
روز گذشته در نخستین بخش از مطلب حاضر، مروری داشتیم بر جزئیات و علل فروش فیلمهای روی پرده و کیفیت آن را بررسی کردیم. اینکه چرا از ابتدای امسال برخی فیلم ها فروش بالایی داشتند و شماری دیگر نتوانستند حتی خرج و هزینه خود را در بیاورند.
به گزارش بانی فیلم،ضمن اینکه باید توجه داشت اصولاً فروش بالای یک فیلم، معیار دقیق و کارشناسانه ای برای مهر تأیید کیفی زدن بر آن نیست و صرفاً از این حیث اهمیت می یابد که توفیق اقتصادی راه را برای تداوم فعالیت هنرمندان هموار می کند و به چرخه مالی سینما هم کمک می رساند.
زیر سقف دودی، نگاه آسیب شناسانه
«زیر سقف دودی» از جنس سینمایی است که خلأ آن در فیلم های ایرانی به شدت حس می شود و نگاه انسانی سازنده اش به آسیب هایی که خانواده را تهدید می کند، شایسته تقدیر است. فیلم پس از یک ماه و نیم اکران بیش از دو میلیارد فروخته که برای اثری بدون بازیگران گیشه پسند و عاری از زرق و برقهای معمول رقم متعادلی است. در واقع پوران درخشنده از ابتدا می دانسته که فیلمش اثری گیشه ای و تجاری نیست و تنها دغدغه هایش در زمینه مسائل خانوادگی موجب شده تا روی ساخت چنین فیلم هشدار دهنده ای، سرمایه گذاری کند. فیلم البته می تواند در توزیع ویدئویی تماشاگران بیشتری داشته باشد و تلنگری بر روابط سست برخی زوجها باشد. به ویژه آنکه بازی های مریلا زارعی و فرهاد اصلانی در این فیلم دیدنی و جذاب است. البته سازندگان در تلاشند با برگزاری اکران های مردمی، فروش فیلم را افزایش دهند و مخاطبان علاقه مند به چنین مضامینی را از اکران آن آگاه کنند.
سه بیگانه، کمدی آبکی
«سه بیگانه» را بدون تماشا و با اکتفا به تصاویر، اخبار و بریده های فیلم می توان در رده کمدی های درجه سه جای داد که امروز حتی تماشاگر آثار عامه پسند هم با خواندن دست آن، طردش می کند. به ویژه آنکه فیلم بعد از حدود دو سال محاق به اکران رسید و اگر احتمالاً مفاهیم تازه ای هم داشت، بیات شده بود. مهدی مظلومی با همان نگاه تلویزیونی اش، پشت دوربین نخستین فیلمش ایستاد و یک اسلپ استیک بی نمک و سطحی ارائه داد. کمدین های فیلم سالهاست حرفی برای عرضه در این حوزه ندارند و حتی در تلویزیون هم جلوی دوربین سریالهای کم ارزش می روند. فیلم البته تلاش داشت با توسل به شوخیهای جنسی و نزدیک شدن به خطوط قرمز، مشتری جذب کند، اما این حربه هم تنها در حد دو میلیارد به داد فیلم رسید که در روزگار فروش بالای کمدی ها، یک شکست محسوب می شود. گرچه این را هم نباید فراموش کرد که اکران «سه بیگانه» همزمان شد با روی پرده رفتن «خوب، بد، جلف» و «گشت۲» که طبعاً پروپاگاندای قوی تری نسبت به فیلم مظلومی داشتند. «سه بیگانه» حتی آنقدر خوش شانس نبود تا از اهرم در محاق بودن و مهاجرت کارگردانش در امر تبلیغات بهره برداری کند تا دست کم با برانگیختن کنجکاوی تماشاگران، فروش خود را افزایش دهد.
برادرم خسرو، مهجور
۵/۱ میلیارد برای فیلمی که دو ماه و نیم روی پرده تقلا می کند، طبعاً رقم مناسب و دلگرم کننده ای نیست. آن هم وقتی شهاب حسینی را به عنوان ستاره ای محبوب در اختیار دارد که سال پیش با «فروشنده» جزو صدرنشینان گیشه بود. با این حال «برادرم خسرو» اگر چه فیلم خوبی است، اما به دلیل تبلیغات محدود و ضعیف و مضمون خاص آن که شاید برای مخاطبان عام جذاب نباشد، فروش بالایی نداشت. فیلم در مواجهه با رقبای کمدی گردن کلفت و پر سر و صدایش گم شد و نتوانست تصویر دقیقی از خود ارائه دهد. چنین فیلم هایی با وجود اهداف ارزشمندی که در ساختن شان وجود داشته، اصولاً شانس بالایی در گیشه ندارند، ولی حضورشان در جریان سینمای ایران لزوم زیادی دارد؛ حتی اگر گیشه به آنها روی خوش نشان ندهد که این تقصیر فیلم ها نیست.
آباجان، در نیامده
«آباجان» بیش از آنکه یک فیلم بلند و کامل باشد، شبیه طرحی خام است که به جای فیلمنامه ای دقیق، با سیناپس جلوی دوربین رفته و در همه ابعاد قصه نوعی پا در هوایی و سستی به چشم می خورد. این را حتی می شود از زمان کوتاه فیلم هم دریافت که متریال لازم در اختیار پرداخت قصه ای بلند در اختیار نبوده است. هاتف علیمردانی که پیشتر در «کوچه بی نام» و «به خاطر پونه» قدرت خود را در هدایت بازیگران و شخصیت پردازی در فیلمنامه به رخ کشیده بود، اینجا حتی در هدایت فاطمه معتمدآریا نیز گویی دچار تردید و عدم اعتماد به نفس بوده است. «آباجان» بیشتر یک ادای دین بوده که شاید نباید در این محمل گنجانده می شد. از سوی دیگر فیلم در رده آثار سینمای جنگ قرار گرفت که مدتهاست مشتری ندارد و ترفندهای هنگام اکران آن برای کمدی جلوه دادنش نیز جواب نداد و با ۵/۱ میلیارد فروش کنار رفت.
مادر قلب اتمی، مجهول
«مادر قلب اتمی» تقریباً تمام نشانه های یک فیلم گیشه ای را در خود داشته؛ از انتخاب بازیگران گرفته تا ورود به حوزه های ممنوعه و حتی مهر توفیقی بودن، ولی بعد از ۵۰ روز اکران نتوانسته بیش از یک میلیارد و دویست میلیون بفروشد. کارکرد ستاره ای مثل محمدرضا گلزار هم که با سریال ویدئویی «عاشقانه» دوباره روی بورس آمده، برای چنین فیلمی روی گیشه اش اثرگذار نبود. فروش نازل این فیلم نشان داد همچنان مضمون و ژانر برای سینماروهای فعلی در اولویت قرار دارد. برخلاف «اکسیدان»، «مادر قلب اتمی» نتوانست با موج سواری روی حاشیه های منفی به ویژه احتمال توقیف، به شمار تماشاگران خود بیفزاید. سازندگان هم با اتخاذ سیاست سکوت در قبال حاشیه ها، تلاش کردند همین روند اکران عادی را هم از دست ندهند.
ساعت پنج عصر، رکورد می زند؟
فیلم مهران مدیری در بهترین فصل و شرایط استارت زده و اگر بتواند همین جو مثبت را تا انتهای مسیر اکران حفظ کند، شاید رویای شکستن رکورد «گشت۲» چندان هم دور از دسترس نباشد. مدیری قاطعانه و با پشتکار پای افتتاحیه ها و اکران های مردمی فیلمش ایستاده و این عامل تبلیغاتی جذاب، روی جذب تماشاگران مخصوصاً در پردیس ها به شدت کارگر افتاده است. «ساعت پنج عصر» هنوز بازتابهای نخستین روزهای اکران را به طور جدی تجربه نکرده است و نظرات تماشاگران هم خیلی دقیق منعکس نشده تا علاقه مندان دیگر، برای خریدن بلیت آن مصمم شوند. فیلم در عرض سه روز از مرز یک میلیارد گذشته است و خلأ یک رقیب کمدی یا غیرکمدی قدرتمند هم می تواند به سرریز تماشاگران سایر فیلم ها در سبد «ساعت پنج عصر» بینجامد. مدیری از این شانس برخوردار است که همزمان برنامه اش «دورهمی» را روی آنتن دارد تا ناخودآگاه ذهن تماشاگران را به سمت فیلمش ببرد و این فرصت معمولاً نصیب هر فیلمی نمی شود. البته «ساعت پنج عصر» چون یک کمدی کاملاً عامه پسند نیست و برخلاف انتظار توده مردم، از ابتدا تا انتها نمی خنداند، شاید در ادامه راه با واکنش های یأس آمیز تعدادی از تماشاگران بالقوه خود را از دست بدهد.
یک روز بخصوص، پذیرای شکست
می گویند «یک روز بخصوص» با توجه به واکنش های منفی جشنواره ای و نقدهای تندی که نثارش شد، خود خواسته تن به رقابت نابرابری با فیلم های کمدی بفروش نوروز داد تا شکست محتومش قابل توجیه به نظر برسد. البته فیلم جدا از این مسئله، نتوانسته بود در تصویر معضلی که به آن پرداخته (دلالی در زمینه اهدای عضو) موفق باشد و بیشتر نگاهی کاریکاتورگونه و سطحی به این مسئله داشت. همین در نیامدن فیلم و بلاتکلیف بودن آن با خودش مایه دردسرش شد و به ریزش تماشاگرانش انجامید.
ویلایی ها، حمایت شده و نفروش
«ویلایی ها» علیرغم آنکه برای یک فیلم اولی، اثری تحسین برانگیز و سنگی است که به هدف خورده، اما مطابق با سلیقه تماشاگران امروزی نیست. فضای متشنج و عصبی روایت و تعلقش به سینمای جنگ موجب شد تماشاگران به سمت آن نروند و غوغایی هم که برخی رسانه های اصولگرا در جهت باقی ماندن فیلم روی پرده به راه انداختند، راهکاری نبود که بتواند تماشاگران را در تصمیمی که برای ندیدن آن گرفته بودند، دچار تجدیدنظر کند. «ویلایی ها» ستاره ای را هم در اختیار نداشت تا دست کم بار تبلیغاتی اش را روی دوش او بگذارد. آثاری همچون «ویلایی ها» هر چند به افزایش رتبه کیفی فیلمسازی در سینمای ایران کمک می کنند، ولی در گیشه کاری از پیش نمی برند.
- 13
- 5