جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۲:۵۱ - ۱۸ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۳۹۳۷
فیلم و سینمای جهان

جهان فیلم «معکوس» چگونه جهانی است؟

معکوسِ سینمای پدر‌

فیلم سینمایی معکوس,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

تماشای فیلم‌های اول یا منجربه کشف یک اسم و پرداخت جدید در سینما می‌شود، که در سال‌های اخیر تنها در معدود مواردی چون فیلم‌های اول روستایی و مهدویان، این اتفاق برای سینمای ایران افتاده است؛ یا مخاطب را با یک دست گرمی منتهی نشده به سینما روبه‌رو می‌کند. به‌عبارت‌ دیگر اثر اول هر فیلمساز از آنجا که می‌تواند به یک خوانش بدیع از سینما منجر شود، امکان بالقوه بالایی برای شگفت‌ زده‌ کردن مخاطب دارد. این حس رها شدن در فیلم اول به امید کشف یک دنیای جدید، در اثر اول پولاد کیمیایی کم‌رنگ و لعاب‌‌تر از متوسط فیلم‌های اول است.

به‌نظر می‌رسد تیتراژ ابتدایی فیلم معکوس علاوه‌ بر معرفی همراه با ایجاز و اختصار موقعیت مکانی و شخصیت، برای مخاطب آشنا به سینمای ایران معنای دیگری هم دارد و آن قراردادن اسم کارگردان جوان فیلم در کنار پدرکهنه کارش است. از جهت همین مقایسه و تلاش برای یافتن ارتباطی معنادار میان فیلمسازی پسر و پدر است که آن رها شدگی دلچسب در فیلم اولی کمی فروکش می‌کند.

فیلم معکوس با ماشین سیار سالار آغاز می‌شود و از ابتدای فیلم تا انتهای آن از ماشین و عنصر تصادف به‌منظور خلق فضا و بسترسازی برای روایت بهتر بهره می‌گیرد. تصادفی که سالار در گذشته به سبب آن همسرش را از دست داده در کنار تصادف ندا در نیمه دوم فیلم تا حدی منجر به یک قرینه‌پردازی در از دست دادن تعادل زندگی و به‌دست‌آوردن مجدد آن در زندگی سالار می‌شود.

از طرفی دیگر ماجرای ماشین‌های اسقاطی مربوط به زمان گذشته و نشان‌دادن چندباره آنها در فیلم زمینه‌ساز رجوع به گذشته‌های متعدد فیلم در قالب فلاش‌بک‌هاست و آشنابودن شخصیت‌ها به ساختمان ماشین و تعمیر آن، ماجرای مسابقه ماشین نیمه دوم را کمی باورپذیر می‌کند. در کنار این تلاش مجدانه برای به خدمت گرفتن برخی عناصر در جهت فضاسازی بهتر، نوع دیالوگ‌هایی که بین شخصیت‌ها ردوبدل می‌شود هم علاوه‌ بر اینکه به میزان قابل توجهی طبقه و خاستگاه اجتماعی شخصیت‌ها را مشخص می‌کند به‌دلیل شباهت زیادش با سیاق محاوره‌های مرسوم سینمای پدر (مسعود کیمیایی) نوعی سمپاتی نسبی را با مخاطب برقرار می‌کند. در این شیوه دیالوگ‌نویسی شخصیت‌ها در بداهه جواب‌هایی همراه با کنایه و ابهام به یکدیگر می‌دهند که انگار از پیش به آن فکر کرده‌اند وعملاً مخاطب برای برداشت وجه کنایی این سخن‌ها چندلحظه‌ای بعد از ادای این دیالوگ‌ها به زمان نیاز دارد. جنس دیالوگ‌نویسی فیلم معکوس تنها شباهت این فیلم با سینمای پدر نیست؛ معکوس در مرحله پرداخت‌های اولیه داستانی و در شخصیت‌پردازی مربوط به برخی شخصیت‌هــــــــایش تأثیرپذیرفته از سینــــــمای مســـــعود کیمیایــــــی است. اینکه ناگهان پرونده‌ای از گذشته زندگی آدم‌ها باز می‌شود و شخصیت‌ها به ورطه تردید و اثبات می‌افتند بزنگاه‌های آشنایی برای مخاطبان آثار مسعود کیمیایی است. شخصیت‌هایی که برای ادای رفاقت‌های ریشه‌دارشان همه گذشته‌شان را زیرورو می‌کنند.

این وجوه شخصیت‌پردازانه در فیلم معکوس درمورد فخری، رضا دردشتی و پدرِ سالار به وضوح به‌ چشم می‌آید. درباره این شخصیت‌های وام‌گرفته‌ شده از سینمای پدر، پرداخت‌هایی همراه با جزئیات صورت می‌گیرد که در نیمه دوم فیلم از این پرداخت‌ها برداشت دراماتیک بخصوصی انجام نمی‌شود. به عبارت دیگر با ورود شخصیت ندا به داستان، آن ایده‌های روایی و دغدغه‌های درونی شخصیت‌های سینمای پدر به ایده‌های بصری پولاد کیمیایی رنگ می‌بازند. با ورود شخصیت ندا، معکوس از نظر نوع روایت انتخابی و از نظر بافت تصویری دچار نوعی تحول ناخواسته می‌شود. تحولی که فیلم را از یک محلول سراسر یکدست به یک اثر چندپاره و سردرگم تبدیل می‌کند. مثلاً رضا دردشتی که پیش از ورود ندا مرکز ثقل روایت فیلم بود بعد از آن در فاصله مشخصی از دوربین جایگاهش را در فیلم پیدا می‌کند یا خط پیرنگ مربوط به فخری به کل پاک می‌شود و فخری در نیمه دوم فیلم اصلاً حضور ندارد.

نوع دیگر این تحول منجر به ضعف فیلم، آن فلاش‌بک‌های ابتدایی فیلم است که با رجوع به گذشته‌های متعدد، گونه روایت فیلم را از نیمه دوم فیلم متمایز می‌سازد. فلاش‌بک‌هایی که از جایی به بعد از روند توضیحی فیلم کنار گذاشته می‌شوند این نکته را به ذهن یادآور می‌شوند که با روایت زمان حال فیلم بخوبی درهم‌تنیده نشده‌اند و هویت روایی خاصی به‌خود نگرفته‌اند و احیاناً با حذف شان از نیمه ابتدایی فیلم و خلاصه‌کردن بار اطلاعاتی‌شان در چند دیالوگ اتفاق هولناکی برای فیلم نمی‌افتد. نوع دیگر این تحول ضربه زننده به فیلم با متفاوت‌‌بودن دونیمه فیلم از منظر آلبوم تصویری خودش را نشان می‌دهد. تصاویر شهری و برداشت‌های خیابانی با شروع مسابقه جای خودشان را به زرق و برق و تحرک سرسام‌آور بخش‌های پایانی می‌دهند؛ از این جهت سرسام‌آورند که بیش از ظرفیت یک فیلم داستانی در آن حضور دارند و به یک فیلم تبلیغاتی و تیزر ورزشی طعنه می‌زنند. انگار فیلم پشت این رفت وآمد سریع ماشین‌ها دارد خواسته یا ناخواسته از ذهن مخاطب، شخصیت‌ها و انگیزه‌ها را پنهان می‌کند؛ دارد پنهان می‌کند که آن آزمون تردید و مکاشفه سالار درباره زندگی گذشته‌اش و پدرش یکباره به بردن مسابقه و فراهم‌شدن پول رنگ می‌بازد، دارد پنهان می‌کند که ما خیلی ندا را نمی‌شناسیم و دلیل واضحی برای طمع شکست‌دادن پیمان پیدا نمی‌کنیم و صحنه میهمانی خانه پیمان خیلی دری به شناخت گذشته‌ها نمی‌گشاید. آن راز نهفته در سینه‌ها و داستان تنهایی آدم‌هایی نظیر رضا دردشتی که شناسنامه‌شان را از سینمای پدر گرفته‌اند و به معکوس رسیده‌اند بیشتر در قاب‌های ثابت، تأمل‌ها و مکث‌ها مجال ظهور می‌یافتند اما در نیمه دوم فیلم زیر آوار صدای ماشین‌ها ساکت می‌مانند و پشت تماشاچی‌های مسابقه محو می‌شوند. این طرح قصه و پرداخت آدم‌ها، معکوسِ سینمای پدر حرکت می‌کنند.

به‌نظر می‌آید این سرعت و تجمل حاضر در فیلم، آن بخش پرورش‌یافته ذهن کارگردان، منهای تأثیر سینمای پدر است. این رالی تمام‌عیار، انگار جوشش درونی فیلمساز در همراهی با یک کوشش بیرونی - که همان کدهای سینمای پدر هستند - است که از اثرگذاری حسی فیلم می‌کاهد. در دل مسابقه اتومبیل‌های فیلم، داستان در دقایقی بخصوص، به یک رقابت همه‌جانبه خیر و شر (قهرمان و ضدقهرمان) تبدیل می‌شود. قطب منفی این میدان جنگ (پیمان) یک شخصیت بسیار تیپیکال منفی است. انگیزه‌اش از این رقابت به ندا مربوط می‌شود اما به‌طور خاص این چیزی نیست که مشخص باشد. تنها احتمال مخاطب هم از انگیزه‌های پنهان او در این رقابت، با تحول پایانی پیمان، فرو می‌ریزد. تحولی که آنی و بی‌ریشه صورت می‌گیرد و از همان جنس تصادف‌های ماشین‌هاست. در سمت دیگر این جبهه نبرد، با یک قطب مثبت متکثر روبه‌رو هستیم که جمع‌شدن‌شان در کنار هم، به یک جمع همگرا که اثر حسی بر مخاطب بگذارد، منجر نمی‌شود.

معکوس ازچندپارگی و کولاژ نامتوازن ایده‌ها رنج می‌برد، خط اصلی داستان و انگیزه‌های شخصیت‌هایش بتدریج عوض می‌شوند، حجم زیاد و برخورنده موسیقی متن استفاده‌ شده در آن، توفیقی برای یکدست کردن کل فیلم ندارد و به شوق یک دنبال‌کننده فیلم‌اولی‌ها چیزی نمی‌افزاید اما به‌علت جسارت خالقش در به‌تصویرکشیدن جنون و شناخت قابل‌ توجهش از طبقات اجتماعی، می‌تواند این وعده را به مخاطب بدهد که اثر بعدی فیلمساز، که احتمالاً به‌کلی از سایه سینمای پدر خارج شده باشد، بار دیگر مخاطب را با یک فیلم اولی و جسارت‌هایش روبه‌رو کند.‌

محمدحسین گودرزی

iran-newspaper.com
  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش