
هدایتالله خادمی، نماینده همیشه مخالف دولت و وزارت نفت باز هم هفته گذشته خبرساز شد، این بار با ادعایی عجیبتر از همیشه درباره وزارت نفت. ادعای او این بود: «طبق شنیدهها در دفتر وزیر نفت برای نیروهای خدماتی حسابی باز شده است. مسئولان دفتر زنگنه از مراجعهکنندگان دفتر، افراد دارای قرارداد با وزارت نفت، مؤسسان شرکتهای نفتی و گازی و موارد این چنینی درخواست واریز مبلغی به حساب نیروهای خدماتی جهت انجام کارشان را داشتند و در ادامه نیروهای خدماتی این مبالغ واریزی به حسابشان را تحویل مسئولان دفتر آقای زنگنه میدادند و حتی آنجا برای این کار دستگاه کارتخوان گذاشته بودند.» ادعایی آنقدر عجیب که تکذیب شدنش توسط دولتیها منطقیترین پیشبینی درباره آن بود.
اتفاقی که نهایتاً افتاد و هم وزارت نفت و هم رئیس دفتر رئیس جمهوری آن را تکذیب کردند.
کارنامه خادمی در سه سالی که پا به مجلس گذاشته پر است از این دست ادعاها و اتهامها علیه وزارت نفت و شخص بیژن زنگنه. اما چه شد که خادمی؛ مدیر نفتیای که سال ۸۴ بیژن زنگنه با اعطای تقدیرنامه از او قدردانی کرده بود و سال ۸۸ از چهرههای پر رفت و آمد و فعال ستاد میرحسین موسوی بود و سال ۹۲ هم تمام قد پشت روحانی ایستاد، در سال ۹۴ تبدیل به نمایندهای در منتهیالیه جریان راست و علیه دولت شد؟
نقطه آغاز تقابلهای او با بیژن زنگنه و سپس دولت از سال ۹۲ و ماههای آغازین کار دولت یازدهم شروع شد. او از سال ۸۸ در دوره وزارت مسعود میرکاظمی بهعنوان مدیرعامل شرکت حفاری شمال منصوب شده بود و در این مسئولیت وظیفه آمادهسازی این شرکت برای واگذاری تحت سیاستهای ابلاغی رهبری درباره اصل ۴۴ و اجرای طرح بزرگ اکتشاف و حفاری در میدانهای نفتی و گازی ایران در آبهای عمیق دریای خزر را برعهده داشت.
عمده مانور خادمی در دوره فعالیت نفتیاش به ساخت دکلهای سحر ۱ و ۲ بر میگردد؛ دکلهایی که با پرچم ایران در چین ساخته شدند. او همیشه نقطه مقابل کسانی بود که میگفتند ما خودمان توانایی ساخت دکل در داخل را داریم و نیاز به سفارش خارجی نیست. او حتی سال ۹۲ در مقام مدیرعامل شرکت حفاری شمال از وزارت نفت مجوز انعقاد قرارداد ساخت ۱۴ دکل با چینیها را با استفاده از تسهیلات منابع صندوق توسعه ملی و درآمدهای ذخیره نفتی گرفت و مقابل همه منتقدان این تصمیم ایستاد. اما چندی بعد وزارت نفت تصمیم گرفت که یک دکل هندی را با توجیهات فنی و مالی جایگزین دکل سحر ۱ بکند که خادمی ساخت آن را کارنامه خود میدانست.
به نظر می رسد اختلافات از همین نقطه شروع شد؛ او حالا معترض بود که شرکت نفت یک شرکت خارجی را در این قرارداد جایگزین شرکت ایرانی کرده و در اعتراضات خود این حقیقت را فاکتور گرفت که این دکلها صرفاً با سفارش یک شرکت ایرانی و توسط چینیها ساخته شده بودند. این اعتراض کسی بود که قبل از این اختلافات میگفت: «چرا اصلاً در حوزه دکل میخواهیم خودکفا شویم؟ ما لوله حفاری در ایران نداریم. تکنولوژیاش هم سادهتر است. چرا لوله حفاری نمیسازید؟» و «صراحتاً میگویم ما نمیتوانیم دکلبسازیم.»( ۲۶ تیر ۹۲ سایت دانش نفت)
خادمی در تغییر مسیر و نظر خود تا آنجا پیش رفت که با ارتباط با برخی نمایندگان مجلس نهم و پیش کشیدن پای میرکاظمی که حالا نماینده تهران در آن دوره بود، تقابل با زنگنه را در بهارستان کلید زد و نامه اعتراض آمیز ۷۰ نماینده به حسن روحانی برای شکایت و انتقاد از بیژن زنگنه بابت خرید دکل هندی یکی از نتایج این تلاشهای او بود.
اما خادمی تنها به همین راضی نبود؛ او نهایتاً روز اول شهریور سال ۹۴ بعد از ۷ سال از ریاست شرکت حفاری شمال کنار رفت تا اسب خود را برای مجلس دهم زین کند. جایی که میتوانست تقابلی ۴ ساله از موضعی قویتر و با متحدینی تضمین شده علیه وزارت نفت و دولت یازدهم کلید بزند. در نهایت او در مسیر ورود به بهارستان موفق بود تا در مجلس دهم به نوک پیکان حمله مخالفان به بیژن زنگنه و وزارت نفت تبدیل شود؛ موضعگیریهایی که از قراردادهای IPC آغاز شد و حالا کار به کارتخوان در دفتر وزیر رسیده.
- 16
- 3








































