
پرونده شگفتانگیزی به نام تحریم و ضدحملهای به نام بیانیه! آیا وقت این نرسیده که اینبار سینمای ایران دست به تحریم حوزه هنری زده و از بستن قرارداد اکران فیلم با این نهاد خودداری کند؟
در شرایطی که همچنان شائبهها و حرف و بحث فراوانی درباره تعیین تکلیف فیلمهای بلاتکلیف در سینمای ایران وجود دارد و رفع توقیف رسمی فقط از یک فیلم نتوانسته بخش عمدهای از سوالات ایجادشده پیرامون این موضوع را پاسخ دهد، دو اتفاق موازی که در روزهای اخیر رخ دادهاند، در کنار هم به بهترین وجهی میتوانند نشان دهند که چرا سینمای ایران در بحرانی دایمی به سر میبرد و طرحهای رو به جلویی چون تعیین تكلیف از فیلمهای بلاتکلیف نیز نمیتوانند آرامش و امنیت لازم را برای این سینما به وجود آورند. درواقع صدور بیانیه روز گذشته بنیاد سینمایی فارابی که حاکی از مالکیت ٤٥درصدی این نهاد بر فیلم رستاخیز احمدرضا درویش بود، در کنار آغاز دور جدیدی از تحریم فیلمها توسط حوزه هنری که به واسطه قطعیت تحریم فیلم اکسیدان بر سر زبانها افتاد، نهتنها گرههای کور دیگری بر کلاف سردرگم این سینما افزود که در عین حال این را نیز نشان داد مادام که سینما و سینماگران و حتی مدیران و سیاستگذاران فرهنگی و سینمایی دولت از موضع انفعالی خود بیرون نیامده و ابتکار عمل را در میدان نبرد علیه سینما که یکسری نهادها و ارگانهای موازی به راه انداختهاند، در دست نگیرند، نمیشود به این سادگیها به آینده این سینما امید بست.
درواقع میشود گفت سم مهلک سینمای ایران در چند وقت اخیر انفعال بوده و هست؛ و مادام که پادزهری بر این سم پیدا نشود، اوضاع این بیمار محتضر رو به بهبود نخواهد رفت.بگذارید ماجرای رستاخیز را بگذاریم برای روزی دیگر. اما داستان دوم سینمای ایران در روزهای اخیر انفعال حاکم در دنیای سینما را برجستهتر پیش چشم میآورد. بخش سینمایی حوزه هنری که حدود پنج سال است ساختن دولتی در درون دولت را در دستورکار قرار داده و با قوانین و قواعدی خودساخته آثار مجوز گرفته از دولت را مورد ارزشیابی و قضاوت دوباره قرار داده و حکم به مردودیت شماری از آن آثار میدهد و از این طریق مدام در سینمای ایران بحرانهایی اجتنابپذیر ایجاد میکند، با آغاز دور جدید تحریمهایش در یک ماه اخیر که حکم به ممنوعیت نمایش دو فیلم مادر قلب اتمی و اکسیدان داده، بحرانها را به سطحی بالاتر کشانده است. در این میان و در واکنش به این موضوع، با اینکه شورای تهیهکنندگان با صدور بیانیهای شدیداللحن حکم به محکومیت اقدام حوزه هنری داد و در کنار آن نیز تهیهکنندگان آثار تحریمشده به همراه تک و توک دستاندرکاران سینما به اقدام حوزه اعتراض کردند، اما از همان ابتدا هم روشن بود که چنین اقداماتی نمیتواند به جایی برسد؛ چنان که در پنج سال گذشته هم نرسیده بود. نتیجه بیانیههای صادرشده از سوی تهیهکنندگان و کارگردانان نیز این شد که حوزه هنری فیلم اکسیدان را که مدتها بود پوسترهایش خبر از نمایش فیلم در سینماهای حوزه نیز میداد، به فهرست تحریمیها اضافه کرد و آن را از برنامه نمایش سینما آزادی کنار گذاشت.
این اقدام دیگری از حوزه هنری علیه مدیریت رسمی سینما بود؛ و نتیجه انفعال پنج ساله سینمایی که ابتکار عمل را به رقیب سپرده و خود به صدور بیانیه در بزنگاهها اکتفا کرده است.به نظر میرسد مادام که سینمای ایران در اقدامی صنفی یک بار برای همیشه مقابل اقداماتی از این قبیل نایستند، ریشه چنین خودسریهایی خشک نخواهد شد. نکته مهم در این میان عدم وجود کمترین میزان از همبستگی صنفی میان تهیهکنندگان و پخشکنندگان است که تا زمانی که تهیهکنندگان مادام که صابون حوزه به تن خودشان نخورده وارد میدان مبارزه نشوند، کار به جای خوبی ختم نخواهد شد. بسیاری از تهیهکنندگان سینمای ایران به وجود کلیتی به نام سینمای ایران اعتقادی ندارند و اگر نهادی فیلمهای آنان را بیمشکل روی پرده آورد، نهتنها کاری به این ندارند که آن ارگان در قبال یکسری فیلم دیگر موضعی خودسرانه گرفته که حتی شاید خوشحال هم بشوند که آن نهاد -در اینجا حوزه هنری- میدان را به نفع آنها خالی کرده است؛ غافل از اینکه بالاخره نوبت خودشان هم خواهد رسید. نمونه این عافیتاندیشیها را زیاد دیدهایم.
