مناظره «سید مصطفی تاجزاده» و «علیرضا زاکانی» روز گذشته در حالی که میتوانست در صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران بازتاب داشته باشد، در شبکه های مجازی انعکاس داشت و بسیاری با دانلود کردن فایل شنیداری، در جریان این مناظره قرار گرفتند.
مصطفی تاجزاده آنچنان نیازی به معرفی ندارد. به مناظره مسلط است، در مناظره «فکتمحور» است و در یک کلام بدون سند و استدلال و روی هوا حرف نمیزند و ظرفیت شنیدن انتقادهای تند و ویرانگر را هم الیماشاءالله دارد.هدف این نوشتار اما پرداختن به موضوعات مورد بحث این دو که نماینده دو جریان متفاوت سیاسی در کشورند، نیست، بلکه هدف پرداختن به نوع مواجهه و ادبیات به کار رفته توسط این دو تن در این مناظره است.
زاکانی هربار که در مناظره در موضع ضعف قرار گرفت، بلافاصله در حصار ادبیات تند و توهین آمیز خود سنگر گرفت، در حالیکه تاجزاده با متانتی فراوان که سال هاست از او سراغ داریم، یا سکوت کرد یا مناظره را بهسوی ادبیاتی بهداشتی سوق داد.
زاکانی، عضو سابق هیات منصفه مطبوعات در بخشی و در اعتراض به رخدادهای پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از جمله «عربهای سوسمارخور» استفاده کرد. هرچند که بعدا در توئیتی توضیح داد که منظورش از به کارگیری این توهین، هموطنان عزیز و عرب زبان ایران نبوده، اما در مجموع بهکارگیری این جمله در یک مناظره و بین دو شخصیت سیاسی، از عجایب روزگار و البته موجب شرمساری است.
ممکن است در دفاع از این جمله گفته شود که مثلا بسیاری از سیاستمداران غربی در مناظرههایشان، واژهها و جملات بسیار توهینآمیزتری بر زبان میرانند و چنین نیز هست، اما آنان مدعی اخلاق، منش و سلوک اسلامی و اخلاقی نیستند، در حالیکه جناب زاکانی آثار مشهودی از سجدههای طولانی بر پیشانی دارند. با این همه تاجزاده در زمان منعقد شدن این جمله زاکانی با متانت و نجابت تمام از تمام هممیهنان و عربزبانان معذرت خواست و از زاکانی هم خواست این کار را بکند.
اما آن جملهای که حجت را بر مخاطبان این مناظره تمام کرد تا دریابند با چه اذهانی روبهرو هستند این بود:
«لُپهایتان در زندان گل انداخته است» که باز هم از ناحیه زاکانی بود.
از تاجزاده اگر بگذریم که سالها طعم تلخ حبس انفرادی را چشیده، باید پرسید منظور آقای زاکانی از بهکار بردن این جمله «علیرضا رجایی» است که در زندان و بهدلیل عدم رسیدگی به وضعیت پزشکیاش، استخوان فک او را برداشتند و چشمش را تخلیه کردند؟ یا شاید منظور ایشان «هدی صابر» باشد که در زندان جان خود را از دست داد و یا «عیسی سحرخیز» که در دوران مداوایش در حصر بیمارستانی روزانه بیش از ۱۷ داروی مختلف مصرف میکرد و هنوز آثار بیماریهای ناشی از سختی در شرایط حبس را با خود به همراه دارد؟
زاکانی یا واقعا از وضعیت بسیاری از محبوسان و محصوران پس از رخدادهای سال ۸۸ اطلاع ندارد یا اگر دارد با وارونه جلوه دادن مصائب و دشواریهای طاقتفرسای بسیاری از چهرههای منتقد سعی در تغییر یا حذف صورت مساله دارد.
تفاوتی که از اصل بین تاجزادهها و زاکانیها وجود دارد این است که هدف تاجزادهها از چنین مناظرههایی، روشنگری و تنویر افکار عمومی است تا از پس این گفتوگوها، حقیقت و واقعیت بیرون بیاید، اما در نقطه مقابل هدف زاکانیها، شکست، تخریب، تحقیر و تخفیف طرف مقابل است و تنها دلیل آن این است که مانند آنان نمیاندیشند.
این مناظره نشان داد که جنبش اصلاحات راه بسیار دشواری در پیش دارد، چرا که طرف مقابل برای رسیدن به اهدافش، همه وسیلهها را توجیه خواهد کرد. با این همه ادامه چنین مناظرههایی شاید کمک کند که برخی پس از گذر زمان دریابند که هر شهروندی حقوقی دارد که باید در زمان حبس، محترم شمرده شود.
شاید گذر زمان به تهمتزنندگان و قلبکنندگان حقیقت کمک کند تا با بازاندیشی در مواضع و گفتههایشان، روزی از آنان که در معرض بیعدالتی قرار گرفتهاند، طلب بخشش کنند و مطمئن باشند که روح بزرگ امثال «علیرضا رجاییها»، آنان را میبخشند.
هرمز شریفیان
- 21
- 1