
بهرام شاهمحمدلو به بهانه بازگشت سعید پورصمیمی به صحنه تئاتر از توانایی این بازیگرگزیدهکار و وضعیت این روزهای نمایش میگوید.
سعید پورصمیمی بازیگر مطرح و با سابقه تئاتر ایران پس از ۱۷ سال با ایفای نقش در نمایش «آواز قو» به کارگردانی پریزاد سیف، به صحنه تئاتر بازگشته است؛ حضوری که به گفته بهرام شاهمحمدلو کلاس درس بازیگری است و باید از لحظهلحظه آن بهره برد. شاهمحمدلو در گفتوگو با «ایران» از همکاریاش با سعید پورصمیمی، شاخصههای اخلاق حرفهای و تأثیر حضور او در عرصه نمایش امروز گفته است. همکاری او و سعید پورصمیمی به سال ۱۳۵۳ باز میگردد که با حضور در واحد نمایش تلویزیون به مدیریت داوود رشیدی آغاز شد. آشنایی اولیهشان اما مربوط به سالها پیش از این و فضای دانشکده و نمایش و جمعهای دوستانه است.
این آشنایی تداوم داشت تا زمانی که در سال ۵۶ بهرام شاهمحمدلو نمایشنامهخوانی «آه، اسفندیارِ مغموم» نوشته یارعلی پورمقدم را با حضور سعید پورصمیمی روی صحنه برد و پس از آن «داستان ضحّاک» به نویسندگی و کارگردانی سعید پورصمیمی ادامه این همکاری بود. بهرام شاهمحمدلو طی دو سال اخیر در دو نمایشنامهخوانی «آواز قو» و «داستان ضحاک» به کارگردانی پریزاد سیف همراه با رضا بابک با سعید پورصمیمی همکاری داشته است. شاهمحمدلو به بهانه بازگشت پورصمیمی به صحنه تئاتر از توانایی این بازیگر گزیدهکار و وضعیت این روزهای نمایش ایران میگوید؛ وضعیتی که از دید او بازیگران پیشکسوت در آن جایگاه مطلوبی ندارند و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند.
نمایش «داستان ضحاک» ۴۰ سال پس از اولین اجرایش در اسفندماه سال گذشته و خردادماه امسال در قالب نمایشنامهخوانی با حضور سعید پورصمیمی روی صحنه رفت. سعید پورصمیمی را که در سال ۵۸ کارگردانی این نمایش را برعهده داشت چقدر به لحاظ کار حرفهای متفاوت از این روزها میبینید.
سعید پورصمیمی خیلی آسان و راحت وارد عرصه تئاتر نشد. شنیده بودم که همراه با پرویز پورحسینی در چاپخانهای بهعنوان کارگر کار میکرد تا زندگی را بچرخاند و کار تئاتر کند. سالها تجربه و کار پشت شخصیت حرفهای ایشان وجود دارد. از سال ۵۸ که همکاری تنگاتنگی داشتیم تا حوالی سال ۶۵ که دوستیمان قوام یافت و تا امروز هم ادامه دارد، او را شخصیتی جستوجوگر با اخلاق حرفهای و جدیت بسیار نسبت به کار و حرفهاش دیدم. اهمیت و ارزشی که برای حرفهاش قائل است او را در مسیر درستی قرار داده. چنانکه اگر بخواهم سعید امروز را با سعید آن سالها مقایسه کنم شاید تنها گذر زمان را بشود بهعنوان نقطه متغیرات در نظر گرفت.
همچنان روی اصولش، روی اخلاقش، روی حرفهاش و روی باورهایش در زمینه هنر و تئاتر با جدیت پافشاری دارد. او یکی از استثناهای تئاتر کشورمان است اما چون اهل شوآف نیست و پرهیز دارد از اینکه خود را این ور و آن ور مطرح کند، متأسفانه برخیها از زوایای پنهان حرفهایاش بیخبر هستند. سعید علاوه بر اینکه کارگردان حرفهای و بازیگر خوبی است و هر نقشی را که کار کرده بسیار متفکرانه و با جدیت پیگیری کرده، یکی از نمایشنامهنویسهای مطرح معاصر کشور هم هست. شاید تنها یکی دو اثرش چاپ شده باشد اما آثار فوقالعاده نابی دارد که خاک میخورند.