فراموش نکردهایم نخستين دور تحریمهای حوزه هنری را در قبال فیلمهایی چون برف روی کاجها، من مادرش هستم، من همسرش هستم و... که در آن زمان بهرغم وجود زمینهای خوب برای ایجاد انسجام و همبستگی صنفی، برخی تهیهکنندگان که در میانشان منوچهر محمدی با فیلم بوسیدن روی ماه نیز وجود داشت، بیتوجه به اعتراضات همکاران اقدام به بستن قرارداد با حوزه هنری کردند تا فیلمشان را در سالنهای حوزه اکران کنند. آن زمان اگر چه بهانهای چون ایستادن مقابل دارودسته شمقدری در دست این عده از تهیهکنندگان بود، اما به هر حال تاریخ فراموش نمیکند که چگونه مقابل تحریم آن فیلمها کوچکترین موضعگیری اعتراضی به انجام نرسید؛ و اوضاع جوری پیش رفت که امروز منوچهر محمدی فیلم اکسیدان خود را نیز در میان تحریمیها میبیند و بحق به این جریان اعتراض میکند؛ اعتراضی که اگر پنج سال پیش به انجام میرسید، از هر نوع شائبه خودبینی و توجه صرف به منافع خود بری بود.به این دلیل است که به نظر میرسد تنها یک راه پیش پای سینمای ایران وجود دارد: یک همبستگی صنفی و در دست گرفتن ابتکار عمل در میدان نبرد. به گفته یک کارشناس: آیا وقت این نرسیده که این بار سینمای ایران دست به تحریم حوزه زده و از بستن قرارداد اکران فیلم با این نهاد خودداری کند؟ آیا این شدنی نیست؟ پیگیری روزنامه شهروند برای این گزارش به تماسهایی با غلامرضا موسوی، رئیس شورای عالی تهیه کنندگان و حسین فرحبخش، یکی از تهیه کنندگانی که در حوزه صنفی فعال است هم رسید یکی از آنها در جلسهای فشرده حضور داشت و دیگری اظهار نظر را به اتخاذ تصمیم واحد صنفی منوط کرد. به نظر میرسد سینمای ایران به لزوم اتخاذ چنین تصمیمی پی برده است. نشست روز گذشته شماری از تهیهکنندگان اگر خروجی جسورانهای در این حد داشته باشد، میتوان امید داشت که در آینده سینمای ایران دوباره به چنین بحرانهایی دچار نخواهد شد.
اگر تهیهکنندگان همت کنند
امیر سیدزاده، تهیهکننده مادر قلب اتمی| شورای عالی تهیهکنندگان در بیانیهای که داد، این اقدام حوزه را محکوم کرد و از مردم خواست به جبران این تحریمها در سینماهای دیگری که این فیلم را نمایش میدهند، مادر قلب اتمی را ببینند تا بخشی از قضیه جبران شود. بعد از آن نیز کانون کارگردانان سینمای ایران در بیانیهای از من و شورای عالی تهیهکنندگان حمایت و اقدام حوزه را محکوم کرد. اما مشکل ما این است که دوستان حوزه هنری به این مسائل توجه ندارند و انگار در دنیای دیگری سیر میکنند. اصلا انگار نه انگار که بخش اعظمی از سالنهای کشور در اختیار حوزه هنری قرار دارد و این میتواند تأثیر دوسویه، مثبت یا منفی، در اقتصاد سینما داشته باشد. اینکه نهادی فیلمی را که تمام مجوزها را اخذ کرده تحریم میکند، این اقدام علیالقاعده به بدنه سینما از نظر اقتصادی ضربه میزند. ضمن اینکه درآمدزایی خودشان هم در این میان محدود میشود. حداقل کاری که دوستان زمانی که فیلمی را نمایش نمیدهند میتوانند انجام دهند این است که در بیانیهای شفاف و دقیق بگویند دلیل کارشان چیست و با چه منطقی یک روند قانونی را نادیده میگیرند؛ اما متاسفانه چنان از فرط بیاعتنایی و غرور با قضایا مواجه میشوند که حتی حاضر نیستند به تهیهکننده تلفنی اطلاع دهند که مشکل فیلمش چیست. من خودم درباره فیلمم سهبار بیانیه دادم، شورای عالی تهیهکنندگان، کانون کارگردانان، نماینده مجلس خانم ذوالقدر و... نیز بیانیه دادند و اقدام حوزه را در تحریم فیلمی که با طی روند قانونی پروانه گرفته است، محکوم کردند. اما اینان بیتوجه به تمام این موارد آمدند و بعد از فیلم ما فیلم اکسیدان را که خودشان قبلا اجازه اکرانش را در سینماهایشان داده بودند، به فهرست تحریمیها افزودند.
سینماهای حوزه هنری به دلیل پرشمار بودن و نقش زیادی که در اقتصاد سینما دارند، برای تهیهکنندگان اهمیت زیادی دارند و بنابراین تهیهکنندگان نمیتوانند از خیر اکران فیلمشان در سالنهای حوزه گذشته و اصلا دنبال نمایش فیلمهاشان در سینماهای حوزه نباشند. پس تنها راهی که میماند کارشناسی حقوقی و حل این مشکل حقوقی است که حوزه ٥، ٦ سال است كه میگوید قانون دولت را قبول ندارد. حوزه باید چرایی این تصمیم را بگوید. سینماهای حوزه ملک شخصی نیست که بگوییم صاحب سینما نمیخواهد فیلمهای خاصی را در سالنهایش نمایش ندهد. این سالنها متعلق به بیتالمال است و نمیتوان در سینمایی متعلق به مردم آنها را از تماشای فیلمهایی که دیدنشان حقشان است محروم کرد. حوزه هنری مالک سینما نیست بلکه امانتدار مردم است و اگر این موضوع را بفهمند، مشکل حل خواهد شد. در شرایط فعلی اما تنها راهی که پیش پای سینماست این است که در عین اینکه شورای تهیهکنندگان باید ابعاد حقوقی این قضیه را پیگیری کنند، تهیهکنندگان نیز مدت زمان کوتاهی همت کرده و فیلمهاشان را به این نهاد ندهند.
باید دور یک میز نشست...
منوچهر محمدی ، تهیهکننده اکسیدان| میدانم که این مشکل پیشآمده برای وزارت ارشاد و دوستان شورایعالی تهیهکنندگان نیز مهم است و بنابراین فکر میکنم در وهله اول این دوستان باید در زمینه روش کاری به یک رویه واحد برسند؛ که چه کار باید درباره این اتفاقات کرد. به هرحال، حوزه هنری بهعنوان یک نهاد تأثیرگذار در زمینه فرهنگ سینماهای زیادی در اختیار دارد. امیدوارم با یک رفتار عقلانی و منطقی بشود به یک راهحل درست رسید که چنین موارد و مشاجراتی دیگر ادامه پیدا نکند. میتوان برای رفع این مشکلات راهکارهای گوناگونی را اتخاذ کرد که راهحل حقوقی نیز یکی از آنهاست. اما من به شخصه ترجیح میدهم که مسئولان ارشاد و صنف نشستی فوری و اضطراری با دوستان حوزه هنری بگذارند تا این مشکل حل شود.
سینماهای حوزه در حاشیه قرار خواهند گرفت
سیدجمال ساداتیان، تهیه کننده| شاید در تهران بتوان سینماهای حوزه هنری را تحریم کرد؛ چرا که بیشتر سینماهای مهم و تأثیرگذار در حوزه فروش و ارایه فیلمها در دست حوزه هنری نیستند. اما در شهرستانها سینماهایی که در اختیار حوزه هنری هستند در فعالترکردن گیشه نقش بسزایی دارند. در بسیاری از شهرستانهای کوچک دو سالن سینما دارند که آنها هم متعلق به حوزه هنری هستند. البته در حال حاضر نمیشود وارد این بحث شد و مسأله را بیش از این باز کرد اما به نظر میرسد با توجه به روند رو به رشد ساخت و تأسیس سینماهای خصوصی و سینماهایی که با حوزه هنری در ارتباط نیستند، در دو سه سال آینده عملا حوزه هنری در حاشیه قرار خواهد گرفت. کنار هم قرارگرفتن تهیهکنندهها برای تحریم سینماهای حوزه یا اتخاذ تصمیمی واحد نیازمند انسجامی صنفی است تا کل سینما با یک تصمیم واحد در مواجهه با تحریمهای صورتگرفته، حوزه هنری را تحریم کنند.
درست مثل چند سال قبل که دعواهایی از این جنس ایجاد شد و حواله شورای صنفی نمایش برای حوزه هنری صادر نمیشد. به نظر میرسد حالا که آنها دارند تنش ایجاد میکنند شاید این تصمیم هم اقدام مناسبی باشد. از سوی دیگر میشود یکی دو سال آینده هم تهیهکنندگان سینما تحمل کنند چرا که با آمدن سینماهای جدید در مدار اکران عملا سینماهای حوزه در حاشیه قرار میگیرند. بنابراین در آن صورت حوزه چه فیلمها را تحریم کند چه نه در گردش مالی یک فیلم تأثیر بسزایی نخواهد داشت. از سوی دیگر همین الان هم بد نیست اهالی سینما حوزه را مورد نقد جدی قرار دهند. تا آنجا که من میدانم در دوره آقای روحانی صحبتهایی مطرح شد که براساس آن بنا بود دیگر در سینماهای کشور شاهد برخوردهای گزینشی نباشیم. اساسا حضور حجتالاسلام خاموشی، ریاست سازمان تبلیغات اسلامی در شورای پروانه نمایش هم به همین دلیل بود. مراوداتی در این مسیر برقرار شد اما متاسفانه با وجود قول و قرارهایی که گذاشته شد نارساییها و اعمال دیدگاههای سلیقهای در حوزه هنری همچنان در مورد سینما ادامه دارد.
حوزه باید متوجه عواقب کارهایش باشد
مهرداد فرید،دبیر شورایعالی تهیهکنندگان| حتما بیانیه شورایعالی تهیهکنندگان را که هفته گذشته رسانهای شد، خواندهاید. در همان بیانیه از شورای صنفی نمایش درخواست کردیم اقدام مشابهی انجام دهد و تصمیمگیری در مورد تمام یا برخی از سالنهای سینمای حوزه هنری و اینکه حواله نمایش هیچ فیلمی در آنها صادر نشود به عهده شورای صنفی نمایش است که آقای همایون اسعدیان ریاستش را به عهده دارد.
ما در آن شورا سه نماینده داریم که هر سه نماینده ما به تحریم دستکم تعدادی از سالنهای سینمایی حوزه رأی میدهند. اما شورا اعضای دیگری هم دارد که آنها هم باید موافقت خودشان را با این موضوع اعلام کنند. بعد از آنکه این هفته در مورد تحریم سینماهای حوزه هنری بحث و بررسی صورت گرفت، تصمیمگیری به دوشنبه هفته آینده موکول شد. ضمنا من برای آنکه دیدگاه تهیهکنندگان و اهالی سینما را منعکس کنم، امشب در برنامه چشم شب روشن که آقای اکبر نبوی اجرایش را به عهده دارد، ساعت ١٢ شب به شبکه ٤ سیما میروم تا با آقای حمزهزاده، ریاست محترم سازمان سینمایی حوزه هنری مناظرهای داشته باشم. چند سال پیش هم مسأله عدم صدور حواله نمایش فیلمها در حوزه هنری مورد بحث قرار گرفت اما در آن بازه زمانی دوستان مصلحت ندیدند این اتفاق بیفتد. عدهای میگویند به خاطر محدودیت سالنهای سینما در کشور، حذف کردن سالنهای حوزه هنری نمیتواند دستاورد خوبی برای سینمای ایران داشته باشد. درعینحال عدهای هم هستند که میگویند در یک دوره محدود به آن خاطر که دوستان حوزه هنری متوجه عواقب کارهایشان بشوند این کار میتواند مفید باشد.
واقعیت آن است که درصد بالایی از بلیتهای سینما که در سالهای اخیر فروخته شده به پردیسهای سینمایی مربوط است که بیشتر آنها متعلق به شهرداری یا بخش خصوصی است. سالنهای حوزه هنری در شهرستانها هم به دلیل آنکه اغلب مستهلک است یا بافت جمعیتی محلهایی که سینماها در آن واقع است، تغییر کرده است، ارزش اقتصادی زیادی در سینمای ایران ندارد. درعینحال وجود این سالنها هنوز هم مغتنم است. بهعنوان مثال سینما آزادی که در تهران واقع شده، سینمای مهمی برای اکران هر فیلمی به حساب میآید. با این وجود سینماهای غیرمهمی هم در تهران هستند که زیرمجموعه حوزه هنری تعریف شدهاند و جمعیت زیادی برای تماشای فیلمها به آنها رفتوآمد نمیکند. با وجود آنکه گفته میشود امکان صرفنظر کردن از سینما آزادی وجود دارد، معتقدم تا حد امکان نباید این کار را کرد. باید سعی شود با گفتوگو و مذاکره مدیران حوزه را متقاعد کرد که این شیوه اتخاذ شده را کنار بگذارند.
- 9
- 2