
جام جهاني روسيه يكي از پرگلترين ادواري است كه برگزار شده، تاكنون (يعني دستكم تا بازي سيوچهارم) هيچ مسابقهاي با نتيجه صفر- صفر تمام نشده. تعداد معدودي از گلرها توانستهاند در هر دو بازي خود كلين شيت داشته باشند. براي بررسي وضعيت دروازهبانهاي حاضر در جام جهاني، با نيما نكيسا، دروازهبان اسبق تيم ملي كه خودش سابقه حضور در جام جهاني را در كارنامه دارد، به صحبت نشستيم.
وضعيت دروازهبانهاي جام را تا انتهاي دور دوم مسابقات چطور ارزيابي ميكنيد.
دروازهبانهاي جام حد وسط نداشتند. يا خيلي خوب بودند يا خيلي ضعيف كار كردند. ما هنوز دروازهباني را نديديم كه كار نرمال خودش را انجام بدهد. حتي نوير هم نتوانسته اين وضعيت را داشته باشد. از بعضي از دروازهبانها انتظار بيشتري ميرفت كه درون دروازه مطمئنتر باشند، اما اينگونه نبوده.
مثلا چه گلرهايي؟
دخيا، نوير، كسپر اشمايكل و چند نفر ديگر كساني هستند كه به نظرم با توجه به لول باشگاههايشان بايد شرايط بهتري براي تيم خود فراهم ميكردند. اين دروازهبانها در باشگاهشان عملكرد بسيار بهتري از خود نشان داده بودند.
در مورد اشمايكل، او فقط يك گل خورده آن هم از روي نقطه پنالتي.
ما در مورد عملكردش صحبت ميكنيم. مثلا اشمايكل در خروجهايش مطمئن نشان نداده. نتوانسته آن نقش ليدري تيم را به خوبي ايفا كند و آرامش بيشتري را به تيم تزريق كند. مثلا ديديم روي صحنه پنالتي اشمايكل رفت با بازيكن حريف حرف زد و جنگ رواني راه انداخت تا تمركزش را به هم بريزد اما كمكي به مهار ضربه توسط او نكردو به راحتي دروازهاش باز شد.
كدام دروازهبان را بيشتر از حد انتظار ديديد؟
من چون الان در كلاس مربيگري A آسيا هستم، نتوانستم همه مسابقات را به خوبي ببينم، اما دروازهبان كاستاريكا را خيلي خوب ديدم. كيلور ناواس. ناواس بهخوبي توانسته نقش رهبري تيمش را به عهده بگيرد و بسيار پخته عمل كرده. حالا كه بحث دروازهبانهاي خوب جام مطرح شد، جا دارد يك تبريك ويژه هم بگويم به عليرضا بيرانوند كه عملكرد خيلي خوبي داشته. بيرانوند از لحاظ رواني خيلي خوب روي خودش كار كرده. خيلي مطمئن و خيلي ريلكس گلري كرده و روي تنها گلي هم كه دريافت كرديم به هيچ عنوان مقصر نبود. حتي يك درصد.
ما در اين جام شاهد ميانگين بالاي گل در هر بازي بودهايم، خيليها اين مساله را به كيفيت توپ مربوط ميدانند كه كار دروازهبانها را سخت كرده. آيا شما موافقيد؟
توپ كه خيلي تاثير دارد. با توجه به المانهاي هوشمندي كه به توپ اضافه كردند، باعث شده توپ از نرم عادي خارج شود. ولي با توجه به اينكه من خودم با اين توپها كار نكردم، نميتوانم قضاوت كنم، اما اين مساله هم هست كه اين توپها از چند وقت قبل در اختيار تيمها قرار گرفته بوده، در اين مدت گلرها بايد با شرايط توپ هماهنگ ميشدند.
برخي از دروازهبانها قبل از جام اعتراض كرده بودند، آيا نهادهاي رسمي بايد به اعتراض آنها توجه ميكردند يا خير؟
بعيد ميدانم. چون توپها مهندسي ميشوند و كارشناسان زيادي آن را تست ميكنند. از هر لحاظ؛ سرعت، سنگيني و چرخشها در جهات مختلف.
پس بيشتر ميتوان گفت كه سليقه است.
بله، من فكر ميكنم كه اين براي هر گلري متفاوت است. ضمن اينكه عرض كردم توپها از قبل در اختيار تيمها بوده و با آن تمرين كردهاند و ديگر جاي اعتراض و اظهارنظر نيست. برخي از گلرها وارد جام شدند و گلهاي بدي خوردند و بعد شروع به اعتراض كردند. ضمن اينكه اجماعي هم براي مناسب نبودن توپ بين دروازهبانها وجود ندارد.
به عنوان كسي كه خودش در جام جهاني حضور داشته، مساله حمايت از گلر توسط ساير بازيكنان تيم و احساس اطميناني كه بايد به يكديگر بدهند بايد چگونه باشد و چقدر اهميت دارد؟
دروازهبان فرمانده مقر مهمات يك تيم است. مقر مهمات نبض استراتژيك يك ارتش است. هر چقدر خطوط جلوتر اجازه بدهند كه حريف به دروازه نزديكتر شود، اين مقر بيشتر در وضعيت خطر قرار ميگيرد. دروازه نقطه بسيار مهمي است و همه بازيكنان بايد تلاش كنند تا از آن محافظت كنند.
كاسياس ميگويد كه دروازهباني كار سختي است، چون اگر كلي سيو خوب داشته باشي كسي يادش نميماند اما كافي است يك اشتباه داشته باشي تا همه با آن يك اشتباه تو را به خاطر بياورند.
اين جمله را تازه گفته؟ يعني ايشان تازه به اين نتيجه رسيده.
خير، چند سال پيش گفته بوده.
من موافق نيستم. در كمال احترام براي ايشان، بايد بپرسيم پس چرا اين پست را انتخاب كردي و لباس متفاوت از ساير بازيكنان انتخاب كردي. در ٢٢ بازيكن، دو نفر لباس متفاوت ميپوشند. طبيعتا نگاه مردم و انتظارات هم از اين دو نفر متفاوت است. كاسياس سالهاي سال است كه دارد فعاليت ميكند و به همهچيز اشراف دارد. نگاه همتيميها، رسانه، مردم و غيره. اين مساله نشان ميدهد كه خيلي از بازيكنان حرفهاي هم گهگاه حرفهاي آماتوري ميزنند.
در مورد وضعيت فوتبال ايران در جام جهاني نظرتان چيست؟
با توجه به عملكرد خوب تيم ملي انتظارات به شكل كاذبي بالا رفته. بايد بدانيم كه كشورهاي ديگر با ساختارشان و جريان كلي ورزششان نتيجه ميگيرند. ساختاري كه از راس هرم كه مديران هستند تا به پايين درست است. اما ساختار فوتبال ما غلط است چرا كه مديران فوتبالي نيستند و آدمهاي دولتي سركار هستند.
در جهان كسي نميتواند با پول وارد فوتبال شود و روي نيمكت بنشيند، اما اينجا هركس ده ميليارد تومان داشته باشد ميتواند تيم بخرد و بيايد در همه امور دخالت كند. كشورهاي صاحب فوتبال دنبال جريانسازي هستند. از تيمهاي پايه شروع ميكنند و كمكم از اين بازيكنان استفاده ميكنند تا صنعت فوتبالشان رونق بگيرد. امروزه فوتبال، صنعت است و ما هم بايد ياد بگيريم به شكل ساختاري و اصولي از آن استفاده كنيم.
علي كربلايي
- 9
- 1