برخی تصور میکنند در صفحه شخصی هر آنچه دلشان میخواهد، میتوانند بگویند حتی توهین به دیگران! شاید حکایت چهاردیواری و اختیاری است! در حالی که صفحهای که در جامعه بازتاب دارد چهاردیواری اختیاری نیست. همانطور که در چهاردیواری نمیتوانید رفتاری داشته باشید که صدای آن تا فرسنگها شنیده شود.
بخشی از نوشته سعید معروف را میخوانیم: «چشمشان از فرط حسادت و بخل و فلاکت چنان کمسو شده که موفقیتهای والیبال را نمیبینند و مثل آدمهای فرتوت و بیمصرف (مفتخور) فقط نق میزنند و لفاظی میکنند. بدانید که مردم بهترین کارشناس هستند و گوششان از مزخرفات و خزعبلات شما کارناشناسان پر است. شما هم بهتر است بروید دم در صدا و سیما بخوابید شاید نوبت تان برسد و چهار کلمه حرف ناحسابی بزنید و پزش را به دور و بریهایتان بدهید که البته همین را هم از صدقه سر والیبالیستهای تیم ملى و موفقیتهاى بیشمار آنها دارید.»
اگر در فوتبال چنین اتفاقی میافتاد همه به او حمله میکردند، حتی والیبالیستها. در جام ملتها تیم ملی در همه بازیها خوب بود و در بازی با ژاپن با یک اشتباه بازی را باخت همه به فوتبال حمله کردند، حتی بهداد سلیمی! اما اکنون هیچ کس به این ادبیات اهمیت نمیدهد و گویی سعید معروف همانطور که در رژه المپیک حاضر نشد الان هم هر آنچه دوست دارد، میتواند بگوید. شاید جملهای که منتقد درباره سعید معروف به کار برده اشتباه بوده؛ از بیخ و بن، اما آیا این حق برای سعید معروف وجود دارد که اینچنین صحبت کند؟ اگر اینطور باشد که بین منتقد و ورزشکار جنگ درمیگیرد.
صدای اعتراض من را از کالیفرنیا میشنوید! راستی یک سؤال ذهنمان را درگیر کرده؛ چرا سعید معروف در آمریکا ماند و به همراه تیم ملی به تهران برنگشت؟ اینکه او اجازه گرفته یا نگرفته و گرینکارت دارد یا ندارد به ما مربوط نیست، چون یک مسئله شخصی است. سعید معروف طبیعتاً اگر برای انجام کارهای شخصی در آمریکا مانده باید به تهران برمیگشت و بعد با تهیه بلیت شخصی به آمریکا سفر میکرد و به تفریح یا کارهای شخصی خود میپرداخت.
به یاد داریم در گذشته جواد نکونام و مسعود شجاعی برای انجام کارهای شخصی یک روز در امارات ماندند و چه شور و بلوایی که به راه نیفتاد! یا علیرضا نیکبختواحدی پاسپورت اشتباه با خود برده بود و برای همیشه از همراهی تیم ملی منع شد و اگر امروز یک فوتبالیست به جای سعید معروف بود همه در پس یک منتقد برمیآمدند و او را چنان میکوبیدند که فرارش از معرکه انتقاد سخت بود.
لحن بد سعید معروف در مواجهه با منتقد و انتقادهایی که از او میشود به جوانانی که در این راه هستند میآموزد که کاپیتان محق است با هر ادبیاتی صحبت کند. چون کاپیتان است میتواند به هر کسی که دوست دارد، حمله کند.
سعید معروف الگوی خیلی از والیبالیستهای جوان است. آیا فدراسیون والیبال پست سعید معروف را خوانده و حواسش به حرفهای کاپیتان هست؟
کارشناسان و صاحبنظران پاسخ میدهند
ریشه لحن طلبکارانه سوپراستارها در قبال منتقدان چیست؟
ابراهیم قاسمپور: آستانه تحمل پایینی دارند
کارشناس فوتبال که سالها در کشورهای عربی مربیگری و بازی کرده، در این خصوص گفت: این بستگی به ظرفیت آنها دارد. بعضیها دچار غرور و تکبر میشوند و ستاره و معروف بودنشان با آنها کاری میکند که نسبت به انتقادات جبههگیری تندی انجام میدهند. به هر حال عدهای یک دفعه از راه ورزش صاحب اعتبار، پول و... میشوند، اما در همان اندازه ظرفیت ندارند و این تکبر زیاد باعث میشود نسبت به انتقادات برخوردهای نادرستی داشته باشند. آستانه تحمل بعضیها به اندازه میزان مطرح بودن نامشان بالا نیست.
واعظیآشتیانی: معروف بودن با محبوب بودن فرق دارد
قائممقام پیشین سازمان تربیت بدنی در این خصوص به ما گفت: این ادبیات نشأت گرفته از بالای هرم سطح کلان ماست. مسئولان وقتی با یک انتقاد صریح برآشفته میشوند و زمین و زمان را به هم میریزند، این مسئله به پایینترها هم سرایت میکند. از طرفی معروف بودن با محبوب بودن فرق دارد. شما شاید ستاره باشی و معروف، ولی با این که در دل مردم جا داشته باشی و محبوب باشی، فاصله دارد. به اعتقاد من آنها که ستاره میشوند باید تمرین ظرفیت داشتن هم انجام دهند چه بسا بیظرفیتی برایشان چالشهای اجتماعی زیادی هم ایجاد میکند.
کارخانه: سرپرست تیم ملی و رئیس فدراسیون باید پاسخگو باشند
کارشناس والیبال و سرمربی اسبق تیمهای ملی والیبال کشورمان در این خصوص گفت: من فکر میکنم سرپرست تیم ملی و رئیس فدراسیون والیبال باید در این خصوص پاسخگو باشند و کاری کنند که این حاشیهها و افراط و تفریطها کاهش پیدا کند. اینکه به تندی از معروف انتقاد شود و او هم به تندی از خودش دفاع کند، بیشتر حاشیهها را بالا خواهد برد. معروف کاپیتان تیم ملی والیبال است و خیلی برای تیم ملی زحمت کشیده، اما خودش هم میداند که مشاجرهها و حاشیهها به سود هیچکس نخواهد بود و والیبال ملی ما هم لطمه خواهد خورد.
عبدالحمید احمدی: از ستارهها توقع پرخاشگری نمیشود
معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان در این خصوص گفت: ستارهها و قهرمانان ورزشی ما باید بدانند دیگر به خودشان تعلق ندارند و باید به خواست جامعه و مردم و رسانهها هم اهمیت دهند و نگاه مهربانانهای نسبت به انتقادات داشته باشند و صمیمیتر با مردم، خبرنگاران و منتقدان برخورد کنند. در واقع این انتظاراتی است که مردم از ستارههای دوستداشتنی خودشان دارند. قبول دارم توقع از ستارهها بیشتر از سایرین است، ولی این بیحوصلگیها و پرخاشگریها در شأن ورزشکاران که الگو هستند، نیست و باید آرامش بیشتری نسبت به انتقادات از خودشان نشان دهند.
بیژن ذوالفقارنسب: معروفیت با یک جرقه میآید، با یک اشتباه هم میرود!
مشاور وزیر ورزش و جوانان در این خصوص به ما گفت: هر معروفیتی امکان دارد با یک جرقه به وجود بیاید و با یک اتفاق و اشتباه هم از بین برود. به هر حال فقر فرهنگی زیادی در جامعه ورزشی ما وجود دارد و من مقصر را هم در این خصوص باشگاهها میدانم چرا که در کار فرهنگی زیاد فعال نیستند. همینطور فدراسیونهای ورزشی که کمیتههای فرهنگی فدراسیونها باید برای ستارهها و ملیپوشان خود ظرفیتسازی کنند و روح جوانمردی و مردمدوستی را در آنها تقویت کنند.
امیر عباس واسعی
- 19
- 2