شنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۵:۲۲ - ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۶۳۶۹
تئاتر شهر

بازگشت سعید پورصمیمی به صحنه تئاتر

سعید پورصمیمی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

بهرام شاه‎‌محمدلو به بهانه بازگشت سعید پورصمیمی  به صحنه تئاتر از توانایی‌ این بازیگرگزیده‌کار و وضعیت این روزهای نمایش می‌گوید.

سعید پورصمیمی بازیگر مطرح و با سابقه تئاتر ایران پس از ۱۷ سال با ایفای نقش در نمایش «آواز قو» به کارگردانی پریزاد سیف، به صحنه تئاتر بازگشته است؛ حضوری که به گفته بهرام شاه‌محمدلو کلاس درس بازیگری است و باید از لحظه‌لحظه آن بهره برد. شاه‌محمدلو در گفت‌وگو با «ایران» از همکاری‌اش با سعید پورصمیمی، شاخصه‌های اخلاق حرفه‌ای و تأثیر حضور او در عرصه نمایش امروز گفته است. همکاری او و سعید پورصمیمی به سال ۱۳۵۳ باز می‌گردد که با حضور در واحد نمایش تلویزیون به مدیریت داوود رشیدی آغاز شد. آشنایی اولیه‌شان اما مربوط به سال‌ها پیش از این و فضای دانشکده و نمایش و جمع‌های دوستانه است.

این آشنایی تداوم داشت تا زمانی که در سال ۵۶ بهرام شاه‌محمدلو نمایشنامه‌خوانی «آه، اسفندیارِ مغموم» نوشته یارعلی پورمقدم را با حضور سعید پورصمیمی روی صحنه برد و پس از آن «داستان ضحّاک» به نویسندگی و کارگردانی سعید پورصمیمی ادامه این همکاری بود. بهرام شاه‌محمدلو طی دو سال اخیر در دو نمایشنامه‌خوانی «آواز قو» و «داستان ضحاک» به کارگردانی پریزاد سیف همراه با رضا بابک با سعید پورصمیمی همکاری داشته است. شاه‌محمدلو به بهانه بازگشت پورصمیمی به صحنه تئاتر از توانایی‌ این بازیگر گزیده‌کار و وضعیت این روزهای نمایش ایران می‌گوید؛ وضعیتی که از دید او بازیگران پیشکسوت در آن جایگاه مطلوبی ندارند و باید بیشتر مورد توجه قرار بگیرند.

نمایش «داستان ضحاک» ۴۰ سال پس از اولین اجرایش در اسفندماه سال گذشته و خردادماه امسال در قالب نمایشنامه‌خوانی با حضور سعید پورصمیمی روی صحنه رفت. سعید پورصمیمی را که در سال ۵۸ کارگردانی این نمایش را برعهده داشت چقدر به لحاظ کار حرفه‌ای متفاوت از این روزها می‌بینید.

سعید پورصمیمی خیلی آسان و راحت وارد عرصه تئاتر نشد. شنیده بودم که همراه با پرویز پورحسینی در چاپخانه‌ای به‌عنوان کارگر کار می‌کرد تا زندگی را بچرخاند و کار تئاتر کند. سال‌ها تجربه و کار پشت شخصیت حرفه‌ای ایشان وجود دارد. از سال ۵۸ که همکاری تنگاتنگی داشتیم تا حوالی سال ۶۵ که دوستی‌مان قوام یافت و تا امروز هم ادامه دارد، او را شخصیتی جست‌وجوگر با اخلاق حرفه‌ای و جدیت بسیار نسبت به کار و حرفه‌اش دیدم. اهمیت و ارزشی که برای حرفه‌اش قائل است او را در مسیر درستی قرار داده. چنانکه اگر بخواهم سعید امروز را با سعید آن سال‌ها مقایسه کنم شاید تنها گذر زمان را بشود به‌عنوان نقطه متغیرات در نظر گرفت.

همچنان روی اصولش، روی اخلاقش، روی حرفه‌اش و روی باورهایش در زمینه هنر و تئاتر با جدیت پافشاری دارد. او یکی از استثناهای تئاتر کشورمان است اما چون اهل شوآف نیست و پرهیز دارد از اینکه خود را این ور و آن ور مطرح کند، متأسفانه برخی‌ها از زوایای پنهان حرفه‌ای‌اش بی‌خبر هستند. سعید علاوه بر اینکه کارگردان حرفه‌ای و بازیگر خوبی است و هر نقشی را که کار کرده بسیار متفکرانه و با جدیت پیگیری کرده، یکی از نمایشنامه‌نویس‌های مطرح معاصر کشور هم هست. شاید تنها یکی دو اثرش چاپ شده باشد اما آثار فوق‌العاده نابی دارد که خاک می‌خورند.

 آقای پورصمیمی را در سینما به‌عنوان استاد نقش‌های مکمل می‌شناسیم؛ رکورددار سیمرغ نقش مکمل از جشنواره فیلم فجر هم هستند. او در بین این نقش‌ها هر وقت فرصت و پیشنهاد مناسب داشته به سمت تئاتر بازگشته اما در سال‌های اخیر حضور ایشان در صحنه تئاتر کمرنگ شده و شاهد وقفه‌ای‌ ۱۷ ساله بودیم. دلیل این دوری چه بوده؟

احتمالا علتش تمرکز بر پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی بوده که زمانبر است. شاید هم در این مدت کار خیلی شاخصی در تئاتر به او پیشنهاد نشده باشد. در این سال‌ها بجز تعداد انگشت شمار، کارگردان شاخصی در عرصه تئاتر نداشته‌ایم.

خیلی از بزرگانی که امروز اسم و رسمی دارند و نامشان اعتبار صحنه و نمایش است همین مسیر را طی کرده‌اند و شاید همین ممارست و تمرین سخت باعث شده که قدردان این عرصه باشند برخلاف نسل امروز که این مسیر برایشان سهل‌الوصول‌تر شده است.

بله. در آن سال‌ها از نظر فضای آکادمیک دو دانشکده هنرهای زیبا و هنرهای دراماتیک را داشتیم اما الان در هر فضای آکادمیکی یک بخش تئاتری هم ایجاد شده و تورم شکل گرفته که تبعات آن مسائل حاشیه‌ای و روابطی است که اساساً در هنر تئاتر ضدارزش تلقی می‌شود. من نسبت به وضعیت امروز تئاتر خیلی خوش‌بین نیستم به این دلیل که به گیشه واگذار شده و گیشه هم جیب سالنش را پر نمی‌کند مگر با ماجراهایی که خوشایند گروه‌هایی است که در‌شأن تئاتر به معنی یک هنر ارزشمند انسانی نیست. شاهد بودم که آقای بیضایی به‌عنوان یکی از استادان مسلم این حرفه در نمایش «افرا» چقدر زحمت کشید، به لحظه لحظه کار فکر کرد، بررسی کرد و با این پشتوانه و تجربه مثل یک کارگردان جوان و فعال پا‌به‌پای جوانترین نیروهای گروه تلاش ‌کرد. کارهای ایشان تعبیر مثل معروف «کار نیکو کردن از پر کردن است» پشت هر کار نیکو و درخشانی، تلاش وافر، تحقیق و پژوهش خوابیده است.

آقای پورصمیمی در آیین تجلیل‌شان در هجدهمین جشن سالانه انجمن منتقدان تئاتر گلایه‌های ضمنی به وضعیت یکی دو دهه اخیر داشتند، نفس حضور ایشان و بزرگانی چون علی نصیریان که دو سال پیش بازیشان در نمایش «اعتراف» با استقبال زیادی هم همراه بود چقدر می‌تواند در به سامان رسیدن این برهم ریختگی و بلبشوی به وجود آمده مؤثر باشد.

مهم‌ترین ثمره‌اش وجود و زندگی خود سعید پورصمیمی است. با آن اعتقادات حرفه‌ای و اخلاقی که به زندگی و کارش دارد. سعید پورصمیمی تمام این سال‌ها به غیر از اینکه تجربیات، توانمندی‌ها و دانشش نسبت به جهان درام و نمایش را گسترش داده، همچنان خطوط پایه و اخلاق حرفه‌ای را حفظ کرده است. اطمینان دارم اگر نقشی را قبول می‌کند بشدت روی آن کار کرده و متمرکز است. بخصوص در اجرای چنین نقش سنگینی که تمام بار نمایش روی دوش اوست و او با این سن و توان دارد کار می‌کند. همین بزرگترین ارزش و مهم‌ترین تأثیرگذاری در فضای تئاتر امروز است. سعید پورصمیمی ۵۰ سال پیش هم همین باورها و اعتقادات را به حرفه تئاتر داشت.

او حرفه‌ای تئاتر است و برخلاف برخی که از این شاخه به آن شاخه می‌پرند، سه سال یک جور کار می‌کنند، پنج سال جور دیگر نگاه می‌کنند و ۴ سال بعد هویتشان را عوض می‌کنند، در تمام این سال‌ها، ضمن گسترش دانش و توانمندی، اعتقادات حرفه‌ای‌اش را حفظ کرده است؛ اعتقادات حرفه‌ای که عمیق، قوی و پر از ارزش اخلاقی و انسانی است. وقتی راجع به سعید پورصمیمی صحبت می‌کنیم اغلب یاد پایداری‌اش می‌افتیم، یاد اعتقاد اخلاقی‌اش به حرفه می‌افتیم و یاد تمرکزش و تأکیدات مکرری که بر عوامل اجرایی یک نمایش داشت.

ممکن بود برخی اوقات برای کسی کار کردن با سعید پورصمیمی سخت به نظر برسد ولی بدون استثنا نتایج مثبتی را به دست می‌آورد. همین نمایش «ضحاک» را بعد از تهران به استان گیلان بردیم و بعد هم به سمت دزفول سفر کردیم و قرار بود در چند شهر دیگر اجرا داشته باشیم که با درگذشت آقای طالقانی همزمان شد و به تهران بازگشتیم. با توجه به جا به جایی صحنه، ایشان آنقدر روی ریزه‌کاری‌های طراحی و ساخت و پرداخت دکور پافشاری داشتند و با طراح صحنه جوان گروه کار کردند که ایشان امروز یکی از بهترین‌های این عرصه شده‌اند.

پایبندی به اصول و قواعد در تئاتر ویژگی‌ای است که دیگر بزرگان این عرصه را متمایز می‌کند. از جمله آقای داوود رشیدی که در نمایش «ریچارد سوم» و «هنر» با آقای پورصمیمی همکاری داشتند. ایشان اگرچه برای گذران زندگی برخی آثار سینمایی و تلویزیونی را راحت‌تر قبول کردند اما در تئاتر از ایده‌آل‌هایشان کوتاه نیامدند و نگاه جدی و اصولی‌شان را حفظ کردند.

بله همینطور است. من واقعاً متأسفم طی این سال‌های متمادی از این همه دانش و تجربیات آقای سعید پورصمیمی یا امثالهم در دانشگاه‌های مختلف کشور استفاده نشده و نمی‌شود. اینها منابع پر از تجربه و دانش هستند و راه‌های درست و حسابی برای انتقال به دانشجویان امروز اما آقای پورصمیمی باید بنشیند در خانه‌اش نمایشنامه بنویسد که فقط یکی دو تایش چاپ شود! این دست آدم‌ها تعدادشان خیلی زیاد نیست که اینقدر سهل‌انگارانه از وجودشان غافلیم. گروهی از پیشکسوتان صاحبنام این حرفه مثل آقایان رشیدی، انتظامی، مشایخی، کشاورز و نصیریان جزو نوادر بودند که سه نفرشان امروز در قید حیات نیستند. در نوبت بعدی امثال پورصمیمی‌ها و پورحسینی‌ها جزو نوادر و پیشکسوتان موجود حساب می‌شوند که باید به وجودشان افتخار کرد. باید نازشان را کشید تا از وجودشان بهره برد.

حضور این افراد می‌تواند الگوی مؤثر و کارآمدی برای نسل امروز باشد اما گویا همتی برای بازگشت این بزرگان وجود ندارد.

اگر دلسوز تئاتر هستیم باید با ایجاد پشتوانه و امکانات از این بزرگواران برای بازگشت به صحنه دعوت کنیم و خوشحال باشیم اگر دعوتمان را بپذیرند. همتی کنیم تا این بزرگان را با هر بهانه‌ای که شده دور هم جمع کنیم تا دیگران بخصوص نسل جوان از مرحله به مرحله تمریناتشان باخبر شوند، شیوه‌های تمرین و اخلاق حرفه‌ای‌شان را در تمرین ببینند. اینها می‌تواند مراحل انتقال دانش و تجربه به جوانان و دیگران باشد. از لحظه‌ای هم که کارشان روی صحنه می‌آید طبیعتاً شاهد حضور خلاقانه این بزرگواران روی صحنه خواهند بود که چگونه لحظه‌های خلاقه خلق می‌کنند و روابطشان با همدیگر چگونه است و چطور با این همه پشتوانه حرفه‌ای هنوز وقتی پا به عرصه صحنه می‌گذارند مثل بچه‌ای می‌شوند که در آغوش مادرش قدم گذاشته است.

با این توصیفات واقعاً باعث مباهات است که این روزها سعید پورصمیمی به صحنه تئاتر بازگشته است.

حتماً همینطور است. دوستانی که به بازیگری فکر می‌کنند، به خودشان غره نشده‌اند و می‌خواهند همچنان آموزش ببینند، این فرصت را غنیمت بشمارند و بروند اجرای سعید پورصمیمی را روی صحنه تئاتر ببینند. اجرای او خودش یک دانشگاه است. ماحصل یک دانشگاه ۶۰ ساله روی صحنه و نمایش است. فکر نکنم چنین فرصتی باز تکرار شود.

نرگس عاشوری

  • 9
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش