شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۱:۴۹ - ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۷۳۳۲
فرهنگ و رسانه

هادی خانیکی:

باید درباره‌ی روند تحولات رسانه‌ای در ایران آینده‌پژوهی کرد

هادی خانیکی,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,رسانه
رسانه‌ها و توسعه ملی یکی از مباحثی بود که مجید تهرانیان در دهه‌ی ۵۰ دنبال می‌کرد. این رویکرد در میانه دو رویکرد خوشبینانه و انتقادی به رسانه‌ها قرار می‌گرفت و سعی می‌کرد بین این دو بر اساس پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های موجود در جامعه، ارتباطات را از این دوپارگی به سمت نوعی همگرایی بکشاند که در یک طرف فرهنگ و هویت ملی مورد توجه قرار می‌گیرد و در طرف دیگر فناوری و رسانه‌های جدید.

هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی در گفت‌وگو با شفقنا رسانه معتقد است امروز هم می‌توان این رویکرد را دید چون مشخصاً با ورود جهان و به تبع آن، جامعه‌ی ایران به جامعه‌ی شبکه‌ای و برجسته شدن نقش شبکه‌ها و فضای مجازی، ما با نوعی شتاب گرفتن تحولات و از سویی نقش پیدا کردن ارتباطات در همه‌ی زمینه‌های تحول روبه‌رو شدیم. شاید بتوان گفت تحولات در عملکرد ارتباطات در جهان و جامعه ما گرانی‌گاه قضیه را از خوشبینی و بدبینی به پذیرش این واقعیت و فکر کردن به واقعیت رسانه‌ها کشانده است. خانیکی، فرصت‌آفرینی شبکه‌ها و ارتباطات نو را برای تسریع توسعه بیشتر از تهدیدات آن می‌داند، نه به این معنا که تهدیدها وجود نداشته باشد، ولی هم تقویت زیرساخت‌های فنی ارتباطات و هم رویکردها و تلاش‌های حقوقی و سیاسی در راستای دفاع از فعالیت‌های آزاد و قانونمند  و هم ورود فعالان مدنی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به فضای ارتباطی جدید توانسته است به فعالیت‌های شبکه‌ای قوت و غنا بدهد.

 

بحث را با نظریه‌های توسعه شروع کنیم؛ به نظر می‌رسد این نظریه‌ها هم نگاهی به گذشته دارند که بررسی موانع از دل آن بیرون می‌آید و هم نگاهی به آینده دارند. تا چه حد این نگاه رو به آینده را در این نظریات قوی می‌دانید؟ در ایران وضعیت به چه صورت است؟

به طور مشخص وقتی می‌خواهیم وضعیت ارتباطات و توسعه را در پیوند با هم مورد مطالعه قرار دهیم، به دو سطح از ارزیابی می‌رسیم. ارزیابی اول، نوعی تحلیل مسیر از آنچه در دهه‌های گذشته در جهان یا ایران در نزدیک کردن تعاریف و مفاهیم توسعه به تعاریف و مفاهیم ارتباطی رخ داده است. سطح دوم هم نوعی آینده‌پژوهی یا آینده‌نگری از تحولات است، چه تحولات توسعه بر پایه ارتباطات و چه تحولات ارتباطی بر پایه توسعه.

 

می‌توان گفت در سطح اول که نوعی تبارشناسی مطالعات ارتباطی و توسعه است، نقطه عطف از آنجا آغاز می‌شود که توسعه به مفهومی گسترده‌تر مورد نظر قرار می‌گیرد. یعنی تعریف توسعه از وجه اقتصادی و مادیِ صرف به وجوه دیگر (اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و…) نقل مکان می‌کند و عوامل غیر اقتصادی در توسعه دخیل فرض می‌شوند. در اینجا است که مسئله ارتباطات به طور عام و مسئله رسانه‌ها به طور خاص برجسته می‌شود.