آقای پورصمیمی را در سینما بهعنوان استاد نقشهای مکمل میشناسیم؛ رکورددار سیمرغ نقش مکمل از جشنواره فیلم فجر هم هستند. او در بین این نقشها هر وقت فرصت و پیشنهاد مناسب داشته به سمت تئاتر بازگشته اما در سالهای اخیر حضور ایشان در صحنه تئاتر کمرنگ شده و شاهد وقفهای ۱۷ ساله بودیم. دلیل این دوری چه بوده؟
احتمالا علتش تمرکز بر پروژههای سینمایی و تلویزیونی بوده که زمانبر است. شاید هم در این مدت کار خیلی شاخصی در تئاتر به او پیشنهاد نشده باشد. در این سالها بجز تعداد انگشت شمار، کارگردان شاخصی در عرصه تئاتر نداشتهایم.
خیلی از بزرگانی که امروز اسم و رسمی دارند و نامشان اعتبار صحنه و نمایش است همین مسیر را طی کردهاند و شاید همین ممارست و تمرین سخت باعث شده که قدردان این عرصه باشند برخلاف نسل امروز که این مسیر برایشان سهلالوصولتر شده است.
بله. در آن سالها از نظر فضای آکادمیک دو دانشکده هنرهای زیبا و هنرهای دراماتیک را داشتیم اما الان در هر فضای آکادمیکی یک بخش تئاتری هم ایجاد شده و تورم شکل گرفته که تبعات آن مسائل حاشیهای و روابطی است که اساساً در هنر تئاتر ضدارزش تلقی میشود. من نسبت به وضعیت امروز تئاتر خیلی خوشبین نیستم به این دلیل که به گیشه واگذار شده و گیشه هم جیب سالنش را پر نمیکند مگر با ماجراهایی که خوشایند گروههایی است که درشأن تئاتر به معنی یک هنر ارزشمند انسانی نیست. شاهد بودم که آقای بیضایی بهعنوان یکی از استادان مسلم این حرفه در نمایش «افرا» چقدر زحمت کشید، به لحظه لحظه کار فکر کرد، بررسی کرد و با این پشتوانه و تجربه مثل یک کارگردان جوان و فعال پابهپای جوانترین نیروهای گروه تلاش کرد. کارهای ایشان تعبیر مثل معروف «کار نیکو کردن از پر کردن است» پشت هر کار نیکو و درخشانی، تلاش وافر، تحقیق و پژوهش خوابیده است.
آقای پورصمیمی در آیین تجلیلشان در هجدهمین جشن سالانه انجمن منتقدان تئاتر گلایههای ضمنی به وضعیت یکی دو دهه اخیر داشتند، نفس حضور ایشان و بزرگانی چون علی نصیریان که دو سال پیش بازیشان در نمایش «اعتراف» با استقبال زیادی هم همراه بود چقدر میتواند در به سامان رسیدن این برهم ریختگی و بلبشوی به وجود آمده مؤثر باشد.
مهمترین ثمرهاش وجود و زندگی خود سعید پورصمیمی است. با آن اعتقادات حرفهای و اخلاقی که به زندگی و کارش دارد. سعید پورصمیمی تمام این سالها به غیر از اینکه تجربیات، توانمندیها و دانشش نسبت به جهان درام و نمایش را گسترش داده، همچنان خطوط پایه و اخلاق حرفهای را حفظ کرده است. اطمینان دارم اگر نقشی را قبول میکند بشدت روی آن کار کرده و متمرکز است. بخصوص در اجرای چنین نقش سنگینی که تمام بار نمایش روی دوش اوست و او با این سن و توان دارد کار میکند. همین بزرگترین ارزش و مهمترین تأثیرگذاری در فضای تئاتر امروز است. سعید پورصمیمی ۵۰ سال پیش هم همین باورها و اعتقادات را به حرفه تئاتر داشت.
او حرفهای تئاتر است و برخلاف برخی که از این شاخه به آن شاخه میپرند، سه سال یک جور کار میکنند، پنج سال جور دیگر نگاه میکنند و ۴ سال بعد هویتشان را عوض میکنند، در تمام این سالها، ضمن گسترش دانش و توانمندی، اعتقادات حرفهایاش را حفظ کرده است؛ اعتقادات حرفهای که عمیق، قوی و پر از ارزش اخلاقی و انسانی است. وقتی راجع به سعید پورصمیمی صحبت میکنیم اغلب یاد پایداریاش میافتیم، یاد اعتقاد اخلاقیاش به حرفه میافتیم و یاد تمرکزش و تأکیدات مکرری که بر عوامل اجرایی یک نمایش داشت.
