
برای سفری دو هفتهای برای شرکت در کارگاه گیاهان گچ دوست به ایتالیا آمدم، قبل از پرواز داخلی به جنوب ایتالیا، نصف روز فرصت داشتم به مرکز رم بروم. با قطار سریع ۴۰ دقیقه به مرکز رم رسیدم و فرصتی شد موزه ملی رم و کلیسای قدیمی ماریا دگلی آنجلی را ببینم. در مرکز رم که ایستگاه مرکزی قطار هم در آنجاست، آنچه مرا تحت تاثیر قرار داد اتوبوسهای فراوان، خطوط مترو و تراموا بود که باعث میشود ازدحام خودروها بسیار کم باشد. ا
یران در صدر کشورهایی در دنیا است که در این چند دهه بودجههای نجومی دولتی را صرف جاده سازی، سدسازی و حمایت مستقیم از خودروسازی اتومبیلهای شخصی کرده است. یعنی دولت پول میدهد جاده و اتوبان میسازد و بعد سوبسیدی میدهد که مردم با بنزین ارزان از خودروی شخصی استفاده کنند. حتی برای روانسازی ترافیک به حریم رودخانه هم رحم نمیکند و در شهرها هزاران میلیارد برای آن خرج میکند. در صورتی که هیچ علاقهای به توسعه حمل و نقل عمومی ندارد و حتی مصوبات قانونی در تخصیص اعتبارات مربوطه را اجرا نمیکند. اگر چنین بود نیازی به ساخت لاین دوم جاده در بستر مسیل دروازه قرآن و یا اتوبان امام علی نبود.
نکته مهم در اغلب برنامههای عمرانی فدا کردن منافع عموم مردم در مقابل خصوص برگزیده است که به هر شکلی دستشان به خزانه دراز است. سدسازی و انتقال آب در ایران بر اساس نیازسنجی و رفاه مردم نیست. سدسازی یک تصمیم سیاسی-اقتصادی است که نهادهای وابسته به قدرت، چه نمایندگان مجلس برای تبلیغ و رای و شرکتهای سازنده برای بهره مند شدن از سود هنگفت، ساخت سد را به هر شکلی توجیه میکنند.
اگر به همان کسانی که با هزار و یک توجیه ساخت سد را توجیه میکنند، فرصت چربتری بدهید، آنوقت کلی دلیل میآورند که سدسازی نه تنها بد، که خیانت و حرام هم هست. مشابه این مشکل در جاده و پل سازی دیده میشود. جاده و خیابانهای بلواری و پلهای بزرگ، نه تنها در تهران که حتی الگویی شده است که در اغلب روستاها هم دیده میشود. مثلا در شهر اراک ۶۵۰ میلیارد تومان به ساخت پل اختصاص داده میشود، در حالی که با این پول میتوان به ۵۳۰ هزار جمعیت شهر دوچرخه مجانی داد.
کسی فکر نمیکند که این نوع جاده و خیابان باعث نابودی حقوق جوامع محلی میشود، مصرف بنزین را افزایش میدهد و راههای آسان عبور و مرور را مسدود میکند تا همه مجبور به سوار شدن به خودروی شخصی شوند. مشابه این رفتار در آبخیزداری سازهای دیده میشود. اصولا ساختار بودجهگیری در کشور به میزان استفاده از بتن بستگی دارد. پیشنهاد دهندگان پروژهها علاقه عجیبی به بالا بردن تعداد و حجم سازهها برای صرف بیشتر بتن دارند. مثلا ساختار بودجهای به راحتی برای ایجاد یک بند ۱۰۰ میلیون تومانی در یک دره در کوه بودجه اختصاص میدهد ولی در دادن حقوق و استخدام یک محیطبان و یا جنگلبان -که ممکن است دهها برابر آن بند در حفاظت از آب و خاک و جنگل به کشور خدمت کند- به شدت مخالفت میکند. حقوقی هم که به مستخدمین فعلی میدهد آنقدر ناچیز است که متاسفانه در بسیاری از موارد کمبود آن توسط متجاوزین به عرصههای طبیعی تامین میشود! نگاه بتنگرایی در نظام بودجهای کشور نه تنها آفت محیط زیست، که مهمترین عامل فساد در کشور است.
وقتی در دروازه قرآن جلوی چشم میلیونها نفر مهندسان چنان گند آشکاری میزنند، خیلی باید ساده بود و قبول کرد که در درههای پرت و پلایی که به ندرت ممکن است گذر کسی به آنجا بیفتد مدعیان آبخیزداری بتوانند در طبیعتی که صدها عامل درگیر است، باعث حفظ آب و خاک شوند و لفت و لیسی رخ ندهد. فقط کافی است به عکسها و فیلمهای مالچ پاشی در خوزستان نگاه کنید و ببینید که بیتالمال را چگونه صرف نابودی طبیعت میکنند. نتیجه آنکه مقصر سیلهای اخیر، دولتها هستند که در این سالها بودجههای نجومی که باید برای حمل و نقل عمومی، آموزش و پژوهش، بهداشت و بیمه همگانی و توانمند سازی جوامع بومی صرف میکرد را به سدسازان، جاده سازان، پل سازان و خودروسازان داد.
فربه شدن این بنگاههای بزرگ خصولتی و رو آوردن آنها به بازار زمین و مسکن، جامعه را به یک باره به دلالی و سوداگری زمین و ساختمان کشاندند. در چنین بازار آشفتهای اندیشه، کار و شرافت گم میشود. چشمان مسئولان ذینفع و پیمانکاران و دلالان پروژههای عمرانی برای سود بیشتر آنقدر کور میشود که حقوق رودخانهها، محیط زیست و جوامع محلی قربانی سودهای سرشار بتن ریزی میشود. سیلی که این روزها راه افتاده است، مشابه ریزگردهای چند سال اخیر، واکنش طبیعت به بیتدبیری دولتها و بودجه ریزان در دولتها و شهرداریهاست. آیا از آن درس میگیریم؟
- 15
- 6