باخت تیم ملی فوتبال در نیمه نهایی جام ملتهای آسیا، آنقدر مهم و بزرگ بود که به موضوع اصلی بحث و جدل در فضای مجازی تبدیل شود. بسیاری از کاربران که اغلب به مخالف و حامیان کیروش تقسیم میشدند، مشغول اظهارنظر درباره این نتیجه و عملکرد تیم ایران و مربیاش در سالهای گذشته بودند. ورزشکاران رشتههای دیگر هم بخشی از همین مردم بودند که نسبت به این نتیجه واکنش نشان دادند و اغلب تبدیل به منتقد شدند. در اینکه این ورزشکاران هم مانند همه کاربران و مردم حق اظهارنظر، حتی تند و افراطی را دارند شکی نیست اما وقتی از جایگاه ورزشکاریشان چیزی بگویند، ماجرا قدری فرق میکند.
گلایه، انتقاد و حتی پرخاش به کارلوس کیروش پس از باخت سنگین برابر ژاپن، چیز عجیب یا جدیدی در شبکههای مجازی نبود. خیلیها خیلی تند و بیپروا، چه بحق و چه ناحق به سرمربی تیم ملی تاختند و او را مقصر اصلی نامیدند. کسی هم نیست که بازخواستشان کند و ماجرا در حد همان بحث و جدل در کامنت باقی میماند.
چهرههای برجسته اما حسابشان سواست؛ مخصوصا وقتی که میآیند و نه از جانب شخصیشان، بلکه از جانب جایگاهشان صحبت و اظهارنظر میکنند. چیزی شبیه به اظهارنظرهای ورزشکاران رشتههای دیگر که اغلبشان را میشود با دید منفی، نوعی عقدهگشایی دانست.
ورزشکاران رشتههای دیگر ایران، از عنواندارهای المپیک گرفته تا قهرمانان رشتههای مختلف در اظهارنظرهای عجیب، عنوان کردهاند که نتیجه و حاصل این همه هزینه و توجه به فوتبال هم به اینجا رسید. برخی از آنها حتی پا را هم فراتر گذاشته و عنوان کردهاند که به جای رشتههای آنها به فوتبال توجه میشود و بودجهها را صرف این رشته میکنند، نتیجه هم نمیگیرند.
برخی دیگر هم مدالهایشان را با بیمدال ماندن فوتبالیها مقایسه کردهاند و در منصفانهترین اظهارنظر، عنوان شده که همواره هزینههای میلیاردی به مدال منتهی نمیشود.
انتقاد و اظهارنظرهایی از این شکل، مختص زمان شکستهای فوتبال نیست و در زمانهای دیگر هم گاه و بیگاه شنیده میشود. مغلطهای عجیب که بارها و بارها از زبانهای مختلف شنیده میشود و کسی هم نیست که به این ورزشکاران گوشزد کند مگر بودجهای که برای شما در نظر گرفته شده بوده را به این فوتبالیستها دادهاند؟ پولهای میلیاردی که آنها در باشگاههایشان میگیرند، از جای دیگری میآید و از ناحق شدن حق دیگر رشتهها سرچشمه نمیگیرد.
در اینکه برخی رشتهها و ورزشکاران از کمتوجهیها و کمبود رسیدگی به رشته و شرایطشان محقاند و حق دارند شکایت داشته باشند شکی نیست. در تمام رسانهها هم روزی نیست که گلایههای ورزشکاران یکی از رشتهها منعکس نشده باشد تا به مطالبات بهحقشان برسند.
با این وجود تمام این ورزشکاران باید بدانند که این راهش نیست. راه انتقاد از وضع و شرایطشان، کوبیدن پرطرفدارترین رشته ایران و جهان و درآمدهای میلیاردی مربی و بازیکنانش نیست. این نوع انتقادها بهجز مخدوش کردن چهره خودشان چیز دیگری در پی نخواهد داشت و همان اندک مردمی هم که شاید امروز بنا به دلایلی با آنها همراه میشوند، خیلی زود دوباره در صف هواداران سینهچاک فوتبال بایستند و آنجاست که این ورزشکاران میمانند و حوضشان! حوضی که همچنان به عقده خودشان خالی است و توجهی هم به خالی بودنش نمیشود.
ورزشکاران رده اول و حتی رده دوم و سوم تمام رشتههای ورزشی، چه المپیکی و چه غیرالمپیکی قطعا باید تمام امکانات برای رسیدن به مدالها و سکوهای برتر دنیا را در اختیار داشته باشند. شکی در آن نیست و هیچ کسی پیدا نمیشود که با آن مخالف باشد. همه آنها باید تا سر حد امکان حمایت شوند تا بتوانند در نهایت به جایگاهی برسند که استعداد و پتانسیلش را دارند. آنجاست که قطعا مانند بسیاری از مدالآوران جهانی و المپیکی ایران، پاداش میگیرند و شرایط بسیار بهتری پیدا میکنند.
اگرچه همان پاداشها هم شاید برابر با حقوق یک فصل فوتبالیستها باشد اما بد نیست یادمان نرود که تقریبا در تمام دنیا ماجرا به همین منوال است. به غیر از بسکتبالیستهای لیگ حرفهای آمریکا و چند ورزشکار شاخص برخی رشتهها، همواره فوتبالیستها با اختلاف فراوان بیشترین درآمد را در دنیا دارند. دلایل آن هم واضح و عنوان کردن آنها زیادهگویی است.
پس انتظار هزینه و حتی توجه یکسان به فوتبال و سایر رشتهها انتظاری بیجا و غیرمنطقی است. معادلات فوتبال چه از لحاظ هزینهها و درآمدهایش، چه برد عظیمی که در میان مردم و جوامع دارد، به کلی با رشتههای دیگری که در ایران پیگیری میشود متفاوت و فاصلهاش زمین تا آسمان است. بهتر است مطالبات این ورزشکاران در فضا و زمانی بهتر و مناسبتر عنوان شود تا بتواند راحتتر به سمت وصول شدن پیش برود.
محسن آجرلو
- 16
- 4