در ایران هم فضل تقدم به دکتر تهرانیان و تلاش‌های او در پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه‌ای ایران در دهه ۵۰ برمی‌گردد. این تلاش‌ها اساساً به دنبال این بودند که نقش رسانه‌ها را بر توسعه ملی مورد مطالعه قرار دهند. منظور از توسعه ملی هم بالا رفتن ظرفیت‌های معنوی و مادی نظام ملی بود. یعنی چه کنیم تا ظرفیت اجتماعی، انسانی، بین فرهنگی، سیاسی و … به اتکاء تحولی که در ارتباطات رخ می‌دهد، افزایش پیدا کند و متقابلاً توسعه‌ای که رخ می‌دهد چه اثری بر رسانه‌ها دارد.

 

اگر آن بحث‌ها را به صورت تاریخی بخواهیم دنبال کنیم، توجه به این که مسئله بنیادین جامعه ایرانی، در هم آمیختگی و در هم تنیدگی روندهای توسعه در حوزه‌های مختلف تحت تأثیر گسترش ارتباطات است و این که ما به صورت همزمان با تحولات پر دامنه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی و ارتباطی مواجه شدیم. می‌توانیم بگوییم در این رویکرد مسئله ارتباطات و توسعه ارتباطات خیلی اهمیت پیدا می‌کند. به خصوص این که در درون خود ارتباطات هم این لایه‌بندی‌ها و مواجهه‌های مورد نظر دکتر تهرانیان با این رویکرد توسعه ملی قرار می‌گیرد. این که در دهه ۵۰ مسئله ارتباطی و رویارویی بین ارتباطات چهره به چهره و ارتباطات مولتی مدیا یا چندرسانه‌ای است و حتی از تعابیری مثل ضرورت ورود ایران به جامعه اطلاعاتی یا جامعه گم شده یاد می‌شود، نشان‌دهنده‌ی محوریت و موضوعیت ارتباطات در آن دوره بوده است.

 

فکر می‌کنید در حال حاضر هم این درهم آمیختگی و درهم‌تنیدگی وجود دارد؟

به عقیده من الآن هم وجود دارد. این بحث توسعه ملی عملاً در میانه دو رویکرد خوشبینانه و انتقادی به رسانه‌ها هم است. یک رویکرد رسانه را ابزاری برای تسهیل و تسریع نوسازی می‌دانست، یعنی آن خوشبینی‌ای که در رویکرد سرمایه‌داری به توسعه وجود داشت و دوم رویکردی بود که رسانه‌ها را عامل انتقال مصرف‌گرایی و هژمونی سرمایه‌داری در جهان می‌دید. رویکرد توسعه ملی سعی می‌کرد بین این دو بر اساس پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های موجود در جامعه، ارتباطات را از این دوپارگی به سمت نوعی همگرایی بکشاند که در یک طرف فرهنگ و هویت ملی مورد توجه قرار می‌گیرد و در طرف دیگر فناوری و رسانه‌های جدید. ولی آیا می‌توان در حال حاضر با همین رویکرد به ارتباطات نگاه کرد؟ شاید نتوانیم بگوییم عیناً همان مصادیق وجود دارند ولی به عقیده من امروز هم می‌توان این رویکرد را دید چون مشخصاً با ورود جهان و به تبع آن، جامعه‌ی ایران به جامعه‌ی شبکه‌ای و برجسته شدن نقش شبکه‌ها و فضای مجازی، ما با نوعی شتاب گرفتن تحولات و از سویی نقش پیدا کردن ارتباطات در همه زمینه‌های تحول روبه‌رو شدیم. شما کدام بخش از جامعه امروز ما یا جهان را می‌توانید بدون شبکه‌ها و قدرت‌شان مورد مطالعه قرار دهید؟

 

یعنی معتقدید آن دو رویکرد به نوعی هنوز در جامعه ما وجود دارد و فقط یک مقدار تغییر کرده است؟

آن دو رویکرد به این معنا است که بگوییم یک خوش‌بینی و بدبینی مفرط یا یک شیفتگی و یک گریز هم هست. شاید بتوان گفت تحولات در عملکرد ارتباطات در جهان و جامعه ما گرانی‌گاه قضیه را از خوش‌بینی و بدبینی به پذیرش این واقعیت و فکر کردن به واقعیت رسانه‌ها کشانده است. یعنی بدبینی و خوش‌بینی هر دو وجود دارد ولی در دو انتهای طیف هستند. بخش مرکزی این طیف را بیشتر این رویکرد یا نظر در برگرفته است که چه کنیم تا از قدرت ارتباطات و قدرت شبکه‌ها برای بالا بردن سطح آموزش، اشتغال، انتقال اطلاعات، مشارکت شهروندان، تأمین حقوق شهروندان و … بهتر استفاده کنیم. ارتباطات در خدمت توسعه و آن هم توسعه‌ای که پایه‌های آن را خود مشارکت آگاهانه شهروندان تشکیل می‌دهد، نسبت به گذشته بیشتر به چشم می‌آید.

 

می‌توانم این طور برداشت کنم که ارتباطات برای توسعه ایران عامل پیشران بوده است؟  

بله، مورد نظر من این است که ارتباطات یک محرکه شده است و به تغییرات جامعه ما شتاب و دامنه بیشتری داده است.

 

در بحث توسعه متوازن گفته می‌شود، ابعاد مختلف باید در راستای یکدیگر باشند و همه با هم توسعه یابند. فکر می‌کنید رسانه‌های ما با دیگر ارکان جامعه چه‌ قدر همسو هستند؟ آیا این همراهی و رشد متوازن وجود دارد؟

من بیشتر از رسانه و ارتباطات (مطلق) به تنوع و چندگونگی آن فکر می‌کنم. یعنی می‌گویم ارتباطات یا به طور عام رسانه‌ها در دنیا و حتی در جامعه ما نشان دادند هم می‌توانند راهگشا باشند و هم مانع. بستگی به این دارد که نسبت بین سیاستگذاری برنامه‌های توسعه و سیاستگذاری برنامه‌های ارتباطی چگونه است. چه قدر با هم همخوانی دارند و چه قدر ناهمخوان هستند. رسانه‌ها، مهمترین ویژگی ارتباطات و ارتباطات جدید، تعاملی کردن کنش‌ها در جامعه است. یعنی مثل گذشته نمی‌توان به سراغ سیاستگذاری‌های تمرکزگرایانه و از بالا به پایین رفت و رسانه‌ها را هم این گونه در خدمت گرفت.

 

به این معنا اگر در جایی ارتباطات منجر به گفت‌وگو و مشارکت بیشتر و گشودگی می‌شود طبیعتاً در خدمت توسعه هم قرار می‌گیرد. در آنجا که ارتباطات در خدمت دستکاری در افکار عمومی، زمین‌گیر کردن و منفعل کردن مخاطب (حتی با ارسال انبوهی از اطلاعات) می‌شود و قدرت گزینش‌گری و رویارویی انتخابی و ادراک انتخابی را از مخاطبان سلب می‌کنند، حرکت‌شان غیرتوسعه‌ای و حتی ضد توسعه‌ای می‌شود. به همین دلیل به عنوان یک فرصت، پیشران توسعه و مهمترین محرکه در بالا بردن سطح مشارکت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و … شده‌اند. اساساً وسیله‌ای شده‌اند برای ظرفیت‌افزایی و ظرفیت‌هایی شده‌اند برای گشودن عرصه‌های جدید در حوزه‌ی دانش، کنش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … . به عقیده‌ی من، مؤثرترین متغیری که بر دیگر نهادها در جامعه اثر گذاشته است و آن‌ها را متحول کرده یا می‌کند، ارتباطات است.

 

وقتی بحث از آینده‌ی رسانه‌ها در ایران می‌شود، معمولا نگرانی وجود دارد از حضور بدبین‌ها در بخش‌هایی از حاکمیت که می‌توانند بر روندها تأثیرگذار باشند. فکر می‌کنید چه قدر این نگرانی نزدیک به واقعیت است؟

اساساً نهاد قدرت سیاسی، نخستین نهادی است که گسترش و شبکه‌ای شدن ارتباطات را به چالش می‌کشد. به این دلیل که ویژگی ارتباطات جدید یا همان ارتباطات خودگزین، محوریت پیدا کردن یکایک شهروندان در تولید، توزیع و دریافت پیام است. ارتباطات خودگزین به جای ارتباطات جمعی گذشته نشسته است و طبیعتاً این چالش دو رویکرد خوشبینانه و بدبینانه پیدا می‌کند. رویکرد خوشبینانه می‌گوید به میزانی که قدرت دموکراتیزه می‌شود و انتخاب می‌کند -که پایه‌هایش بیشتر در میان جامعه و شهروندان است- به همان نسبت فرصت پیدا می‌کند و رسانه‌های خرد آن‌قدر گسترش پیدا کنند تا قدرت سیاسی را بی‌نیاز از این کند که بخواهد همه پیام‌هایش را به صورت متمرکز، یک سویه و از بالا به پایین منتقل کند. اصلاً ویژگی دموکراسی هم این گونه است؛ به میزانی که شهروندان تواناتر می‌شوند، قدرت هم تواناتر می‌شود و جامعه قوی منجر به دولت قوی هم می‌شود.

 

اما در رویکرد بدبینانه، می‌خواهد آن ساز و کارهای کلاسیک و قدیمی را در ارتباطات  به جامعه امروز تسری دهد و این امکان‌پذیر نیست. در واقع ما با تنوع عالم ارتباطات مواجه هستیم. در تنوع ایجاد یکسانی ناممکن است و وقتی ناممکن می‌شود، طبیعتاً احساس نگرانی ایجاد می‌کند و احساس می‌شود، رشته‌هایی که اطلاع‌رسانی متمرکز ایجاد کرده بود همه پنبه می‌شوند.

 

این دغدغه‌ای که شما گفتید جدید نیست و همیشه در برابر همه گونه‌های رسانه‌ای وجود داشته است. یعنی وقتی رسانه نویی می‌آید، ذهنیت‌هایی که به رسانه گذشته عادت کرده بودند، این دغدغه را دارند. در زمان ارسطو هم وقتی کتابت در برابر خطابه آمد، این ذهنیت وجود داشت. به هرحال خطابه انتقال مستقیم پیام بود ولی کتابت انتقال غیرمستقیم بود و این نگرانی وجود داشت که کتابت مانند خطابه قدرت حفظ امانت در انتقال پیام برای جامعه‌ای مثل یونان قدیم را نداشته باشد. در همین دهه‌ها و سده‌های اخیر هم در برابر مواجهه ارتباطات شفاهی و صنعت چاپ یا مواجهه رسانه‌های نوشتاری در برابر رسانه‌های دیداری- شنیداری این نگرانی وجود داشته است.

 

نیازی نیست خیلی به عقب برگردیم؛ در جامعه خودمان هم در همین دهه‌های گذشته این گمان وجود داشت که می‌توان حتی با ویدئو -که به رسانه یاغی معروف بود- برخوردی داشت تا تأثیرگذاریش در جامعه محدود شود یا برای پخش مستقیم ماهواره‌ای و شبکه‌های اینترنتی هم همین طور بود. دکتر تهرانیان در مطالعات اولیه توسعه ایران تعبیر معروفی با عنوان «توانایی و ناتوانی رسانه‌ها» دارد و می‌گوید رسانه‌ها نه توانای مطلق هستند و نه ناتوان مطلق. به زبان دیگر می‌توان گفت هم خلق فرصت می‌کنند و هم خلق تهدید. بستگی به این دارد که جامعه در چه موقعیتی باشد و خلاصه رسانه‌ها را از درِ تهدیدها بشناسند یا از در ِفرصت‌ها.

 

به عقیده من امروز هم با همین منطق می‌توان نگاه کرد. اگر بخواهیم در زمینه گسترش خود رسانه‌ها و شبکه‌ها در ایران یک قضاوت کلی کنیم، می‌بینیم بیشتر ظرفیت‌افزایی کرده است تا ایجاد تهدید. اگر بخواهم دقیق‌تر اشاره کنم، عامل تغییر و مشخصاً عامل تهدید تعیین‌کننده در جامعه، وضعیت مدنی و استواری خود جامعه بوده است. اگر در جامعه زمینه تقویت مدنیت و رفتارهای مدنی وجود داشته است، شبکه‌ها هم به تقویت همین مدنیت کمک کرده‌اند و اگر جامعه دچار نوعی ناهنجاری، آنومی و آسیب بوده است. رسانه‌ها هم بر روی همین آسیب‌ها اثر گذاشته‌اند.

 

من فکر می‌کنم جواب درست و علمی به سؤال شما این است که باید هم درباره‌ی مسائل ایران و هم درباره‌ی روند تحولات رسانه‌ای در ایران آینده‌پژوهی کرد. حداقل این است که می‌توان گفت تحولات رسانه‌ای در ایران با سه مقوله مهم دیگر پیوند نزدیک دارند. یکی از آن‌ها، تحولات نظام ارزشی یا ترجیحات ارزشی است که فقط امر رسانه‌ای نیست بلکه امری اجتماعی و فرهنگی است. به میزانی که نظام ترجیحات ارزشی تغییر پیدا می‌کند، مصرف رسانه‌ای هم تغییر پیدا می‌کند و متقابلاً میزان تغییر مصرف رسانه‌ای بر نظام ترجیحات ارزشی هم اثر می‌گذارد.

 

مقوله دوم نسبت بین رسانه‌ها و وضعیت سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی عامل خیلی مهمی در حفظ قوام و دوام جامعه است یا آنچه با عنوان کلی مدنیت به آن اشاره کردم. تغییرات در جامعه ما تغییراتی است که عمدتاً از سوی سنتی شدن به مدرن‌تر شدن، روستایی بودن به شهری‌تری شدن، آموزش‌های کم به آموزش‌های بیشتر، مشارکت کم به مشارکت‌های بیشتر است و همه این‌ها نشان می‌دهد اگر وضعیت سرمایه اجتماعی همراه با این تغییرات تقویت نشود و تضعیف شود، در حقیقت بر روی فرایندهای توسعه مورد نظر شما تأثیر می‌گذارد. وضعیت آسیب‌های اجتماعی هم مقوله سومی است که منتج از دو مقوله اول است.

 

به هرحال هرچه شتاب توسعه بیشتر و دامنه توسعه وسیع‌تر باشد، لازم است قدرت انطباق و انتخاب شهروندان و گروه‌های اجتماعی هم بیشتر شود. ارتباطات و رسانه‌ها عامل مهمی در بالا بردن قدرت سازگاری و جذب و هضم این تحولات یا در ناسازگار کردن و چندپاره کردن جامعه هستند. به هر حال به نظر من باز هم در آخر باید اثر تحولات رسانه‌ای را که زمینه‌ساز، فرصت‌ساز یا تهدیدساز هستند، در تغییرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه دید.

 

جامعه‌ای که نهادمندتر و بنیه‌های مدنی‌ آن قوی‌تر است، آسیب‌پذیری آن از رسانه‌ها کمتر و متقابلاً اگر ضعیف‌تر باشند آسیب‌پذیری‌اش از رسانه‌ها بیشتر است. حرف آخر من این است که باید نسبت بین نهادها و شبکه‌ها را سنجید. چون دنیای ارتباطی فقط کنشگری در یک فضای شبکه‌ای و مجازی نیست. بلکه تغییرات در جهان واقع صورت می‌گیرد و شبکه‌ها آن را تسریع می‌کنند. اگر تغییرات از شبکه‌ها به جامعه واقعی و از جامعه واقعی به شبکه‌ها و نهادهای واسط آن هم نهادهای مدنی باشند، این جامعه می‌تواند در جهت توسعه بیشتر و قوی‌تر قدم بردارد. تا جامعه شبکه‌ای و مجازی آن، جامعه‌ای باشد که در تقابل با جامعه واقعی یا حتی بخشی از این دو جامعه از نظر رسمی و غیر رسمی بودن در برابر هم قرار بگیرند. یعنی محدودیت ها در فضای رسمی جامعه را به فعالیت در فضای مجازی سوق دهد. این انقطاع روندهای توسعه را نامتوازن یا ناموزون می‌کند.

 

فکر می‌کنید آینده‌ای که به سمتش می‌رویم، ممکن است این انقطاع را به وجود بیاورد؟ و اساساً به کدام سمت می‌رویم؟

این جزء تهدیدهایی است که در فضای شبکه‌ای هم وجود دارد. در واقع همان دوگانگی یا انقطاع می‌تواند مخل توسعه شود. مگر این که داد و ستد بین فضای واقعی و مجازی مرتباً صورت بگیرد. من تاکنون حداقل در این سه انتخابات اخیر ۹۲، ۹۴ و ۹۶ دیدم فرصت آفرینی شبکه‌ها و ارتباطات نو را برای تسریع توسعه بیشتر از تهدیدات آن دیدم. نه به این معنا که تهدیدها وجود نداشته باشد، ولی هم تقویت زیرساخت‌های فنی ارتباطات در ایران(کارهایی که دولت انجام داده) و هم رویکردها و تلاش‌های حقوقی و سیاسی که در این حوزه از فعالیت‌های آزاد و قانونمند از شبکه‌ها دفاع کرده است؛ و هم از طرف دیگر، ورود فعالان مدنی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی به فضای ارتباطی جدید توانسته است به فعالیت‌های شبکه‌ای قوت و غنا بدهد.

 

مبارزه با فساد سازمان یافته یکی از اولویت‌های توسعه در ایران است و یکی از قوی‌ترین عوامل آن همین ظرفیت جدید ارتباطی است که با شفافیت، تقویت دولت الکترونیک و پاسخگو کردن نهادها کمک می‌کند و این ارتباطات در حال نزدیک شدن به هم هستند. در حوزه آموزش و حتی گسترش مهارت‌ها می‌بینیم، گسترش شبکه‌ها توانسته است بخش هایی از جامعه را بیشتر وارد کند که در گذشته نمی‌توانستند به دایره کنش‌گری توسعه ورود پیدا کنند؛ از زنان خانه‌دار گرفته تا افراد ناتوان و نیز کودکان و نوجوانان گرفته تا سایر اقشار جامعه.

 

به میزانی که سطح مشارکت بالا می‌رود به همان میزان می‌توان گفت چشم انداز توسعه هم روشن‌تر می‌شود. آقای آمارتیاسن که اقتصاددان است، تعریف جامعی دارد و از منظر اقتصاد به توسعه نگاه می‌کند. او جوهر توسعه را آزادی می‌گیرد و این آزادی را مبتنی به دو مؤلفه آشنایی با حقوق و بالا رفتن سطح مشارکت می‌داند. می‌بینیم در اینجا هر دوی اینها حتی در عرصه اقتصاد رخ می‌دهند. به هر حال جامعه‌ی شتابنده ما نیازمند به خلق فرصت‌های شغلی و آموزشی جدید و نیز خلق فرصت‌های اجتماعی جدید دارد و این ابزار و رسانه می‌تواند در این زمینه خیلی کمک کند.

 

به همین دلیل به عقیده من به میزانی که ظرفیت‌ها و کاربردهای بیشتر ارتباطات نو شناسانده می‌شود، نگرانی و هراسی که گفتید کمتر می‌شود. چون نگرانی و هراس وقتی به وجود می‌آید که شبکه‌ها را محدود به شبکه‌های سیاسی و شبکه‌های سیاسی را هم به نوعی محدود به برداشت‌ها و جهت‌گیری‌های خاص سیاسی می‌کند. در حالی که اگر دریای بزرگ ارتباطی و رسانه‌ای را ببینیم، متوجه می‌شویم مثل هر فناوری دیگری نهایتاً قدرت فرهنگ می‌تواند رسانه را در خدمت توسعه قرار دهد.

 

با توجه به این که به نظر می‌رسد زمینه‌ی پذیرش اهالی رسانه نسبت به تحولات رسانه کمی پایین است، به عقیده شما چه شرایطی لازم است تا این دو در راستای هم حرکت کنند؟

مهمترین آن قدرت نوزایی و آفرینندگی فرهنگی است یعنی وقتی جامعه پویا و زنده باشد، فناوری‌های جدید را هم اهلی می‌کند و در خدمت خود می‌گیرد ولی وقتی توانایی فرهنگی منجمد می‌شود طبیعی است از تکنولوژی جدید می‌ترسد. چرا اساساً نسل‌های جوان نسبت به نسل‌های مسن‌تر در مواجهه با پدیده‌های نو واهمه کمتری دارند؟ یکی از دلایلش این است که قدرت استفاده بیشتری دارند.

 

 

 

 

 

  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش