چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۴:۳۸ - ۲۲ فروردین ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۱۰۳۲۳۸
رادیو و تلویزیون

جواد رضویان: یک بام و دو هوایی‌های تلویزیون اذیتم می‌کند

اولین حقوقم ۷ هزار تومان بود | اصلا مصیبت نه گفتن دارم

اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون,جواد رضویان
جواد رضویان در برنامه دورهمی گفت خانه اول و آخرش تلویزیون است اما الان یک بام و دو هوایی‌های این رسانه اذیتش می‌کند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، شامگاه دوشنبه ۲۱ فروردین، جواد رضویان مهمان برنامه «دورهمی» با اجرای مهران مدیری شد.

 

جواد رضویان در جواب سوال مهران مدیری که گفت: «چند وقت است در تلویزیون کم‌تر می‌بینیمت. دلخوری یا حوصله کار نداری یا...» رضویان با خنده گفت: «دلخورم، حوصله کار ندارم، در ذوقم خورده است، از تلویزیون جفتک عشقی خورده‌ام...»

 

رضویان در مورد این که از چه سالی و چگونه وارد کار بازیگری شد توضیح داد: «من سال ۷۳ وارد دانشگاه شدم و با مهران غفوریان که سه، چهارم نیمکت را می‌گرفت و یک، چهارمش را به من می‌داد همکلاس بودم. آن زمان مهران سر ضبط «لبخند سوم» بود که صبح‌های جمعه از شبکه سه پخش می‌شد.»

 

رضویان که آخرین کار تلویزیونی‌اش در سال ۹۵ «همسایه‌ها» به کارگردانی مهران غفوریان بود ادامه داد: «یک بار مهران من را با خودش سر ضبط برد. کارگردان گفت برو لباست را عوض کن! آن موقع حتی اصطلاحات این کار را هم نمی‌دانستم و متوجه نشدم چرا باید لباسم را عوض کنم. گفتم مهران مرا کجا می‌برند؟! گفت برو لباست را عوض کن بیا یک آیتم بگیر. نقش واکسی را در یک آیتم بازی کردم بدون این که هیچ پیش‌زمینه ذهنی داشته باشم و حسابی ترسیدم.»

 

بازیگر «در حاشیه» به کارگردانی مهران مدیری افزود: «دو، سه روز بعد امیر سمواتی کارگردان کار، زنگ زد و گفت چرا دیگر نیامدی؟!... این طوری شد که وارد و کم کم علاقه‌مند شدم.»‌

 

او در مورد مبلغ اولین دستمزدش هم گفت: «اولین حقوقم هفت هزار تومان بود و با آن برای مادرم انگشتر گرفتم.»‌

 

رضویان در مورد این که تا به حال پیشنهاد بازی در نقش جدی هم داشته یا نه ادامه داد: «یک کار جدی بود که خیلی بد بود. نقش بچه‌ای پایین شهری را داشتم که قرار بود چاقو بخورد و بمیرد. در صحنه چاقو خوردنم همه عوامل می‌خندیدند و خودم هم با چاقویی در پهلویم از خنده غش کرده بودم!»

 

او در مورد این که از بازی کردن در چه کارهایی پشیمان است گفت: «هر کاری را که مردم دوست نداشته‌اند که هم در سینما تعدادشان زیاد است و هم در تلویزیون. بعضی وقت‌ها به خاطر دغدغه مالی قبول کرده‌ام و بعضی وقت‌ها در رودربایستی افتاده‌ام. بلد نیستم نه بگویم. اصلا مصیبت نه گفتن دارم.»

 

او در جوابِ «عاشق شدی؟» هم گفت: «بله، یک بار برای همیشه. سال ۷۶ ازدواج کردم.»

 

رضویان در مورد این که در ازای چه چیزی حاضر است بازیگری را کنار بگذارد گفت: «روزی که مردم دیگر نخواهند مرا ببینند و اگر این حس در درونم به ۶۰، ۷۰ درصد برسد خداحافظی می‌کنم. چون کارهایی بلدم که بتوانم از طریق‌شان پول درآورم؛ نقاشی خوانده‌ام و تصویرسازی کتاب کودک هم انجام می‌دهم.»

 

او در مورد چرایی دلخوری‌اش از تلویزیون توضیح داد: «ما تقریبا ۲۴، ۲۵ سال است که داریم کار می‌کنیم و مو سفید کرده‌ایم. اگر توقعات ما عجیب و غریب نیست خواهش می‌کنم یک ذره توجه کنند.»

 

رضویان افزود: «آن موقع ما یک سری جوان نوپا بودیم که آمدیم، مدیران قبلی روی‌مان سرمایه‌گذاری و تلاش کردند مسیر خطا نرویم. حالا که سنی ازمان گذشته شاید این بار ما بتوانیم کمک کنیم تا نسلی نو معرفی شود. کم لطفی‌های الان می‌تواند آینده وحشتناکی برای تلویزیون رقم بزند. (با هیجان) من بچه تلویزیونم. خانه اول و آخرم تلویزیون است اما الان یک بام و دو هوایی‌هایی است که اذیت‌مان می‌کند.»

 

او در پایان در مورد این که احساس خوشبختی می‌کند یا نه گفت: «خوشبختم... همیشه کم خورده‌ام و گرد خوابیده‌ام و زندگی را سخت نمی‌گیرم.»

 

 

  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش