پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۳۱ - ۱۶ فروردین ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۱۰۱۵۴۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت و گو با آریا عظیمی‌نژاد آهنگساز، تنظیم کننده و نوازنده

آریا عظیمی نژاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
در این مصاحبه که همزمان با روز‌های نوروز ۹۹ انجام شد، درباره «عصر جدید» و «پایتخت» با آریا عظیمی‌نژادآهنگساز که کمتر اهل گفتگوست و چندان علاقه‌ای به مصاحبه ندارد، به گفتگو نشستیم.

عظیمی نژاد آهنگ ساز، تنظیم کننده و نوازنده است و موسیقی تعداد قابل توجهی از فیلم های سینمایی، مجموعه تلویزیونی ها و برنامه های تلویزیونی را ساخته است. داور مسابقه« عصر جدید » از دغدغه عوامل این مسابقه برای حفظ استاندارد های موسیقی شرکت کنندگان گفت.

به گزارش مهر، صحنه« عصر جدید » حالا به صحنه بیم ها و امیدها، صحنه اشک ها و لبخند ها تبدیل شده است. صحنه ای که از دورترین روستا های ایران تا نقاط صفر مرزی در آن نماینده دارند؛ کودکان و جوانانی که با یک ایده می آیند و با کمک های داوران برنامه برخی شان به یک پدیده تبدیل می شوند. این صحنه اگرچه به یک برنامه سرگرم کننده تعلق دارد، اما برای آن ها که روی آن پا می گذارند صرفا محل سرگرمی نیست بلکه خیلی جدی، چالشی و بااهمیت به شمار می رود؛ این اولین دیدگاه آریا عظیمی نژاد داور مسابقه« عصر جدید » است.

عظیمی نژاد آهنگساز، تنظیم کننده و نوازنده است و موسیقی تعداد قابل توجهی از فیلم های سینمایی، سریال ها و برنامه های تلویزیونی را ساخته است؛ از موسیقی قطعاتی، چون« آمده ام شاه پناهم بده» درباره امام رضا( ع) گرفته تا سریال های ماورایی و ملودرامی، چون« او یک فرشته بود»،« روز حسرت» و یا مجموعه های کمدی مانند« خانه ما»،« دودکش» یا حتی سینمایی مثل« همیشه پای یک زن در میان است»،« طلا و مس»،« میم مثل مادر» و... کارنامه ای که به سه دهه کار می رسد و از موزیسین های رکورددار آهنگسازی را در سینما و تلویزیون به شمار می رود.

آریا عظیمی نژاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

عظیمی نژاد این روز ها عمیقاً هم درگیر ساخت موسیقی سریال« پایتخت۶» است؛ آنقدر که به قول خودش فقط روزی چند ساعت می خوابد و تمام فرصتش برای موسیقی های سریال میرود و به همین دلیل است که این مصاحبه از زمانی که عظیمی نژاد وقت می دهد تا گفت و گو انجام و سپس تایید شود، طی همین شلوغی ها به یک فرایند زمان بر تبدیل می شود.

این آهنگ ساز، اما در کنار همه فعالیت های این سال هایش برای فیلم و سریال ها، بیش از یک سال است که با داوری« عصر جدید » در قاب تلویزیون دیده می شود و برای مخاطب عام هم چهره ای شناخته شده است؛ داوری که بعضی تصور می کردند تلخ و سخت گیرانه تر از دیگران است و حتی دیدن او هنگامی که دست هایش به زنگ قرمز نزدیک می شد به مخاطب اضطراب می داد. خود عظیمی نژاد، اما برعکس این تصویر اگرچه که تاکید می کند آدم سخت گیری است، اما در خلال گفت و گو صبورانه و گرم پاسخگوی همه سوالات ما می شود حتی چالشی ها!

در این مصاحبه که هم زمان با روز های نوروز ۹۹ انجام شد، در مورد« عصر جدید » و« پایتخت» با این آهنگ ساز که کم تر اهل گفتگوست و چندان علاقه ای به مصاحبه ندارد، به گفتگو نشستیم.

شرح این گفتگو را در زیر می خوانید:

برنامه های کمی در حوزه موسیقی در تلویزیون داشته ایم و شاید همین باعث شده که معدود برنامه های سرگرمی در حوزه موسیقی با اقبال زيادي مواجه شوند مثل« شب کوک» که فقط یک فصل از آن روی آنتن رفت و حالا« عصر جدید » که اقبال زیادی برای علاقه مندان به خوانندگی نسبت به آن وجود دارد. خود شما چه بازخورد هایی نسبت به این برنامه دریافت کرده اید؟

« عصر جدید » برنامه تخصصی موسیقی نیست و قرار نیست نظراتی هم که من به عنوان داور در برنامه دارم با زبان تخصصی باشد.« عصر جدید » برنامه ای عمومی و سرگرمی است و در عین حال همین برنامه سرگرمی برای شرکت کننده ها بسیار جدی است آن ها از طریق این برنامه دیده شده اند و حضورشان در این برنامه سرنوشتشان را عوض کرده است؛ چه آنها که حذف میشوند و چه آن ها که به مراحل بعدی میروند و این اتفاقی است که تاثیر آن پیش از این در فصل قبل در زندگی شرکت کننده ها دیده شده است. اگر خود افرادی که به مسابقه می آیند از فرصت« اجرا» به درستی استفاده کنند حتی اگر بعد از یک بار دیده شدن، حذف شوند باز هم سرنوشت و مسیر زندگی شان تغییر می کند.

با این حال ما خوانندگی را از ابعاد مختلف نگاه می کنیم. دکتر بشیر حسینی از زاویه زبان بدن نگاه می کند یا خانم نونهالی و امین حیایی از ابعاد دیگر شرکت کننده ها را بررسی می کنند خود من هم سعی می کنم از کلمات تخصصی کمتر استفاده کنم، چون مخاطب ما عام است و متخصص نیست.

« عصر جدید » فقط هم در مورد موسیقی نیست ظرفیتی است که آدم ها می توانند در حوزه های مختلف مهارت و توانمندی خود را بسنجند. به طور مثال سعید فتحی روشن از این فرصت استفاده کرده و من دیده ام که در چند شبکه هم بعد از « عصر جدید » حضور پیدا کرده است و یا در حال برنامه سازی است، چون او توانسته است نقشه مناسبی برای حرفه خود طراحی کند. برخی هم با اینکه در ارائه استعدادهایشان خوب بوده اند، اما نتوانسته اند بعدا از آن ها استفاده بیشتری ببرند بنابراین اینگونه نیست که فقط استعداد های موسیقی از این برنامه بهره برده باشند.

ولی بازهم تعداد متقاضیان در حوزه موسیقی نسبت به دیگر حوزه ها خیلی بیشتر است؟

خود برنامه بطور کلی با اقبال زیادی مواجه شده است. ما در شروع فصل یک اصلاً فکر نمی کردیم این برنامه اینقدر با اقبال مواجه شود. نه ما نه شرکت کننده ها چنین باوری نداشتیم، اما برنامه بسیار مورد توجه قرار گرفت.

در حوزه موسیقی هم درست است که ما با تقاضای زيادي مواجه هستیم به طور مثال در همین فصل حدود ۳۴ نفر برای خوانندگی به مرحله اصلی مسابقه راه پیدا کردند، اما اینکه چند نفر از این ها بالا می روند هنوز مشخص نیست.

ممکن است مورد توجه قرار گرفتن همین برنامه از طرف مردم نوعی علاقه یا نیاز کاذب به خوانندگی را بین جوانان ایجاد کرده باشد؟

« نیاز» اتفاقی است که درون آدم ها بوجود می آید و دغدغه شخصی خود آدم هاست. آدم ها میل به دیده شدن دارند این میل در همه ابعاد در انسان وجود دارد. این برنامه هم توانسته است این بستر را فراهم کند. خود ما هم فکر می کنیم طبق رسالت و دغدغه ای باید جلو برویم و به عنوان نمونه من اگر نتوانم دست دو نفر را بگیرم و بالا بکشانم حضورم در برنامه سود معنوی چندانی برایم نخواهد داشت.

بنابراین شما این میل به دیده شدن را لزوماً نکته ای منفی نمی دانید؟

خیر. آدم ها از هر راهی استفاده می کنند تا این میل درونی را در راستای اهدافشان پیش ببرند و اگرچه که این اتفاق معمولا در کشور ما به درستی رخ نمی دهد، اما لزوما این میل بد نیست. وقتی تمایل یا علاقه ای وجود دارد باید به شکل درست هدایت شود.

فراگیری یک تخصص و مهارت برای به دست آوردن یک هدف باید به صورت علمی و اکادمیک باشد. منظور این نیست که حتما به دانشگاه بروید بلکه سواد آن مهارت و علم آن را درست یاد بگیرید تا صرفاً به همان دیده شدن سطحی منتهی نشود. نکته ای که اینجا وجود دارد این است که شرکت کننده ها توسط مردم در ابعاد وسیع دیده می شوند و استعدادهایشان محک می خورد.

چه ویژگی ای در علاقمندان به استعداد های خوانندگی هست که ممکن است شما را حرص دهد؟

چیزی که من در کودکان می بینم عدم توانایی روی کاری است که انجام می دهند؛ یا تمرین و ممارست شان کم است یا سواد موسیقایی شان پایین است. با شروع اجرای شرکت کنندگان مشخص می شود تلاش و ممارست آن ها در حوزه های مختلف چقدر بوده است درواقع استعداد هست حتی حس و حال و انرژی هم وجود دارد ، اما تمرین و تلاش نیست.

تلویزیون چقدر در هدایت فرد نسبت به یک حرفه، استعداد یا حوزه موثر است به عنوان نمونه شما هم در یک خانواده موسیقایی بوده اید هم در برنامه ای که می تواند روی علایق آدم ها موثر باشد تاثیر کدام یک می تواند در این استعدادیابی می تواند بیشتر باشد؟

ما سابق بر این و در سال های دور ۲ منبع بسیار معتبر داشته ایم که می توانست منشا بسیاری از اتفاقات موسیقایی باشد. رادیو و تلویزیون که هنرمندان نامداری در این دو فعالیت داشتند و هر یک وزنه ای محسوب می شدند. این هنرمندان برای پا نهادن به استودیو های ضبط موسیقی رادیو مراحل و خوان های سختی را سپری می کردند و در نتیجه قطعات ارائه شده توسط هنرمندان از سطح کیفی بالایی برخوردار بود که این امر سبب تغییر ذائقه هنری مردم می شد.

الان هم یکی از دغدغه های اصلی من در« عصر جدید » اشاره و بازگشت به همین جایگاه موسیقایی والا است. برایم فرقی هم ندارد که از چه ژانر یا سبک موسیقی استفاده می شود؛ فولکلور، پاپ، سنتی و ... هر یک کارکرد خود را دارد. دغدغه ما این است که« عصر جدید » را به یک رفرنس درست موسیقی تبدیل کنیم و تلاش می کنیم هر کسی از هر نقطه ای که می آید یا به هر سبکی که می خواند در حد و سطح استاندارد موسیقی باشد.

آریا عظیمی نژاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در همین مسیر است که استعداد هایی مثل پارسا خائف هم موردتوجه واقع می شود و رشد می کند و البته یک نگرانی هم نسبت به مسیر حرفه ای نوجوانانی مثل او بوجود آمد و گلایه هایی از سوی استاد حسین علیزاده مطرح شد که البته پیش از این هم به آن پاسخ هایی داده شد، اما چطور هدایت و کنترل روی این کودکان صورت می گیرد؟

این نگرانی نسبت به مسیر این افراد کاملاً درست است حرف استاد علیزاده هم درست و منطقی است. یک نکته هم وجود دارد که طبق تحقیقاتی که درباره همه برنامه های استعدادیابی به عمل آمده است باید گفت خروجی های نهایی این برنامه ها معمولاً عمر کوتاهی دارند و تعداد کمتری بکار ِ حرفه ای موسیقی مشغول شده اند.

با این حال ما در« عصر جدید » این حساسیت و نگرانی را داریم که بچه ها این مسیر را به درستی طی کنند و همانطور که گفتم دائم از آن ها خواهش می کنیم نوعی خودمراقبتی داشته باشند. خود من هم چندین بار با علیخانی، داوران و تیم اتاق فکری که داریم حرف زده ام تا بتوانیم فضایی فراهم کنیم که این بچه ها رها نشوند و بیشتر در مسیر های درست هدایت شوند.

در فصل جدید سخت گیرتر شده اید؟

نه من همیشه همین گونه بوده ام.( می خندد) البته این سخت گیری از نگاه بیرونی است و این ميزان از سنجش در کیفیت همیشه در من بوده است.

فکر می کنم ادم ایده آل گرایی هم هستید حتی نسبت به خودتان.

بله خیلی.( می خندد) همان سخت گیری که در خصوص خودم دارم نسبت به بیرون هم دارم.

این سخت گیری ها باعث نشده نوعی گارد نسبت به شما وجود داشته باشد؟ البته فکر می کنم در فصل اول چنین گاردی بیشتر وجود داشت و به تدریج کمتر شد.

بله البته وقتی استدلال هایم شنیده می شود مورد قبول هم واقع می شود. به هر حال من همیشه ملاک های خود را دارم، چون برخی از اجرا ها ممکن است پرطمطراق و باشکوه باشد و شما را درگیر ظاهر خود کند.

یا می خواهند حس و عاطفه داور و تماشاگر را درگیر کنند.

بله همینطور است.

خود شما هم علی رغم همه سخت گیری ها گاهی درگیر همین عاطفه شده اید.

این واقعیت ساختار چنین برنامه ای است. واقعیت این است که جز مرحله اول که ما به عنوان داور از زندگی این آدم ها اطلاعاتی نداریم به تدریج در جریان زندگی حرفه ای، شخصی، محیط زندگی و دیگر موارد مرتبط با آن ها قرار می گیریم و درگیر این زندگی ها می شویم تا بدانیم خاستگاه این آدم ها کجاست یا چگونه زندگی می کنند. مثلا وقتی می فهمید یک نفر در کارخانه گچ و سیمان کار می کند و علاقه اش خوانندگی است برای من خیلی جذاب است. چنین فردی هنوز رویا دارد و تمام زندگی انسان به داشتن رویاست. وقتی رویا ندارید زندگی با مردگی تفاوتی نمی کند. رویا همیشه روزنه ای برای تغییر است و همین سبب می شود که جهان ادامه یابد.

ممکن است تابحال تحت تاثیر احساسات رأی داده باشید؟

ممکن است فکر کنم که کاش رای منفی می دادم، ولی فکر نکرده ام که کاش رای مثبت می دادم!

آریا عظیمی نژاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

داوری بنظر سخت می آید یا واقعاً سخت است؟

بله واقعاً سخت است. من هیچ گاه آدم ها را قضاوت نمی کنم و همیشه سعی کرده ام هنرجوهایم یا دیگران را براساس جهان خودشان قضاوت کنم. قضاوت کردن بسیار سخت است و شاید اگر در این مسیر نمی افتادم قبول نمی کردم، اما الان بیشتر تمایلم برای حضور در برنامه این است که فکر می کنم می توان سلیقه ای را در فضای کلی جامعه تغییر داد.

تا به حال پیش آمده است که در پشت صحنه برنامه داوران با هم به دعوا هم برسند؟

بالاخره پیش می آید که برای رأی دادن برخی وقت ها اختلاف نظر داشته باشیم، اما به دعوا نرسیده است.

چقدر نگرانی دارید که این شرکت کننده ها درگیر مسائلی دیگر غیر از توانایی و مهارتشان شوند؟

ما در این مورد با شرکت کننده ها زیاد صحبت می کنیم که وقتی به شهر یا زندگی قبلی خود برمی گردند همه چیز را رها نکنند. گاهی خانواده هایشان با ما در ارتباط هستند و در این باره دغدغه هایی را مطرح می کنند. خود ما هم به هر شکلی سعی می کنیم استعداد ها را در همان مسیر مورد نظر نگه داریم و بیشترین نکته ای که به بچه های خواننده می گویم این است که از خود مراقبت کنند.

من همیشه نوعی خودمراقبتی داشته ام؛ مراقبت کاری و اخلاقی. به دیگران هم همین توصیه ها را داشته ام، چون کسی که نتواند در ارتباطات کاری این مراقبت ها را حفظ کند حتما اسیب می بیند.

چقدر مراقبت می کنید که این استعداد ها در مسیر مالی نادرست نیفتند و یا به خاطر پول کار نکنند. به طور مثال شایعه شده بود پارسا خائف در افتتاحیه ها، رقم های بالا می گیرد یا برادران قاسمی رقم های نجومی دریافت می کنند!

من از جزئیات زندگی این دو برادر خبر دارم. حق طبیعی آن هاست که وقتی جایی اجرا می کنند دستمزد دریافت کنند ، ولی رقم این حقوق ها نجومی نیست. کارزان و عبدالباسط را می شناسم و مشکلات زندگیشان را هم می دانم و اگر شنیده می شود رقم های نجومی می گیرند سندیت ندارد.

پارسا هم تیتراژ می خواند و یا ممکن است در مراسمی شرکت کند و دستمزد بگیرد، اما او هم تا آنجایی که من می دانم رقم بالایی نمی گیرد.

یکی از دغدغه های شما موسیقی نواحی است و به نحوی استعداد ها را هم به این سمت هدایت می کنید. در یکی از بخش های فصل جدید به خواننده ای از شیراز که برای اجرای موسیقی محلی آمده بود، پیشنهاد دادید که می توانست از آوای لالایی قشقایی بهره بگیرد که فکر می کنم پروین بهمنی و لالایی های او مهمترین نمونه از این سبک هستند. خودتان عمدی در این نگاه دارید؟

بسیار مثال خوبی زدید توجه به ظرفیت های هر قومیتی است که آن ها را منحصر به فرد می کند نه اینکه صرفا بخواهیم لباس محلی آن قوم را بپوشیم. در قسمت های مختلف برنامه داشته ایم که عده ای تصور کرده اند صرفاً با پوشیدن لباس های محلی میتوانند امتیاز کسب کنند، اما این فقط ظاهر ماجراست.

با این حال ما دیدیم امثال پارسا خائف با اجرای سنتی چطور در« عصر جدید » دیده شدند و معلوم می شود این سبک هم چندان بی طرفدار هم نیست.

بله همینطور است مخاطب باید این بستر برایش فراهم باشد تا این موسیقی های خوب را بشنود و تلاش ما هم در این برنامه همین است.

شما امسال سریال« پایتخت» را هم روی آنتن دارید سریالی که یکی از مجموعه های پرمخاطب و پرطرفدار است و احتمالاً این آخرین فصل آن باشد. کمی هم درباره موسیقی این سریال در فصل جدید بگویید.

« پایتخت» سال جاری تغییرات عمده ای در موسیقی دارد، ملودی در تیتراژ اول سریال حفظ شده است، اما عوامل و برخی المان ها تغییر کرده اند.« زمان شکارچیان» از نسل خوانندگان کولی مازندران است که دوبیتی هایی برای موسیقی مجموعه تلویزیونی خواند. همچنین« جلال محمدی» که خانواده ای هنرمند دارد باز هم لطف زیادی کرد و در کنار ما بود. البته امسال سختی کار چند برابر شد، چون به علت کرونا رفت و امد ها سخت و محدود بود. مجبور شدیم بخشی را به صورت آنلاین ضبط کنیم و به صورت تصویری با دیگر خوانندگان و نوازندگان در ارتباط بودیم.

شما در ملودی این سریال از موسیقی نواحی بهره گرفته اید گاهی این تم ها و ملودی ها به فضای طنازی کار بیشتر کمک می کند و شور و هیجانی دارد که مکمل فضای ماجراجو و رویدادها طنازانه سریال است.

موسیقی در سریال« پایتخت» طنز نیست و همان احوالات زندگی را پیش می برد این موسیقی بسیار جدی است. موسیقی نواحی ما همه ابعاد زندگی از قبیل شادی، غم، کار، عزاداری، ازدواج و همه حالت های مختلف زندگانی را دارد. به همین دلیل است که من همیشه گفته ام موسیقی نواحی برترین گونه برای موسیقی فیلم و سریال است، چون به راحتی می تواند همه احوالات مختلف زندگی را ارائه کند.

اما تم موسیقی برخی مناطق بیشتر براساس نوعی حزن و اندوه بوده است یا شاید ما بیشتر این حزن را حس کرده ایم.

تا حدی درست است، چون هر ناحیه ای ظرفیت خاص خود را دارد، اما بهرحال نغمات مختلف را هم دارند که شاد و غمگین هستند. از طرفی ممکن است ما موسیقی نواحی را بیشتر در فضای جشنواره ای شنیده باشیم، ولی این موسیقی ها کارکرد های مختلفی دارند و سختی کار من همین تبدیل کردن و به فعل درآوردن کارکرد های مختلف است.

موسیقی در سریال ها هنوز خیلی جدی گرفته نمی شود برای شما به عنوان آهنگساز و تنظیم کننده بیشترین مشکلی که در خروجی موسیقی سریال ها دیده اید چه بوده است؟

بیشترین ضربه ای که ما از موسیقی سریال ها خورده ایم به دلیل کیفیت پخش صدا بوده است که در شبکه ها خیلی پایین است و این مرغوبیت در صدا بسیار تاثیرگذار است. اگر موسیقی را از خیلی از ژانر های سینمایی حذف کنید حتی ممکن است کارکرد خود را از دست بدهند. مثلا اگر ترسناک ترین فیلم ها را بدون موسیقی و صدا ببینید شاید اصلا نترسید. اگر دوستان صداوسیما همت کنند و در این زمینه توجه بیشتری روی تکنولوژی های صدا داشته باشند تحول مهمی در این عرصه رخ می دهد.

آریا عظیمی نژاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شما یکی دو بار در برنامه های« دورهمی» و« خندوانه» از دوره ای از زندگی تان گفتید که به سختی می شنیدید و تقریبا ناشنوا شده بودید درحالیکه مهمترین قطعات موسیقایی و ملودی های پروژه هایتان را در این دوره ساخته اید چه طور در حالیکه نمی شنیدید توانستید این اتفاقات را رقم بزنید؟

بله من در آن دوره در یک بازه زمانی ۱۰ ساله به تدریج روند شنوایی ام با مشکلات حادی مواجه شد که دیگر نمی شنیدم. خاطرم هست حتی به جایی رسیده بودم که سازم را هم نمی توانستم کوک کنم و از دوستانم درخواست می کردم بیایند و سازم را کوک کنند. حتی اگر کسی نزدیک من نبود صدایش را نمی شنیدم باید او در کنار من می بود و یا لب خوانی می کردم تا صدایش را بشنوم.

در این دوره چگونه کار می کردید چه طور می توانستید روی اثری که می ساختید آزمون و خطا کنید؟ بدون اینکه آن را بشنوید یا ادیتش کنید و با هر بار شنیدن اشکالات کار را دربیاورید؟ در واقع ملاکتان برای این کار چه بود؟

با گوش درونی این کار را انجام می دادم. ملاکم حس خودم بود. من ملودی را از درون می شنیدم مثل درصورتی که درباره نوشته ای فکر می کنید.

در آن دوره ناامید نبودید یا فکر نمی کردید چرا این بلا باید سر شما بیاید و از خدا شاکی شوید؟

علتی برای یاس نبود. من خروجی کارم را می دیدم و همین به من امید می داد.

درکل فرد منفی ای نیستید؟

خیر و البته مطلق نیستم در هر اتفاق منفی می توانم پدیده های مثبتی هم پیدا کنم.

و زمانیکه شنوایی تان برگشت جذاب ترین صدا برای شما چه بود؟

صدای خیابان، بوق ماشین ها، همهمه مردم اولین و جذاب ترین صدا هایی بود که می شنیدم.

این روز ها مشغول چه کاری هستید؟

روی آلبوم« بوم و بر» کار می کنم که در حوزه موسیقی نواحی و تلفیقی با موسیقی راک است و با خوانندگان موسیقی نواحی کار می کنم. تلاش می کنیم که امسال آماده شود.

این روز ها جز ساخت موسیقی« پایتخت» وقت برای کار دیگری دارید؟

این روز ها حتی مهلت نمی کنم بخوابم.

چه پیشنهاد موسیقایی یا تصویری برای مردم در نوروز و در این روز ها که همه درگیر کرونا (corona) و ماندن الزامی در منزل هستند، دارید؟

پیشنهاد می کنم مردم« عصر جدید » را تماشا کنند و همین مجموعه تلویزیونی« پایتخت» را ببینند که برای هر دو خیلی زحمت کشیده شده است.

  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش