جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۰۰ - ۲۷ دي ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۰۰۶۵۹۴
رادیو و تلویزیون

بهنام تشکر: تلویزیون نه برای مردم کار می‌کنیم

بهنام تشکر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

«دکتر نیما افشار هستم.» دیالوگ خاطره‌انگیز با نقش ماندگاری از بازی بهنام تشکر در سریال «ساختمان پزشکان» که با لحن و غروری خاص گفته می‌شد را به‌خاطر دارید. بازی تشکر گر چه در این سریال گل کرد و بسیاری او را تازه به‌عنوان بازیگر توانمند طنز شناختند اما این نه شروع کار هنری او بوده و نه پایانش. تشکر سال‌ها خاک صحنه تئاتر را خورده و در این حوزه تقریبا سرآمد بود.

تشکر از جمله بازیگرانی است که بعد از بازی در این سریال و سریال‌های «دزد و پلیس»، «دودکش»، «هفت‌سنگ»، «لیسانسه‌ها» و... قدرت خود را در ایفای نقش کاراکترهای جدی با موقعیت‌های کمدی و دوست‌داشتنی نشان داد. البته از هنرنمایی‌های متفاوت او در سریال ماندگار «مختارنامه» و فیلم‌های سینمایی «استرداد»، «به امید دیدار»، «روز رستاخیز»، «زیر آب»، «لاک قرمز» و... هم نمی‌توان به سادگی گذشت. از جدیدترین نقش‌آفرینی‌های او می‌توان به هنرنمایی تشکر در یک نقش متفاوت و جدی در سریال «وارش» که به تازگی از شبکه۳سیما پخش شد اشاره کرد. او در این سال‌ها از اجرای نمایش‌های مختلف در صحنه تئاتر هم بی‌بهره نبوده تا جایی که با اجرای نمایش «دختر یانکی» در شهرهای مختلف ایران و حتی خارج از کشور خوش‌درخشید.

او علاوه بر سینما، تئاتر و تلویزیون، دستی هم بر آتش دوبله و گویندگی دارد. شاید همین رسایی، ابهت و جذابیت در صدای او دلیلی بود تا به او پیشنهاداتی هم در حوزه اجرا داده شود. حالا او این روزها بین ده‌ها گزینه پیشنهادی اجرا، با یک مسابقه جالب به نام «مافیا» در تلویزیون کار اجرا را تجربه می‌کند‌.

بهنام تشکر در گپ‌و‌گفتی صمیمی با همشهری از دغدغه‌های این روزهایش که خوب کردن حال مردم است برایمان می‌گوید. در ادامه بخش‌هایی از این گفت‌وگو را می‌خوانید.

سؤال اول را با هنرنمایی شما در سریال وارش که یک نقش جدی و متفاوت را بازی کرده‌اید شروع می‌کنیم. درباره نقش تراب در این سریال برایمان بگویید.

درست زمانی نقش تراب در سریال وارش به من پیشنهاد شد که من خودم مترصد این بودم که بعد از ۱۰سال کار طنز و کمدی در سریال های تلویزیونی، یک نقش جدی بازی کنم تا پذیرش این نقش برای خود من هم یک چالش باشد. وقتی فیلمنامه را خواندم در قسمت‌های ابتدایی حس کردم که یک کاراکتر تک‌بعدی است اما چند قسمت دیگر را که خواندم دیدم تقریبا در تراب چیزهایی را می‌بینم که پیش از آن ندیده بودم. نقش برای من جذاب شد و این ریسک را قبول کردم که در یک کار جدی بازی کنم. البته خوشحالم که مورد‌استقبال هم قرار گرفت.

  با پایان سریال وارش، سوءتفاهم‌هایی که در روزهای نخست پخش این سریال از سوی هموطنان گیلانی پیش آمده بود برطرف شد؟

راجع به قسمت‌های اول سریال در همان ویدئوی تصویری هم که منتشر کردم اشاره شد که برخی درباره این سریال، خیلی زود قضاوت کردند. شخصیت اصلی سریال، شخصیت وارش است که علاوه بر چهره مثبت سریال، خود نیز چهره مثبتی در داستان دارد. همزمان با پخش این سریال من پیام‌های زیادی از سوی مردم داشتم که مرا مورد لطف و محبت خود قرار داده بودند. از آن طرف هم پیام‌هایی داشتم که در آن فحش و ناسزا کم نبود. خوشبختانه با ادامه سریال بسیاری متوجه قضاوت عجولانه خود شدند.

  شما چند سالی است که با وجود پیشنهادهایی برای بازی در سینما، در تلویزیون و تئاتر حضور دارید و معتقدید که چون تلویزیون رسانه‌ای برای مردم است، نباید با آن قهر کرد. از این حضورتان بگویید؟

ما که برای تلویزیون کار نمی‌کنیم، ما برای مردم کار می‌کنیم و قهر کردن با مردم معنا ندارد. ببینید بحث رسانه با مردم سرو‌کار دارد و بزرگ‌ترین رسانه در هر جامعه‌ای هنوز هم تلویزیون آن کشور است؛ در هر جامعه‌ای در دنیا از کشور آمریکا بگیرید تا کشورهای آفریقایی، افغانستان و... هنوز هم تلویزیون حرف اول را می‌زند. حتی با وجود پیشرفت تکنولوژی، برنامه‌های اینترنتی هنوز هم به پای تلویزیون نرسیده‌اند و فکر کنم برای قبضه آن چند سال دیگری وقت لازم است. حضور من در تلویزیون هم ژست سیاسی یا جانبداری از جناح و حزب خاصی نیست.

من همین جا اعلام می‌کنم که هیچ‌وقت وارد بازی‌های سیاسی نخواهم شد. من بهنام تشکر در بحث سیاسی به‌هیچ‌عنوان نه از کسی حمایت می‌کنم و نه کسی را تبلیغ. چون اینها اصلا کار من نیست، کار من بازیگری است. من عاشق مردم هستم؛ عاشق جایی‌که زندگی می‌کنم هستم. من به این نگاه نمی‌کنم که در جشنواره فیلم فجر جایزه بهترین بازیگر را بگیرم و اصلا برای من مهم نیست که حتما فیلم‌های سینمایی بازی کنم و در جشنواره برگزیده شوم. هم‌و‌غم من چه تئاتر باشم چه تلویزیون و هرازگاهی سینما، چیز دیگری است. هم‌و‌غم من سرگرم کردن مردم است و چیزی غیر از این نیست. اولا فرصت ندارم دوما ترجیح می‌دهم که همچنان در تلویزیون باشم چون برای مردم است؛ مردم شب خسته از یک روز کاری با این همه دغدغه‌های اجتماعی و اقتصادی به خانه می‌آیند، دوست دارند یک ساعتی سرگرم شوند و چیزی را ببینند که حالشان را خوب کند.

  بی‌شک این حس و حال و انرژی که برای خوب کردن حال مردم دارید را از بازتاب‌ها و واکنش‌های فیلم‌هایتان از مردم دریافت کرده‌اید. درست است؟

البته که بازتاب و واکنش‌های خوب مردم به من انرژی مضاعف برای ادامه کار می‌دهد. نه‌تنها در فیلم‌های طنز قبلی بلکه در همین سریال وارش هم بازتاب‌های خوبی از مردم داشتم.

چطور شد که شما چند سالی خارج از کشور حضور داشتید و حتی شایعه شده بود که شما قصد مهاجرت دارید؟

به قول شعرا و ادبا شمع ما اینجا می‌سوزد. البته بیش از ۱۰سال است که با گروه تئاتر به کشورها و شهرهای مختلف ایران از جمله شیراز، رشت، بابل، چالوس، گرگان و... سفر کرده و هنوز هم به کشورهای مختلف برای اجرای تئاتر می‌روم. از سان‌فرانسیسکو، لس‌آنجلس، فینیکس، تگزاس، سن‌خوزه، سن‌دیگو تا تورنتو و شهرهای اروپایی و حتی در تئاتر آکادمی بازیگری استلا ادلر در بلوار هالیوود حضور داشتم. جایی که یکی از بزرگ‌ترین آکادمی‌های بازیگری جهان است و هنوز هیچ تئاتر ایرانی‌ای در آنجا اجرا نرفته، تئاتر اجرا کردم. اما واقعیت را عرض می‌کنم که من برای آن طرف نیستم. اینجا را دوست دارم. وقتی در کشور خودم هستم با تمام مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی، آلودگی هوا و... هنوز هم امیدوارم و برای همین امیدواری است که اینجا هستم.

شما ژانرهای مختلفی را تجربه کرده‌اید. خودتان کدام حوزه را بیشتر می‌پسندید؟

وقتی فیلمنامه خوب باشد فرقی نمی‌کند که کار کمدی باشد یا جدی.

دوست دارید آقا پسرتان کاوه کدام رشته هنری شما را ادامه دهد؟

مهم این است که خود کاوه چه رشته‌ای را دوست دارد. البته کاوه بیشتر نقاشی را دوست دارد و الان که حدود ۱۱سال دارد بیشتر وقت خودش را صرف نقاشی کردن می‌کند و امیدوارم در رشته مورد‌علاقه‌اش موفق شود.

میانه‌تان با ورزش چطور است؟ اهل ورزش کردن هستید؟

صددرصد؛ بیشتر در خانه حرکات کششی و نرمشی را انجام می‌دهم، خیلی کم هم کار با وزنه انجام می‌دهم اما  حرفه‌‌ای نمی‌خوام ادامه دهم. خیلی وقتش را ندارم تا جایی‌که بتوانم در خانه کار می‌کنم. به هرحال ما باید به‌خاطر شرایط شغلی‌مان همیشه از نظر جسمی آماده و روی فرم باشیم.

لان مشغول چه کاری هستید؟

هم‌اکنون در سریالی به اسم «ماهور» که کار آقای سعید سلطانی است بازی می‌کنم. اینجا هم یک نقش جدی البته با گریم نسبتا سنگین دارم که به‌نظرم یکی از سریال‌های خوب از آب دربیاید.

یک اتفاق خیلی جالبی افتاده که چند ماهی است شما در شبکه سلامت صدا‌و‌سیما مسابقه متفاوتی را اجرا می‌کنید. خبر داشتیم که شما پیشنهادات زیادی برای اجرا داشتید اما قبول نمی‌کردید. چه شد که شما اجرای مافیا را قبول کردید؟

پیشنهادات خیلی زیادی بود برای کار اجرا، حتی تا پای قرارداد هم می‌رفتم ولی امضا نمی‌کردم مثلا حتی برای اختتامیه فیلم فجر هم به من پیشنهاد شد ولی آن را هم قبول نکردم. اما مافیا برای من جذاب بود و احساس کردم می‌توانم در این مسابقه اجرایی از جنس بازی مافیا هم داشته باشم و آن را تجربه کنم. جذابیت بازی مافیا یکی از دلایلی بود که باعث شد من سمت اجرای آن بروم. چون ایده‌اش جدید و خلاقانه بود و واقعا می‌توان گفت جنس واقعی‌اش مسابقه است. خوشبختانه به‌نظر می‌رسد که خوب هم دیده شد.

  یک سؤال کلیشه‌ای بپرسم؛ قشنگ‌ترین و ماندگارترین نقشی را که دوست دارید کدام است؟

همه نقش‌هایی را که بازی کرده‌ام دوست دارم. البته نقشی هم بوده که حس پشیمانی به من داده و با خودم می‌گویم بهتر بود بازی نمی‌کردم یا جور دیگری بازی می‌کردم. بعد از اینکه وارد بازی شدم متوجه شدم که شرایط تولید مناسب نیست. البته همه کسانی که در کار هنر هستند به‌ویژه در هنرهای نمایشی همیشه اشتباهاتی در انتخاب کار دارند. از بزرگ‌ترین بازیگران بگیرید تا کسانی که آماتور هستند. به هر حال امیدوارم انتخاب‌های درست‌تری داشته باشم.

از کدام ویژگی اخلاقی خودتان راضی هستید؟

در محیط کاری تقریبا آدم جدی‌ای هستم و یکی از ویژگی‌های اخلاقی‌ام این است که بسیار به زمان و وقت تعیین شده تأکید دارم. همیشه هم سعی کرده‌ام سرساعت پای کار باشم. گاهی این وی‍ژگی سر ساعت حضور داشتن من، بعضی‌ها را آزرده می‌کند.

سخن آخر؟

 همه می‌دانیم که در چه شرایط اقتصادی و بحران‌های اجتماعی و سیاسی‌ای قرار داریم. این روزهای پرتنش و اضطراب در روابط اجتماعی و خانوادگی ما تأثیر می‌گذارد. امیدوارم زودتر از این بحران خارج شویم و از این روزها و هفته که به ما خوش نمی‌گذرد دور شویم.

مافیای بهنام تشکر در تلویزیون

این روزها اگر شبکه سلامت را تماشا کرده باشید حتما با صحنه هایی از یک  مسابقه جذاب با اجرای بهنام تشکر روبه رو شده‌اید. این برنامه با عنوان مسابقه مافیا اجرا شده که یک بازی گروهی است و نبرد بین یک اقلیت آگاه و یک اکثریت ناآگاه را شبیه‌سازی می‌کند. در این بازی بازیکنان به‌طور مخفیانه تعیین نقش می‌شوند؛ یا مافیا که همدیگر را می‌شناسند یا شهروند که تنها از تعداد افراد مافیا آگاه هستند و عده معدودی از آن‌ها از برخی نقش‌ها اطلاع دارند. در فاز شب بازی، افراد مافیا به صورت مخفیانه یک شهروند را می‌کشند. در طول فاز روز، تمام بازیکنان بازمانده در مورد هویت‌های مافیایی بحث می‌کنند و برای حذف یک مظنون رای می‌دهند.

بازی ادامه می‌یابد تا زمانی که همهٔ مافیا‌ها حذف شوند (برد شهروندان) یا تعداد مافیا‌ها و شهروندان برابر شود (برد مافیا) یا یکی از شخصیت‌های مستقل که هر کدام شرایط برد متفاوتی دارد، برنده بازی شود. در یک بازی معمولاً نقش‌ها باید به گونه‌ای چیده شود که برای هر شخصیت، شخصیت‌های مقابل و مکمل قرار گیرد. این مسابقه که با استقبال خوبی از طرف مخاطبان همراه شده است، با هدف افزایش قوه تشخیص و با شرکت ۱۶۰ نفر از برگزیدگان مرحله نخست روی آنتن می‌رود. بهنام تشکر درباره اجرای خود در این مسابقه می گوید: مسابقه مافیا بازی به شدت فکری و شک‌برانگیز است؛ تمامی این عوامل و دلایل باعث شد مجری این مسابقه تلویزیونی باشم و از این انتخاب و عهده‌داری این مسئولیت، نه تنها پشیمان نیستم بلکه خیلی خوشحالم.

بهنام تشکر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

جوایز و افتخارات بهنام تشکر

بهنام تشکر سال‌هاست که در قاب جعبه‌ جادو دیده می‌شود و اکثرا هم کارهایش توسط مردم دیده و پسندیده شده است. تشکر در طول سال‌ها فعالیتش موفق به دریافت جوایز متعددی شده است. دریافت تندیس بهترین بازیگر تئاتر در سال۹۴ از انجمن ملی منتقدان تئاتر ایران برای بازی در نمایش دختر یانکی یکی از این افتخارات است. کسب رتبه اول بازیگری برای نمایش «هتل کالیفرنیا» در چهارمین جشنواره نمایشنامه‌خوانی مولوی در سال۱۳۸۷ و دریافت تندیس بهترین بازیگر برای نمایش«‌ماه‌زدگان» در ششمین جشنواره سراسری‌ماه هم از دیگر جوایز این هنرمند است. ناگفته نماند هر ۳ تئاتر به کارگردانی برادر کوچک‌تر او بهرام تشکر اجرا شده است. او همچنین توانسته در عرصه فیلم‌های تلویزیونی هم خوش‌بدرخشد و دریافت تندیس بهترین بازیگر طنز تلویزیون در سال۹۱ برای بازی در سریال «ساختمان پزشکان» نتیجه این درخشش است. 

بهنام تشکر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

گویندگی را دوست دارم اما فرصت ندارم

بهنام تشکر سال‌هاست که تجربه گویندگی دارد و۲سال به‌عنوان صداپیشه در مؤسسه قرن بیست‌و‌یک به مدیریت نصرالله مدقالچی فعالیت می‌کرد. گویندگی در بیش از ۷۰ فیلم سینمایی در کارنامه کاری او ثبت شده است. او از سال۱۳۸۷ هم گویندگی در رادیو را آغاز کرد. گویندگی در شبکه رادیویی تهران، استودیو صدای شهر و در شبکه رادیو صدای آشنا (برنامه‌های قند پارسی، رنگ خدا، ویژه‌برنامه دهه اول محرم) هم از دیگر فعالیت‌های او است. گویندگی در رادیو جوان (برنامه ویژه جشنواره تئاتر فجر، مثلث، بین خودمون باشه، آپارات و اینجا شب نیست) و گویندگی برای مؤسسه فرهنگی و هنری پادان هم نباید از قلم انداخت. خودش درباره ادامه کار گویندگی می‌گوید: «متأسفانه فرصت برای کار گویندگی ندارم اما خیلی دوست دارم که گویندگی را ادامه بدهم. دوست دارم بعضی شب‌ها یا آخر شب‌ها رادیو بروم و با مردم باشم. صحبت کنیم،آنها پیام صوتی یا پیامک بفرستند. از این نوع برنامه‌های دلی استقبال می‌کنم».

بهنام تشکر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

کوتاه از بهنام تشکر

بهنام تشکر متولد بهمن سال۱۳۵۵ در بندر انزلی است. او در سال۱۳۷۵ (۲۰سالگی) همراه با خانواده‌اش از بندر انزلی به ساری مهاجرت و از همان سال فعالیت تئاتری خود را در ساری آغاز کرد. او دارای مدرک لیسانس اقتصاد بازرگانی از دانشگاه فیروزکوه است. در عرصه فوتبال مدتی هافبک راست بود و تجربه دوبله، گویندگی و اجرا هم دارد. نخستین‌بار در فیلم کوتاه «اتو استاپ» بازی کرد و در سال۱۳۸۴ با سریال «مروارید سرخ» وارد قاب تلویزیون شد تا اینکه سال۸۸ هم با فیلم «زیر آب» روی پرده سینما رفت.

شهرت اصلی تشکر از سال۱۳۹۰ با سریال ساختمان پزشکان شروع شد و سال۹۱با «دزد و پلیس» و سال۹۲ با «دودکش» به اوج رسید. تشکر، ۲ برادر هنرمند دیگر در این حوزه دارد. خودش درباره همکاری با برادرانش می‌گوید: «بهروز چند سالی است که از صدا‌و‌سیما بازنشسته شده است اما کارم را با برادر کوچک‌ترم بهرام در تئاتر ادامه می‌دهم. او فوق‌لیسانس کارگردانی دارد و تدریس می‌کند. بعضا بازی هم می‌کند و کار کردن با او برایم لذتبخش است».

بهنام تشکر,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش