
بيش از آنچه طبيعي ميرسد افكار عمومي فرهنگيان و رسانههاي اين حوزه به مساله تغيير يا تثبيت وزير آموزش و پرورش حساس شدهاند؛ هنوز نتايج انتخابات رياستجمهوري اعلام نشده بود كه كمپيني به راه افتاده بود و عدهاي از فرهنگيان خواستار معرفي محمدعلي نجفي، وزير اسبق آموزش و پرورش براي تصدي اين وزارت در دولت دوازدهم شدند كه با واكنش وي مبني بر عدم ضرورت ادامه اين كمپين مواجه شد و سپس هنوز جشنهاي پيروزي حاميان روحاني به ويژه ستادهاي فرهنگيان وي در حال برگزاري بود كه در رسانهها و شبكههاي مجازي ليست بلندبالايي از گزينههاي احتمالي وزارت آموزش و پرورش در دولت دوم روحاني مطرح شد.
ليستي كه با واكنشهاي مختلفي مواجه و موجب شد منتقدان به اين ليست افراد ديگري را هم مطرح كنند كه اين واكنشها بر تعداد گزينهها افزود و بر خلاف هميشه كه فعالان رسانهاي و صنفي و سياسي با محدوديت گزينههاي پيشنهادي براي وزارت آموزش و پرورش مواجه بودند اينبار تعدد و تكثر گزينهها قابل توجه و تامل است. لذا از آنجا كه موضوع آموزش و پرورش با طرح مسائلي مانند سند٢٠٣٠ يونسكو و حاشيههاي صندوق ذخيره و مسائل شخصي وزير آموزش و پرورش در ايام تبليغات انتخاباتي به يكي از خبرسازترين سوژههاي تبليغاتي تبديل شده بود و روحاني هم در سخنان خود پس از پيروزي بارها تكرار كرد كه من از همهچيز ميگذرم اما از اين ٢٠٣٠ و توهيني كه به معلمان و دانشآموزان شده است نميگذرم، بر آن شديم تا ضمن گفتوگو با چند تن از فعالان و صاحبنظران حوزه آموزش و پرورش موضوع تغيير و تثبيت وزير آموزش و پرورش را به بحث بگذاريم كه متاسفانه تلاشهاي خبرنگار ما براي گفتوگو با داوود محمدي، دبيركل انجمن اسلامي معلمان ايران و نماينده مردم تهران و سخنگوي كميسيون آموزش و تحقيقات به نتيجه نرسيد و ايشان گفتند هنوز در اين زمينه به جمعبندي نرسيدهاند كه بتوانند گفتوگو كنند و نورعلي عباسپور، دبيركل كانون مدرسان دانشگاه فرهنگيان نيز با اين استدلال كه هنوز تشكل متبوع وي در زمينه تغيير يا تثبيت وزير جلسهاي نداشته حاضر به گفتوگو نشدند و به وقت ديگري و پس از نشست هماهنگي تشكلها موكول كردند لذا گفتوگوي انجام شده با فاطمه سعيدي، نماينده مردم تهران و عضو كميسيون آموزش و تحقيقات و عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران تهران و عليرضا هاشمي، دبيركل سازمان معلمان ايران و فرج كميجاني، دبيركل مجمع فرهنگيان ايران اسلامي و نظرات چند تن از كارشناسان و فعالان معلمي را در معرض نقد و نظر مخاطبان صفحه مدرسه روزنامه اعتماد قرار ميدهيم.
روحاني چه با تغيير و چه با تثبيت بايد به قول خود عمل كند
فاطمه سعيدي درباره موضوع تغيير يا تثبيت وزير آموزش و پرورش به «اعتماد» گفت: با توجه به اينكه روحاني قول داده بود آموزش و پرورش اولويت دولت دوازدهم باشد ما تغيير يا تثبيت وزير را به عهده رييسجمهور ميگذاريم و انتظار داريم آموزش و پرورش مهمترين دغدغه دولت باشد.وي افزود: آموزش و پرورش بايد هم از نظر معيشت معلمان عزيز و هم از نظر سيستم آموزشي به عنوان مهمترين مسووليت دولت تلقي شود. معلمان بايد امنيت شغلي خود را با تمام وجود احساس كنند تا بتوانند به فرزندان اين كشور به بهترين نحو آموزش دهند.روحاني قبل از گرفتن راي در ٢٩ ارديبهشت به مردم قول داد تا آموزش و پرورش اولويت دولت دوازدهم باشد و حالا ما انتظار داريم چه با تثبيت و چه با تغيير وزير، به اين قول عمل كند.
ما با تثبيت مشروط وزير موافقيم
هاشمي، دبيركل سازمان معلمان در مورد تغيير يا تثبيت وزير به «اعتماد» گفت: ما به عنوان يك تشكل صنفي و سياسي معتقديم تغيير بايد دلايل و علل كافي داشته باشد. صرف تغيير بدون در نظر گرفتن جايگزين مناسب و شرايط مطلوب صحيح نيست. هاشمي افزود: با توجه به اينكه وزير تازه سركار آمده، بايد فرصت لازم راداشته باشد تا تصميمات بهتري گرفته و تغييراتي در شرايط فعلي ايجاد كند. به طور كلي سازمان معلمان با تثبيت مشروط وزير كنوني موافق است. وي افزود: ولي وزير بايد بتواند در تصميمات خود تغييراتي ايجاد كند تا به شرايط مطلوب نزديك شويم و يكي از تصميمات مهمي كه هفته گذشته گرفته شد تغيير مشاور وزير در امور تشكلها بود كه اين موضوع باعث ميشود ارتباط تشكلها با وزارت آموزش و پرورش بهتر شود.
دو فرسودگي مديريتي و يك پيشنهاد تحولي مطلوب
آموزش و پرورش با دو نوع فرسودگي مديريتي مواجه است نوع اول؛ فرسودگي مديريتي ناشي از پيرسني و ميانگين بالاي سن مديران و نوع دوم؛ فرسودگي منطق حاكم بر خطمشيگذاري آموزش و پرورش كه به تزريق و اعمال بينشي ناهمگون و ناهمزمان با تغييرات اجتماعي ميانجامد. نوع اخير فرسودگي، بسيار مضر و زيانبارتر است.
در واقع بخش بزرگي از احساس ناكارآمدي و دلزدگي از مدرسه و هر آنچه در آن آموزش داده ميشود به دليل سرريز شدن و سرايت فرسودگي نوع دوم به جريان آموزش رسمي است. نميدانم بالا بودن سن يك مدير فينفسه چقدر مذموم است اما در نقش ضد توسعهاي مديراني كه شايد از حيث سني خيلي هم پير نباشند اما راكد مانده و در برابر تغيير مقاومت ميكنند، يقين دارم.
اصلاح يك نسبت نامتوازن و رفع يك سوءبرداشت: ما هيچگاه از وجود پيشكسوتان فكور و صاحبنظر بينياز نيستيم. بهترين حالت براي بهرهوري بهينه از تجارب مديران سپيدموي عرصه تعليم و تربيت كه با تحولات زمانه سازگارند، استفاده از تجارب ايشان در جايگاه مشورتي است و ناديده انگاري تجربه پيشكسوتان هرگز مفيد نيست.
يك وضعيت نامتعادل: جريان تحولگراي آموزش و پرورش، هم با ميانگين بالاي سني مديريتي و هم با انباشت نيروهاي جوان تحصيلكرده اما فاقد سابقه ستادي يا مديريتي مواجه است. ضروري است بزرگان و پيران قوم اصلاح و اعتدال، خود، پيشقدم واسپاري امور به فرزندان جوان خود شوند و از بحران مديريتي سالهاي آينده پيشگيري كنند. نسل جديدي از مديران: ميدان را براي جوانترها باز كنيم و نوسازي نگرشهاي حاكم بر سپهر تعليم و تربيت را جدي بگيريم. آموزش و پرورش تشنه تغيير است. راه را بر ورود نگرشهاي مديريتي نو و مديراني از جنس بخش حداكثري جامعه باز كنيم. اين گام اول نوسازي و كارآمدي نظام فرسوده آموزش و پرورش است. چه نيكو خواهد بود كه درهاي وزارتخانه به دست بزرگان آموزش و پرورش به روي نسلي از مديران جوان باز شود.
