیلم کمدی اجتماعی را بازی کنند و ایشان هم لطف کردند و پذیرفتند. البته ابتدا قبول نمی‌کردند و خانم معتمدآریا را واسطه کردیم و بعد ایشان پذیرفتند.

 

به روزهای برگزاری سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نزدیک می‌شویم، به عنوان کارگردانی که در چندین دوره از این رویداد حضور داشتید جشنواره فیلم فجر را چطور ارزیابی می‌کنید؟

جشنواره فیلم فجر به عنوان رویدادی که سالیان سال هر سال در سینمای ایران برگزار می‌شود، به عنوان یک ویترین برای سینمای ما و به خصوص فیلم‌های اجتماعی ما به حساب می‌آید. من معتقدم تمام اهالی سینما فارغ از سلیقه‌ها و نگاه‌های مختلف باید از آن حمایت کنند چراکه جشنواره فجر متعلق به یک فرد یا گروه خاصی نیست. من هفت دوره پیاپی در جشنواره فجر حضور داشتم و به نظرم بیشترین بی‌مهری‌ها هم به من شده و شاید خودم کمی از این اتفاقات دلزده هستم اما براین باورم ما همه باید پشت جشنواره فجر بایستیم چون این جشنواره تنها دارایی سینمای ماست.

 

نقاط ضعف و قوت این جشنواره از نگاه شما چیست؟

به نظرم یکی از مشخصه‌های جشنواره‌ها در همه جای دنیا این است که تیم جشنواره در طول سال‌ها حفظ می‌شود، در کشور ما هم به نظرم باید حداقل در مواقعی که دولت تغییر نمی‌کند می‌شود دبیر جشنواره را حفظ کرد. باید سعی کنیم آقای داروغه‌زاده را به عنوان کسی که دو دوره پی در پی در جشنواره فجر بوده به دوره سوم برسانیم، حتما ایراداتی در کار ایشان هست، حتما ایشان هم با مسائلی روبرو هستند ولی با ادامه کار ایشان حتما مسائل حل می‌شوند. این اتفاق همیشه افتاده و در پایان دوره دوم نگذاشتند دبیر به سال سوم برسد، مثل دو دوره‌ای که آقای رضاداد و آقای میرکریمی دبیر بودند و نگذاشتند به سال سوم برسد.

 

درباره جشنواره امسال چه دیدگاهی دارید؟

حتما اتفاقات خوبی می‌افتد، دیروز من لیست داوران را دیدم و به نظرم بسیار انتخاب‌های دقیق و درستی بودند. حضور دکتر احسانی بسیار کارگشاست، همچنین حضور آقای کلاری و آقای بزرگ‌نیا که به جشنواره اعتبار می‌دهند. من امیدوارم در جشنواره فجر اتفاق خوبی بیفتد چون شنیدم امسال فیلم‌های بسیار خوبی حضور دارند ومن هم برای دیدن آنها لحظه‌شماری می‌کنم.

 

دلیل عدم حضور خودتان در جشنواره امسال چه بود؟

خیلی‌ها این موضوع را ربط می‌دهند که من نخواستم امسال در جشنواره باشم ولی واقعیت اینطور نیست، من به دلایل تولیدی مجبور بودم که فیلم را اکران کنم، چون فیلم پارسال تولید شد و نمی‌توانستیم برای بازگشت سرمایه‌اش بیشتر صبر کنیم. ولی حتما سال بعد با فیلم دیگری برای هشتمین بار در جشنواره فجر با افتخار حضور خواهم داشت.

 

نژلا پیکانیان

 

  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش