قرعهکشی مسابقات جام جهانی بسکتبال ۲۰۱۹ که روز یکشنبه ۲۶ اسفند ۹۷ در خاک چین انجام پذیرفت و تیم ملی ایران با اسپانیا، پورتوریکو و تونس همگروه شد.اتفاقی که دلیلی شد تا با روزبه ارغوان بازیکن گرانمایه تیم ملی بسکتبال ایران تماس بگیریم و از چند و چون کار بپرسیم و او تأکید کرد پیش از آنکه مهم باشد ما با کدام رقبا و با کدام میزان از قدرت و شهرت روبهرو میشویم، این مسأله اهمیت دارد که خودمان را به چه میزان و با کدام ادوات برای آن پیکارها آماده میکنیم.
ارغوان البته آدم خوشفکری است و با ۱۴/۲ متر قد بهعنوان دومین بسکتبالیست بلندقامت تیم ملی هم (بعد از حامد حدادی) جایگاه مهمی در بسکتبال ملی ما طی ۱۵ سال اخیر داشته که البته نخستین حضورهای او در سطح ملی به ردههای نوجوانان، جوانان و امیدها مربوط میشد. وی که ۳۰ ساله، مجرد متولد بجنورد و بزرگ شده مشهد است و پیراهن باشگاههای فرش مشهد، تربیتبدنی خراسان، صبا باتری و دانشگاه آزاد را بر تن کرده و ذوبآهن را نیز آزموده و اینک یکی از پایههای قدرت پتروشیمی است، افتخار در سطح داخلی و بینالمللی کم کسب نکرده است.
اگر دو قهرمانی با پتروشیمی و یک قهرمانی با شهرداری تبریز و یک نایب قهرمانی با دانشگاه آزاد نقاط اوج کار او در لیگ داخلی بوده، وی با تیم ملی در سال ۲۰۱۳ فاتح مسابقات بسکتبال قهرمانی آسیا در خاک فیلیپین شد و در رقابتهای موسوم به«Asia Cup» به دو طلا رسید و در جام ویلیام جونز در تایوان به چند مقام اولی، دومی و سومی دست یافت و حتی طعم شرکت در مسابقات قهرمانی جهان در سال ۲۰۱۴ را چشیده و این همان رقابتی است که در فرمت جدیدش تحت نام جام جهانی ۲۰۱۹ شهریورماه ۱۳۹۸ در چین برپا خواهد شد. ببینیم روزبه سختکوش و با اخلاق به این موضوع و سایر مسائل روز بسکتبال چطور نگاه میکند.
آقای روزبه، چطوری؟
بد نیستم. بعد از شرکت در مسابقات قهرمانی غرب آسیا که دوم شدیم، در سال جدید با پتروشیمی به صحنه لیگ داخلی برگشتهایم و در مرحله پلی آف پس از شکست نیروی زمینی برای یک قهرمانی تازه میکوشیم.
قرعهکشی جام جهانی هم انجام شده نظرت راجع به رقبایی که آوردهایم، چیست؟
بیش از آنکه مهم باشد با چه کسانی بازی میکنیم، این مسأله اهمیت دارد که چطور برای این رقابتها تدارک میبینیم. شما اگر ضعیفترین رقبا را هم داشته باشید ولی بد تدارک ببینید کلاهتان پس معرکه است و برعکس چنانچه خودتان را خوب مهیا کنید، مقابل سختترین حریفان نیز آبروداری خواهید کرد.
برای نیل به چنین مسأله و خواستهای چه باید کرد؟
انجام دیدارهای دوستانه خوب و مفید به تعداد زیاد و برابر رقبایی که سرشان به تنشان بیارزد. مسألهای است که میتواند موجب ارتقای تیم ملی شود و باید حتماً در دستور کار ما قرار گیرد، بهعنوان مثال قبل از رفتن به مسابقات آسیایی در جاکارتا، دیدارهایی بسیار سازنده با صربستان داشتیم و همان مسابقات صرفنظر از هر نتیجهای که دربرداشت ما را برای میدان اندونزی ساخته و پرداخته کرد. این جور بازیها سبب میشود بچهها به چنان سطح بالایی برسند که مسابقاتمان مقابل حریفان آسیایی در قیاس با آن کوچک بهنظر برسد و از عهده این کار به آسانی برآیند.
اما مسأله حضور در رقابتهای جهانی بسیار بالاتر از این حرفها و الزامات و مسائل ضروری آن بسیار بالاتر از اینها است.
در هر حال یک قدم مهم برای ما خواهد بود. وقتی قبل از شروع جام جهانی با غولها میجنگید برای انجام همین کار در صحنه مسابقات بزرگ نیز مهیا میشوید. حتماً فراموش نکردهاید که تمهیدات و خود باوریهایی از همین دست بود که سبب شد نتیجه دیدارمان با غولی مثل فرانسه را فقط با ۵ امتیاز اختلاف واگذار کنیم.
ما حتی در صحنه آسیا هم با استرالیایی که کوچ کرده از قاره اقیانوسیه است، مشکل داریم و درست است که ۵ اسفند در آخرین گام از انتخابی جام جهانی آنها را در تهران بردیم اما این تیم سوم و چهارم آنها بود و نه تیم اصلیشان.
درست است اما استمرار در تمرین و تلاش برای رسیدن به رقبای ولو بسیار قویتر سبب کم شدن فاصلهها میشود و در نهایت روزی با تیمهای درجه اول نیز هماوردی خواهیم داشت.
این مسأله در مورد استرالیا هم صدق میکند. درست است تیمی از استرالیا که اخیراً در تهران مغلوب ما شد، بسیاری از نفرات اصلی این کشور را در بر نداشت اما تا همین چند ماه پیش و بعد از شکست در فینال قهرمانی آسیا ۲۰۱۷ و ناکامی در همین مسابقات انتخابی جامجهانی ۲۰۱۹ و طی دیدار رفتمان در ملبورن اگر کسی میگفت میتوانیم تیم پنجم استرالیا را هم ببریم، هیچکس باور نمیکرد. من همیشه گفتهام که کوچ کانگوروها از اقیانوسیه به قاره کهن اگر دهها ضرر کوتاه مدت برای ما داشته باشد، این بهره درازمدت را دارد که ما را برای تقابل با حریفان درجه اول جهانی آماده میکند.
اما یک وجه آن نیز باخت و ناکامی است.
وجه دیگر آن و قسمت مهمتر قضیه، تلاش موفقیتآمیز برای رسیدن به سطوحی بالاتر است. یعنی اگر ما پس از ماهها تلاش باز به استرالیا ببازیم، این دلخوشی را داریم که در راه رسیدن به رقیب کلاس و میزان کارایی خود را بالاتر بردهایم و این خودش نوعی موفقیت بزرگ و یک شبه قهرمانی است. برای رسیدن به جایگاه استرالیا محکوم به کوشش بیشتر و بالا بردن استانداردهای خود هستید و باید پیوسته یاد بگیرید و کارتان را کم نقصتر کنید. وقتی مدتها با این سیستم و دیدگاه تلاش کردید و ناکام شدید، سرانجام یاد خواهید گرفت چگونه باشید تا طعم برد را هم بچشید و اگر این کار را هم نکنید مانع از این خواهید شد که حریف هر کار دلش خواست، انجام بدهد. چنین روند و الزامی حتی باعث افزایش لژیونرهای ما نیز خواهد شد.
یک منبع بزرگ تغذیه و تقویت تیم ملی، ارتقای سطح لیگ بسکتبال است و آنطور که از زبان بسیاری از ملیپوشان شنیدهایم، سطح رقابتهای امسال نه تنها بالاتر نیامد، پایینتر هم رفته است.
من در تضاد با نگرشی که اشاره کردید معتقدم سطح لیگ امسال ما بالاتر رفته است و رقابتجویی بین تیمها بیشتر و کیفیت کار بهتر شده است. کاهش سطح دستمزدها را قبول دارم که این البته مرتبط با شرایط اقتصادی کشور است اما تعداد تیمهای قوی و همسطح در لیگ ما بالاتر رفته است. شما ببینید که شیمیدر هم در لیگ داخلی و هم در صحنه پیکارهای قهرمانی غرب آسیا به پای ما پیچید و حتی در آن مسابقه قارهای اول شد و پتروشیمی که حکومت قاطعانهای بر لیگ در سالهای اخیر داشته در رقابتهای امسال توسط سایر تیمها نیز تهدید شده است و صنعت نفت که ما را سخت آزار داد، نمونه خوبی در این ارتباط است. اینکه سطح رقابتی لیگ به درجهای بالاتر از سالهای قبل رسیده، مسألهای است که به سختی میتوان آن را انکار کرد.
آیا پیشنهادی برای بهتر شدن آن هم دارید؟
فکر میکنم به سبک و سیاق لیگ والیبال هر هفته دو مسابقه برای تیمها بگذارند، شرایط بهتر شود و سطح کارایی تیمها اجباراً بالاتر برود و هیجان و اتفاقات زیبا هم به تبع آن بیشتر گردد. اینکه لیگ را هرچه طولانیتر و هر هفته فقط یک بازی برگزار کنیم و طوری آن را کش بدهیم که کل پنج ماه آخر سال را پوشش بدهد، اتفاق خوبی نیست و لزوماً باعث پیشرفت فنی تیمها و بالارفتن سطح لیگ نمیشود. راههای دیگری هم هست. مثلاً تا قبل از دیدار فینال مسابقات تیمها را منطقهای و شرقی- غربی یا شمالی- جنوبی کنند تا تیمها با بازی مقابل تیمهای «هم منطقهای سفرهای کوتاهتری داشته باشند. الان سیستم رفت و برگشت با توجه به سفرهای بعید و دور به خوزستان و استانهای شمالی برای تیمهای لیگ جانکاه شده و کارها را سختتر کرده است. فکر میکنم اگر در چنان سیستمی تعداد تیمهای لیگ را هم بیشتر کنند باعث شمول بیشتر لیگ و جذابیت فزونتر آن شود.
آقای ارغوان، کدام مربی بیشترین تأثیر را بر شخصیت و رفتار و کارایی فنی شما گذاشته است؟
مربیان زیادی را میتوان در این ارتباط نام برد و ضمن تأکید بر ارزشمند بودن تمامی آنها نخستین نامهایی که به ذهنم میآیند، مهران حاتمی و مهران شاهین طبع است.
در میان مربیان خارجی تیم ملی بسکتبال طی ۱۵ سال اخیر که کم نیز نبودهاند، کدامیک بهتر از بقیه بودهاند؟
این را به سایرین میسپارم و بهتر است دراین باره آرای مختلف جمعآوری شود. آن چه من میگویم و البته فقط مرتبط با خودم است، کمک زیادی است که ماتیچ به من کرد. در آن زمان من تازه از شهرستان به تهران آمده بودم و دعوت به تیم ملی بزرگسالان اتفاق بزرگی برایم بود. یک نفر باید در آن شرایط دستهای مرا که در ساختار تیم ملی غریبهای بیش نبودم میگرفت و به سمت جلو میبرد و ماتیچ با لطف و دلسوزی فراوانش چنین چیزی برای من بود. من رشد سریعم را در سلسله مراتب ملی تا حد زیادی مدیون ماتیچ بودهام.
بهترین خاطره عمرت چیست؟
تعداد آنها کم نیست اما جدیدترین آنها را بر میگزینم زیرا اثر مثبتاش روی ذهنم بیشتر است و آن خاطره راهیابی اخیرمان به جام جهانی ۲۰۱۹ و بعد از محرز نبودن آن تا هفته آخر بود.
از بدترین خاطرات خود نیز بگو.