در حال بررسي عملكرد چند ماهه وزير هستيم
دبيركل مجمع فرهنگيان ايران اسلامي در مورد تغيير و تثبيت وزير آموزش و پرورش به «اعتماد» گفت: ما در حال حاضر يك كارگروه تخصصي تشكيل دادهايم كه عملكرد شش ماهه وزير را در زمينههاي معيشت معلمان، گفتمان آموزش و پرورش، تعامل با تشكلها و انتصابات و مسائلي از اين قبيل بررسي كند و پس از اعلام نظر اين كارگروه، نظر خود را در مورد تثبيت يا تغيير وزير اعلام ميكنيم.
شايستگي اصلي مورد نياز براي وزارت آموزش و پرورش
١- ايجاد همافزايي: توانايي تعيين و توسعه اهدافي كه از چشمانداز ملي حمايت ميكند، قدرت درك و تبيين اسناد بالادستي وزارت آموزش وپرورش و اجرا و ارزشيابي از راهبردهاي ملي آموزش وپرورش.
٢- فراهم كردن حمايت انگيزشي: توانايي افزايش تعهد نسبت به كار در ديگران و ايجاد نشاط و انگيزش در كاركنان.
٣- مديريت تغيير: توانايي نشان دادن حمايت از نوآوري و تغيير سازماني مورد نياز براي بهبود اثربخشي سازمان،
استقبال از تغييرات، كاربرد و حمايت از آنها و كمك به افراد براي اجراي موفق تغييرات سازماني.
٤- ارتباط اقناعي: توانايي برنامهريزي و برقراري ارتباطات شفاهي و كتبي به طوري كه بر شنوندگان اثر بگذارد و آنها را قانع كند.
٥- نفوذ در ديگران: توانايي به دست آوردن حمايت ديگران در مورد نظرات، پيشنهادها، راهحلها و پروژههاي خود.
٦- تفكر تحليلي: توانايي درگير شدن با مسائل پيچيده از طريق رويكردهاي داراي توالي، منطقي و سيستماتيك.
٧- تفكر آيندهنگر: توانايي پيشبيني پيچيدگيها و پيامدهاي اقدامات و برنامهريزي مناسب براي آماده شدن جهت رويارويي با رخدادهاي محتمل.
٨- تفكر مفهومي: توانايي پيدا كردن راهحلهاي موثر بر اساس بهكارگيري يك ديدگاه نظري جامع.
٩- تفكر راهبردي: توانايي تحليل موقعيت رقابتي سازمان از طريق بررسي روندهاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي و حفظ و ارتقاي جايگاه سازمان در بين سازمانهاي مشابه.
١٠- پژوهش و نوآوري: توانايي توسعه، ضمانت و حمايت از الگوها، روشها و فناوريهاي جديد.
١١- قاطعيت: توانايي و شجاعت اخذ تصميمهاي به موقع، سخت و دشوار.
١٢- انعطافپذيري: پذيرش راههاي تازه و گوناگون انجام امور و تمايل به اصلاح راههاي ترجيحي.
١٣- ثبات: توانايي حفظ عملكرد موثر تحت فشار و خود كنترلي در مواجهه با مخالفتها.
١٤- اعتبار شخصي: توانايي تجلي به عنوان فردي مسوول، معتبر و قابل اعتماد.
١٥- توانمندسازي ديگران: دادن حق تصميمگيري به سطوح مختلف سازماني و تفكرزايي در بدنه سازمان و تسهيم اختيارات و مسووليتها به تناسب سطوح و تراز بالندگي افراد.
تغيير نگرش دولت به آموزش و پرورش مقدم بر تغيير وزير
هرچند پرداختن به مشكلات نظام آموزش و پرورش و از همه مهمتر مشكلات اقتصادي معلمان و جايگاه متزلزل اجتماعي آنان جاي بحث فراوان دارد و بسياري از منتقدان و فعالان حوزه آموزش به آن پرداختهاند، اما در شرايط خاص كنوني اين روزهاي كشور به علل مختلفي از جمله افزايش آگاهي عمومي و حضور موثرتر فعالان عرصه رسانهاي حوزه آموزش و پرورش و تاثير روزافزون شبكههاي اجتماعي بر ديدگاه اكثريت معلمان، مستلزم دقت و توجه فراواني به معلمان و دغدغههاي آنان را ميطلبد كه متاسفانه در گفتار و كردار مردان سياسي كشور جايي ندارد. بديهي است عدم توجه به مشكلات عديده حوزه آموزش خصوصا مشكلات معيشتي معلمان ميتواند در درازمدت خطرات بيشماري را متوجه نظام آموزش و به تبع آن كشور كند. اگرچه درباره عملكرد دولت روحاني در بعضي از حوزهها سياهنمايي شده است و رقباي دولت در تلاش براي فتح پاستور به بزرگنمايي بعضي از مشكلات روي آورده بودند، اما بايد پذيرفت كه حدنصاب عملكردي دولت وي نسبت به فرهنگيان متوسط است به اعتقاد فرهنگيان اگرچه تغيير وزير آموزش و پرورش يك ضرورت است اما مهمتر تغيير نگرش دولت نسبت به فرهنگيان و مشكلات ساختاري آموزش و پرورش است. براي برون رفت از مشكلات كنوني آموزش و پرورش بايد نگاه هزينهاي سياستگذاران كلان و خصوصا دولتمردان به مقوله آموزش و پرورش تغيير كند. بيشك بدون تغيير نگرش به سيستم آموزش و پرورش نميتوان انتظار تغييرات بنيادي و ساختاري در اين حوزه داشت.
سابقه ورود غيررسمى من به آموزش و پرورش ٢٣ سال پيش بود و سابقه رسمى ١٢ سال، شروع به كارم اوايل دوره دوم رياست جمهورى آيتالله رفسنجانى بود و وزارت نجفى و بعدها عبور از دوره خاتمى، احمدىنژاد و ۴ سال گذشته نيز دوره دكتر روحانى را گذرانديم. از سالهاى دور و تفاوت در عملكرد دولتها خاطرات واضحى ندارم، جز اينكه در دوره نجفى حقوق همسرم به يكباره از ١٧ هزار تومان به ٣٢ هزارتومان افزايش يافت و تا پايان دوره خاتمى شاهد آن بوديم كه معلمين شأن و منزلت بهترى نسبت به امروز داشتند و همچنين به ياد دارم كه همسرم و من تا هر مقدار ساعتى كه توان داشتيم، تدريس ميكرديم و اضافه حقوق داشتيم. حقوق ما كفاف زندگى و پسانداز و بخشش را مىداد. بماند كه سياست هاى آموزشى و كتابها چندين بار زير و رو شدند و نظام جديد، ترمى واحدى، سالى واحدى و در پايان هم نظام ۶-٣-٣ كه از حاجيبابايي يادگار ماند. در دوره دوم دولت محمود احمدينژاد ساعتهاى اضافه كارى ما گرفته شد و بين فارغالتحصيلان جديد و نيروهاي شركتى تقسيم شد و هر فرد با ۶ ساعت كار در هفته شاغل ناميده شد.
مدت ٧ سال است كه من مدير يك مجتمع هستم و بالطبع با مشكلات و مصايب و سياستهاى كارى بيشتر آشنا هستم. تفاوت مديريتها و كادر ادارى در اين ۴ سال دولت روحانى را بهوضوح به چشم ديدهام. چهار سال دولت روحاني مثل همه سالها بر من و دانشآموزانم گذشت و مفسرين در تمام طول اين ساعتها و روزها و ماهها و سالهايى كه بر ما گذشت، كماكان مشغول بحث و نقد پيرامون سياست بودند. دانشآموزان ٧ سال پيش من، ٧ سال از عمر ارزشمندشان بر همين منوال گذشت و مراحلى را كه بايد طى ميكردند، گذراندند. در دوره پيشين به كمسوادترينها و ناكارآمدترينها تعظيم كرديم و در دوره جديد با كسانى همكارى كرديم كه حداقل درك و فهمى نزديك به دنياى امروز داشتند و ديد بازتر و انعطاف بيشترى نسبت به نسل پيشرو داشتند. عزل و نصبها در دولت روحانى باعث شد بهجاى هر بار بالا آوردن افكار ارتجاعي قبلى، پذيرش و همكارى و شعور بيشترى را شاهد باشم كه اگر دستمان را نگرفتند، پشتپايمان نزدند. نسل پيشروى من در تمام لحظاتى كه ما مشغول بحث و جدل بر سر مسائل هستيم در حال رشد هستند وبه همين دليل من ترجيح دادم اين برگه كمتاثير را با نام روحانى خطخطي كنم و در همين صندوق كمتاثير بيندازم و در كنارش به فكر چارههاى كارآمدتر و آيندهاي بهتر باشم.
- 9
- 6