سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۳۱ - ۰۳ آبان ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۷۰۰۹۸۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

حمید گودرزی: به‌کسی اجازه نمی‌دهم وارد حریم شخصیم بشود

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,حميد گودرزي
حميد گودرزي پس از مدت‌ها سكوت به گفت‌وگو نشست و از «گشت ويژه» و علاقه‌مندی‌ها و حاشيه‌هايي كه برايش اين اواخر به‌وجود آمده مي‌گويد.

به گزارش صبا، نزديك به دو دهه فعاليت در عرصه بازيگري بدون كوچكترين حاشيه‌اي وجه‌ تمايز حمید گودرزی از ساير هم‌صنفي‌هايش است اما در اين اواخر معادلات گذشته به‌هم ريخت و برخلاف ميلش حاشيه‌هايي اطراف حميد گودرزي را پر كرد از گمانه‌زني‌هايي كه بعد از جدايیش از برنامه سينمايي «هفت» بهروز افخمي، پيش آمد تا خبر جداييش از ماندانا دانشور، اما او تنها مقابل روايت‌ها و قضاوت‌هايي كه در اين چند ماه گريبانگيرش شده سكوت كرد و به روال عادي زندگيش ادامه داد تا اين‌كه چندي پيش دوباره به تلویزیون با سريال «گشت ويژه» به‌روي آنتن شبكه اول‌سيما آمد. حميد گودرزي پس از مدت‌ها سكوت با روزنامه «صبا» به گفت‌وگو نشست و از «گشت ويژه» و علاقه‌مندی‌ها و حاشيه‌هايي كه برايش اين اواخر به‌وجود آمده مي‌گويد.

  

به‌تازگي پخش مجموعه «گشت ويژه» با بازي شما به اتمام رسيده و همین بهانه گفت‌وگوی ما شد تا به‌عنوان سوال اول بپرسیم، برخي بازيگران ايفاي نقش پليس را وسوسه‌انگيز مي‌دانند، براي شما اين‌گونه نبود؟ 

جدا از اين‌كه تمام دوران كودكي پسربچه‌ها با آرزوي پليس‌شدن و تفنگ‌بازي مي‌گذره و من‌هم از اين قاعده جدا نبودم اما به‌نظرم نقش پليس براي هر بازيگري وسوسه‌انگيز و جذاب است و فكر مي‌كنم مهمترين دليلم براي بازي در «گشت ويژه» تجربه نقش پليس براي اولين‌بار بود.

فكر مي‌كنيد درميان فيلم و سريال‌هاي ايراني كه در ژانر پليس ساخته مي‌شود، جايگاه «گشت ويژه» كجاست؟ اصلا اين مجموعه چقدر خود شما را راضي كرد؟ 

خيلي پيگير سريال‌هاي پليسي و يا مناسبتي هفته ناجا نبودم، بنابراين نمي‌توانم نظر دقيق و مشخصي در مورد كيفيت «گشت ويژه» نسبت به آثار ديگر تلويزيون بدهم اما با اين‌همه فكر ميكنم «گشت ويژه» سريالي معمولي بود.

اين خيلي‌خوب از آب درنيامدن سريال و يا به‌قول خودتان معمولي، متاثر از چه كاستي‌هايي است؟ 

فيلمنامه‌اي دركار نبود، همه‌چيز دقيقه نودي بود و درنهايت با عجله و بدو‌بدو سريال ساخته شد. با چنين شرايطي بديهي است كه كار خوبي از آب درنيايد.

يعني شما بدون طرح و فیلمنامه کامل به این پروژه پیوستید؟ 

بله، چون اين‌كار اپيزوديك بود. البته اين‌روزها هر دفتري كه مي‌رويم همين وضعيت را دارند و نمي‌دانم چه اصراري است بدون هيچ فيلمنامه‌اي كار بسازند. اين مسئله بيشتر در تلويزيون به‌چشم مي‌آيد، به هرترتيب شروع ساخت يك اثر درحالي‌كه آمادگي لازم وجود ندارد، ضربه زننده است.

باوجود نبود فيلمنامه كامل و همه شرايطي كه گفتيد، براي خودتان تصويري از شخصيت پليسي كه مي‌خواستيد بازي كنيد، ساختيد و تحقیقی در این‌باره کردید؟ 

سعي‌كردم پليسي را كه در جامعه ديدم و با آن برخورد داشتم را به‌صورت باورپذيري بازي كنم و چيزي به آن اضافه و يا كم نكردم.

ما به نمايش يك پليس قهرمان و بدون هيچ ضعف و كاستي در سينما و تلويزيونمان عادت كرديم. درصورتي‌كه در فضاي جامعه اصلا چنين پليسي را به ندرت مي‌بينيم، چقدر موافق نمايش چنين تصويري هستيد؟ 

به‌نظرم پليس‌ها به‌خاطر فضاي شغلي و مشكلاتي كه با آن دست‌وپنجه نرم مي‌كنند ناخواسته گاهي بداخلاق مي‌شوند اما دوستان تمايلي به نشان‌دادن اين بعد نداشتند، البته از آن‌جايي‌كه هدف محترم و خوبي را پيش‌گرفته‌اند و آن نزديكي ارتباط پليس و مردم است من‌هم سعي‌كردم در اين جهت كمك كنم اما در سكانس‌هايي كه با متهم برخورد داشتم براي باورپذيري بيشتر، خشونتي كه به‌نظرم كاريزماي پليس است را به نمايش گذاشتم.

  

پس موافقيد كه وجوه واقعی از شخصيت پليس نشان داده نمي‌شود، در مقياس نقش خودتان در سريال« گشت ويژه» سعي نكرديد كه اين تابو را بشكنيد واين تصوير چندين‌وچند ساله پليس را تغيير بدهيد؟ 

نه، به‌خاطر اين‌كه شرايط به نحوي است كه هر اتفاقي بايد با هماهنگي رخ دهد و امكان چنين چيزي از سوي بازيگر وجود ندارد، به‌هرحال آن‌ها سفارش‌دهنده هستند و توقع درستي دارند.

شما گفتيد «گشت ويژه» يك سريال معمولي است چه درميان آثار ژانر پليس و چه كارنامه حرفه‌اي خودتان، با اين وجود، صادقانه بخواهيد بگوييد، انگيزه مالي دليل پيوستنتان به اين مجموعه بود؟ 

نه، واقعا بيشتر همان وسوسه بازي‌كردن در نقش پليس بود و اگر بخواهم صادقانه بگويم از ابتدا همين مسئله براي حضور در «گشت ويژه» مشتاقم كرد.

يعني تا به‌حال پيشنهاد بازي در نقش پليس نداشتيد؟ 

نه.

شما بين دو مجموعه «بچه‌هاي نسبتا بد» و «گشت ويژه»، برنامه سينمايي «هفت» را روي آنتن داشتيد. وقتی از آن برنامه رفتید توضیحی به رسانه‌ها ارائه ندادید، حالا که زمانی از آن اتفاق می‌گذرد بگویید چرا تصميم به جدايي از اين مجموعه گرفتيد؟ 

بهروز افخمي و علاقه‌ام به او، مهمترين دليلم براي حضور در برنامه سينمايي «هفت» بود. از طرفي فكر مي‌كردم برنامه بامحوريت سينماست و آن را قبول كردم اما بعد متوجه‌شدم مصاحبه كار من نيست و حس خوبي از آن نگرفتم. اين مسئله را با بهروز افخمي درميان گذاشتم و با «هفت» خداحافظي كردم و برخلاف حاشيه‌سازي‌ها هيچ مشكل درون‌گروهي نبود.

با اين‌كه شما فقط در ٤ قسمت از اين برنامه حضور داشتيد اما ما فهميديم حميد گودرزي گفت‌وگوكردن را هم خوب بلد است. 

عده‌اي مثل شما لطف داشتند و اين اتفاق را خوب ارزيابي كردند اما برخي هم موضع گرفتند و مي‌گفتند چرا گودرزي را آوردند.

اگر پيشنهاد مشابه با «هفت» و يا اجرا داشته باشيد، قبول مي‌كنيد؟ 

به هيچ‌وجه، اصلا علاقه ندارم.

شما دانش‌آموخته بازيگري تئاتر هستيد و ورودتان به اين حرفه با بازي در نمايشي از محمد رحمانيان رقم خورد، چرا اين‌كار تجربه اول و آخرتان در تئاتر بود؟ اين فاصله از كجا اتفاق افتاد؟ 

از ديدگاه من دو ماه تمرين و شصت شب اجرا آخرش به‌جايي نمي‌رسد. بعضي‌ها معتقدند كه اعتبار مي‌آورد و يا دغدغه روشنفكرانه بازي دارند، اما من ندارم.

يعني حتي اگر يك پيشنهاد خوب در مقياس شصت‌شب اجرا در تالار وحدت باشد، قبول نمي‌كنيد؟ 

اگر پيشنهاد واقعا خوبي باشد، حتما، كمااين‌كه چندوقت پيش حميد امجد براي بازي در نمايش «سه خواهر»، نوشته چخوف، من را دعوت كرد و باوجود اين‌كه دوست‌داشتم، اما نشد. خوشبختانه امروز تئاتر مخاطب خوبي پيدا كرده است.

  

در برنامه «خندوانه» گفتيد تنبل هستيد، چقدر اين خصلت در كارنامه حرفه‌اي حميد گودرزي تاثيرگذار و يا حتي ضربه‌زننده بوده است؟ 

خيلي، مثلا من فيلم‌هايي كه در شهرستان ضبط مي‌شوند را نمي‌روم و یک‌سری قواعد دیگر که طبیعتا باعث می‌شود یک‌سری پیشنهادها را از دست بدهم.

فيلم سينمايي بود كه به همين دليل يا علتي ديگر نرفته و بعدها پشیمان شده باشید و بگوييد اي‌كاش رفته بودم؟ 

بله، «اخراجي‌هاي١» و «پارك وي»، البته عدم همكاري من و فريدون جيراني در پروژه «پارك وي» به معناي واقعي كلمه به‌خاطر برخي سوتفاهم‌هايي بود كه پيش آمد. اين را هم بگويم كه من به فريدون جيراني علاقه بسياري دارم و باهم دوست هستيم.

در «اخراجی‌ها۱» چه نقشی به شما پیشنهاد داده شده بود؟ 

اجازه بدهید نگویم.

البته که مشخص است، بگذریم. يعني با اين نكته موافقيد كه همين سوتفاهم‌ها مي‌تواند ضربه‌زننده و تاثيرگذار بر روي بدنه سينما و حتي زندگي يك بازيگر باشد؟ 

موافقم. براي اين‌كه خودم هم تجربه كردم، خيلي اتفاق مي‌افتد كه بدگويي بازيگري را پيش يك كارگردان مي‌كنند و بعد وقتي باهم ملاقات مي‌كنند تازه مي‌فهمند همه حرف‌هايي كه زده‌شده، ازاساس غلط‌بوده و يا درموقع دعوت به همكاري به دروغ مي‌گويند فلاني سر كار ديگري است، در مورد من كه مدشده مي‌گويند: خارج از كشور است. درحالي‌كه من در خانه‌ام نشسته‌ام.

شما از نسلي هستيد كه براي ورود به سينما پارامترهايي مثل استعداد و سختكوشي را داشتيد و علاقه‌تان به اين حرفه خالص بود و خيلي درگير اداهايي كه امروز مدشده نبوديد. چقدر بين تصورتان و فضاي حاكم بر سينما و يا كساني‌كه به‌تازگي ورود پيدا كردند فاصله مي‌بينيد؟ 

زماني‌كه ما چنين دغدغه‌اي داشتيم دوستان مدرسه مي‌رفتند (مي‌خندد)، اما به‌طوركلي بخش بزرگي از اين حرفه حاشيه است. اين‌كه چه‌جوري سر صحنه فيلمبرداري بيايي يا به چه‌كسي سلام كني يا با چه‌اشخاصي رفاقت كني، نهار با گروه بخوري يا نخوري؟ اين حواشي نه‌تنها در جزیيات كه در كليات اين حرفه هم وجود دارد و آن‌قدر زيادشده كه جاي اصل قضيه را گرفته و تو را به‌عنوان يك بازيگر از هدف اصليت دور مي‌كند چراكه تمركزت را گذاشته‌اي روي حاشيه، نه‌متن.

در‌حال‌حاضر انتخاب يك بازيگر براي نقشي و فعاليت او بيش از اين‌كه وابسته به تفكر و تصميم مستقل كارگردان و تهيه‌كننده باشد، توسط باند و گنگ‌هاي سينما هدايت مي‌شود. چقدر اين مسئله به كارنامه كاري حميد گودرزي لطمه زده است؟ 

اين گنگ‌ها كه قرار نيست استانبول را فتح كنند. نهايت سه يا چهار فيلم جابه‌جا مي‌شود. برخي از تهيه‌كنندگان هم به اين مسئله تن دادند و آقا و يا خانم ايكس را مياورند چون معروف و مورد تاييد اين گنگ‌هاست، اما من برايم اين گنگ‌ها اصلا اهميتي ندارد و خودم را درگير اين بازي‌ها نكردم.

چقدر تعلق خاطر به فضاي مجازي داريد؟ 

امروز از فاميل و اقوام گرفته تا هواداران، همگي در فضاي مجازي حضور دارند. بالطبع من‌هم فعاليت دارم، اما وقت‌گذاشتن بيش‌ازحد، هركسي را از كار و زندگي مي‌اندازد.

مسئله‌اي كه اين‌روزها خيلي از چهره‌ها را آزار مي‌دهد، حمله‌هاي اينستاگرامي است. برای شما چقدر این حمله‌ها اتفاق افتاده و آزرده‌تان کرده است؟ 

اين حمله‌ها هميشگي است و من هميشه در كنار تعريف و تمجيدها، نقدهايي كه برايم نوشته شده را نگه‌مي‌دارم، اما كامنت‌هاي مبتذل و يا توهين كاربرهاي اينستاگرام به خودم را پاك مي‌كنم. متاسفانه زير پست‌هاي پيج ما، مانتو مي‌فروشند و يا تبليغ ماست‌بندي مي‌كنند؛ اين‌ها همه از اين نشات مي‌گيرد كه اپليكيشن‌هايي مثل اينستاگرام و تلگرام، فقط ساخته مي‌شود، اما فرهنگ استفاده از آن وجود ندارد و برخي با بي‌فرهنگي كامل وارد اين فضا مي‌شوند، درنتيجه چنين اتفاقاتی مي‌افتد.

زندگي شما در سال ٩٥ متاثر از يك حاشيه بود، و آن حاشيه جدايي شما از همسرتان بود، فكر مي‌كنيد بازتاب اين اتفاق در فضاي مجازي چقدر باعث ديده‌شدنتان شد؟ 

خودم نمي‌دانم چقدر اين اتفاق باعث ديده‌شدن من شده است، اما به هرترتيب آن‌ها با دخالت‌هايشان وارد حريم شخصيم مي‌شوند و من جوابي به آن‌ها نمي‌دهم.

معترض‌نشدن شايد دخالت‌ها را بيشتر كند. تاكجا اجازه مي‌دهيد وارد حريم شخصيتان شوند و چيزي نمي‌گوييد؟ 

آن‌ها نيازي به اجازه من ندارند و كار خودشان را مي‌كنند.

باوجود تمام سروصداهايي كه بلند شد، چرا شما به نامه‌اي كه از سوي همسر سابقتان منتشر شد، پاسخي نداديد؟ 

اين‌طوركه به من گفتند ظاهرا خانم دانشور درحقيقت مصاحبه‌اي نكردند و متني كه از جانب او منتشرشده شايعه است و حتي تكذيبيه هم منتشر كردند. صادقانه كه بگويم همين الان هم نمي‌دانم كه آن حرف‌ها واقعا زده شده و يا شايعه بوده است، به‌هرحال من نمي‌خواهم جوابي به اين حواشي و اتفاقات بدهم.

شايد اگر جواب مي‌داديد داستان‌بافي‌هاي مردم در مورد قصه جداييتان كمتر مي‌شد! 

مثلی هست که می‌گویند وقتي جايي خيس است سعي كنيم از آن‌جا رد نشويم، من‌هم همین کار را کردم و تلاش مي‌كنم تا خودم را درگير حاشيه‌ها نكنم.

جايي گفته بوديد كه آلبومي مي‌خواهيد منتشر كنيد؟به‌كجا رسيد؟ 

آلبوم نبود يك قطعه بود كه به‌خاطر برخي دغدغه‌ها هنوز به سرانجام نرسيده است.

شما در فيلم «روباه» و سريال‌هاي «بچه‌هاي نسبتا بد» و «گشت ويژه»، فضاي ژانر پليسي-معمايي را تجربه كرديد، از علاقه نشات مي‌گيرد يا اتفاقي بود؟ 

كاملا اتفاقي بود. خودم بازي در ژانر ملودرام را بيشتر دوست‌دارم.

اگر این فانتزی را بتوان تصور کرد که می‌شود نقش مورد علاقه‌تان را در تاریخ سینما بخرید و خودتان بازی کنید، از سینمای ایران شما کدام نقش را می‌خرید؟ 

نقش مرحوم خسرو شكيبايي در فيلم سينمايي «هامون» را مي‌خريدم. فكر مي‌كنم مي‌توانستم آن را خوب بازي كنم.

سينمای جهان چطور؟ 

يكي از نقش‌هاي فیلم «پدرخوانده.»

  • 13
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش