کلارنس سیدورف به عنوان یکی از بازیکنان تاثیرگذار تاریخ فوتبال هلند در سال ۲۰۱۴ به عرصه مربیگری وارد شد و هدایت تیم میلان را برعهده گرفت. هافبک تنومندی که فرم عضلات پایش برای دوستداران فوتبال یک ویژگی فراموشنشدنی است. سیدورف در گفتوگو با سایت coachesvoice، آغاز دوران مربیگری خود با روسونری را تشریح کرد: «شروع از بالاترین سطح برای من طبیعی بود. سطح برتر فوتبال محیطی است که من آن را کاملا میشناسم. نه رده جوانان، بلکه بالاترین سطح. انتخاب چنین باشگاه مهمی(آث میلان) برای اولین تجربه به عنوان مربی میتواند بسیار طبیعی باشد.
اگر صلاحیت و اعتماد به نفس دارید، پس برای قبول آن احساس آمادگی میکنید. وقتی در سال ۲۰۱۴ با رئیس باشگاه تماس گرفتم، احساس کردم همه این موارد را دارم. این نقشی بود که من از ۲ سال قبل وقتی به عنوان بازیکن میلان را ترک کردم، برای آن آماده شده بودم. من برای بازی در برزیل، این باشگاه را ترک میکردم اما، قبل از اینکه بروم، رئیس و من، یک گفتوگو در مورد من داشتیم که روزی به عنوان مربی برگردم. او به من گفت که خودت را آماده کن. البته هیچکس فکر نمیکرد که بازگشت من به این سرعت انجام شود. شاید ۵ سال. اما ۲ سال؟ در سالهای اول دوران بازیگری من به عنوان بازیکن آژاکس، با لوئیز فنگال صحبت و تماشا میکردم که او چگونه کارها را انجام میدهد.
اگرچه نمیدانستم سرمربی میشوم یا نه ولی همیشه به آن علاقهمند بودم. گذراندن سالهای پایانی فوتبال بازی من با بوتافوگو در برزیل، به همراه نقشی که درکنار سرمربی اوسوالدو د الیوویرا داشتم، این فرصت را به من داد تا خودم را برای آنچه در پیشرو داشتم، آماده کنم. من زمان زیادی را برای حضور در آشپزخانه داشتم. همچنین فرصتی برای کار با بازیکنان زیر ۱۶ سال و زیر ۱۷ سال، این بدان معنی بود که میتوانم قسمت عملی دورههای مربیگری خود را در آنجا انجام دهم - اگرچه هنوز هم برای تکمیل دورههای خود مجبور بودم به هلند برگردم. کار سختی بود اما تعهد داشتم و میدانستم که نتیجه آن چه میشود. وقتی در میلان کار میکردم به هیچ عنوان سردرگمی نداشتم، چراکه یک ایده بسیار واضح از چگونگی انجام کارها داشتم. هنگامی که از باشگاه توسط برلوسکونی به من زنگ زدند بسیار طبیعی بود که پیشنهاد سرمربیگری را بپذیرم.
من میتوانستم چند سال دیگر بازی و حتی فوتبال و هواداران بیشتری را در سراسر دنیا تجربه کنم، اما من میدانستم که آنها در چه لحظهای قرار دارند بنابراین من به حرفه بازی خودم پایان دادم و برای کمک به میلان آمدم. در آن زمان افراد زیادی بودند که میگفتند او باید به آرامی رشد کند و کم کار کند. اما من واقعا با آن موافق نیستم. چرا باید در محیطی که با آن آشنا نیستم شروع کنم؟ وقتی در مورد سطح تجربه یک مربی صحبت میکنیم، اغلب میبینیم که او چند بازی مربیگری کرده، یا چند ساعت دوران مربیگریاش را گذرانده؛ اما نمونههایی از بازیکنان وجود دارد که مربیگری را شروع کردهاند و بعد از ۵ یا ۶ سال میگویند که من واقعا الان بیشتر از زمان شروع کارم گیج شدهام.
من فکر میکنم اگر کسی استعداد داشته باشد باید به او فرصت دهید و سپس او قضاوت کنید. و این نه تنها برای فوتبال بلکه به طور کلی برای زندگی است. وقتی با بازیکنانی مثل کاکا، آبیاتی و بونرا کار کردم گیج نبودم. کاکا در تیم فقط یک بازیکن زیر دست من نبود او دوست بسیار نزدیکم است. اغلب بازیکنان خلاق را میبینم که باید در یک سیستم سازگار شوند، اما فوتبال ریاضیات نیست. هرگز در اواسط فصل شرایط خوبی برای پذیرفتن یک تیم نیست. بخصوص که میدانستم مکس آلگری، که تازه از باشگاه خارج شده بود، مربی خوبی است؛ اما برای من این افتخار بود که در موقعیتی قرار بگیرم که میدانستم خیلی دیگر دوست دارند در آن باشند.
در پایان، سرمربیگری میلان یک تجربه بسیار مثبت بود. ما فقط با ۲ گل کمتر از تورینو که توانست به لیگ اروپا صعود کند، این افتخار را از دست دادیم. از نظر نتایجی که به دست آوردیم - نه تنها امتیازها بلکه با روشی که بازی کردیم - حضورم در میلان برای خودم زمان بسیار مثبتی بود. این برایم خیلی خوب بود که چیز مثبتی در باشگاه باقی بگذارم.»
- 12
- 1