ممکن بود برخی اوقات برای کسی کار کردن با سعید پورصمیمی سخت به نظر برسد ولی بدون استثنا نتایج مثبتی را به دست میآورد. همین نمایش «ضحاک» را بعد از تهران به استان گیلان بردیم و بعد هم به سمت دزفول سفر کردیم و قرار بود در چند شهر دیگر اجرا داشته باشیم که با درگذشت آقای طالقانی همزمان شد و به تهران بازگشتیم. با توجه به جا به جایی صحنه، ایشان آنقدر روی ریزهکاریهای طراحی و ساخت و پرداخت دکور پافشاری داشتند و با طراح صحنه جوان گروه کار کردند که ایشان امروز یکی از بهترینهای این عرصه شدهاند.
پایبندی به اصول و قواعد در تئاتر ویژگیای است که دیگر بزرگان این عرصه را متمایز میکند. از جمله آقای داوود رشیدی که در نمایش «ریچارد سوم» و «هنر» با آقای پورصمیمی همکاری داشتند. ایشان اگرچه برای گذران زندگی برخی آثار سینمایی و تلویزیونی را راحتتر قبول کردند اما در تئاتر از ایدهآلهایشان کوتاه نیامدند و نگاه جدی و اصولیشان را حفظ کردند.
بله همینطور است. من واقعاً متأسفم طی این سالهای متمادی از این همه دانش و تجربیات آقای سعید پورصمیمی یا امثالهم در دانشگاههای مختلف کشور استفاده نشده و نمیشود. اینها منابع پر از تجربه و دانش هستند و راههای درست و حسابی برای انتقال به دانشجویان امروز اما آقای پورصمیمی باید بنشیند در خانهاش نمایشنامه بنویسد که فقط یکی دو تایش چاپ شود! این دست آدمها تعدادشان خیلی زیاد نیست که اینقدر سهلانگارانه از وجودشان غافلیم. گروهی از پیشکسوتان صاحبنام این حرفه مثل آقایان رشیدی، انتظامی، مشایخی، کشاورز و نصیریان جزو نوادر بودند که سه نفرشان امروز در قید حیات نیستند. در نوبت بعدی امثال پورصمیمیها و پورحسینیها جزو نوادر و پیشکسوتان موجود حساب میشوند که باید به وجودشان افتخار کرد. باید نازشان را کشید تا از وجودشان بهره برد.
حضور این افراد میتواند الگوی مؤثر و کارآمدی برای نسل امروز باشد اما گویا همتی برای بازگشت این بزرگان وجود ندارد.
اگر دلسوز تئاتر هستیم باید با ایجاد پشتوانه و امکانات از این بزرگواران برای بازگشت به صحنه دعوت کنیم و خوشحال باشیم اگر دعوتمان را بپذیرند. همتی کنیم تا این بزرگان را با هر بهانهای که شده دور هم جمع کنیم تا دیگران بخصوص نسل جوان از مرحله به مرحله تمریناتشان باخبر شوند، شیوههای تمرین و اخلاق حرفهایشان را در تمرین ببینند. اینها میتواند مراحل انتقال دانش و تجربه به جوانان و دیگران باشد. از لحظهای هم که کارشان روی صحنه میآید طبیعتاً شاهد حضور خلاقانه این بزرگواران روی صحنه خواهند بود که چگونه لحظههای خلاقه خلق میکنند و روابطشان با همدیگر چگونه است و چطور با این همه پشتوانه حرفهای هنوز وقتی پا به عرصه صحنه میگذارند مثل بچهای میشوند که در آغوش مادرش قدم گذاشته است.
با این توصیفات واقعاً باعث مباهات است که این روزها سعید پورصمیمی به صحنه تئاتر بازگشته است.
حتماً همینطور است. دوستانی که به بازیگری فکر میکنند، به خودشان غره نشدهاند و میخواهند همچنان آموزش ببینند، این فرصت را غنیمت بشمارند و بروند اجرای سعید پورصمیمی را روی صحنه تئاتر ببینند. اجرای او خودش یک دانشگاه است. ماحصل یک دانشگاه ۶۰ ساله روی صحنه و نمایش است. فکر نکنم چنین فرصتی باز تکرار شود.
نرگس عاشوری
- 9
- 4