شکست در هر دو فینال ادوار اخیر بازیهای آسیایی (۲۰۱۴ اینچئون و ۲۰۱۸ جاکارتا) سرخوردگی بزرگی برای من بود و هر موقع به آنها فکر میکنم، ناراحت میشوم. راه قهرمانی در هر دوره مسدود و غیر قابل عبور نبود و فقط یکسری سهل انگاریها و اتفاقات و قصور از جانب خودمان سبب ساز شکستهای ما و اکتفا به رتبه دومی شد. اینها از افسوس هایی است که همیشه با من همراه است.
اگر قرار باشد یک بازیکن ایرانی را بسیار بپسندی و نام او را بهعنوان بسکتبالیست برتر کشور بیاوری، آن فرد کیست؟
من نمیخواهم بگویم که بهترین بازیکن ایران کیست و این اصلاً در تخصص و در شرح وظایف من نیست و من خیلی هنر داشته باشم افزودن بر کاراییهای خودم است ولی من همیشه حامد حدادی را تحسین کردهام و او ۲۰ سال بعد از ظهور اولیهاش در سطح نوجوانان هنوز دارد در بالاترین سطح میدرخشد و کسب افتخار میکند. صمد نیکخواه بهرامی را نیز میپسندم و بخصوص تمرینات بسیار سفت و سخت او را و انگیزه قوی که دارد و وی را همیشه به پیش رانده است.
خودت چطور وارد بسکتبال شدی؟
من از خردسالی و نوجوانی دل در گرو ورزش داشتم اما رشته اولیهام شنا بود و در این ورزش هم به سطح خوبی رسیده بودم اما وقتی وارد دبیرستان تربیت بدنی مشهد شدم اوضاع فرق کرد و آنجا به سوی بسکتبال سوق داده شدم و این نظر و صلاحدید مربیانی بود که آنجا کار میکردند. ورود به این رشته و پرداختن به آن همان و عاشق شدن به این رشته و ماندن در آن همان.
دلت نمیخواست فوتبالیست و به تبع آن پولدارتر شوی؟!
خیر، کلاً فوتبالیست شدن یک بحث متفاوت را میطلبد و الزامات خاص خودش را دارد.
ولی امروزه خیلیها میگویند فوتبال حق سایر ورزشها را تضییع کرده و پاداشهای رایج در آن بیش از حد و آن هم در عین ناکامیهای متعدد فوتبالیستها در صحنههای بینالمللی است.
کمبود امکانات بسکتبال یک مسأله انکار نشدنی و ظلم به این ورزش است اما بخش مهم از آنچه به فوتبال تعلق میگیرد و سایر ورزشها از آن بیبهره ماندهاند، حضور عظیم تماشاگران در گرداگرد این رشته است. وقتی فوتبال این همه تماشاگر میآورد و درآمد عظیمی را موجب میشود، بدیهی است که هم امتیازات بیشتری از مقامهای بالا دست بگیرد و هم ورزشکاران شاغل در این رشته را پولدارتر کند. در مورد بسکتبال و کمبودهای ریشهای آن و بخصوص نداشتن یک سالن جادار اختصاصی حرفهای زیادی گفته شده و همه اینها نیز حرف حق است اما وقتی ما در جذب تماشاگر و پرکردن سکوها در پارهای موارد ناکام هستیم، حرف و موضعمان برای احقاق حقمان و رسیدن به چیزهایی هم که سزاواری آن را داریم، تضعیف میشود و کسی به خواستههای ما توجه لازم را نمیکند.
فوتبال و فوتبالیستها ابتدا نان تماشاگران عظیم خود را میخورند که پای اسپانسرها را نیز بسیار زیاد به این رشته باز میکنند و به تبع آن پول در این رشته فوران میکند.
و سرانجام بگویید آرزوی بزرگ بعدیتان چیست؟
اینکه در مسابقات جهانی سال آینده نتایج آبرومندانهای بگیریم و شانه به شانه بزرگان بساییم و این دور از تواناییهای ما نیست و بچهها میتوانند در آوردگاه چین کارهای مهمی را صورت بدهند.
وصال روحانی
- 19
- 6