
«محمدتقی فهیم» منتقد تلویزیون و سینما در گفتوگو با فارس درباره سریالهای نوروزی سال ۹۶ گفت: سریالهای امسال نوروز یکبار دیگر به مدیران تلویزیون گوشزد کرد که اگر مدیریت درستی نداشته باشند و به فکر جذب، تشویق و حمایت از نیروهای خلاق و قابل توجه به بدنه برنامه و سریال سازی در تلویزیون نباشند و به گروههای موجود اکتفا کنند، بیش از پیش دچار بحران خواهند شد.
وی ادامه داد: با پخش سریالهای نوروزی امسال، به راحتی متوجه شدیم که وقتی کارهای ضعیف کم محتوا و فاقد موضوعهای جذاب و ساختارهای با طراوت ساخته میشود مخاطب منتظر نمیماند که هر برنامه سست و ناقابلی که روی آنتن رفت را ببیند. او راه خود را پیدا میکند و طور دیگهای خود را سرگرم میکند و نیازهای تفریحی و اقناعی خود را جای دیگری پیدا میکند.
این منتقد در ادامه بیان داشت: به طور معمول نوروز جشنوارهای از رقابت بین چندین سریال بود که همین رقابت باعث افزایش کیفیت آثار میشد و مخاطب میتوانست نیازهای خود را بین این آثار پیدا کند. اما برنامههای نوروز امسال فاقد قرار گرفتن در مسیر رقابتی بود چراکه سریالهایی بودند که برای نوروز تولید نشده بودند و دست خالی باعث شد تا این آثار در نوروز پخش شوند. بر همین اساس ما نیز شاهد رقابتی در مقطع تولید کارها نبودیم. در سالهای گذشته همیشه قبل از عید صحبت از این رقابت در نوروز بود که نتیجهاش مجموعه «پایتختها» بود که بین همه سریالها گل کرد و برگزیده جشنواره نوروزی شد. اما امسال عنصر رقابت در مقطع تولید و پخش این سریالها وجود نداشت و اساس کارها فاقد کشش لازم بودند و هیج میلی برای دنبال کردن در مخاطب ایجاد نمیکردند.
فهیم با اشاره به سریال «علی البدل» به کارگردانی سیروس مقدم نیز گفت: از جنبههای مختلف نقدهایی به این اثر وارد است. «علی البدل» در شأن و منزلت مناس از «ایران برگر» گرته برداری شده بود، کاری ندارم چراکه اصلا مهم نیست. مهم این است که اجرای جدیدی در گرته برداری دیده شود که اینطور هم نبود و آنطور که باید و شاید طراوت و تازگی در کار دیده نمیشد.
فهیم درباره اینکه نمیتوان ساخته اخیر مقدم را در زمره سایر آثارش قرار داد، بیان داشت: اساسا نمیتوان «علی البدل» را با کارنامه سیروس مقدم و بالاخص «پایتختها» قیاس کرد چراکه گویی مقدم در این سریال چند قدم به عقبتر برگشته است.
وی ادامه داد: «علی البدل» شخصیتی کاریزماتیک، قهرمان و ضدقهرمانی قدرتمند و کشمکشی دراماتیک ندارد. این سریال فاقد شخصیت بود و به خاطر همین هم کشش و هیجانی را در مخاطب ایجاد نمیکرد و از گردونه انتخاب خارج است. با اینکه بازیگران خوبی را دور هم جمع کرده بودند، اما همه خودشان را تکرار میکردند. بازیگری مثل فخیم زاده در خیلی جاها حتی در بازی و پوشش شبیه به نمکی در فیلم «مسافران مهتاب» ظاهر شده بود.
این منتقد تلویزیون در ادامه افزود: بردن داستان به محیطی روستایی از حساسیت ویژهای برخوردار است. یعنی زمانیکه میخواهیم قصهای را در روستا روایت کنیم اگر به محیط آنجا کاملا اشراف نداشته باشیم، نتیجه منفی خواهد شد. روستاهای امروز ما روستاهایی جدید و مدرن هستند و نباید با دید ۵۰ سال پیش به آنها نگاه کنیم. اینکه شما دو الاغ را در روستا راه بیندازی و مثل صمد و پرویز صیاد آنها را از این سمت به آن سمت ببرید، در عصر حاضر جواب نخواهی گرفت. امروز روستاییان ما فیلمهای شبکههای جهانی را میبینند و دیگر به این شکل که در این سریال نشان داده شده، نیستند. همانطور که این سریال در رویکرد به روستا ۵۰ سال از تاریخ روستاهای ما عقب است، ساختارش هم عقب مانده است. در مجموع این سریال نه سرگرم میکرد و نه اینکه پند و اندرزی داشت. اولین انتظار ما از سریالهای نوروزی سرگرم کننده بودنشان است که این سریال فاقد آن بود. برایم جالب بود که در همان ساعت، اغلب مخاطبین بازپخش «پایتخت۴» را از شبکههای ضد انقلابی میدیدند.
وی درباره حل این مشکل توسط سازمان صدا و سیما نیز بیان داشت: به نظرم سازمان صدا و سیما باید امسال کارنامهاش را بررسی کند و ببیند که چرا در زمینه سریالسازی با شکست مواجه شده و چرا تا این حد دچار ریزش مخاطب شده است؟ حالا نمیدانم این افزایش ۲۰ درصدی مخاطب تلویزیون از کجا آمده و کاری هم با آن ندارم چونکه این آمار مطمئنا برای سریالها نیست. من این را از سمت خودم و سمتی که در آن هستم نمیگویم بلکه مشاهداتم را به عنوان فردی عادی از سطح جامعه و شهرهایی که در ایام نوروز رفتم بیان میکنم که مردم هیج رغبتی به تماشای سریالها نداشتند.
وی در ادامه نیز گفت: سریالهای «مرز خوشبختی» و «دیوار به دیوار» هم ضعفهایی داشت که ناشی از بی توجهی به ذائقه، سلیقه و شعور مخاطب بود. عدم انطباق درونمایه آثار با مناسبت نوروز، از مهمترین وجوهی بود که در این آثار وجود نداشت، به گونهای که اگر در ایام دیگری غیر از نوروز هم پخش میشد فرقی نداشت و شاید نتیجه بهتری هم میداد. از طرفی در سریال «دیوار به دیوار» صحبت از شب عید بود، اما دغدغه و آنچه عامل شکل گیری مضمونی بالنده باشد که به نوروز هم مرتبط باشد، دیده نمیشد.
فهیم سریال «مرز خوشبختی» را فاقد مضمون و محتوا دانست و افزود: وقتی صحبت از سریالی جوانانه میکنیم، نباید به این مفهوم باشد که دو و یا سه بازیگر جوان نقش اصلی آن را بازی میکنند! مسئله باید رویکرد مضمونی و محتوایی باشد و کاری که بتواند نیازهای مخاطب را برآورده کند. این سریال بسیار شلخته بود و بدون منطقهای دراماتیک و ایجاد گره چند بازیگر به دنبال یکدیگر و کیف طلا بودند. همچنین دیالوگهای خیلی سست و … نیز داشت.
وی در ادامه بیان داشت: اگر هر کدام از این سازندهها به فکر تزریق اندیشههای جدید به گروهشان باشند ناخودآگاه با این مشکل مواجه میشوند. بالاخره هنرمندان هم بضاعتی دارند و بسته به میزان مطالعهشان، ظرفیتی از اندوختههای اطلاعاتی دارند که آنها را خرج میکنند و اگر این مطالعه و به روز کردن اتفاق نیفتد، به جای نوآوری و بروز خلاقیت، بیشتر دچار تکرار،کلیشه و درجا زدن میشوند و فقدان خلاقیتی که در سریالهای ما به صراحت دیده میشود. در کنار این برنامههایی که در شبکههای خارجی ساخته میشود همگی دارای خلاقیتاند و جالب است که بعد از مدتی سازندگان داخلی ما با اعمال تغییراتی از روی دست آنها کپی میکنند.
این منتقد افزود: تلویزیون از برنامهسازان انتظار تولید آثاری جدید را دارد، در حالیکه آنها توانشان در همین اندازه است و دستشان رو شده و خلاقیتهایشان را هم تا به حال خرج کردهاند. اگر مدیریت فکری به حال این موضوع نکند در آینده با مشکلات بیشتری مواجه خواهیم شد.
وی با اشاره به سریال «دیوار به دیوار» به کارگردانی سامان مقدم نیز گفت: این سریال به شدت متکی به چهرههای طنز تلویزیونی بود که قبلا کار کرده و تجربه پس داده بودند. کارگردان آنها را زیر یک سقف جمع کرده و ماجرا را به دست آنها سپرده بود و فاقد کارگردانی به شکلی خلاقانه و هوشمندانه بود. به همین دلیل است که میبینیم فردی مثل ژوله به اندازهای که بلد است میتواند عرض ادام کند و پژمان جمشیدی که تازه واردتر است و هنوز هم آنطور که باید و شاید هنرش را خرج نکرده، در این سریال ظهور بهتری دارد. جمشیدی در این جمع و در کنار چندین بازیگر صاحب نام خوب ظاهر شده و کار را جمع کرده و سریال روی شخصیت او میچرخد. هر جا که او هست جرقههایی از خلاقیت و طنز نمکی دیده میشود. ضمن اینکه سریال به بداهه گویی و توانایی خود بازیگران متکی شده است.
وی ادامه داد: این سریال فاقد بحث بود، اما در بخش قصه مشکل داشت و در کل به فرعیات پرداخته بود و قصه اصلی در کار دیده نمیشد که فرعیات بخواهند مکمل آن باشند، به نظر میآمد که همه چیز روی فرعیات میچرخد. در کل همه چی بر اساس داستانکها پیش میرود که به هم وصله شده و مکمل هم شدهاند. ما نمیتوانستیم به شکل انسجام یافته قصه را پیگیری کنیم و در کنارش فرعیات به آن کمک کنند.
- 10
- 2