
وقتی صحبت از تبانی، شرطبندی یا همان مچفیکیسینگ میشود، ناخودآگاه یاد بهمن فروتن میافتیم. سرمربی سابق هما، شموشک و مسرفسنجان که سابقه کار در فوتبال باشگاهی آلمان را هم در کارنامه دارد. فروتن که خود در این بحث زخم خورده، صحبتهای جالبی را درباره اتفاقهای بازی سپیدرود - تراکتورسازی انجام میدهد. بخصوص جایی که از تصمیم شجاعانه زنوزی حمایت میکند و آن را سرآغازی برای مبارزه با فساد میداند.
وقتی بحث شرطبندی در برخی بازیها پیش میآید، بیاختیار یاد شما و حرفهای قبلیتان میافتیم. بخصوص وقتی از مدتها قبل این بحث را مطرح کردید و به قول معروف هشدار دادید. نظرتان درباره بازی سپیدرود - تراکتورسازی و اتفاقهای آن چیست؟
شما سراغ من آمدهاید تا سینه سپر کنم و تیرهای مصاحبه به من بخورد و به روزنامه خودتان نخورد؟
اینطور نیست. فقط میخواهیم از تجربه شما استفاده کنیم و البته نظرتان را بدانیم.
ما باید دستهجمعی و تمام قد جلوی این جریانها بایستیم. اگر به این جریانها حمله نشود، پشت هر بازیکن، مربی یا مدیری را زمین میزند. قبل از هر چیز من از شما یک سوال دارم.
بفرمایید.
موضع مطبوعات درباره این بازی چه بوده؟ رسانهها حامی کدام طرف ماجرا بودهاند؟
تقریبا ۵۰-۵۰ بوده و شاید هم به سود محسن فروزان.
این یک اتفاق خوب است که رسانهها موضع ۵۰- ۵۰ گرفتهاند. یک زمانی این موضع، ۹۵-۵ به سود فرد خاطی بود اما حالا جای خوشحالی است که نظرها تغییر کرده.
اما بحث شرطبندی هنوز اثبات نشده و به همین دلیل نمیتوان موضع دقیقی دربارهاش گرفت.
شبکه فساد آنقدر قدرتمند و توانمند است و آنقدر حسابشده کار میکند که به همین راحتیها نمیتوان موضوعی را اثبات کرد. ما باید مقابل فساد تهاجمی بایستیم و اصلا احتیاجی نیست که بگوییم فروزان خطایی کرده و امیدواریم که در بازی بعد این اشتباهها را انجام ندهد. نباید قربانصدقه بازیکن برویم که مبادا در بازی آینده تیم چنین خطایی را مرتکب نشود. راه مبارزه با فساد این است که تهاجمی عمل کنیم. درست مانند زنوزی، شجاعانه و بیباک. حالا عدهای هم آمده و انتقاد کردهاند که مگر زنوزی مدیرعامل یا سرمربی است که فروزان را اخراج میکند؟ مطمئن باشید جایی که فساد وجود دارد، یک مربی نمیتواند قد علم کند و به تنهایی تصمیم بگیرد. آنوقت جای او مثل من داخل خانه است.
پس شما موافق تصمیم زنوزی هستید.
اجازه بدهید این بار یک بحث دیگر را مطرح کنم. از زنوزی سوال میکنم که آیا خودش این کار را نکرده و تا به حال وارد فساد نشده؟ بخصوص از وقتی مالکیت یک تیم فوتبال را بر عهده گرفته؟ او باید صادق باشد اما وقتی تصمیم به مقابله با فساد میگیرد، یعنی خودش هرگز وارد چنین بحثی نشده.
چطور با این قاطعیت صحبت میکنید؟
فوتبالی که فساد دارد، مانند یک گلخانه است. به سمت کسی که در گلخانه نشسته، سنگهای بسیاری پرتاب میکنند. اگر آنجا باشد نابود میشود. تصمیم زنوزی نشان میدهد که خودش داخل گلخانه یا فوتبال فاسد نیست. در فوتبال فاسد دو فرضیه وجود دارد. آیا فلان بازی دستکاری بوده یا نبوده چون شبکه فساد در کشورهای مختلف قدرتمند است، فرضیه نبودنش بیشتر از بودنش است. تنها به این دلیل که مبادا به کسی انگی زده شود و نتوان آن را اثبات کرد. ماجرای فروزان را اگر متهم باشد، فقط زنوزی میتواند اثبات کند. او با این تصمیم زیر یک خم فساد را گرفته و حتی میتواند ضربه فنیاش کند. اگر زنوزی مطمئن است که تیمش تا اینجای کار سالم و سلامت بوده، میتواند از قدرتش استفاده و با شبکه فساد مبارزه کند.
در دوران مربیگری برای شما هم چنین اتفاقی رخ داده؟
تا دلتان بخواهد.
چه زمانی و در چه تیمی؟
در خیلی از تیمها. شموشک، مسرفسنجان و حتی آسیاویژن.
مثال هم میزنید؟
فساد در فوتبال را دو گروه میتوانند هدایت کنند. یکی بازیکنان و دیگری داورها. مثلا یک بازیکن وسط زمین آبشار میزند و اخراج میشود. یا با بازیکن حریف کشتی میگیرد و تیم را ۱۰ نفره میکند. یکی هم پیدا میشود که بازیکن حریف را آزاد میگذارد تا راحت گل بزند. پاس اشتباه هم که در زمین به وفور دیده میشود. نکته اما اینجاست که یک بازیکن به تنهایی کار سختی برای تعیین نتیجه بازی با این روش دارد. اگر بازیکن برای این کار هم دست نداشته باشد، مجبور است اشتباههای خارقالعاده انجام بدهد. اشتباههایی که همه را به شک میاندازد.
در مورد داورها چطور؟ آیا آنها هم چنین اتفاقهایی را رقم میزنند؟
برای من هر دو مورد اتفاق افتاد. هم بازیکنان و هم داورها. حتی برخی داورهای مشهور هم بودند که مشخص بود با اشتباههای کودکانه قصد دارند به یک تیم خاص کمک کنند. در مورد بازیکنان هم اینطور بود که یکی باید ضربه سر میزد اما نزد تا بازیکن حریف به راحتی توپ را وارد دروازه کند. یا دروازهبان واکنش خوبی نشان نداد تا توپ از میان دستهای او وارد دروازه شود چون ارادهای برای مبارزه با فساد وجود ندارد. مربیگری در تیمهای لیگ برتر به معنی خودکشی در ملأ عام است. در حقیقت من بهعنوان مربی کار قهرمانانهای انجام ندادم بلکه با یک تیم لیگ برتری خودکشی کردم. تا وقتی هم ارادهای برای از بین رفتن فساد وجود نداشته باشد، همین آش است و همین کاسه.
امیر اسدی
- 18
- 4