جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۷:۱۷ - ۰۳ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۰۹۴۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

ابوالفضل پورعرب: استادمحمد به معنای واقعی استاد بود

ابوالفضل پورعرب,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
ابوالفضل پورعرب که سال‌ها شاگرد زنده‌یاد محمود استادمحمد بوده، می‌گوید: استادمحمد به معنای واقعی استاد بود، ساده زندگی کرد و ساده و سربلند هم رفت، هرچندهنوز خیلی‌ها نمی‌دانند چه هنرمندی از بین ما رفته است.

به گزارش ایسنا، سوم مردادماه همزمان است با سالروز درگذشت محمود استادمحمد (نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر) که سال ۹۲ پس از  تحمل رنج بیماری چندساله به دیار باقی شتافت. در این سال‌ها بنیاد استادمحمد که به همت چند هنرمند و دختر این نمایشنامه‌نویس راه‌اندازی شده، برنامه‌هایی را در سالگرد او برپا کرده است که امسال هم در قالب خوانش تعدای از آثارش ادامه دارد.

 

با این حال به بهانه پنجمین سال درگذشت استادمحمد با ابوالفضل پورعرب، یکی از شاگردان قدیمی این هنرمند گپی کوتاه زدیم که خودش از اولین سوپراستارهای سینمای پس از انقلاب است.

 

پورعرب که شاگردی و همکاری‌اش با استادمحمد برایش به رفاقت تبدیل شد، می‌گوید:‌ ما در سال‌هایی که با هم کار می‌کردیم خیلی فراز و نشیب داشتیم و او مورد تهاجم زیادی از سوی نامحرمانی قرار گرفت که فکر می‌کرد محرم هستند و گاهی همان‌ها باعث دور شدن او از تئاتر می‌شدند. استادمحمد کار می‌کرد و می نوشت و وقتی رسیدیم به نمایش «خونیان و خزیان» که درباره سینما رکس آبادان بود شروع به تمرین آن در تئاتر شهر با مهین شهابی کردیم، ولی اجازه اجرا به آن نمایش داده نشد.

 

بعد از آن «قصص القصر» را نوشت که آن هم رد شد و دیگر به دوره‌ای رسیدیم که محمود قهر کرد و خانه‌نشین شد. روزهایی که با وجود سختی و خانه‌نشینی ندیدم حتی وقتی خیلی عصبانی می‌شد به کسی توهین کند و چقدر این روزها برعکس این جریان را می‌بینیم. رفتار و منش او کاملا نشان می‌داد که به عنوان یک هنرمند صیقل خورده در حالی که خیلی‌ها این روزها می‌نویسند و کار می‌کنند ولی نام هنرمند نمی‌شود به آن‌ها داد.

 

ابوالفضل پورعرب,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

پورعرب به زمان بیماری استادمحمد اشاره می کند و می‌گوید: حتی یک بار ندیدم که استادمحمد در زمان بیماری‌اش از کسی گله‌ کند یا انتظاری داشته باشد. کلا در تمام زندگی‌اش همین طور بود، ساده زندگی کرد، خانه‌اش هم ساده بود، ولی به جایش کتابخانه‌ای شکیل و پر از کتاب داشت.

 

نمایش «شهر قصه» اثر بیژن مفید یکی از آثار نمایشی مطرح تئاتر ایران است که روایتگر داستان انسان‌هایی با صورتک حیوان است و استادمحمد در آن با نقش خر شهرت رسید.

 

او درباره این نمایش می گوید: در شهر قصه با وجود آن‌ همه هنرمند فقط سه چهار نفر معروف شدند و یکی از آن‌ها شخصیت «خر» نمایش بود که استادمحمد آن را بازی می‌کرد ولی هنوز کسانی هستند که شهامت آن را ندارند بگویند در آن نمایش چه نقشی داشتند اما  استادمحمد اصلا روحیه های این چنینی نداشت و همیشه سربلند بود.

 

این بازیگر سینما درباره دورانی که استاد محمد کار نمی‌کرد هم می‌گوید: وقتی از تئاتر محروم شده بود ما که شاگردانش بودیم زیر پل کریمخان کاموا می‌فروختیم و با هم آتش روشن می‌کردیم تا آن‌جا استاد را ببینند و همان‌جا دور آن آتش چقدر درباره تئاتر و سینما و هنر بحث می‌کردیم. آخر هم او انقدر استقامت کرد تا در تئاتر مسئولیت گرفت و همه مهملاتی که درباره او می‌گفتند از بین رفت.

 

او می‌گوید: استادمحمد خیلی باحوصله بود، در کار به تمرین و دورخوانی خیلی اهمیت می‌داد و به رفتار بچه‌های گروه هم توجه زیادی داشت اما اگر کسی می‌خواست پشت دیگری حرفی بزند اصلا گوش نمی‌داد در حالی که برای کار بسیار پرحوصله بود. ولی این روزها همه چیز تغییر کرده، همه می‌خواهند کار خود را سریع انجام دهند و تمام شود و شاید مدیریت تئاتر هم در این جریان نقش زیادی داشته باشد چون تئاتر فضا و دنیای خودش را دارد در حالی که ما سه چهار ماه راحت در یک سالن تمرین می‌کردیم و  الان همه چیز عوض شده است.

 

از پورعرب درباره ورود به سینما می‌پرسیم که استادمحمد از حضور او در سینما دلخور شد یا نه؟ می‌گوید: وقتی «عروس» رار بازی می‌کردم او ایران نبود و خیلی کم با هم در ارتباط بودیم. البته ورود من به سینما هم این‌طور  نبود که با برنامه‌ریزی و فکرشده باشد. من خیلی ناگهانی وارد شدم یعنی یادم می‌آید مشغول  تمرین یک تئاتر با هادی اسلامی در تئاتر شهر بودیم که شنیدم بهروز افخمی مرا برای فیلمش می‌خواهد. وقتی هم استادمحمد شنید که در سینما بازی کرده‌ام خوشحال شد و گفت خوب است که تو بدون پول و پارتی وارد سینما شدی چون این مسئله خیلی برایش مهم بود. اما حیف شد، رفیق و استاد خیلی خوبی را از دست دادیم.

 

پورعرب که خودش در این سالها دچار بیماری شده درباره احوال این روزهایش می‌گوید:‌ حال و احوالم خیلی مساعد نیست ولی فقط بحث بیماری تن نیست، چون همه در جامعه به نحوی ناراحت هستند، دخالت‌هایی در همه امور از جمله سیاسی و فرهنگی می‌شود و اتفاقاتی را دامن می‌زنند که خوشایند جامعه نیست و همین‌ها حتی دامن سینما و تئاتر را هم گرفته است.

 

 

  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش